FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ هلا اي تك مدير و شاهِ تالار چه خوش گفتي از اين هجران و ديدار به شعر اول سرم اندر هوس بود ولي عشقم كنون پاك است و سالار پ.ن : سلاااام ملكه ، كم پياادا .. خواهش مي شودددد .. يه متخصص كه بيشتر نداريم :2rqfst4: علی جانم که بگویندت ایلیا چرا با من کنی این شور و بلوا چرا خواهی که دل بندم به جایی که سکنی کرده یک دخمل زیبا :62izy85: 5 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من در این تاپیک پی عقچی بودم پی مجنونی شاید گله ای نیست تخصیر خودمه که دیر رسیدم پ.ن: خو طبع شعر ندارم گفتم با کمک سهراب یه چی بپرونم جنون از که میخواهی تو اکنون ؟ کدوم دل که باشد در پی اش جون؟ :ws6: در این تاپیک پی یک دل میگردی؟ بگویم هیچ کس نیست بر میگردی؟ :persiana__hahaha: 4 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در محفل ما دير چه معنا دارد اين آتش عقچ است زمان خواهد برد ... زمان بر تو گذر خواهد کرد چه آسان :dancegirl2: دمی یک دل دهی یک دم شوی خام :dancegirl2: 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ زمان بر تو گذر خواهد کرد چه آسان :dancegirl2:دمی یک دل دهی یک دم شوی خام :dancegirl2: گذر كرد و گذر كرد و گذر كرد دل ديوانه هم با او سفر كرد سفر كرد و سفر كرد و سفر كرد ولي از فاش ِ اسرارش حذر كرد حذر كرد و حذر كرد و حذر كرد كه ناگه قاصدك مرگش خبر كرد 8 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ گذر کردم منم از این حواشی رسیدم بر سر تالار شعری بدیدم دوستان مشغول به شعرن بگفتا من هم کنم یک رونمایی 8 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ :shame:حمید جانم بیا پیشم برادر که کار تو نباشد حِیل و نیرنگ که گر از آرمین کردی اطاعت همی او چاه نماید نه هدایت آرمین هم بچه ی خوب قشنگی ست با استعداد و بچه ی زرنگی ست ولی هر دو تایی را دوست دارم دنیا با هردوتایی تان چه رنگی ست 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ گذر کردم منم از این حواشیرسیدم بر سر تالار شعری بدیدم دوستان مشغول به شعرن بگفتا من هم کنم یک رونمایی چه كردي جان مريم نازنينا بسي كيفور شديم با اين غزيلا ! ( غزل ! ) بيا رحمي بكن گيسو بيافشان كه ما رقصيم به سان آن حريرا ! 6 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ گذر كرد و گذر كرد و گذر كرد دل ديوانه هم با او سفر كرد سفر كرد و سفر كرد و سفر كرد ولي از فاش ِ اسرارش حذر كرد حذر كرد و حذر كرد و حذر كرد كه ناگه قاصدك مرگش خبر كرد برایش قاصدک پیغام برآورد که ای جان برادر سر بر آور ز دلهایی که پر پر شد تو دنیا شرابی ساختم بس گوارا ز جوش عشق بیدار کردی تو دلها خراب آباد کردی بسیار، بارها پ.ن: نمیدونستم اینهمه انرژی میگیره مشاعره :62izy85: 5 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ برایش قاصدک پیغام برآوردکه ای جان برادر سر بر آور ز دلهایی که پر پر شد تو دنیا شرابی ساختم بس گوارا ز جوش عشق بیدار کردی تو دلها خراب آباد کردی بسیار، بارها پ.ن: نمیدونستم اینهمه انرژی میگیره مشاعره :62izy85: اگر با من نبودش فرناز ميلي چرا جام مرا پر كرد خيلي ؟! :ws28: 7 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ چه كردي جان مريم نازنينا بسي كيفور شديم با اين غزيلا ! ( غزل ! ) بيا رحمي بكن گيسو بيافشان كه ما رقصيم به سان آن حريرا ! نه مریم جان نیا گیسو نیافشان که یک دل شود مستان و حیران به جانش کن رحم و یک مصراع بیارا که باشد در وی از سیمان و خارا :jawdrop: پ.ن .... قافیه چون به تنگ آید شاعر به جفنگ آید 9 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ اگر با من نبودش فرناز ميلي چرا جام مرا پر كرد خيلي ؟! :ws28: سر بر آور ز آبادی ما نور خدا بین درین محنت کده یک دل خراب بین ز دیو و دد ملول گشتم من آخر پناه بردم به حقی لا تغیر 8 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ نه مریم جان نیا گیسو نیافشانکه یک دل شود مستان و حیران به جانش کن رحم و یک مصراع بیارا که باشد در وی از سیمان و خارا :jawdrop: پ.ن .... قافیه چون به تنگ آید شاعر به جفنگ آید الا ای جان خواهر فرنازا بشینم ساکت و آرام به یکجا چه كردي جان مريم نازنينا بسي كيفور شديم با اين غزيلا ! ( غزل ! ) بيا رحمي بكن گيسو بيافشان كه ما رقصيم به سان آن حريرا ! عجیبا و عجیبا و عجیبا تن حافظ بلرزد در گور ویرا(ویبره=ارتعاش) 9 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ نه مریم جان نیا گیسو نیافشانکه یک دل شود مستان و حیران به جانش کن رحم و یک مصراع بیارا که باشد در وی از سیمان و خارا :jawdrop: پ.ن .... قافیه چون به تنگ آید شاعر به جفنگ آید مبادا گول حرفش را بنوشي :w00: مبادا زلف خود از ما بپوشي :w00: وسط آي و بيافشان آن سيه زلف ببايد (در) نوش مي با سر بكوشي !! 11 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مبادا گول حرفش را بنوشي :w00: مبادا زلف خود از ما بپوشي :w00: وسط آي و بيافشان آن سيه زلف ببايد (در) نوش مي با سر بكوشي !! در تایید حرف های قاصدک بیا گیسوی خود افشان بفرما بیا و این دلم شادان بفرما به قول ایرج بزرگ ایران که حرف بنده را او گفت بدینسان:connie_24: «تورا این روی زیبا آفریدند برای دیده ی ما آفریدند» تو در دنیا یک چندی زنده باشی چرا از روی ما شرمنده باشی 10 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مبادا گول حرفش را بنوشي :w00: مبادا زلف خود از ما بپوشي :w00: وسط آي و بيافشان آن سيه زلف ببايد (در) نوش مي با سر بكوشي !! عجب گبر داده اید بر زلف بنده:jawdrop: بپوشانم من آن را از نظرها کنم یک چارقدی بر سر همینک:ws2: نماند حرف خواهر بر زمینه 9 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ای حمیدِ خطه ی سبزِ شمالم تو که بودی مرا چون یارِ غارم کنون گشتی مرا دشمن بدین سان که کردی همرهی با فرنازِ شیطان:167: تو ای فرناز که گفتی من چو چاهم همی گویم که من راه نجاتم سوار کشتی ام هرکس شود زود رَسَد همچون بوئینگ به مقصود ولی اما تو ای قاصدک جان تو که هردم شوی عاشق بدینسان بیا از سر به در کن عاشقی را که عشق نابود کند اول مُخَت را 10 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ همه آرزویم این شد که در کنار بینم دو سه بوسه ای ز روی مه چهارده بچینم همه آرزویم این شد که لبت به خنده گردد دل من از آن شکر لب به ره شفا بگردد همه آرزویم اما چه کنم که باده نوشم بشکست باده ام گر همه بر فسوس بینم 10 لینک به دیدگاه
anjello 2427 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ارزو کردی وبر اب شد نقش می که درقاب شد بوسه خواستی از گلی چهارده نوش جان کردی کتک وبرباد شد 10 لینک به دیدگاه
surush 1359 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ قاصدک تو محشری افسونگری پست به پست جیگر تری دلبرتری ز بس که فی البداهت ناز نازه بازم موندم روم من اینوری یا اونوری 9 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ همه آرزویم این شدکه در کنار بینم دو سه بوسه ای ز روی مه چهارده بچینم همه آرزویم این شد که لبت به خنده گردد دل من از آن شکر لب به ره شفا بگردد همه آرزویم اما چه کنم که باده نوشم بشکست باده ام گر همه بر فسوس بینم مژده افلاك دهيد ساغر جان باز آمد طوطي خوش سخن از شهر خدا باز آمد به نويدي دل بيمار خسان شاد كنيد كه خزان رفت و از آن ابر بهار باز آمد بركشيد اي صنمان زجه و افغان دهل كه طبيب چو منان بهر نوا باز آمد پ.ن : امير عزيزم بسيار خوش امدي :flowerysmile: 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده