armstrong 2214 ارسال شده در 8 مرداد، 2010 با سلام. اصولا توی مشاعره که در همین تالار هم ما شاهدش هستیم برخی از حروف برای شروع بیت کلا مورد استفاده قرار نمیگیرند. کلا تو همچین محیط هایی که شعرهایی خوبی هم توسط دوستان انتخاب میشه و کلا هدف گسترش دادن توانایی برای به کار بردن شعر با همه ی حروف هست همونطور که در اکثر فروم ها شاهد همچین تاپیکی هستیم خوبه کهما هم اینجا همچین تاپیکی داشته باشیم. ما میخواییم تو این تاپیک،مشاعره رو به یه سبک دیگه انجام بدیم. دوستان یه بیت شعر رو که به پایان رسوندن باید یه حرف رو هم به طور دلخواه انتخاب کنن که نفر بعد با اون حرف شروع کنه. خب شروع میکنیم. 14
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2010 ای در میان جانم و جان از تو بی خبر از تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر نفر بعد با " ن " 2
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2010 نامدگان و رفتگان از دو کرانه ی زمان سوی تو میدوند هان،ای تو همیشه در میان نفر بعد با " ی " 4
قاصدکــــــــ 20162 ارسال شده در 8 مرداد، 2010 نامدگان و رفتگان از دو کرانه ی زمانسوی تو میدوند هان،ای تو همیشه در میان نفر بعد با " ی " يكي روبهي ديد بي دست و پاي فرو ماند در لطف و صنع خداي !! ي 3
marjan17 4150 ارسال شده در 8 مرداد، 2010 یار اگر آید به قربانگاه ما دیوانگان من شوم قربان او تا او شود مهمان من جان به این زندان هستی زان سبب بگرفته خو کز ازل شد عشق شورانگیز، زندانبان من ع 4
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2010 عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش با س 3
marjan17 4150 ارسال شده در 8 مرداد، 2010 سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت ح 3
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2010 حباب وار براندازم از سر کلاه اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد ر ... 3
marjan17 4150 ارسال شده در 8 مرداد، 2010 رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند ح 3
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2010 حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند ب ... 1
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2010 جهان پیر است و بی بنیاد،ازین فرهاد کُش فریاد که کرد افسون و نیرنگش،ملول از جان شیرینم ف ... 3
marjan17 4150 ارسال شده در 8 مرداد، 2010 فلک گو با من این نامردی و نامردمی بس کن که من سلطان عشق و شهریار شعر ایرانم ض 3
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2010 ضعف خود گر سنجی و نیروی من نگردی تا پای داری سوی من ل ... 3
marjan17 4150 ارسال شده در 8 مرداد، 2010 لعلِ جان بخشت،که یاد از آبِ حیوان میدهد زنده را جان می ستاند ،مرده را جان می دهد ط 3
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2010 طاعت از دست نیاید،گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد خ ... 2
hamid_hisystem 6612 ارسال شده در 8 مرداد، 2010 خواهم شدن به میکده خواهان و داد خواه کز دست غم خلاص من آنجا مگر شوم حرف بعدی : چ 2
hamid_hisystem 6612 ارسال شده در 9 مرداد، 2010 خواهم شدن به میکده خواهان و داد خواهکز دست غم خلاص من آنجا مگر شوم حرف بعدی : چ هیچکی نگفت مجبورم خودم بگم چو فردا برآیدبلند آفتاب من و گرز و میدان افراسیاب حرف بعدی: ق 2
armstrong 2214 مالک ارسال شده در 9 مرداد، 2010 قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند ما که رندیم و گدا،دیر مغان ما را بس ک ... 2
قاصدکــــــــ 20162 ارسال شده در 9 مرداد، 2010 كارم ز جور چرخ به سامان نمي رسد خون شد دلم ز درد و به درمان نمي رسد با خاك رهگذار برابر شدم از آنك كاين آب روي مي رود و نان نمي رسد ... ل بده عزيزِ دل .. 1
ارسال های توصیه شده