amir8526 227 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۸۹ در دایرهای که آمد و رفتن ماست**************او را نه بدایت نه نهایت پیداست ز 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۸۹ ز حرص من چه گشاید تو ره به خویشتنم ده که چشم سعی ضعیفست بی چراغ هدایت... "ه" 4 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۸۹ هماي اوج سعادت به دام ما افتد اگر تو را گذري بر مقام ما افتد ظ 4 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۸۹ ظلم ظلم جور صیاد آشیانم داده بر باد بابا انصافتو شکر :Ghelyon: خداییش آرش خان خودت یه شعر دیگه از همون حرف ظ برام بنویس چ 4 لینک به دیدگاه
amir8526 227 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۸۹ چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد*******دل را به کم و بیش دژم نتوان کرد کار من و تو چنانکه رای من و تست********از موم بدست خویش هم نتوان کرد 4 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۸۹ چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد*******دل را به کم و بیش دژم نتوان کردکار من و تو چنانکه رای من و تست********از موم بدست خویش هم نتوان کرد دوست عزیزم پس حرف پیشنهادیت چی شد؟:Ghelyon: 2 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۸۹ چو عاشق میشدم گفتم ربودم گوهر مقصود ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد ف 3 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۸۹ فاش مي گويم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دوجهان آزادم ض 3 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۸۹ ضیافت ها به روی موج بر پاست گل نیلوفرم مهمان دریاست :w330: غ 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۸۹ غالب آنست که مرغی چو به دامی افتاد تا به جایی نرود بی پر و بالش دارند... "پ" 2 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۸۹ بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش و 4 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۸۹ وارث تمام اضطراب های من سلام لیلی قشنگ خواب های من سلام ح 4 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۸۹ حکایت شب هجران فروگذاشته به به شکر آن که برافکند پرده روز وصال ن 2 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۸۹ نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد. عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد... س 2 لینک به دیدگاه
b4gher 442 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۸۹ ساربان بار من افتاد خدا را مددی که امید کرمم همره این محمل کرد ک 4 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۸۹ کاش معشوقه ز عاشق طلب جان میکرد تا که هر بی سروپایی نشود یا ر کسی ی 3 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین من است پ 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ پند دلبند تو در گوش من آید هیهات من که بر درد حریصم چه کنم درمان را... "ل" 4 لینک به دیدگاه
b4gher 442 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ لبش می بوسد و خون میخورد جام رخش میبیند و گل میکند خوی (ج) 3 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۸۹ جام مي گيرم و از اهل ريا دور شوم يعني از خلق جهان پاكدلي بگزينم ژ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده