royan aria 2423 ارسال شده در 10 مرداد، 2010 زدي يارا به تيري قلب من را گرفتي چنگ ِ خود شير ِ كمن را ز شهدت كام من پيمانه ها شد همي چون شبنمي كان ياسمن را :dancegirl2: ( لطفا كلمات سراسر در معناي عرفاني خود ترجمه گردند ! ) تو ای زیباترین_ خوب رویان که هستی در کمن چون شیر غران الهی که همیشه زنده باشی نشینی در کنارم چون پریان 7
royan aria 2423 ارسال شده در 10 مرداد، 2010 مرا با گردآفرین ای جان چه باشد؟کزین دوران زمان بگذشته باشد در آن روزها که رفت، با من نبودن برادر با رفیقان شعر می سرودن تو خود گفتی پی گردآفرینی نگفتی پیرو فرتوت و امینی :banel_smiley_52: اگر با تو نبودند این رفیقان چطور گفتی تو شعری این چنینی :w00: 7
royan aria 2423 ارسال شده در 10 مرداد، 2010 الا رویان تو که از آریاییغریبی لیک گویی آشنایی مرا با دیدنت مسرور کردی تو گویی خواهر دیرین مایی *به یاد گردآفرین سخن گفتی تو مارا شاد کردی دلم از غصه ها آزاد کردی اگر غربت کشیدم بی تو بودم برادر جان مرا خوش یاد کردی 7
amirgb 8546 ارسال شده در 20 مرداد، 2010 سخن گفتی تو مارا شاد کردی دلم از غصه ها آزاد کردی اگر غربت کشیدم بی تو بودم برادر جان مرا خوش یاد کردی یک روز میان کوچه ای در راهی دیدم گل زیبا که به کنجی خفته با خویش در اندیشه فرو رفتم چند آخر ز چه کس راه جدایی جسته؟ انصاف نباشد که چنین زیبا گل غایب ز نظر به گوشه ای بنشیند بسیار سزد اگر که برچینم او بر خانه برم که بلبلان را بیند اندیشه مرا بود که دست بردم پیش ناگاه فغان گل دلم کردش ریش آخر مگه عمر من چه میزان باشد در جلوه گری چه حاصلم از این بیش؟ گر جلوه کنم همچو تویی می رسدم زان جلوه گری عمر به سر می رسدم صد چشم نوازم ار که بر بستانی ناگاه یکی همچو تو بر می رسدم اندیشه مکن من به گلدان باشم این سان تر و تازه و شکر دان باشم می پژمرم مرا به دور اندازی آنگاه دگر کجا نمایان باشم؟ زیباست رخم اگر که با ساقه بود گل در بر خار ناز و دردانه بود گل چند سپیده دم چو مهمان شماست بگذار به حال خویش مستانه بود 6
قاصدکــــــــ 20162 مالک ارسال شده در 30 مرداد، 2010 تو ای زیباترین_ خوب رویان که هستی در کمن چون شیر غران الهی که همیشه زنده باشی نشینی در کنارم چون پریان سخن سر كردي و دل را ببردي به مشتت قلب ما چنگي فشردي همه افغان ما اندر هوا شد تو هم كز هول ِ ما جان را سپردي 11
royan aria 2423 ارسال شده در 30 مرداد، 2010 سخن سر كردي و دل را ببردي به مشتت قلب ما چنگي فشردي همه افغان ما اندر هوا شد تو هم كز هول ِ ما جان را سپردي تو را من میکشم مرد ریا کار که گویی همچنان انکار و انکار :w00: تو که گفتی که به من محرم ترینی ولی نامحرمی ای مرد، انگار :icon_pf (34): گمان کردم تو هستی خواهر من ندانستم که هستی مرد بیکار نگویم من دگر شعری برایت برو دیگر نخواهم کرد اینکار 11
Doctor_Shovan مهمان ارسال شده در 5 شهریور، 2010 روال فی البداهه اختراعیست از آن ایلیای نمره اش بیست20 از این جستار روح ما خنک شد واسه شاعر شدن هم یک کمک شد اگر چه قافیه دائم غمین است چو خواهی یا نخواهی > شعر اینست!!!
marjan17 4150 ارسال شده در 12 شهریور، 2010 توانی کرد مدهوشم،توانم کرد حیرانت همی یاد اورم ،دیروز همان مستان و پیران را وان زلف پریشان را دو صد مجنون و دلداده به ان مرجان:TAEL_SmileyCente: به ان اهریمن هر جان پ.ن:یاد روزای اول تاپیک بخیر 7
armstrong 2214 ارسال شده در 12 شهریور، 2010 سلام مرجان،سلام اهریمن هر جان،کجایی؟ من آن مستم،یکی از آن دو صد مستان،کجایی؟ بدیدی دل ببردی تو چه آسان،مدیر گشتی و رفتی مدیر دل ببودی از ازل تو،مدیر این زبان گشتی و رفتی من آن پیرم من آن مستم که اکنون در بیابانم چه گویم،که خود گفتی توانی کرد حیرانم همی عاشق شدم زلفی به سان شام یلدا همی کردی جگر راخون،زدی تیری به سان تیر اعدا مگر من را چه کم بود که رفتی با رقیبان ولیکن باز میگویم بیا عشقم،بیا مرجان به قول مرجان روزای اول یادش بخیر که خیلی باحال بود:icon_gol: 8
marjan17 4150 ارسال شده در 12 شهریور، 2010 سـلام ای جــان،سـلام ای عــقـشـکـه ملجان هم اینجــایــم،هم انجــایــم:w410: ولی بی کـس و تنهـــایم اگر رخــت بر بستـــم اگر رفتـــم مدیــــر گشتم ولی عشــــقم تویی یـــارا:TAEL_SmileyCente: فدایم کن تـــو زلــف ها را!!! ز درد دوریت ای جــان گرفتـــم ابلـــه مرغــان!:cryingf: ابله:ws54: 4
Astraea 25351 ارسال شده در 22 شهریور، 2010 الا ای ادمینی که قدر کاربران دانی مشو سانسورچی بی رحم این محفل توکز روز ازل با ما عهد در بستی بیا جانم نباشد اینجا توبیخ و درگیری بکن بحث و دلت خوش باشد ای جانم که تو باشی برای ما تک ستاره !!!! 3
هزاردستان 48 ارسال شده در 23 شهریور، 2010 الا ای ادمینی که قدر کاربران دانیمشو سانسورچی بی رحم این محفل توکز روز ازل با ما عهد در بستی بیا جانم نباشد اینجا توبیخ و درگیری بکن بحث و دلت خوش باشد ای جانم که تو باشی برای ما تک ستاره !!!! من بر اين طبع روان تو حسادت ببرم پيش شعر تو ز لطف سخنم دم نزنم آمدم جلوه كنم در نظر دشمن و دوست جلوه طبع تو ديدم، ز خجالت بروم 6
Doctor_Shovan مهمان ارسال شده در 23 شهریور، 2010 من بر اين طبع روان تو حسادت ببرمپيش شعر تو ز لطف سخنم دم نزنم آمدم جلوه كنم در نظر دشمن و دوست جلوه طبع تو ديدم، ز خجالت بروم من خوشامد گویمت ای یار من گر چه نشناسی مرا دلدار من
Astraea 25351 ارسال شده در 24 شهریور، 2010 من خوشامد گویمت ای یار منگر چه نشناسی مرا دلدار من سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت سرها در کتابها است.. امتحان دارند کسی اینجا نیاید از برای اسپم و خنده که اینترنت بود ارزان و سرعت مافوق نور است... ولیکن امتحان دارند... اگر گویی سلام ای یار دیرین بگوید ای بابا ول کن 3-4 تا امتحان دارم به یکباره نه بیکارم نه دلسردم نه بیمارم ولیکن امتحان دارم... (من که امتحانام تموم شده شکر خدا:ws21:) 4
MH.Sayyadi 14584 ارسال شده در 24 شهریور، 2010 من میروم به کجا؟!! به خانه ی دوست پروژه ای را باید بست لیک استاد را باید کشت دانشگاه ز بن ویران کرد و در خواستگاری... سر به زیر گرفت شغل... باری دیگر سر به زیر نه! دانشگاه بماند استاد باشد من خویش را ویران کنم 2
هزاردستان 48 ارسال شده در 24 شهریور، 2010 من خوشامد گویمت ای یار من گر چه نشناسی مرا دلدار من عكس تو دكتر به چشمم آشناست ليـك نـامت در فـرامــوشي مـاست تا كــه درد دوريــت درمـــان كـنـــم نام خود برگـو كه نامت هم دواست 5
Doctor_Shovan مهمان ارسال شده در 24 شهریور، 2010 عكس تو دكتر به چشمم آشناست ليـك نـامت در فـرامــوشي مـاست تا كــه درد دوريــت درمـــان كـنـــم نام خود برگـو كه نامت هم دواست ت بدادی حال ما بگرفته شد قافیه کوچید, دستم خسته شد نادری بودیم ونانو نام ما یک عدد 60 قشنگ ,دنبال ما چند روزی هست در این انجمن میبرم بهره ز ارباب سخن جملگی چون گل لطافت یارشان میشوم ارام از جستارشان
قاصدکــــــــ 20162 مالک ارسال شده در 24 شهریور، 2010 نون نادر حلقه اي كز ازل در گوش ما نقطه هايش جملگي چون گوهري بر دوش ما ميكشم بار الف از الفت ديرينه ام با آن كمان دُرده ها افكنده زان پيچ و خَمَش در نوش ما توضيحات : حلقه ي " ن " به حلقه ي بندگي عاشق به محبوب خود تشبيه شده . نقطه ي " ن " در كلمه ي " نادر " چون گوهري و نگيني رخشان در ظلمت شب / بر پشت و دوش ما است . " د " به كماني تشبيه شده / كمان ابروي محبوب منظور از پيچ و خم ، خميدگي حرف " ر " مي باشد / نازك طبعي در عين موزوني او . در نهايت توصيف احوال محبوب در توصيف نام وي 4
Doctor_Shovan مهمان ارسال شده در 24 شهریور، 2010 ایلیا شاعر, سخنور ,نیکنام شعرهایش ,فی البداهه ,نقره فام مینهد درشعر ,جان خویش را تا کند خوش ,ذهن نواندیش را
royan aria 2423 ارسال شده در 27 شهریور، 2010 روزها بگذشت و تنها مانده ایم در فراغ عشق او جامانده ایم زانکه او گشته حکیم و هم مدیر کسر شان او شده و مانده ایم :icon_pf (34): 4
ارسال های توصیه شده