ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۲ آیا شده که کسی بهتون یه حرفی بزنه و هیچوقت از دهنتون بیرون نره ... یه حرفی که از شنیدنش ناراحت شدید و تبدیل به یک کینه یا نفرت یا یه چیزی شبیه این شده که قرار هم نیست هیچوقت از ذهنتون پاک بشه ... در صورت تمایل میتونید اون حرفا رو بگید ... من وسواس فکری دارم ... و یکی از مشگلاتی که این وسواس بوجود میاره اینه که فرد مبتلا دنباله ی یه حرفایی رو میگیره و نوعی تفسیر و تعبیر ازشون میکنه ! خیلی حرفا از خیلیا بوده که توی ذهنم نقش بسته و هم اون موقع از شنیدنش ناراحت شدم و هم هر وقت یادم میاد اعصابم به هم میریزه . یه حرفایی هست که نمیشه بگم ... دقیقا همون حرفایی که باعث نفرت شدند .... حالا مثلا 2 تاشو میگم : چند سال پیش یه نفر که به حساب رفیق صمیمیم بود (الان پشیمونم از اینکه وقتمو با همچین آدمی میگذروندم) در مورد قیافم به دفعات متعدد حرف میزد و میگفت قیافه نداری و اینا (نوعی تمسخر) ... البته از این حرفش زیاد دلگیر نیستم ... سر یه ماجرایی یه حرفای دیگه ای زد خیلی روحمو داغون کرد ... یک آدم احمق : اگه زن میخوای بگو برات زن بگیریم ! (ازدواج جزو خط قرمزامه... حد اقل تا زمانیکه از نظر مالی (خونه ی خوب+کار خوب+درآمد خوب) تضمین نباشم.در غیر این صورت محال ممکنه.) 4 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۲ منم قبلا از بعضی حرفا خیلی ناراحت میشدم و از اونجایی که فقط شنونده بودم بعدا با خودم تکرارشون میکردم و برام خیلی ناراحت کننده بود ولی الان یاد گرفتم جواب حرف ازار دهنده دیگران و همونجا بدم و تمومش کنم...البته کاملا محترمانه اینجوری خیلی خیلی راحت ترم ...قبلا فک میکردم اگه جواب بدم درست نیست ناراحتی پیش میاد و از این حرفا ولی وقتی طرف مقابل به ناراحت شدن شما توجهی نمیکنه پس شما هم نباید توجه کنی الان کسی اگه حرفی بزنه که ناراحت کننده باشه هر عکس العملی که لازم باشه همونجا انجام میدم اینجوری دیگه آدم بعدا خودخوری نمیکنه... 3 لینک به دیدگاه
ms13 1488 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۲ منم قبلا از بعضی حرفا خیلی ناراحت میشدم و از اونجایی که فقط شنونده بودم بعدا با خودم تکرارشون میکردم و برام خیلی ناراحت کننده بود ولی الان یاد گرفتم جواب حرف ازار دهنده دیگران و همونجا بدم و تمومش کنم...البته کاملا محترمانه اینجوری خیلی خیلی راحت ترم ...قبلا فک میکردم اگه جواب بدم درست نیست ناراحتی پیش میاد و از این حرفا ولی وقتی طرف مقابل به ناراحت شدن شما توجهی نمیکنه پس شما هم نباید توجه کنی الان کسی اگه حرفی بزنه که ناراحت کننده باشه هر عکس العملی که لازم باشه همونجا انجام میدم اینجوری دیگه آدم بعدا خودخوری نمیکنه... چقدر ما شبیه همیم ... امضاتو میخوام ... 3 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۲ چقدر ما شبیه همیم ... امضاتو میخوام ... پیدا کردم نصف میکنیم 3 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۲ این دو موضوعی که گفتی ربطی به وسواس فکری نداره مگر اینکه فکر کردن درباره اش رو نتونی متوقف کنی روانشناسی نخوندم ولی درمورد بیماری های روانی یه چیزایی می فهمم وسواس فکری در صورت حاد شدن موجب افسردگی میشه که فکر کنم در مورد تو صادقه در مرحله ی اول درمان باید 2 نکته رو رعایت کنی 1سعی کنی روی فکری متمرکز نشی مثلا وقتی در رو قفل می کنی و بعد فکر می کنی که قفل کردم یا نه فرض رو بذار بر قفل کردن و تلاش کن به هیچ عنوان برای چک کردن برنگردی 2 یه روانشناسی می گفت که روزی 2 مرتبه ریلکسیشن برا افزایش تمرکز خوبه که تمرکز بالا برا رفع وسواس خوبه اگه بیشتر از دو ماه انجام دادی جواب نداد اون موقع دارو هم اضافه میشه دارویی که برای افسردگی(+وسواس )خوبه 2نوع هستن یکیش گرونه با عوارض کم یکیش ارزون با عوارض بالا البته هیچ کاری خودسر انجام نده باید بری پیش روانشناس حتما 3 لینک به دیدگاه
ms13 1488 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۲ البته هیچ کاری خودسر انجام نده باید بری پیش روانشناس حتما هزینش زیاده.... 20 جلسه اگه بشه و هر جلسه ای 50 بگیره میشه 1 تومن ... از این پولا ندارم ... و از طرفی میدونم که روانشناسی و این خزعبلات تغییری توی زندگی من بوجود نمیاره اما برای اینکه بدونم مشگلات روحی ای که دارم تا چه حدی ممکنه پیشرفت کنه و در آینده ممکنه چه مشگلاتی بوجود بیاد دلم میخواد پیش یه روانکاو برم .. آخه بدبختیم اینه که همه نوع امراض روحی هم دارم : افسردگی ، بیخوابی ، استرس ، وسواس ، فراموشی ، اعصاب داغون ، شکست عاطفی و.... 2 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۲ هزینش زیاده.... 20 جلسه اگه بشه و هر جلسه ای 50 بگیره میشه 1 تومن ... از این پولا ندارم ...و از طرفی میدونم که روانشناسی و این خزعبلات تغییری توی زندگی من بوجود نمیاره اما برای اینکه بدونم مشگلات روحی ای که دارم تا چه حدی ممکنه پیشرفت کنه و در آینده ممکنه چه مشگلاتی بوجود بیاد دلم میخواد پیش یه روانکاو برم .. آخه بدبختیم اینه که همه نوع امراض روحی هم دارم : افسردگی ، بیخوابی ، استرس ، وسواس ، فراموشی ، اعصاب داغون ، شکست عاطفی و.... درکت می کنم همه ی بیماری هایی که گفتی ریشه اش وسواسه اگه وسواس حل شه بقیه اش خود به خود حل میشه کلنیک ها ارزونتر می گیرن مشاوره ی دانشجویی رایگان هم هست معمولا خوددرمانی خطرناکه ولی بعضی مواقع جواب میده اون دو عملی که گفتم رو انجام بده فعلا شاید تاثیر داشت سعی کن به چیزی فکر نکنی هر چی شد بگو به جهنم خیلی تاثیر داره 1 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۲ فکر کردم موضوع وسواس فکریه در مورد حرفای آزار دهنده حرفی برام آزار دهنده است(تنها نقطه ضعفام) از این افرادی که زیاد از آدم تعریف می کنن متنفرم مثلا بی هیچ دلیلی میگن خیلی مردی و ... حس می کنم این افراد من رو خر فرض می کنن و می خوان کلاه سرم بذارن یا افراد پیله هستن که اعصابشون رو ندارم در واکنش با این افراد به شدت عصبی می شم یه بار شب نخوابیده بودم و عصبی بودم تو بخش یکی همینجور می گفت التماسش کردم که نگه عصبی می شم بازم گفت یه لحظه بی اختیار زدم زیر چونه اش و داد کشیدم خفه شو(همه برگشتن نگاه کردن واقعا اعجاب انگیز بود اونم از ادم به ارومی من) دیگه بعد از اون نگفت (الانم بهش فکر می کنم عصبی می شم) فکر نکنم از چیز دیگه ای عصبی شم یه عده هم هستن وقتی باهاشون بحث می کنی اگه کم بیارن می گم باشه اصلا تو راست می گی و زحمت چند ساعته ای رو که برای قانع ساختن طرفت کشیدی رو به تمسخر می گیرن وقتی کسی چنین حرفی بزنه ازش به شدت متنفر می شم این افراد می تونن بگن قانع نشدم و فکر کنم بحث ادامه اش سودی نداره وقتی کسی به شکل دوم میگه احساس می کنم اون فرد از بهترین دوستاتمه ولی در حالت اول حس می کنم طرف دشمنمه 1 لینک به دیدگاه
ms13 1488 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۲ حرفهایی که نمایانگر عمق نادانی افراد هست خیلی منو آزار میده ... (بیشتر برخاسته از باورهای مذهبی هستند) 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده