shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۲ همون طور که قرار گذاشته بودیم در مورد هر سبک به بررسی بیشتر میپردازیم. سبک رئالیسم یا واقع گرایانه رئال (Real) در لغت به معنای واقعیت است و رئالیسم یعنی واقع نمایی. رئالیسم، مكتبی ادبی – هنری است كه در اواسط قرن نوزدهم میلادی یعنی در فاصله سالهای 1850 – 1880 در اروپا و آمریكا رواج یافت. این مكتب عكس العملی بود در مقابل مكتب رمانتیك. رمانتیك مكتبی درون گرا و ذهنی بود كه برای فرار از واقعیت اكنون، به دنیای گذشته پناه میبرد كه البته این دنیای ساختگی غالباً مبنای واقعی نداشت، اما رئالیسم مكتبی عینی و بیرونی بود كه بر بیان واقعیتهای جامعه تأكید بسیار داشت و معتقد بود كه آثار متكلفانه و دیرفهم مكتبهای رمانتیسیسم و كلاسیسیم راه به جایی نمیبرد و برای نشان دادن تصویر درستی از جامعه باید زبانی بی پیرایه و ساده را برگزید. ....................................... دوستان این سری بررسی این سبک در انواع هنرها هست .. در تاپیک از 2 هفته تا یک ماه باز میمونه بعد بسته میشه. از همراهان عزیز هم تشکر ویژه بعمل میاد. 25 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۲ رئال (Real) در لغت به معنای واقعیت است و رئالیسم یعنی واقع نمایی. رئالیسم، مكتبی ادبی – هنری است كه در اواسط قرن نوزدهم میلادی یعنی در فاصله سالهای 1850 – 1880 در اروپا و آمریكا رواج یافت. این مكتب عكس العملی بود در مقابل مكتب رمانتیك. رمانتیك مكتبی درون گرا و ذهنی بود كه برای فرار از واقعیت اكنون، به دنیای گذشته پناه میبرد كه البته این دنیای ساختگی غالباً مبنای واقعی نداشت، اما رئالیسم مكتبی عینی و بیرونی بود كه بر بیان واقعیتهای جامعه تأكید بسیار داشت و معتقد بود كه آثار متكلفانه و دیرفهم مكتبهای رمانتیسیسم و كلاسیسیم راه به جایی نمیبرد و برای نشان دادن تصویر درستی از جامعه باید زبانی بی پیرایه و ساده را برگزید. پایهگذاران اصلی رئالیسم در فرانسه نویسندگان و شاعران كم شهرتی بودند كه به طور صریح با مكتب رمانتیسیم مقابله میكردند. از جمله این افراد میتوان به شامفلوری (chamflevry)، مورژه (murger) و دورانتی (Duranty) اشاره كرد. نخستین عرصهای كه رئالیسم توانست در آن خودی نشان بدهد، هنر نقاشی بود و گوستاو كوربه (1819 – 1877 م) یكی از پیشگامان آن محسوب میشود. رئالیسم در کلیت خود، اصلاحی در تاریخ هنر است که به بازنمایی واقعیتِ مورد تجربه ی انسانها در زمان و مکان معین اشاره دارد. در این تعریفِ عام، رئالیسم مفهومی متضاد با آرمانگرایی، انتزاعگرایی، چکیده نگاری و رمانتیسم است و از این رو با معنای ناتورالیسم(naturalism)، مترادف انگاشته می شود. از جنبه ی صوری، رئالیسم به این دلیل با ناتورالیسم متمایز است که بر "عام در خاص" تاکید می کند( ناتورالیسم صرفا " خاص" را چون اساس واقعیت ارائه می کند) از نظر محتوی نیز رئالیسم با ناتورالیسم متفاوت است، زیرا لزوما به اثباتگرایی و فلسفه ی طبیعتگرانه درباره ی زندگی نمی پردازد. گاه واقع گرایی را در معنای "واقع نمایی" بکار می برند. که در این صورت مفهومی متضاد با کژنمایی است. برخی نیز شبیه سازی واقعیت را "واقعگرایی بصری" می نامند. و آن را از واقعگرایی مفهومی جدا میکنند. 22 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۹۲ وقتی در جامعه بورژوازی اروپا عمده ثروت در دست اقلیت ها افتاد، مردم فرانسه، پس ازناپلئون به فکر افتادندکه نظام موجود را به هم بزنند و برای تقسیم عادلانه ثروت ها به دنبال راه حلی علمی وعملی می گشتند که بالاخره نظام جامعه اروپایی به خورده بورژوازی گرایش یافت و این نظام در ادبیات تاثیرگذاشت . نویسندگان و شاعران زمانه درنوشتارهایشان آسیب های مادی واجتماعی را با همه ریزه کاری ها ورازهایش به قلم کشیدند، عادت ها و آداب های بد وخوب اجتماعشان را عریان ساختند، همانند یک نقاش از جامعه خود تصویر دادند و تصویرهای واقعی راعینی وبیرونی نمادین کردند وقهرمانانشان را از میان عامه مردم از هر محل و محیطی گزینش کردند، از نوشتارهای رازناک ومعماگونه پرهیز کردند، همانند یک تماشاگر درجامعه حضور یافتند ، نه پیش بینی کردند ونه قضاوت و نه احساسات خود را نشان دادند. آنچه که واقعی بود نوشتند،با بازگویی بدبختی ها و پریشانی های مردم ، جامعه رامتوجه مسئولیت هایش کردند، دراین راستا مسائل وحوادث کوچک را بزرگ جلوه دادند، عصر رئالیسم را عصر عرضه علم وفن دانستندو افسانه ها واسطوره ها ورویاها وخیالات گوناگون را به رئالیسم راه ندادندو عقیده داشتند آثارهنری ماندگار با مشاهده نوشته می شود نه با خیال ، احساسات وهیجانات شخصی را باید نادیده گرفت، چون الهام واحساس زاییده یک هیجان ساختگی است وانسان رااز مشاهده واقعیت ها دور می کند، این مشاهده است که تاثیرگذار است، حتی عشق نیز پدیده ای همانندسایر پدیده هاست، نویسنده وشاعر باید بال خیالش را ببندد و بابی طرفی فقط مشاهده کند وبا دقت آنچه را که می بیند تشریح نماید . هرکس باید با مشاهدات اجتماعی که در آ ن زندگی می کند تاثیر بگیرد وبنویسد. بالزاک 1840 م که با کمدی انسانی نا آگاهانه جزو اولین رئالیست ها گردید می گوید: مردم یا زر می خواهند یا لذت ،عشق هوس است وحسادت چیزی بیهوده، دوست و آشنای آدم ها بانک واسکناسند. گستاوفلوبر در رمان مادام بواری می گوید: آدم ها عادی اند وحقیقت زنده پیر. شانفور می گوید: باید ظاهرافراد را مشاهده کرد و به عادت هایشان دقیق شد وشخصیت او را مطالعه وتحلیل کرد وهمانند یک تندنویس وضعیت او را از جهان مختلف به قلم کشید. دورانتی که مخالف شعر بود می گوید: آفریدن درخیال نیست درمشاهده است، باید هنر برای جامعه مفید باشد، باید به ظاهر و عادات مردم توجه داشت و در نشریه اش به شعر معاصرش تاخت، هوگورا غول ، موسه را دون ژوآن ، گوتیه را ساده لوح وبقیه شاعران را دلقک خواندواعتقاد داشت شاعران را باید اعدام کرد. وقتی هم که روزنامه اش را تعطیل کردند گفت رئالیسم مرد ولی باز هم زنده با درئالیسم. گی دوموپاسان 1887 می گوید: کشف وارائه آن چه درانسان معاصر است رئالیسم است. داستا یوسکی 1881 می گوید: باید با اندوه فردی مقابله کرد،باید با بورژوازی که جای اشرافیت را گرفته مبارزه کرد. گوستا وفلوبر 1850 نوشت : ادبیات باید شامل اهداف اخلاقی روشن باشد واز جریانات سیاسی واجتماعی یا مذهبی وتاریخی یا جغرافیایی مایه بگیرد. وقتی در هنر مشاهده رئالیست، دانستن برای نوشتن وتوانایی برای بیان زندگی وایجادهنری زنده وقابل لمس گردید، کم کم مکتب ناتورالیسم پاگرفت. در ادامه هم یک مقاله در اختیارتون قرار می دم...که رئالیسم در ادبیات داستانی رو با محور نقد بر داستان های جلال آل احمد نویسنده ی بزرگ ایرانی مورد بررسی قرار می ده. چکیده مقاله: ادبیات داستانی را از منظرهای گوناگون،از جمله دیدگاه مکاتب ادبی،می توان نقد و بررسی کرد.در این میان،رئالیسم،که گویی هماره از دغدغه های فکری نویسندگان بوده،از اقبال بیشتری برخوردار بوده است و آثار بسیاری از نویسندگان را می توان با تفاوت هایی در قلمرو رئالیسم دانست. ادبیات داستانی نوین ایران در عمر کمی بیش از صد سال خود،تجربه های متفاوتی را از سر گذراند و نویسندگان بزرگی در این حوزه قلم فرسایی کردند.جلال آل احمد نیز از این زمره است.از وی در زمینه های مختلف ادبی آثاری برر جای مانده،اما روی سخن در این پژوهش،داستان ها و رمان های اوست.در این جستار کوشش شده است آثار داستانی آل احمد از منظر رئالیسم واکاوی شود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
masoud 65 835 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۲ خیلی دوست داشتم در این مورد مطلبی بخونم... عالی بود... 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۲ رئاليسم از ريشهي لاتين «Real» به معناي واقعيت گرفته شده است. رئاليسم در معناي لغوي، معادل واقعگرايي يا واقعيتگرايي است. به لحاظ مابعدالطبيعي و در فلسفهي يونان باستان، واقعيت عبارت است از امر بيروني خارج از ما. در حكمت عرفان اسلامي، «واقعيت»، امري ذومراتب است و در نظام هستي، «واقعيت مثالي» قرار دارد و باطنٍ واقعيت ملكوتي يا مثالي نيز، واقعيت جبروتي است كه البته در زبان حكما و عرفا، از اين مراحل بيشتر با تعبير «حقيقت» نام ميبرند و معمولاً واژهي «real» يا «واقعيت» در خصوص مرتبهي محسوس عالم و واقعيت حسي به كار برده ميشود. مرحوم علامه طباطبايي، در مقابل سوفسطائيان و آن دسته از فيلسوفان موسوم به «ايدهآليست» كه به نحوي منكر وجود عالم عيني بيرون از ماده بودند، اساس انديشهي فلسفي خود را «رئاليسم» ناميدند. در يك احصاء مختصر، ميتوان از 3 منظر، به مفهوم «رئاليسم» (واقعگرايي) و مفهوم مقابل آن «ايدآليسم» نگريست: الف) هستيشناختي از نظر اين دادگاه، «واقعيت»، عبارت از آن مرتبه از واقعيت است كه ظهور عيني و محسوس دارد و ظاهرِ وجود است و «حقيقت» همانا مرتبهي باطني و عينياي است كه اصيلتر و واقعيتر از مرتبهي آن را تشكيل ميدهد كه در نظام هستيشناسي حِكْمي - عرفاني آن را «واقعيت ملكوتي» يا «عالم مثال» مينامند. ب) معرفتشناختي در اين منظر - كه برگرفته از تعريف افلاطوني - ارسطويي از حقيقت است، «واقعيت» عبارت است از عالم عيني مستقل از وجود ما و «حقيقت» عبارت است از انطباق تصوير ذهنيِ فاعلِ شناسا با واقعيت خارجي. اگر تصوير ذهني شناسنده، مبتني بر «واقعيت» باشد، قضيهاي صادق و معادل «حقيقت» است و اگر تصوير يا قضيه ذهنِ شناسنده انطباق با واقعيت خارجي نداشته باشد، قضيهاي «كاذب» است. ج) اخلاقي و ارزشي از منظر اخلاقي و ارزشي، «واقعيت» يا رئاليته عبارت از آن امري است كه وجود دارد و غالباً زشت و غيراخلاقي و ناپسند است و «حقيقت» همانا وضعيتِ آرماني و موعودي است كه بايد جانشين واقعيت موجود گردد. از اين منظر، رئاليسم به معناي پذيرش زشتي و بيعدالتي واقعيت موجود، بدون تلاش جدي يا بنيادين براي تغيير آن است. از اين منظر، فرد «رئاليست» يا «واقعگرا» كسي است كه دعوت به پذيرش وضع موجود عالم و نحوي تسليم انفعالانه در برابر آن دارد و تلاش انقلابيون آرمانگرا را نحوي «ايدآليسم» و «پندارباقي» ميداند. در بررسي اصطلاح «رئاليسم» و «رئاليته» بايد به اين مهم توجه كرد كه «واقعيت» در فلسفهي مدرن غربي، محدود به عالم محسوس و قابل كشف، از طريق تجربهي حسي و روشهاي «ساينتيفيك» (به اصطلاح علمي) است و در نسبت با بشر مدرن خودبينانه - به عنون سوبژه يا سوژهي تصرفگرِ شناساي دكارتي- معادلي صِرف «اُبژه» مطرح ميشود. در اين تلقي، رئاليسم از منظر خودبنيادانگاري نفساني(سوبژكتيويسم) بشر مدرن تعريف شده و «واقعيت» به صرف واقعيت حسي - تجربي قابل تصرف توسط ارادهي معطوف به قدرت بشر بورژوا، تقليل مرتبه و معنا داده است. رويكردِ رئاليستي در هنر قرون هيجده و نوزده غربي نيز، تا حدود زيادي ملهم از چنين تعريفي از رئاليته است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام از تعریفی دیگر... رئال یعنی واقعی و رئالیسم به معنی واقعی گری و حقیقت گرایی، نوعی گرایش هنری است که اشیاء و موجودات را آنگونه که هستند، زشت را زشت و زیبا را زیبا ترسیم می نمایند. این سبک نقطه مقابل سبک رومانتیک قرار دارد. سعی هنرمند نقاش در این است که موضوعات منتخب را بدون کم و کاست و شیرین کاری و عوام فریبانه شدن طرح در ذهن بیننده، ترسیم کند و تخیلات غیرواقعی نیافریند و شعار ندهد. مبنای کار آنان صادقانه نگری و صادقانه اندیشیدن است سبک رئالیسم علاوه بر اروپا، بخش عظیمی از روسیه را به خصوص در شاخه های اجتماعی و سیاسی در بر گرفت. هدف هنرمند به تصویر کشیدن موضوعات عادی و روزمره مردم کوچه و بازار، دهقانان، کارگران و سایر اقشار جامعه است. بر خلاف مکاتب قبلی خود، فقط به دنبال به تصویر درآوردن صحنه های ناب و زیبا و تجملی زندگی نبوده است. مشهورترین و اصلی ترین هنرمند سبک رئال، گوستاو کوربه، نقاش فرانسوی بود. کوربه می گوید هدفم این بوده است که بتوانم رسوم، اندیشه ها و ظواهر را آنچنان که به چشم می بینم شبیه سازی کنم. همچنین او می گوید: من اصلا نمی توانم فرشته ای را بکشم که او را هرگز ندیده ام. فرشته را نشانم دهید تا بتوانم تابلویی از پیکرش بکشم. این نقطه مقابل "رومانتی سیسم" است تابلوی رنگ روغن گوستاو کوربه به نام سنگ شکنان.1849. تقریبا 235 در 163 سانتی متر. این تابلو در جنگ جهانی دوم ناپدید شد کوربه در این تابلو بر خلاف نقاشان سبک های قبلی، تصاویر اساطیر و قدیسان و اشراف و ثروتمندان را به تصویر نکشیده است. او این تابلو را پس از مشاهده پیرمرد و پسربچه ای که در کنار جاده مشغول کار بوده اند کشیده است دیگر نقاشان معروف این سبک در اورپا: ژان فرانسوا میله، انوره دومیه، ادوارد مانه و هنرمندان معروف روسی: ایوان شیشکین، ایلیار پین، کرامسکوی، می باشند تابلوی رنگ و روغن گوستاو کوربه، مراسم تدفین در اورنان، 1849، تقریبا 660 در 300 سانتی متر. موزه لوور پاریس این نقاشی، مراسم تدفین جنازه ای را در منظره ای بیروح و ولایتی نشان می دهد، که مردمی ناشناس و بی اهمیت! از نوع شخصیت های داستانهای بالزاک و فلوبر در آن حضور یافته اند. اینان که لباس سیاه یکدست به تن دارند، بی سر و صدا در اطراف گور حلقه می زنند و در همان حالت روحانی، به خواندن دعای میت می پردازند. چهره های حاضران بازتابهای گوناگونی از واکنش آنان و در حکم مجموعه ای از حالات روانی تشییع کنندگان و چهره های مومن فقراست.کوربه در اینجا موضوعی را که حتی کمتر ممکن بود مورد توجه تماشاگران سالن پاریس قرار گیرد، بزرگ می کند. ولی همین موضوع در آینده ای نه چندان دور به تمام زوایای زندگی و هنر سده ی نوزدهم راه میابد و پیش می رود: انسان دوستی و علاقه به اصلاحات اجتماعی. در اینجا دیگر اثری از عنصر قهرمانی، متعال و هراس آور نیست، بلکه واقعیت تلخ و کسل کننده ی زندگی و مرگ بر آن سایه افکنده است. آنچه به نظر هنرمند جالب می رسد، اکنون در محیط خود اوست. این موضوع جالب مردمند، نه آن بازیگران فوق بشر یا دون بشر در صحنه ای عظیم. مردم همان گونه که هستند و با آهنگ عادی زندگی نوین به حرکت در می آیند قاشی رنگ و روغن ایوان شیشکین، باران در جنگل بلوط منبع هنر در گذر زمان/ هلن گاردنر آشنایی با مکاتب نقاشی/ هیوا لطفی 3 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۲ معرفی و آشنایی با سبک های مهم هنری، سبک رئالیسم رئالیسم یا واقع گرایی، شیوه ای است که در آن هنرمند باید در نمایش طبیعت (طبیعت بدونِ انسان و با انسان) از هرگونه "احساساتی گری" خودداری کند. اما منظور ما از رئالیسم، در اینجا شیوه ی هنری ای است که از حوالی سال 1840 به بعد در اروپا و دیگر نقاط جهان متداول شد. مدت زیادی از میانه ی قرن نوزدهم نگذشته بود که شارل بودلر شاعر و هنرشناس فرانسوی، در سال 1846 نقاشی هایی را می ستود که بتواند "خاصیت قهرمانی زندگی معاصر" را به وصف درآورد. در آن زمان تنها یک نقاش وجود داشت که برآوردن این "نیازمندی" را اساس ایمان هنری خود قرار دهد. و او کسی نبود جز گوستاوکوربه. از رئالیست های دیگر"انوره دومیه" است که در طی حکومت ناپلئون سوم برای نشریات انتقادی- فکاهی کاریکاتور تهیه می کرد. در این تعریفِ عام، رئالیسم مفهومی متضاد با آرمان گرایی، انتزاع گرایی، چکیده نگاری و رمانتیسم است و از این رو با معنای ناتورالیسم (naturalism)، مترادف انگاشته می شود. از جنبه ی صوری، رئالیسم به این دلیل با ناتورالیسم متمایز است که بر "عام در خاص" تاکید می کند. از نقاشان دوره ی اول این سبک می توان به نقاشان فرانسوی: Jean Baptiste Camille Corot (از ۱۷۹۶ تا 1875) و Jean Francois Millet (از ۱۸۲۴تا 1875) اشاره کرد. رئالیسم سوسیالیست اصطلاحی که در حدود نیم قرن معرف هنر و ادبیات شوروی سابق بود. نخستین بار ماکسیم گورکی، بواخارین، ژدانف، طرح آن را پیش نهادند. سپس مانند دستور کار به کلیه ی هنرمندان در تمامی عرصه های هنری اعلام شد(1934) هدف آن تولید آثار قابل فهم برای توده ها و هدایت مردم به ستایش عظمت کارگر و نقش او در ساختمان کمونیسم بود. رئالیسم سوسیالیست عملا سنت واقع گرایی سده ی نوزدهم را دنبال کرد. و آگاهانه از دستاوردهای هنر مدرن - که هنرمندان پیشتاز روسی سهمی مهم در شالوده ریزی آن داشتند - چشم پوشید. رئالیسم سوسیالیست، پس از جنگ جهانی دوم، با کمابیش تفاوت در سبک و موضوع در بسیاری از کشورهای دیگر الگو قرار گرفت ( متفاوت با واقعگرایی اجتماعی) این جنبش تا سالهای 1874 که امپرسیونیسم پا به عرصه ی وجود گذاشت، ادامه داشت ... این سبک نقاشی تا دهه ی 1960 طرفداران زیادی داشت، و از این سال ها به بعد دیگر از رسته ی گرایشات مطرح در نقاشی حذف شد و از آن نامی در میان نبود. تا این که توسط «رئالیسم نو» (New Realism) دوباره حیات خود را باز یافت. رئالیسم در سینما و عکاسی به طور کل توضیح دادن این سبک در سینما بسیار مشکل است و تنها به قسمت هایی بسنده می کنیم. به این دلیل که باید تاریخ سینما را تا رسیدن به این سبک به طور مفصل و پایه ای بررسی کنیم. فیلم های رئالیستی در سینما به دو بخش عمده ی فیلم های مستند و فیلم های رئالیستی اجتماعی تقسیم می شوند. که ظهور هر کدام از این ها لازمه ی زمان مشخصی است. و بوجود آمدن این سبک در هنر سینما در هر کشور و هر سینمایی قابل بحث عمیق است. لویی و آگوست لومیر، سازنده ی نخستین فیلم ها بودند. برادران لومیر مخترع "سینماتوگراف" (دستگاه نمایش دهنده فیلم) بودند. نخستین فیلمی که به صورت رسمی نمایش داده شد در تاریخ 28 دسامبر 1895 در زیر زمین گراند کافه - واقع در بلوار کاپوسین پاریس - بود این تاریخ را به طور کل به عنوان سر آغاز تاریخ سینما به رسمیت می شناسند. همزمان با اختراع لومیرها در فرانسه ادیسون نیز دستگاهی به نام "کینتوسکوپ" (kinetoscope ) را اختراع کرد. اما تصاویر متحرک آن از یک روزنه و تنها برای یک نفر قابل دیدن بود. نخستین فیلم های لومیرها تنها یک سری تصاویر از زندگی عادی و روزمره مردم بود، مثل غذا دادن به کودک (کودکی روی زانوی مادرش نشسته و مادرش غذا را به دهان او می گذارد) یا خروج کارگران از کارخانه ( عده ای کارگر که کارخانه لومیرها را ترک می کنند) باغبان آبپاشی شده ( جوانی پایش را روی شلنگ آبیاری یک باغبان می گذارد وقتی باغبان شلنگ را بررسی می کند، ناگهان آب به شدت به صورتش می پاشد) و بعدها صحنه معروف "ورود قطار به ایستگاه" قطاری که لوکوموتیوش به نظر رها شده می آمد و به شدت باعث وحشت تماشاگران شد! لومیرها سازنده فیلم هایی بودند که امروزه "مستند" نامیده می شوند. فیلم مستند گرچه واقعیت زندگی روزمره است اما در سینما چیزی که به عنوان رئالیسم به مفهوم خاص به فیلم ها نسبت داده شد. چیزی جدای فیلم های مستند بود. بارزترین نوع سینمای رئالیسم نوین در آلمان پس ار سال 1924 بود. (سبک اکسپریسونیسم- که توضیح آن طبق روال تاریخی آورده خواهد شد - در آلمان دهه ی بیست اوج گرفته بود و راهنمای سبک رئالیسم شد) درسال های پس از جنگ آلمان بسیاری از کارگردانان خود را از قالب های سینمایی پس از جنگ رها کردند و رئالیسم نوینی در پایان سال های بیست در هنر سینما پایه گذاردند. و ظاهرا هرگونه برخورد عاطفی از نوع رمانتیک با شخصیت هایی که توصیف می شوند از فیلم ها طرد شد. و تصمیم گرفته شد که فرد به هیچ وجه نباید مرکز ثقل توجه قرار گیرد واین توجه باید معطوف به عده ی کثیری از افراد گردد و واقعیت گرایی نوین، ناب ترین بیان خود را ارائه داد. جنبش دیگر رئالیسم به صورت رئالیسم شاعرانه در فرانسه در سال های اختراع صدا در سینما (1928) تجلی یافت. سال های میان 1935 تا1939 برای سینمای فرانسه به صورت سال های پرباری در آمد و موفق به ابداع و کسب روش ویژه ای شد که در خارج از فرانسه موجب کسب اعتبار برای آن گردید. گرایش به واقعیت ها، انتقاد شدید اجتماعی همراه با نوعی بدبینی نامشخص، از ویژگی های بیشتر فیلمهای این دوره به شمار می رود. ژان ویگو با فیلم "درباره ی نیس"، که فیلمی انتقادی - طنز بود پا به عرصه سینمای رئال فرانسه گذاشت. در این فیلم که نوعی فیلم مستند اجتماعی بود، دو فیلمبردار با دوربین مخفی خود از زنان ثروتمندی که در بلوار آنگلز شهر نیس به گشت و گذار مشغول بودند فیلم برداری کردند و بعد ویگو در حین مونتاژ، صحنه هایی از شهر قدیمی نیس را با تصاویری جالب از باغ وحش در هم آمیخت. تصاویر تحریک آمیز هتل های اشرافی دنیای یکنواخت و پر امتیاز اشراف را به زیر سوال کشید. درباره ی نیس یک فیلم ساخته پرداخته ی مونتاژ بود که تصاویر آن در برخورد با یکدیگر معنی و مفهوم پیدا می کردند. فیلم دیگر ویگو"نمره ی اخلاق صفر" نیز نقطه نظری مستند به شمار می آمد. اصطلاح رئالیسم شاعرانه اولین بار به فیلمهای مارسل کارنه داده شد. خصوصیت فیلمهای رئالیستی عبارت بودند از علاقه و توجه به محرومین، توجه به مسائل اجتماعی و به ویژه تعارض های میان فرد و جامعه و تجزیه و تحلیل افراد در محیط های خاص. اصولا پیدایش رئالیسم در حوزه هنر عکاسی به طور مستقیم به پیشرفت های تکنولوژیک بشر مرتبط است. یک دیدگاه جالب این است که پیدایش رئالیسم به طور مشخص با کشف دوربین عکاسی مرتبط است. یعنی پیدایش وسیله ای که به انسان امکان ثبت و ضبط کامل یک لحظه (و یا برش) از زندگی را میدهد. بررسی همزمانی کشف و پیشرفت تکنولوژی دوربین عکاسی با ایجاد و پیشرفت سبک رئالیسم ادبی به شکلی تایید کننده نظر فوق است. در یکی از روزهای تابستان سال1827 ژوزف نیسفور نیپس موفق به ثبت اولین تصویر ثابت شد . البته مدت کمی بعد نمونه بهتری از عکس و دوربین Niépce به وسیله Louis-Jacques-Mandé Daguerre ساخته شد . این دوره زمانی را تقریبا با دوره کاری بالزاک می شود یکسان گرفت. جالب اینجاست که در سال 1877 صفحات عکاسی (فیلم عکاسی) جدیدی به وسیله George Eastman ساخته شد که عملا انقلابی در ساختار دوربین های عکاسی پدید آورد. دوربین های ساخته شده بعد از تولید این صفحات عکاسی را به عنوان اولین نسل جدی دوربین های عکاسی امروزی به حساب می آورند. اما نکته جالب اینجاست که این پیشرفت چشمگیر در صنعت عکاسی با دوره کاری امیل زولا ( 1840-1902 ) هماهنگی دارد. به عنوان مثال امیل زولا ( نویسنده ی ناتورالیست) شاهکارش "ژرمینال" را در فاصله سال های 5-1884 نوشت. این به این معنی است که پیشرفت تکنولوژیک در صنعت عکاسی با انتقال جریان ادبی رئالیسم به ناتورالیسم هماهنگی زمانی دارد. این هماهنگی زمانی کاملا معنادار است و نشانه اثر گذاری این جریان ها بر یکدیگر و رشد هر دوی آنها ست. یعنی ایجاد توانایی در ثبت و ضبط لحظات و عینیت بیرونی افراد و اشیا و گسترش توانایی در این نحوه نمایش. عکس های رئال نیز مانند فیلم های رئال در دسته عکس های مستند و خبری دسته بندی می شوند. عکس هایی از لحظات طبیعی زندگی انسانها یا حیوانات و... خصوصیت عکس های رئالیستی- انسانی نیز در بیشتر موارد علاقه و توجه به محرومین، موضوعات جنگ و خسارات جنگی، توجه به مسائل اجتماعی و همان تعارض های میان فرد و جامعه و تجزیه و تحلیل افراد در محیط های خاص بود که بدون اغراق عکاس( برعکس سبک های دیگر در عکاسی که لازمه ی آنها اغراق می باشد) و از راه ثبت مستقیم لحظه یا ثبت فرد در لحظه ای غیر از ژست و به طور طبیعی است. عدم استفاده از رتوش، گریم، نورپردازی خاص و نشان دادن جزئیات صورت از خصوصیات عکس های پرتره ی رئالیستی است. عکس های رئالیستی در فضایی کاملا طبیعی و با نوری طبیعی و بدون اغراق ثبت می شدند. 2 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۲ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تالار آینه(1261)اثری از محمد غفاری(کمال الملک)نقاش ایرانی (1319-1227)رنگ و روغنسبک رئالیسم تالار آینه یکی از اتاق های زیبای کاخ گلستان تهران می باشد. بیشترین شهرت این تالار به دلیل نقاشی زیبایی است که کمال الملک از آن کشیده است و در آن تصویر آینه ها و ناصرالدین شاه دیده می شود. نکته جالب در مرود تالار آینه این است که در صورتی که نقاشی کمال الملک از این تالار را دیده باشید،تالاری نسبتا وسیع را در نظر تجسم خواهید کرد در صورتی که با مشاهده تالار از نزدیک متوجه خواهید شد تالار واقعی بسیار کوچکتر از آن چیزی است که تجسم نموده اید. این مطلب می تواند ناشی از هنر نقاش در با شکوه نمایی تالار باشد. ....................................................................... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آبراهام لینکلن، نقاشی است از نقاش آمریکایی، جورج هیلی (George Peter Alexander Healy) که چهار سال بعد از قتل آبراهام لینکلن و در سال 1869 و با تکنیک رنگ روغن روی بوم کشیده شد.آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا و یکی از سه رئیس جمهور محبوب این کشور بود که در 14 آوریل 1865 به دست یک بازیگر ئتاتر ترور شد. این اثر از بین پرتره چهارگانه که هیلی کشیده و به صلح سازان معروفه انتخاب شده.جورج هیلی اکثرا پرتره سیاستمداران معروف آمریکا رو می کشیده که این پرتره از معروف ترین هاشونه.تو این نقاشی لینکلن رو تنها میبینیم،به جلو خم شده، سرش رو به دستش تکیه داده. لینکلن در سال 1864 چنین پوزیشنی رو برای هیلی گرفت که اونو بکشه و هیلی هم اثر صلح سازان رو خلق کرد که درسال 1868 کامل شد. یک سال بعد هیلی تصمیم گرفت بقیه اشخاصو از دور لینکلن حذف کنه و پرتره تکی اونو بکشه. ...................................... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام شام آخر اثری از لئوناردو داوینچی نقاش ایتالیایی ( 1519 - 1452 ) سبک رئالیسم شخصیتهای تابلو شام آخر داوینچی (از راست به چپ): شمعون قانوی - تادئوس - متی - فیلیپ - یعقوب پسر زبدی - توما - عیسی - سنت جان - یهودا اسخریوطی (لباس آبی و سبز) - پطرس - اندریاس - یعقوب پسر حلفا - برتولما میباشند. + این نقاشی بر روی دیوار صومعه Santa Maris Delle grazie در نزدیکی شهر میلان ترسیم شده است.گویا این صومعه، صومعه خانوادگی Lodovico بود و توسط وی برای این نقاشی انتخاب شده بود.داوینچی 3 سال تمام بر روی این نقاشی کار می کرد و سرانجام آن را در سال 1498 تکمیل کرد. + این نقاشی در قسمت فوقانی دیوارترسیم می شد. بیشتر روزها هنگامی که داوینچی برای نقاشی، به همراه وسایلش از نردبان بالا می رفت، تا هنگامی که رنگ های همراهش به اتمام نرسیده بود پایین نمی آمد. گاهی تا سه شبانه روز بی آنکه حتی برای خوردن و آشامیدن کار را تعطیل کند، بدون وقفه نقاشی می کرد. + نقل است که نتیجه ی کار به سرعت محبوب و پرطرفدار شده بود و پادشاه فرانسه آنچنان شیفته ی این اثر شده بود که دستور داد که تمام دیوار را به فرانسه منتقل کنند. البته این اتفاق نیافتاد. چون با امکانات آن روزگار چنین انتقالی عملا غیر ممکن بود. + این نقاشی شب آخر زندگی حضرت مسیح را به تصویر می کشد. هنگامی که مسیح به حواریون می گوید می داند کسی از این جمع به وی خیانت می کند. این نقاشی درواقع عکس العمل دوازده حواری که در درجات مختلف از ناراحتی و تعجب قرار دارند را نمایش می دهد. + یکی از ویژگی های این نقاشی تصویر کردن تمامی حواریون در کنار مسیح و قرار دادن یهودا (حواری خائن) در میان سایرین بود. در نقاشی های قبلی از این مراسم یهودا جدا از سایر حواریون ترسیم می شد. استدلال داوینچی این بود که فرد خائن چون تا فردای آن شب ناشناس بوده پس دلیلی نداشته جدا از سایرین ترسیم شود. + یهودا (نفر دوم با ریش سیاه در سمت راست حضرت مسیح) در این اثر تنها کسی است که با حالتی تدافعی خودش را از مسیح دور نگه می دارد. و چهره وی در سایه قرار دارد. + در پس زمینه سه پنجره ترسیم شده است که نور پردازی صحنه از طریق این سه منیع نور تامین می شود. بزرگترین پنجره دقیقا پشت سر حضرت مسیح قرار گرفته است. به این ترتیب در پشت سر حضرت مسیح که در کانون تصویر قرار گرفته است، هاله ای از نور دیده می شود. + در سال 1652 روی این دیوار، دری برای کلیسا شاخته شد که دقیقا روی دیواری که این نقاشی بر روی آن ترسیم شده بود باز می شد. گفته شده است یکی از مسئولین سازمان میراث فرهنگی ایران، در آن سال مسئول نگهداری از این اثر بوده است! اثر این تخریب هنوز هم بر این نقاشی باقی است. + در سال 1796 اشغالگران فرانسوی سالن این کلیسا را تبدیل به اصطبل اسب های سواره نظام کردند. البته ناپلئون به دلیل علاقه ی شخصی یی که به آثار داوینچی داشت، دستور اکید داد تا به این اثر کوچکترین آسیبی نرسد. البته به این دستور توجه ِ زیادی نشد! (ناپلئون نقاشی مونالیزا را در اتاق خواب شخصی خود نگه می داشت) + در سال 1821 از نقاشی به نام Stefano Barezzi خواسته شد تا این نقاشی را از روی دیوار جدا کند و به جای مناسب تری منتقل نماید. این نقاشی بعد از آنکه آسیب بدی به قسمت میانی نقاشی وارد آورد، متوجه شد کار ِ انتقال امکان پذیر نیست.+ در طول جنگ جهانی دوم با وجود آنکه اطراف این دیوار مورد اثابت بمب های فراوانی واقع شد، خوشبختانه خود این دیوار آسیب زیادی ندید. چند نکته هم درباره این اثر تو کتاب "راز داوبنچی" اومده : 1- در این اثر یک دست اضافه وجود دارد که به کسی از این جمع تعلق ندارد و در آن کاردی با حالتی تهدید گرانه به سمت یکی از حواریون گرفته شده است. (به عکس العمل نفر چهارم در سمت راست حضرت مسیح دقت کنید) 2- بنا بر ادعای کتاب دن براون، نفر کناری حضرت مسیح، خلاف تصور عموم، «جان» نیست! بلکه با توجه به ظرافت اندام و حالت دست هایش می توان فهمید که زن است. به اعتقاد کتاب مذکور، این شخص همان مریم مجدلیه (همسر حضرت مسیح) است. 3- لباس حضرت مسیح و نفر کناری وی (جان یا مریم مجدلیه) معکوس یکدیگر است. یکی پیراهن قرمز و شنل آبی و دیگری پیراهن آبی و شنل قرمز به تن کرده اند. 4- پطروس (نفر دوم با ریش سفید در سمت راست حضرت مسیح) دستش را با حالت تهدید آمیز به سمت گردن نفر دوم (جان یا مریم مجدلیه) گرفته است که انگار وی را بهدید به مرگ می کند. .......................................................................... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام النورااثری از Gianni Strinoنقاش ایتالیایی (1953)رنگ و روغنسبک رئالیسم ........................................................... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام عروس اثری از Asif Ghayaz هنرمند پاکستانی(1972) (pen and ink on peper ) سبک رئالیسم در اولین نگاه به این اثر میشه فهمید که این نقاشی به احتمال قوی،یک نقاشی شرقیه.از مدل لباس های دخترِ توی نقاشی و معماری فضای اطراف که شبیه معماری اسلامیه(من اطلاعات دقیق از نوع معماری ساختمان ندارم؛ با توجه به مدل آشنایی که تو اکثر نقاشی های ایرانی هم میبینیم گفتم) تقریبا مطمئن میشیم. Asif Ghayaz جدیدا به رنگ و روغن هم روی آورده و تونسته آثار زیبایی رو در نوع خودش خلق کنه که اکثرا چهره زنان و سبک معماری پاکستانی رو نشون میدن و در واقع بستری برای سبک واقع گرایانه او محسوب میشن.او به عنوان یکی از شاگردان مهدی اقبال،سبک استاد خودشو حفظ کرده و حتی آثار این دو خیلی سخت از هم تشخیص داده میشن. ................................................. 2 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۲ [h=1]واقعگرایی جادویی[/h] از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام رئالیسم جادویی (به برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام : Magic Realism)یکی از شاخههای برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام (رئالیسم) در مکاتب ادبی است که در آن ساختارهای واقعیت دگرگون میشوند و دنیایی واقعی اما با روابط علت و معلولی خاص خود آفریده میشود. در داستانهایی که به سبک واقعگرایی جادویی نوشته شدهاند، همه چیز عادی است اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی در آنها وجود دارد. پس از فروپاشی مکتب برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مکتب رئالیسم به وجود آمد. این مکتب موضوع کار خود را در جامعه معاصر می یافت؛ بنابراین، چنین ادبیاتی نمی توانست مانند رمانتیسیسم فردی و اشرافی باشد. رئالیسم مکتبی عینی و غیرشخصی است و قهرمانان رمانهای رئالیستی نه افرادی غیر عادی بلکه از مردم عادی هستند. رئالیسم خود به چهار نوع تقسیم می شود: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام . واقعگرایی انتقادی. رئالیسم جادویی. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ؛ از مشهورترین نویسندگان و شاعران سبک رئالیسم جادویی هستند. داستان آئورا اثر برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در این سبک نوشته شده است. اما پایهگذار این سبک برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است که با نوشتن رمان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام رئالیسم جادویی را بنیاد نهاد. [h=2]منابع[/h] پیر هاترید. مکتبهای ادبی. ترجمهٔ رضا سیدحسینی. چاپ چهاردهم. تهران: جهانگیر، ۱۳۸۵. ۴۹۵. دیمان گرانت. رئالیسم. ترجمهٔ حسن افشار. مرکز، ۱۳۵۷. 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۲ لینک تصحیح شده مقاله قرار داده شده در پست شماره 3..خدمت دوستان.. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده