مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 25 آبان، 2013 می گن یه پادشاهی بوده یه رفیقی داشته که همیشه این دوتا با هم بودنهر اتفاق خوب یا بدی می افتاده رفیقه می گفته که حتما یه خیری درش هست...! یه روز اینا با هم میرن شکار و در اثر یه اتفاق انگشت دست پادشاه قطع می شه... خیلی داغون و ناراحت بوده که رفیقش می گه حتما یه خیری تو این قضیه هست... پادشاهم عصبانی می شه و می گه چه خیری بابا؟! و رفیقش رو می ندازه زندان... چند وقت بعد پادشاهه میره شکار اما این بار گیر یه قبیله آدم خوار می افته... آدمخوارها می بندنش به یه درخت و می خواستن مراسم خوردنش رو شروع کنن که متوجه انگشت قطع شده پادشاه می شن... اونا یه اعتقادی داشتن و اونم این بوده که اگه کسی نقص عضوی داشته باشه و اینا بخورنش همون نقص گریبانگیر اونام می شه... پس پادشاه رو نمی خورن و آزادش می کنن...! یه دفعه پادشاه یاد دوستش می افته و میره از زندان درش میاره و بهش می گه ببخشید من اشتباه کردم انداختمت زندان حق با تو بود اگه انگشتم قطع نشده بود آدمخوارها منو می خوردن...! دوستش می گه عیبی نداره اینم یه خیری توش بوده که منو انداختی زندان...! پادشاه می گه نه بابا چه خیری من تو رو اذیت کردم زندان رفتی و... رفیقش می گه خوب آخه اگه من زندان نمی رفتم که با تو میومدم اونجا ؛ بعدشم من که نقص عضو نداشتم خوب آدمخوارها تو را نمی خوردن... منو که می خوردن...! 14
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 27 آبان، 2013 صد در صد همینجوره یادمه یه دوستی بهم گفت: گاهی تقدیر ما به تدبیر ما میخندد هیچ کار خدا بی حکمت نیست همیشه یه خیری در کارهاش هست حتی وقتی ما خرابکاری میکنیم،خداوند با مهربانی درستش میکنه 6
مجید بهره مند 43111 مالک ارسال شده در 27 آبان، 2013 صد در صد همینجورهیادمه یه دوستی بهم گفت: گاهی تقدیر ما به تدبیر ما میخندد هیچ کار خدا بی حکمت نیست همیشه یه خیری در کارهاش هست حتی وقتی ما خرابکاری میکنیم،خداوند با مهربانی درستش میکنه من هم موافقم چون خدا هم اینده وهم گذشترو می دونه و ادم رو به هون مسیری که کی خواد میبره که تمهم مسیرها هم به جای خیر ختم میشن 6
sookut 13735 ارسال شده در 12 آذر، 2013 منم به این قضیه ایمان دارم درسته تو مشکلات سختیها خیلی وقتها زودی ناامید میشم ولی باز یه ذره امید همیشه ته دلم هست که خدا به فکرمه و یه حکمتی هست... 4
ارسال های توصیه شده