fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من اینقد خودمو دوست دارم که ممکن نیست به خودم بد بگم. اصلآ تا به حال خودمو اذیت نکردم. عاشق خودمم. به همین خاطر هست که نمیتونم عاشق دیگری بشم. البته عاشق درس خوندن هستم. اما هیچوقت عاشق کسی نمیشم. منم اینجوری ام خوب. هيچ وقت نگو هيچوقت هرگز وجود نداره سهند جان... 2 لینک به دیدگاه
ne_sh67 1947 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من اینقد خودمو دوست دارم که ممکن نیست به خودم بد بگم. اصلآ تا به حال خودمو اذیت نکردم. عاشق خودمم. به همین خاطر هست که نمیتونم عاشق دیگری بشم. البته عاشق درس خوندن هستم. اما هیچوقت عاشق کسی نمیشم. منم اینجوری ام خوب. به پست آدمش نخوردی... وگرنه کسی که بلد باشه عاشقت میکنه که شب و روز از دستت در بره!!! نگران نباش..به موقعش تو هم راهت و پیدا میکنی!! 2 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ هيچ وقت نگو هيچوقتهرگز وجود نداره سهند جان... جامعه بشری باید به سمتی رود که انسانیت تجلی پیدا کند. انسان ها در جامعه در جایگاه خودشان باید تبلور انسانیت باشند نه اینکه اسیر جبر جامعه و بنده ان باشند...! انسان ها هستند که جامعه را می سازند نه این که جامعه انها را اسیر جبر خود در جهت پیشبرد اهداف عده ای از انسان ها کند تا جامعه پیشرفت کند.این انسان است که باید به کمال برسد نه این که با نابودی خود موجب بقای پیشرفت ظاهري جامعه شود.اين انسان است كه بايد جامعه را بستري براي كمال خود بسازد نه اين كه بستري براي نابود كردن و مصرف كردن خودش. دیدم حرفی نمیتونم بزنم اینو نوشتم. چقدم خوب نوشتم راستی 2 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ به پست آدمش نخوردی...وگرنه کسی که بلد باشه عاشقت میکنه که شب و روز از دستت در بره!!! نگران نباش..به موقعش تو هم راهت و پیدا میکنی!! آخه من اصلآ در پی اینجور چیزا نبودم و فعلآ هم نیستم. دارم درس میخونم. اصلآ حواسم نمیره سمت این چیزا. :icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ جامعه بشری باید به سمتی رود که انسانیت تجلی پیدا کند. انسان ها در جامعه در جایگاه خودشان باید تبلور انسانیت باشند نه اینکه اسیر جبر جامعه و بنده ان باشند...! انسان ها هستند که جامعه را می سازند نه این که جامعه انها را اسیر جبر خود در جهت پیشبرد اهداف عده ای از انسان ها کند تا جامعه پیشرفت کند.این انسان است که باید به کمال برسد نه این که با نابودی خود موجب بقای پیشرفت ظاهري جامعه شود.اين انسان است كه بايد جامعه را بستري براي كمال خود بسازد نه اين كه بستري براي نابود كردن و مصرف كردن خودش. دیدم حرفی نمیتونم بزنم اینو نوشتم. چقدم خوب نوشتم راستی خب قشنگ گفتي اما اصلا زبطي به نظرم نداشت هميشه از چيزي كه براش از اين واژه استفاده مي كني بترس چون به زودي در برابرت قد علم خواهد كرد آقا سهند... هرگز معنا نداره 1 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ آخه من اصلآ در پی اینجور چیزا نبودم و فعلآ هم نیستم. دارم درس میخونم. اصلآ حواسم نمیره سمت این چیزا. :icon_pf (34): مگه دست خودته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ط.ري مياد كه حتي نمي فهمي چطور اومد بزار بياد سهند جان... بعد به حرف ما خواهي رسيد 1 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ خب قشنگ گفتي اما اصلا زبطي به نظرم نداشت هميشه از چيزي كه براش از اين واژه استفاده مي كني بترس چون به زودي در برابرت قد علم خواهد كرد آقا سهند... هرگز معنا نداره میخواستم بگم تا دید خودمو در مورد هستی کامل نکنم نمیتونم شریک زندگی کس دیگه ای هم بشم. اون هرگز هم از اون واقعیت های قشنگی است که خیلی از انسانها اگه میتونستند بگن الان خوشبخت بودن. نه گفتن و هرگز گفتن را بخوبی اموخته ام و دارم کیفش رو میبرم. 1 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ میخواستم بگم تا دید خودمو در مورد هستی کامل نکنم نمیتونم شریک زندگی کس دیگه ای هم بشم. اون هرگز هم از اون واقعیت های قشنگی است که خیلی از انسانها اگه میتونستند بگن الان خوشبخت بودن. نه گفتن و هرگز گفتن را بخوبی اموخته ام و دارم کیفش رو میبرم. فكر مي كني مي توني هستي رو بشناسي؟ لینک به دیدگاه
ne_sh67 1947 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ آخه من اصلآ در پی اینجور چیزا نبودم و فعلآ هم نیستم. دارم درس میخونم. اصلآ حواسم نمیره سمت این چیزا. :icon_pf (34): عشق اید و برد هوش دل فرزانه را....دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را!!! لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مگه دست خودته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ط.ري مياد كه حتي نمي فهمي چطور اومد بزار بياد سهند جان... بعد به حرف ما خواهي رسيد اون هیچوقت نمیاد. مگه اینکه خودم خام بشم و برم سراغش. بجای خام میتونی هر حرف دیگه ای که اولش با (خ ) شروع بشه و دو حرفی هم باشه بذاری. من بدم نمیاد. لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ اگر كسي بپرسد : عشق چيست ؟ تو مي تواني منطقي پاسخ دهي ، مي تواني تفسير كني ، مي تواني فرضيه ارائه بدهي . مي تواني سيستم خلق كني ، يك سري اصول ... و تو هرگز عشق را نخواهي شناخت . براي خلق اصول ، تجربه مورد نياز نيست . در واقع ، برعكس ، هرچه كمتر بداني بهتر است زيرا آنگاه تو مي تواني بلافاصله يك سيستم را پيشنهاد كني . فقط يك مرد كور به راحتي مي تواند روشنايي را تعريف كند . وقتي نمي شناسي ، شجاعي . ناداني هميشه شجاع است ؛ دانش ترديد مي كند . و بيشتر بداني ، بيشتر احساس مي كني كه زمين زير پايت دارد خراب مي شود . بيشتر بداني ، بيشتر احساس ناداني مي كني . و آنان كه خردمند واقعي هستند ، نادان مي شوند 3 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ فكر مي كني مي توني هستي رو بشناسي؟ یه هستی میشناختم تو اون سریال نوروزی دو سال پیش که با اون مرد پیر میخواست ازدواج کنه که بعدش نفهمیدم کجا رفت. هستی دیگه ای نمیشناسم. فعلا :icon_pf (34): 1 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ عشق اید و برد هوش دل فرزانه را....دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را!!! ندا جان جوانه اين اقا سهند و سرش پر از غرور:icon_pf (34)::icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یه هستی میشناختم تو اون سریال نوروزی دو سال پیش که با اون مرد پیر میخواست ازدواج کنه که بعدش نفهمیدم کجا رفت. هستی دیگه ای نمیشناسم. فعلا :icon_pf (34): :ws25: لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ عشق اید و برد هوش دل فرزانه را....دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را!!! فرزانه رو آره ولی من امّل بدبختو نه . 2 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ اگر كسي بپرسد : عشق چيست ؟ تو مي تواني منطقي پاسخ دهي ، مي تواني تفسير كني ، مي تواني فرضيه ارائه بدهي . مي تواني سيستم خلق كني ، يك سري اصول ... و تو هرگز عشق را نخواهي شناخت . براي خلق اصول ، تجربه مورد نياز نيست . در واقع ، برعكس ، هرچه كمتر بداني بهتر است زيرا آنگاه تو مي تواني بلافاصله يك سيستم را پيشنهاد كني . فقط يك مرد كور به راحتي مي تواند روشنايي را تعريف كند . وقتي نمي شناسي ، شجاعي . ناداني هميشه شجاع است ؛ دانش ترديد مي كند . و بيشتر بداني ، بيشتر احساس مي كني كه زمين زير پايت دارد خراب مي شود . بيشتر بداني ، بيشتر احساس ناداني مي كني . و آنان كه خردمند واقعي هستند ، نادان مي شوند میگم خدارو شکر که من خردمند نشدم والا نادان میشدم نه؟ 1 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ندا جان جوانه اين اقا سهند و سرش پر از غرور:icon_pf (34)::icon_pf (34): ندا که میدونه. اما شما اینجا تابلوم کردی حالا همه عالم میفهمن. :icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
ne_sh67 1947 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ندا جان جوانه اين اقا سهند و سرش پر از غرور:icon_pf (34)::icon_pf (34): اوهوم...درست میشه سمیرا جونم!!! ندا که میدونه. اما شما اینجا تابلوم کردی حالا همه عالم میفهمن. :icon_pf (34): من واگذار میکنم به خود طرف..به موقعش همه چی درست میشه.. البته تا الان کسی هم قادر نبوده من و عاشق کنه!!:4chsmu1: پس خوشحال باش مثه تو زیادن!! 1 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ فکر کنم بحث خارج شده.... منم وقتهایی که دلم خیلی میگیره یه وقتهایی هم که احساس میکنم باید کلماتی که در سرم غوغا میکنه رو به طریقی روی کاغذ بیارم نمیدونم چرا انسانها وقتی که خیلی غمگین میشن بیشتر تمایل به نوشتن دارن. سهند جان بحث جالبی شروع کردی در مورد اینکه میگی نمیتونی عاشق بشی هم گاهی من هم به همین فکر میکنم من هم نمیتونم عاشق بشم میتونم خیلی دوست داشته باشم ولی عاشق نشدم و نمیشم نمیدونم چرا! یکی از دلایل اینکه شااید ما آدمها نمیتونیم عاشق بشیم اینه که حب ذات داریم شاید اصلا واژۀ عشق معانی مختلف داشته باشه ... اول بگید عشق رو چه معنا میکنید؟! تنها عشق حقیقی که بعد از عشق انسانها به خالقشون دیدم عشق پدر و مادر به فرزندانشون بوده به غیر اون یا در افسانه ها بوده یا بسیار انگشت شمار 2 لینک به دیدگاه
sahand 565 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۸۹ فکر کنم بحث خارج شده.... منم وقتهایی که دلم خیلی میگیره یه وقتهایی هم که احساس میکنم باید کلماتی که در سرم غوغا میکنه رو به طریقی روی کاغذ بیارم نمیدونم چرا انسانها وقتی که خیلی غمگین میشن بیشتر تمایل به نوشتن دارن. سهند جان بحث جالبی شروع کردی در مورد اینکه میگی نمیتونی عاشق بشی هم گاهی من هم به همین فکر میکنم من هم نمیتونم عاشق بشم میتونم خیلی دوست داشته باشم ولی عاشق نشدم و نمیشم نمیدونم چرا! یکی از دلایل اینکه شااید ما آدمها نمیتونیم عاشق بشیم اینه که حب ذات داریم شاید اصلا واژۀ عشق معانی مختلف داشته باشه ... اول بگید عشق رو چه معنا میکنید؟! تنها عشق حقیقی که بعد از عشق انسانها به خالقشون دیدم عشق پدر و مادر به فرزندانشون بوده به غیر اون یا در افسانه ها بوده یا بسیار انگشت شمار من تو عمرم یه بار دوتا عاشق واقعی دیدم که هر دو معلول بودن و با هم ازدواج کرده بودن و بسختی بهم کمک میکردن و چنان زندگی عاشقانه ای داشتن که من میدیدم و از شوق گریه میکردم. خانمش میگفت دوسال هست دیدن خانواده م نرفتم چون اگه همسرمو ترک کنم اون نمیتونه کاراشو بکنه. مرد هم به من گفت برای همسرش دفترچه بیمه بگیرم که من برای هر دوشون گرفتم. مرده نمیگفت زنم بدون من تنها میشه . همیشه میگفت من بدون او هیچم. این قضیه رو 4 سال پیش تو یه روستا دیدم و همیشه برام لطیف و جاودانه هست. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده