رفتن به مطلب

نهضت آداب آموزی


M!Zare

ارسال های توصیه شده

درود....

تب مدرک همه ما رو فرا گرفته...به زور همه والدین اصرار دارند که فرزندانشون وارد دانشگاه بشن و 4 سال رو سپری کنند و یک مدرکی رو بگیرن و داشته باشند و بعد هم گاهی اوقات در یک جهت کاملا 180 درجه متفاوت با اون برن سر کار...سطح سواد جامعه از لحاظ مدرک بالا رفته..........شاید حالا کلمه ای با نام نهضت سواد آموزی خنده دار به نظر میرسه...

اما نیاز به یک نهضت جدید احساس می شود....نهضت آداب آموزی....

چه آدابی؟ آداب حضور در جامعه....

همون افرادی که خیلی وقت ها یک آب ساده رو نمی تونستن بنویسن...در خیلی از زمینه ها از باسوادهای امروزه جامعه ما آشناتر به آداب هستند....

در این تاپیک در مورد این آداب با هم بحث کنیم؟ بنظر شما چه آداب اجتماعی در جامعه داره کم رنگ تر میشه که وجودش ضروری هست؟

  • Like 15
لینک به دیدگاه

چرا این اتفاق افتاده؟ ما حتی وقتی به کشورهای دیگه هم میریم عادات خودمون رو داریم ولی فرهنگ اوناست که بر ما غلبه میکنه و مجبور به اطاعت میشیم...یک جوری یک ویژگی ها جز خصایص ما شده، بدون اینکه خودمون متوجه بشیم و به مرور زمان.sigh.gif

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اول یاد بگیریم تو صف بمونیم و نوبت همدیگرو رعایت کنیم :banel_smiley_4:چند نفر صف رو دور میزنن و ذوق مرگم میشن!!؟/

  • Like 6
لینک به دیدگاه

همیشه میگیم چرا من شروع کنم؟

چرا بقیه پیش قدم نشن؟

اگه من شروع کنم و بقیه انجام ندن چی؟

اصلا من یه نفر تغییر کنم چه فرقی به حال دنیا میکنه؟

و...

 

اینجا چند نفر عضو فعالن؟

اگه همه ی این اعضا تغییر کنن یا حداقل سعی کنن تغییر کنن باعث میشن این سوال برای خانواده و اطرافیانشون پیش بیاد که چی شده و چرا اینجوری رفتار میکنن و اثرات خوب این تغییر رفتار باعث بشه بیشتر راغب بشن در مورد این آداب بدونن.

هر کدوم از ما با چند نفر در تماسیم؟

اعضای خانواده،فامیل،همسایه ها،دوستان،همکاران،هم کلاسی ها و...

رفتار درست ما میتونه ما رو محبوب کنه،تحسین دیگرانو برانگیزه،برامون احترام بیاره،باعث بشه دیگران به درست رفتار کردن تشویق شن و...

در انتها از طریق درست رفتار کردن ما عده ی دیگه ای هم درست رفتار کنن و بعد همین طور این روند ادامه پیدا کنه.

 

من مدتیه دارم تغییراتی تو رفتارم به وجود میارم که واکنشهایی هم دیدم و متوجه شدم که این تغییر رفتارم برام احترام بیشتری رو به دنبال داشته و باعث شده چند نفری به این فکر بیفتن که چرا رفتارشون جور دیگه ایه و کدوم رفتار درسته.

البته همیشه عده ای هم هستن که به خاطر این تغییر رفتارها و اینکه دیگه شباهتی به اونا ندارم ناراضین و این نارضایتی رو با تیکه هاشون نشون میدن اما مهم اینه که من میدونم دارم کار درستی میکنم.

یه سری از آدابهای زندگی هم همین طور هستن،مثل آداب درست حرف زدن با بزرگترها،آداب مهمانی دادن و مهمانی رفتن،آداب بحث کردن اظهار نظر کردن و...

بعضیاشون واقعا فراموش شدن و این اصلا خوشایند نیست.این هم برمیگرده به تربیت خانواده،محیطی که توش بزرگ شدیم،دوستان و کسانی که ازشون تاثیر گرفتیم.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

یکی از دوستان یه بحثی گذاشته بود در این مورد که فرار مغزها چه تاثیری رو خزانه ژنتیکی جمعیت داره و چطور میانگین هوش جامعه نسل به نسل پایینتر میاد... و اینکه به لحاظ تاثیرات فرهنگی هم تخلیه جامعه از افراد هوشمند و روشنفکر چقدر می تونه تاثیرات منفی بذاره رو کلیت فرهنگ جامعه...

به نظرم نکته مهمیه

  • Like 4
لینک به دیدگاه

درود به دوستان خوبم....:icon_redface::icon_gol:

 

حجمی زیادی از مطالب الان صف بستن تو ذهنم..نمی دونم این خوبه یا نه....اینکه اینقد حرف دارم واسه گفتن ولی در نَفسِ داشتن این همه حرف از جامعه..اینکه جامعه اینقد حرف داره..به خودی خود خوب نیست...

 

خیلی مسئله ی مهمی هست و درست...اینکه نقطه ی تاکید از تحصیل علم بره به سمت تحصیل آداب...و بزارین خالص ترش کنم..اخلاق...

 

کلمه ای با شعاع گسترده ای که همه چیز بر اون تاثیر گذاره و بالعکس...

 

اخلاق حلقه ی مفقوده ی جامعه ی ماست...اینکه ما به واسطه ی هنجارهای جامعه مون...خودمون رو جامعه ای اخلاقی می دونیم هم می تونه در بعضی موارد درست باشه...و در خیلی از موارد می شه ماله کشی بر بی اخلاقی های لایه های زیرین...

 

اینکه ما برامون یکسری از نکاتی که دوستان خوبم مثال زدن عادی شده...و حتی در مواقعی به اندازه ای قبحش شکسته شده که افتخار به حساب می آد..این خطرناک هست...این اتفاق یک روز و دو روز نیست...این یک فرآیند هست...

 

 

به طوری که پدری در مقابل حرف پسرش که می گه خوب بابا دیر اومدیم...اونا زودتر اومدن تو صف..می گه پسر تو عرضه نداری؟!باید واسه بی عرضه گیت بمونیم تو صف!

 

قاعده..قاعده ی تخم مرغ دزد و شتر دزد هست!..کسی که در کودکی یاد می گیره ارزش اجتماعی پیش خانواده اش یعنی پایمال کردن حق دیگری....در بزرگسالی با این بکراند به حق کشی های دیگه و صد البته بزرگ تر دست می زنه....

 

این یک زاویه هست..و یک مثال کوچیک...:icon_redface:

 

 

از یک زاویه دیگه...اینکه به قدری به فکر تحصیل هستن...به فکر تعامل اجتماعی نیستن...این حرف خانم زارع کاملا درد بخشی از جوونای این جامعه هست...:icon_redface:

 

اتفاقی که محیط برای پرورش یک جوون به قدری استرلیزه و اماده می شه که نهایتا زمانی که جوون باید کم کم روابط اجتماعی رو یاد بگیره..نمی گیره...و یک هو می افته در یک مقطع مثه دانشگاه...و اونجاست که دیگه قرار نیست سرویس بیاد خونه ببرتش مدرسه و برگردونه...اونجا قراره تاکسی بگیره یا سوار اتوبوس بشه یا نه یک گواهینامه با 2 هفته تمرین بگیره با ماشین اهدایی خانواده بره دانشگاه!....بره جایی که گروه های دوستی دیگه غالبا همسالان و هم جنسان نیستند...یک دفعه ای قاعده عوض می شه....وارد پلان دیگه ای میشه...

 

یک نمایشی که حالا دیگه عروسگردانش خودشه نه کسایی که قبلا با نخ نامرئی کنترلش می کردن...

 

 

از زاویه اول...موافقم با نظر دوستانم که باید نقطه ی شروع از خود باشه...و اینکه ما اگاهی مون رو افزایش بدیم...و قرار نباشه که اگاهی مون رو با دیگران وفق بدیم!...چون ما در بیشتر موافق به دنبال جلب رضایت اطرافیان هستیم که مهمه...ولی نه به هر قیمتی...اخلاق..آداب اجتماعی از خودمون شروع می شه...

 

از زاویه دوم...باید ماهی گیری رو آموخت...نه ماهی آماده رو فراهم کرد...قرار نیست توجه در استرلیزه کردن افراد خلاصه بشه...توجه می تونه در اموزش درست اونها به طوری که در آینده بدون کمک تعامل کنن با جامعه اتفاق بیافته...به فکر حال باید بود...ولی همزمان برای اینده هم باید اگاهی جوونا رو افزایش بدیم..چون اونان که در نهایت امید داریم که نسل بعد رو از کاستی ها تهی کنن....

 

:icon_redface::icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...