sahand 565 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۸۹ بازم که داری با ماوس میخونی . بیا تو . شما رو نمیگم. شما که حیّ و حاضری شکر خدا. و اما موضوع گفتگو: همه مون میدونیم که : خاطره های کودکی فروشی نیست - بلکه باید آنها را با هم نسلان و هم خاطره ها شریک شد. شما چه مواقعی به یاد این خاطره ها می افتید؟ 10 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من هر وقت به محله دوران کودکیم میگیرم خاطره ها برام زنده میشه. بعضی وقتا با دیدن بچه ها یاد خاطره ها میفتم. خلاصه هر چیزی که یه جوری به اون خاطره من مربوط بشه یادش میفتم. مثلاً شاید یه اتفاق خاص باعث بشه که یه سری خاطره به ذهنم بیاد. خاطره ها گوشه ای از ذهن من هستن که با دیدن یه نمونه کوچیک، همه این تصاویر به جلوی چشمم میاد و اونا رو یادم میاد. 4 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من هر وقت به محله دوران کودکیم میگیرم خاطره ها برام زنده میشه. بعضی وقتا با دیدن بچه ها یاد خاطره ها میفتم. خلاصه هر چیزی که یه جوری به اون خاطره من مربوط بشه یادش میفتم. مثلاً شاید یه اتفاق خاص باعث بشه که یه سری خاطره به ذهنم بیاد. خاطره ها گوشه ای از ذهن من هستن که با دیدن یه نمونه کوچیک، همه این تصاویر به جلوی چشمم میاد و اونا رو یادم میاد. میگن اگه انسان با خاطرات کودکی اش زندگی کنه هیچوقت پیر نمیشه. 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۸۹ خوب من که پیر شدم چیکار کنم ولی کلاً حال میکنم با خاطرات کودکی. حتی اون بداش. بچه های دیگه مثل اینکه زیاد یاد خاطره هاشون نمیفتن کلاً. چون تو تاپیک خاطرات دانشجویی هم کسی شرکت نمیکنه. البته فقط انوشه شرکت کرده. 3 لینک به دیدگاه
anjello 2427 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۸۹ خاطره ها نقش غبارالود اینه های زنگارگرفته زندگی چه تلخ چه شیرین همیشه با ما هستند همیشه وهمیشه 3 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۸۹ خاطره هانقش غبارالود اینه های زنگارگرفته زندگی چه تلخ چه شیرین همیشه با ما هستند همیشه وهمیشه اینو از خودت نگفتی . فک کنم از شکسپیر کش رفتی . 1 لینک به دیدگاه
...atishpare 457 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۸۹ man asheghe khaterate bachegim hastam.chon kheyli sharo sheytun budam.bishtaresh khande dare 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۹۰ همه خاطره های بچگیمو دوست دارم؛ آهنگایی که گوش میدادیم ؛ با شیر آب بازی نکن نگا تو مثل موش شدی نازی شیطون و بلا چه قدر تو باز یگوش شدی. خوبه از من یاد بگیری ببین دارم گل میکشم مداد زرد من کجاست می خوام یه بلبل بکشم.:hapydancsmil: - یادش بخیر همیشه بعد ناهار تند تند آماده میشدم برم تو کوچه دوچرخه سواری؛ آفتاب بود ؛ همش سیاه میشدم ؛مامانم کلی غر میزد :persiana__hahaha: یادش بخیر اون موقع ها همش از این برچسبا که تو آدامسا بود جمع میکردیم؛ بعد مسابقه میزاشتیم؛ روش ضربه میزدیم؛اگه برچسب برمیگشت میبردیم و طرف مقابل باید بهمون چند تا برچسب میداد :persiana__hahaha: یادش بخیر با مهدیه ؛دوست دوران بچگیم قهر که میکردیم؛1 ساعت نشده ؛میومدیم و دست همو میگرفتیم و میگفتیم آشتی آشتی آشتی با هم بریم تو کشتی ( آهنگشو کامل یاد نیست؛ اما نمیدونم چه اصراری بود بعد هر آشتی کردن اینو میخوندیم ) ( موقع قهر هم که میگفتیم : قهر قهر تااااا روز قیامت ؛هر چند به 1 ساعت نمیکشید) لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۹۰ . افسوس که زود تمام شد خاطرات خوش کودکی لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۹۰ هروقت که با کسی گرم صحبت بشم! که فکر کنم سالی 1 بار اتفاق بیفته 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده