رفتن به مطلب

وروجکمان از مانَک برگشته!


ارسال های توصیه شده

درود..عنوان تاپیک مربوط به متن طنزآلودی ست که در ادامه قرار داره...قبل از اون...:icon_redface:

 

دوستان خوبم به مرکز فرهنگستان زبان و ادب فارسی آشنایی دارند...

 

موضوعی باعث دغدغه من شد که آیا اگه قرار باشه همه ی کلمات معادل این فرهنگستان رو به صورت دقیق و وافی به کار ببریم...

 

آیا به یک زبان آشنا تر و تبدیل می شه یا غریبه؟!

 

این متن رو که در نقدی طنز آمیز هست که نویسنده در همین راستا اون رو نوشته بخونید....

 

و بفرمایید...

 

 

  • شما خودتون رو مکلف می کنین که همیشه معادل وازه های بیگانه رو به کار ببرین؟
  • ما باید حتما در مواجهه با یک کلام بیگانه...به این فرهنگستان مراجعه و کلام معادل اون رو به کار ببریم؟
  • یا کلماتی که در طول زمان و در زمانی که این مرکز وجود خارجی نداشته و بعضی کلمات در جان زبان ما رفته و حال برای اون معادل پیدا شده...آیا استفاده از اون سودمند هست یا خیر؟

 

 

 

متن مزبور از

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

وقتی متن زیر را می خوانید از نفهمیدن بعضی کلمات احساس شرم نکنید، زیرا این از بی سوادی شما نیست، بلکه زبان فارسی جدید است که فرهنگستان ادب و زبان فارسی مخترع آن است. خود حقیر هم که خالق این اثر بدیع ادبی(!) هستم وقتی حتی برای بار دهم می خواهم آن را بخوانم مجبورم نشانه گر ماوس (ببخشید موش) را روی کلمه های عجیب و غریبش نگه دارم تا معنای آن روی صفحه و البته از دریچه غیب به نمایش درآید و اگر موش واره مان کمک نکرد به پاورقی رجوع می کنم که معانی قدیمی این واژه ها را درک کنم.

«دیروز در دانشگاه یک فراهمایی(۱) در زمینه ی زورافزایی(۲) و ورزش مشت زنی(۳) برگزار شده بود. من هم که راتبه گیر(۴) سازمان تربیت بدنی در همین دانشگاه هستم، تصمیم گرفتم شرکت کنم. موقع خروج از توقفگاه(۵) منزل، دورفرمان(۶) در عمل نکرد. من هم آدم سالمی نیستم که پیاده شوم و خودم در را باز کنم. به خاطر همین وقتی رسیدم که سالن پر بود و به ناچار در راهرو از طریق دورسخنی(۷) از مباحث بهره بردم. بعد از جلسه می خواستم استاد سخنران را ببینم.

گفتند به کوشک(۸) در طبقه ی شانزدهم می رود. به آسان بَر(۹) که رسیدم متصدی آن اجازه ی سوار شدن نداد و گفت: این برای حمل افراد است و چون تو دارای چرخک(۱۰) هستی باید از بالابر(۱۱) استفاده کنی... در کوشک منتظر استاد نشسته بودم و داشتم دفترک(۱۲) یک شرکت لوازم خانگی را نگاه می کردم. آخر مدتی است یخ زنمان(۱۳) خراب شده... می بایست به فن ورز(۱۴) مربوطه زنگ می زدم که موقع آمدن به خانه، پالایه ی(۱۵) تصفیه ی آب، پوشن(۱۶) آن و همینطور چراغک (۱۷) یادش نرود...

...ناگهان استاد با عصبانیت وارد شد و داد زد: در خارجه روابط استاد و دانشگاه از احترامی متقابل و سازمند(۱۸) برخوردار است؛ آن وقت اینها برای پرداخت پژوهانه(۱۹) و آموزانه ی(۲۰) من، جلویم جوهرگین(۲۱) می گذارند که انگشت بزنم. در خارج استاد را با جان پاس(۲۲) هم سانه پوش(۲۳) همرُوی(۲۴) می کنند و اینجا نمانویس(۲۵) دستور می دهد که امتحانات باید آزمونه ای(۲۶) باشد نه تشریحی...

...در خارجه حمام کاشانه ی(۲۷) بزرگ و چوب فرش (۲۸) شده ی ما آب زَن (۲۹) دارد و اینجا سراچه ای(۳۰) به من داده اند که حتی آب شویه اش(۳۱) هم کار نمی کند. تنها همبَر(۳۲) آشپزخانه ی ما به اندازه ی سراچه ی فرشینه(۳۳) شده ی اینجاست. تاوَن(۳۴) و تندپز(۳۵) و هوابَر(۳۶) و هیمه سوز(۳۷) توی سرشان بخورد، حتی گازکشی ندارد و من باید زودبه زود استوانک(۳۸) بگیرم و با اجاقکی(۳۹) گرم بشوم که بندآور(۴۰) هم ندارد.

استاد عصبانی ما آوابَر(۴۱) را فشار داد و به کاروَر(۴۲) دستور داد که یک تاکسی خبر کنند و آن وقت با عجله رفت سراغ پروَنجا(۴۳) و یک پروَندان(۴۴) درآورد و برگه هایی برداشت. او همین طور داد می زد که این کارنامک(۴۵) من است؛ باید بدانند من کی هستم . باید بدانند با کی طرف هستند. باید به ایشان زنهاره(۴۶) بدهم که هرگز در پیرابندهای(۴۷) من درآوردی شان نخواهم گنجید.

من چایی ای را که مستخدم از دمابان(۴۸) برایم ریخته بود نخورده و یواشکی از کوشک زدم بیرون. برای رفتن به طبقه ی همکف و خروج از ساختمان نمی خواستم سوار بالابر بشوم چون می ترسیدم فقط بالا ببرد. خوشبختانه چون مامور راهروها نبود که مخالفت کند سوار آسان بر شدم، پایین آمدم و به طرف چارباغ(۴۹) کشاورز راه افتادم. باآرایه گر(۵۰) برای آرایه ی(۵۱) نورخان(۵۲) منزل قرار داشتم.

او روی یک تخته ی تزیین شده با پوش برگ(۵۳)، نمونک(۵۴) زیبایی طراحی کرده بود که از اجناسی مانند چینی جا(۵۵)، نورتاب(۵۶)، دیوارک(۵۷)، پردینه(۵۸)، آب زی دان(۵۹)، گلشَنه(۶۰)، پرداویز(۶۱)، فراتاب(۶۲) و مرغابی آکنده شده(۶۳) تشکیل می شد. این عالی جناب روی اجناسش هم بهانما(۶۴) نصب نکرده بود و همه ی قیمت ها را شفاهی اعلام می کرد و چون من به گرانی اجناس اعتراض کردم گفت: اینها مال من نیست؛ من می فروشم و درصدانه ی(۶۵) معینی برمی دارم.

در راه برگشت، بانوی مکرمه زنگ زد و خبر داد که وروجکمان از مانَک(۶۶) برگشته و اصرار دارد که برای جشن تولدش یک دستگاه پخش همراه(۶۷) چندآوایی(۶۸) به انضمام صدابر(۶۹) و دوگوشی(۷۰) بخریم... به شدت عصبانی شده بودم. داشتم در ذهنم هزینه های این ماه را سیاهه(۷۱) می کردم و اقلام بزرگ را با پیکانه(۷۲) علامت می گذاشتم. یاد مامور قرائت شمارگر(۷۳) برق افتادم که اول صبحی با او دعوایم شده بود. یاد استاد و عصبانیت امروزش افتادم. یاد همه ی بدبختی ها افتاده بودم که ناگاه به پاس گان(۷۴) وسط خیابان برخورد کردم... با سری خونین منتظر پاس بان بودم و در همین حال داشتم فکر می کردم که در زبان فارسی جدید به کروکی پلیس چه می گویند... ».

به نظر می رسد تعامل انسان ها با یکدیگر، موجب ارتباط زبان ها و به طور طبیعی تبادل واژه ها می شود؛ بنابراین، بدیهی است هر ملت و کشوری که در روابط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با ملت های دیگر، صادرات فرهنگی، علمی و صنعتی بیشتری داشته باشد، صادرات زبانی و واژگانی بیشتری هم خواهد داشت. با این مقدمه باید گفت، بسیاری از این کلمات با پیش زمینه های فرهنگی و تکنولوژیکی (ببخشید فناورانه) استفاده می شود؛ زیرا منشأش هم از آن سوی آب است.

پس نمی توان برخی از کلمات را عینا ترجمه کرد؛ مانند یخچال سایدبای ساید که معادلش را همبر، به معنای دو یا چند چیز در بر هم و در کنار هم آورده ایم و همینطور نمی توان معادل سازی بعضی دیگر را در نوع مصرف و برداشت عمومی مردم از آن جستجو کرد. مثلا «پیرکس» را «نسوز» معادل سازی کرده ایم، در حالی که پیرکس= Pyrex یک ظرف بلور با ویژگی های خاص خودش است که از مواد نسوز ساخته شده است. از سوی دیگر، ده ها چیز نسوز دیگر مثل آجر نسوز، نخ نسوز، لباس ضدحریق و... هم هستدکه مطلق کلمه ی نسوز، نمی تواند جامع و مانع برای ظرف پیرکس باشد؛ افزون بر اینکه پیرکس یک لوگو یا بر ند (ببخشید نشانه )ی تجاری است که معادل سازی برای یک لوگوی تجاری به اعتبار تلقی عمومی مردم از آن، منطقی به نظر نمی رسد.

نمونه ی دیگر کلمه ی «میکسر» است که کلمه ی «مخلوط کن» به عنوان معادل آن تصویب شده. درست است که Mix به معنای مخلطوط کردن و آمیختن و اضافه شدن er به آخر آن نشانه ی فاعلی و از نظر ترجمه درست است؛ معادل سازی میکسر به مخلوط کن ناشی از اصطلاح رایج در صنف لوازم منزل فروشان و مردم کوچه و بازار است، وگرنه به همین کامیون هایی که سر ساختمان ها آب و سیمان و ماسه را مخلوط می کنند و همین طور به دستگاه هایی در تولید صدا یا فیلم یا نور یا موارد دیگر فنی و صنعتی میکسر می گویند.

حالا آیا درست است به آنها هم مخلوط کن بگوییم؟ به یقین امروز در کشور ما همین که کلمه ی مخلوط کن شنیده شود، تمام ذهن ها به سمت دستگاه مخلوط کنی می رود که کدبانوهای ایرانی در آشپزخانه ها با آن هنرنمایی می کنند.

متن آمده چیزی آمیخته از شوخی و جدی بود که شما می توانید تنها به چشم طنز به آن نگاه کنید، زیرا من دنبال انتقاد به کار دوستان فرهیخته مان در فرهنگستان ادب و زبان فارسی نیستم و زحمات آنان را نیز پاس می دارم. انصافا نمی توان از زیبایی و درستی بسیاری از این معادل سازی ها گذشت، اما همان گونه که نمی توان از زیبایی و درستی آن دسته گذشت، نمی توان نسبت به ایرادهایی که به بسیاری دیگر از این معادل سازی ها وارد است، نیز بی تفاوت بود.

۱ ـ کنفرانس

۲ ـ دوپینگ

۳ ـ بوکس

۴ ـ بورسیه

۵ ـ پارگینگ

۶ ـ ریموت کنترل

۷ ـ ویدیو کنفرانس

۸ ـ پاویون ـ محل استقرار میهمانان رسمی

۹ ـ آسانسور ویژه ی حمل افراد

۱۰ ـ ویلچر

۱۱ ـ آسانسور ویژه ی حمل بار

۱۲ ـ بروشور

۱۳ ـ فریزر

۱۴ ـ تکنیسین

۱۵ ـ *****

۱۶ ـ کاور

۱۷ ـ وارمر ـ چراغ هشدار دهنده

۱۸ ـ ارگانیزه

۱۹ ـ حق التحقیق

۲۰ ـ حق التدریس

۲۱ ـ استامپ

۲۲ ـ بادیگارد ـ محافظ

۲۳ ـ اونیفورم

۲۴ ـ اسکورت

۲۵ ـ اندیکاتور نویس

۲۶ ـ تست ـ پرسش چند گزینه ای

۲۷ ـ آپارتمان

۲۸ ـ پارکت

۲۹ ـ سیفون ـ فلاش تانک

۳۰ ـ سوئیت

۳۱ ـ سیفون

۳۲ ـ ساید بای ساید

۳۳ ـ موکت

۳۴ ـ اجاق گاز

۳۵ ـ ماکروویو

۳۶ ـ هود

۳۷ ـ شومینه

۳۸ ـ کپسول گاز

۳۹ ـ هیتز

۴۰ ـ ترموکوبل

۴۱ ـ آیفون

۴۲ ـ اپراتور

۴۳ ـ فایل

۴۴ ـ زونکن

۴۵ ـ رزومه

۴۶ ـ التیماتوم

۴۷ ـ کادر ـ چارچوب

۴۸ ـ فلاسک

۴۹ ـ بلوار

۵۰ ـ دکوراتور

۵۱ ـ دکور ـ تزئین

۵۲ ـ پاسیو

۵۳ ـ فویل آلمینیومی

۵۴ ـ ماکت

۵۵ ـ بوفه

۵۶ ـ آباژور

۵۷ ـ پارتیشن

۵۸ ـ پاراوان

۵۹ ـ آکواریوم

۶۰ ـ فلاور باکس ـ جعبه ی گل

۶۱ ـ لوردراپه

۶۲ ـ پرژکتور

۶۳ ـ تاکسیدرمی شده

۶۴ ـ اتیکت

۶۵ ـ پورسانت

۶۶ ـ پارک

۶۷ ـ واکمن

۶۸ ـ استریوفونیک

۶۹ ـ میکروفون

۷۰ ـ هدفون

۷۱ ـ لیست

۷۲ ـ فلش

۷۳ ـ کنتور

۷۴ ـ گارد ریل

لینک به دیدگاه

مانک کجاس؟

یه پاراگراف خوندم و اصلا جالب نبود! فقط چون می دونستم با چی بالا می رن و تصور می کردم می فهمیدم چیه!!!

خیلی سخت تر می شه! و غیرقابل فهم تر!

لینک به دیدگاه
به نظر من انسان ها معمولا وجود چیزهایی رو نادیده میگیرن و دنبال جایگزین براش میگردن، که نسبت بهش احساس کمبود کنند.

 

 

ما اینهمه واژه عربی در زبان فارسی داریم، اما چرا عوض نمیشن؟

 

 

در حالیکه اینقدر اصرار هست واژه های انگلیسی تعویض بشن؟

 

 

در حالیکه همون واژه میتونه در زبان ما با حروف زبانی ما نوشته بشه و اتفاقا اینکه یک زبانی ظرفیت پذیرش واژه های مختلف رو داشته باشه خیلی هم خوبه.

 

اما چون تو این کشور، معمولا یک حس کمبود نسبت به پیشرفت های غرب داشتن، این کمبود و عقب افتادن رو دارن با این چیزها جبران میکنند.

 

 

به نظر من بین نحوه برخورد انسان ها با زبان تکلمیشون و شخصیت فرهنگی اجتماعیشون، ارتباط عمیقی وجود داره.

 

البته کمبود هم می تونه یکی از عوامل باشه...:icon_redface:

 

اینکه اصرار هست چرا واژه های انگلیسی؟....این هم می تونه جای تشکیک باشه....

 

خیلی عامیانه و پیش پا افتاده اش می شه به حضور این واژه ها در کوچ فرهنگی که در لا به لای صادرات تکنولوژی و علوم نو و ساز و کارهای مدرنیسم هست اشاره کرد...

 

اون طوری که در لقای یک زبان بین المللی...می توان انتظار داشت که بیشتر انگلیسی وارد شده که نقطه ی زوم بر اون هست....

 

و البته اینجا جای تفکر بیشتر هست که کلمات عربی خیلی آرام و بدون سد و دافعه از طرف مردم مورد پذیرش قرار گرفت....البته شاید ان زمان هم یک مرکزی اینگونه بود شرایط به گونه ای دیگه می شد...

 

ولی باز این فقط در زبان عربی نیست که کلمات اون ها وارد شده البته جای تاکید گذاشتن به فراگیر بودن اون هست...

 

در حاشیه ی خلیج فارس...در زمان حضور پرتغالی ها...کلمات اون ها وارد لحجه ی بومیان این منطقه شده...تا جایی که این روزها حتی هنوز شهر میناب رو جوانان شهر آنامیس می شناسند و بندرعباس رو بندر گمبرون....

پس می شه اشاره داشت که ما کم و بیش از هر زبانی که ناخواسته یا خواسته در معرض اون قرار گرفتیم تاثیری پذیرفتیم....

 

حال اونکه یک مرکز برای حفظ زبان اصیل فارسی به وجود امده...کاری پسندیده هست در طول زمان....

 

ولی با این نمونه ها...نیاز به معادل سازی هر واژه....به نظر کاری سخت و طاقت فرسا برای کسانی هست که قرار هست اون ها رو به کار ببرند...

 

مثلا چند نمونه دوباره عرض می کنم...

 

به جای تیزر..گفته شده بگین...آگهی تلویزیونی...ولی این معادل فارسی کامل نیست....ترکیب فارسی - فرانسوی هست...تلویزیون واژه ایست فرانسوی..

 

به جای اولتیماتوم....گفته شده بگین...اتمام حجت....ترکیب فارسی - عربی هست....حجت واژه ایست عربی...

 

به جای فانتزی..گفته شده بگین..غیر متعارف...یا غیر ضروری...در جریان هستین که در زبان انگلیسی این کلام همیشه به این معنی استفاده نمی شه....:icon_redface:

 

 

 

مانک کجاس؟

یه پاراگراف خوندم و اصلا جالب نبود! فقط چون می دونستم با چی بالا می رن و تصور می کردم می فهمیدم چیه!!!

خیلی سخت تر می شه! و غیرقابل فهم تر!

 

واژه ها در آخر با شماره کلام های آشنای اون اومده...66 رو نگاه کنین...نوشته پارک....:icon_redface:

 

می دونستم سخت هست خوندنش...من خودم برای اینکه بفهمم...همش در حال بالا و پایین کردن متن بودم تا معادل واژه ها رو در آخر ببنیم و جایگزین کنم تا بفهمم...

 

مشکلی که من می خواستم به اون برسم و سوالم هم در همین راستا بود...که دوستان با وجود چنین مثال...بگن خودشون رو موکلف می دونن به استفاده ی حتمی از معادل ها برای حفظ زبان فارسی..یا خیر...:icon_redface:

لینک به دیدگاه

به نظر من یجوری توهین به زبونهای دیگه هست اینکار

خصوصا درمورد تکنولوژیهای جدیدی که براش معادل فارسی ساختن..

مثلا .. موبایل ... تلفن همراه

فکس ... نمابر

هلکوپتر ... چرخ بال :w58:

کامپیوتر ... رایانه

و امثالهم ..چون وقتی بطور مثال من چیزی رو میسازم حق دارم براش اسمی بذارم و اینکه کلا اون اسم رو عوض میکنند و به زبان عجیبی درش می آورند واقعا هم توهینه هم مسخره.

 

و اینکه بیشتر کلمات ما بخاطر نواقص زبان عربی تغییر شکل دادند بیشتر جای تأسف و نا امیدی داره ..

لینک به دیدگاه

به نظر من کلماتی که تو فارسی معادل دارن (نه اینکه اختراع شده باشن) خوبه که سعی کنیم معادل فارسیشونو استفاده کنیم

 

ولی اینجوری اختراع کردن کلمه ها جز اینکه باعث گیجی وسردرگمی آدم بشه نتیجه دیگه ای نداره

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...