رفتن به مطلب

مشاعره با حروف پیشنهادی


armstrong

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

چنان آواره کن ما را به صحرای جنون ای غم

که غیر از سایه ما کس نیابد منزل ما را

 

 

ا ...

  • Like 3
  • پاسخ 2.4k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

آنی که گر آسمان کند دست

با کین تو در کمر چو اعدا

خ ...

  • Like 2
ارسال شده در

خانم ! سلام و شکر که سبز است حالتان

کم باد و گم از آینه زنگ ملالتان

نیت به روشنایی چشم شما خوش است

چندان که آفتاب تمام است فالتان...

 

ل....:w16:

  • Like 2
ارسال شده در

لب فـروبند از طـعـام و از شـراب

سوي خوان آسماني كن شتاب

 

 

ر ... :w02:

  • Like 1
ارسال شده در

روزگارم گله مندی شده است

من بگریم تو بخندی شده است

از دلم یادی نکردی شاید

عشق هم سهمیه بندی شده است

 

و....:ws37:

  • Like 2
ارسال شده در

وصال روی تو بعد از فراق دانی چیست؟

صباح معتدلی، در پی شب ستمی

 

چ ... :banel_smiley_4:

  • Like 1
ارسال شده در

چوک و چوک!... گم

کرده راهش در شب تاریک

شب پره ی ساحل نزدیک

دم به دم می کوبدم بر پشت شیشه.

 

شب پره ی ساحل نزدیک!

در تلاش تو چه مقصودی است؟

از

اطاق من چه می خواهی؟

 

شب پره ی ساحل نزدیک با من (روی حرفش گنگ) می گوید:

" چه فراوان روشنایی در اطاق توست!

باز کن در بر من

خستگی آورده شب در من."

به خیالش شب پره ی ساحل نزدیک

هر تنی را می تواند برد هر راهی

راه سوی عافیتگاهی

وز پس هر روشنی ره بر مفری

هست.

 

چوک و چوک!... در این دل شب کازو این رنج می زاید

پس چرا هر کس به راه من نمی آید...؟hanghead.gif

 

نیما یوشیج:ws37:

 

خ...

  • Like 2
ارسال شده در

خدایا به نور صراحی و جام

 

به آن می که خصم است با ننگ و نام

 

که شادی ما از غم خویش کن

 

زعصیان ما مغفرت بیش کن

 

 

 

د ... :banel_smiley_4:

  • Like 2
ارسال شده در

دود می خیزد ز خلوتگاه من

کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟

با درون سوخته دارم سخن

کی به پایان می رسد افسانه ام ؟

دست از دامان شب برداشتم

تا بیاویزم به

گیسوی سحر

خویش را از ساحل افکندم در آب

لیک از ژرفای دریای بی خبر

بر تن دیوارها طرح شکست

کس دگر رنگی در این سامان ندید

چشم می دوزد خیال روز و شب

از درون دل به تصویر امید

تا بدین منزل پا نهادم پای را

از درای کاروان بگسسته ام

گر چه می سوزم از

این آتش به جان

لیک بر این سوختن دل بسته ام

تیرگی پا می کشد از بام ها

صبح می خندد به راه شهرمن

دود می خیزد هنوز از خلوتم

با درون سوخته دارم سخن:ws37:

 

سهراب عزیز...:ws37:

 

ذال:ws37:

  • Like 2
ارسال شده در

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی

 

دودم به سر برآمد زین آتش نهانی

 

 

 

ث ... :a030:

  • Like 2
ارسال شده در

بهلههههه:ws3:

 

ثنا خوانی کجا رفت آن تماشایی چه شد

ای که تنها مانده یی با خاطرات خویشتن

آنکه میبردی هزاران دل به تنهایی چه شد

آن خرامان رفتن و آن سرگرانی ها کجاست

کار عشاقت که سر میزد به رسوایی چه

شد

ای بسا شبهای رویایی که بودی شمع جمع

اینک ای تنها بگو شبهای رویایی چه شد

نوبت پیری زمان ناتوانی ها رسد

آن جوانی ها کجا رفت آن توانایی چه شد:ws3:

 

مهدی سهیلی:ws37:

ث...:ws37:

  • Like 3
ارسال شده در

:ws3:

 

ثانیه ها در پی هم میروند

نیست کسی در پی آنها رود

 

 

ظ ... :icon_pf (34):

  • Like 3
ارسال شده در

ظهر تابستان است:ws37:

سایه ها می دانند که چه تابستانی است

سایه هایی بی

لک

گوشه ای روشن و پاک

کودکان احساس! جای بازی اینجاست

زندگی خالی نیست

مهربانی هست سیب هست ایمان هست

آری تا شقایق هست زندگی باید کرد

در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح

و چنان بی تابم که دلم می خواهد

بدوم تاته دشت بروم تا سر کوه

دورها آوایی است که مرا می خواند

 

سهراب عزیز:ws37:

 

 

ظ....:ws3:

  • Like 4
ارسال شده در

ظل ممدود خم ظلف تو ام بر سر باد

 

کاندران سایه قرار دل شیدا باشد

 

 

ض ... :banel_smiley_4:

  • Like 4
ارسال شده در

چرا تو این موقعیت آدم رو قرار می دین:ws3:

 

ضمیر

خاک و

نای مرغ حق

می رسد به گوش ها صدای کیست ؟

 

استاد کدکنی........

 

 

ض:ws3:

  • Like 4
ارسال شده در

:ws3:...

 

ضعیفان خار وخاشاکند سیلاب حوادث را

که از شمع آتش اول در نهاد رسیمان گیرد

 

گ ...

 

 

سحرگاهتون بخیر :a030:

  • Like 4
ارسال شده در

گرفتم که فریاد برداشتم

یکی تیغ در جان شب کاشتم

مرا تیغ فریاد، برنده نیست

در آن مرده آباد که ش زنده نیست....

 

شادروان شاملو

 

واو مرحمت بفرمایید:ws37:

  • Like 3
ارسال شده در

وقتی خوش است به جمع بتان ماهرو اگر

کز کینه دور باشی و دل با صفا کنی

 

 

چ ... :banel_smiley_4:

  • Like 3
ارسال شده در

چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب

دارم غزال چشم سیه می چرانمت

 

 

 

 

ب ...

  • Like 3
ارسال شده در

بردرگه دوست هرکه صادق برود

تا حشر زخاطرش علایق برود

صد ساله نماز عابد صومعه دار

قربان سرنیاز عاشق برود

 

 

ق ...:a030:

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...