moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ .... :ws28: مزاح بود قربان ... ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد ظ ... ظاهر نه بن بست عابر فریبنده ی استجابت در کوچه های سرور و غم راستینی که مان بود در کوچه باغ گل ساکت نازهایت در کوچه باغ گل سرخ شرمم در کوچه های نوازش در کوچه های چه شبهای بسیار تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن در کوچه های مه آلود بس گفت و گو ها بی هیچ از لذت خواب گفتن در کوچه های نجیب غزلها که چشم تو می خواند اخوان ثالث ط 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی صدق پیش ار که اخلاص به پیشانی نیست چ ... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ چون من دراین دیار ‚ تنها ‚ تنهاست گرچه درونش همیشه پر ز هیاهوست مانده بر این پرده لیک صورت خاموش روزی اگر بشکند سکوت پر از حرف بام و دراین سرای میرود از هوش راه فروبسته گرچه مرغ به آوا قالب خاموش او صدایی گویاست سهراب عزیز ح.... 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ حالا به من رسیده و در من نشسته اند ... من باز گیج می شوم از موج واژه ها این بغضهای تازه که در من شکسته اند من گیج گیج گیج ، تورا شعر می پرم اما تمام پنــــجره ها ی تــو بستـــه اند ذ .... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ حالا به من رسیده و در من نشسته اند ... من باز گیج می شوم از موج واژه ها این بغضهای تازه که در من شکسته اند من گیج گیج گیج ، تورا شعر می پرم اما تمام پنــــجره ها ی تــو بستـــه اند ذ .... آخه انصافتون رو شکر.... ذلت من آفریده لذت او را دشمن من ، جاگزیده در بدن من نفرت من ، بیش کرده نخوت او را بر سر آن است کز تنم بکند پوست(می خوای پوست مارو بکنی دیگه جودی ابود عزیز) نادر نادرپور ث.... 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ مرسی ممنون لطف داری شما ... ثوابت باشد ای دارای خرمن ............ اگر رحمی کنی بر خوشه جینی کی ؟؟ من ؟؟؟ اینم به خاطر شمااا ... الف .... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ ای ره گشوده در دل دروازه های ماه با توسن گسسته عنان از هزار راه رفتن به اوج قله مریخ و زهره را تدبیر می کنی آخر به ما بگو کی قله بلند محبت را تسخیر می کنی ؟ فریدون مشیری ب.... 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ بنشين نرو چه غم كه شب از نيمه رفته است بگذار كه سپيده بخندد به روي ما بنشين و ببين دختر خورشيد صبحگاه حسرت خورد ز روشني آرزوي ما بشين مرو صفاي تمناي من ببين امشب چراغ عشق در اين خانه روشن است ... ق.... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ قطره را بشویم دریا را نوسان آییم و این نسیم بوزیم و جاودان بوزیم و این خزنده خم شویم و بیناخم شویم و این گودال فرود آییم و بی پروا فرود آییم سهراب ف... 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ قيامت قامت و قامت ، قيامت قيامت مي کند اين قد و قامت موذن گر ببيند قامتت را به "قد قامت" بماند تا قيامت عرضی هست ؟؟؟ غ ... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ غربت یک دوست را زمزمه می کرد از سر باران تاته پاییز تجربه های کبوترانه روان بود باران وقتی که ایستاد منظره اوراق بود وسعت مرطوب از نفس افتاد قوس قزح در دهان حوصله ما آب شد سهراب... ع......آره عرضیه 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود که به بازار تو کاری نگشود از هنرم گ ..... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ گوش کن به صدای دوردست من در مه سنگین اوراد سحرگاهی و مرا در ساکت آینه ها بنگر که چگونه باز با ته مانده های دستهایم عمق تاریک تمام خوابها را لمس می سازم فروغ فرخزاد ک.... 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ كيهان طلايه دارت و خــــــورشيد ســـايهات گيســـــــــوى حــــــور خيمــه ناز تو را طناب جانهاى قدسيــان همه در حسرتت به سوز دلهــــــاى حوريـــــــان همـه در فرقتت كباب ................... ض...:gnugghender: 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ ضربان قلب من تند می زنه... می خواد آروم بزنه...نه دیگه نمی تونه... از تو کوچه پس کوچه ی دل داد می زنه... داد و فریاد می زنه..نه دیگه نمی تونه..... ص.... 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ صبر در مهد خاک چون طفلان دست بر روی هم نهاده مرا چون گهر قانعم به قطرهی خویش نیست اندیشهی زیاده مرا ... ح ... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ حال خوشی ، خیال خوشی دارد امشب من از سلاسل پنهان مدرسه سیر از اصول و میوه و شاخ درخت دین وز شک و از یقین وز رجس خلق و پاکی دامان مدرسه بگریختم چگونه بگویم ؟ حکایتی ست اخوان ثالث خ.... 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ خانه پر گندم و یک جو نفرستاده به گور برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند بانگ فریاد برآری که مسلمانی نیست ذ ... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ متوجه نشدم...ذال هست؟ ذوب می شد دود می شد محو می شد نیست می شد در دل آتش او نیست می شد دیوار تاریکی فرو می ریخت از هستی نور سیما یاری... د... 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ اره درسته ... در این كشاكش رنگین، كسی چه می داند كه سنگ عزلت من در كدام نقطه فصل است. هنوز جنگل ، ابعاد بی شمار خودش را نمی شناسد. هنوز برگ سوار حرف اول باد است. هنوز انسان چیزی به آب می گوید ... نمیتونم ی حرفم از خودم اختراع کنم ... ش ... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده