jo-jo 242 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم ج... 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ جهان را نیست کاری جز دو رنگی گهی رو می نماید گاه زنگی . . . م لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که بر خواست مشکل نشیند ف 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ فاش میگویم و از گفته خود دلشادم بنده ی عشقمو از هر دو جهان آزادم . . . د لینک به دیدگاه
نیمه ماه 2908 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور "خ" لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری ه:62izy85: لینک به دیدگاه
نیمه ماه 2908 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هم گلستان خیالم ز تو پرنقش و نگار هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش "ل" 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ لطف حق با تو مدارا ها کند چون که از حد بگذرد رسوا کند ل :62izy85: لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد ج لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را د لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم گ 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی خ لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خیال شهسواری پخت و شد ناگه دل مسکین خداوندا نگه دارش که بر قلب سواران زد ش 2 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند ب لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ برای گفتن با دوست شکوه ها به دلم بود ولی دریغ که در روزگار دوست ندیدم س ... 2 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سمند تو زی پرتگاه از چه پوید ببین تا بدست که دادی عنانرا چ.. 1 لینک به دیدگاه
نیمه ماه 2908 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش "ش" 3 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ شیرینی آنکه خورد فزون از حد مستوجب است تلخی صفرا را پ.. 3 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به صحرا بنگرم ، صحرا تو بینم به دریا بنگرم , دریا تو بینم ت لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود ر 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده