رفتن به مطلب

دل نوشته های تو برای منجی


ارسال های توصیه شده

سال هایی که بی تو گذشت ...

 

siqOpY_535.jpg

 

امروز از کنارم گذشتی..

اما لبخند گرم و مهربانت درپس اندوه چشمانت گم شد..

چرا؟ مگر چشمه یادت در کویر دلم خشکیده بود؟!

امروز از کنارم گذشتی..

اما ندیدمت و نشناختمت..

چرا؟ مگر ردپای طلایی خیالت مرا به ندبه نکشانده بود؟!

و روزی دیگر بی تو سرشد..

که هرچه بود از غبار تنیده گناه بود بر پیکر زمستانی ام.. و بی وفایی ام به عهد...

 

دوست دارم درخلوت قلبم منتظرانه تو را تصویرکنم..

و نجوایم پنجره لحظه های آسمانی باشد و تعبیر سبز لبخند تو را به نظاره نشینم..

ای پرنورترین ستاره عالم.. گلبرگ ها در انتظار نگاهت هستند..

ببار تا گل های محمدی شادمانه عطرافشانی کنند..

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 83
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

vay8crfjy0le2xc6ft4u.jpg

 

سلام بر تو اى پرچم برافراشته

و دانش ريزان و فريادرس خلق و رحمت وسيع حق،

و آن وعده اى كه دروغ نشود.

از عمق ناپيداي مظلوميت ما، صدايي آمدنت را وعده مي داد.

صدا را، عدل خداوندي صلابت مي بخشيد و مهر رباني گرما مي داد.

و ما هرچه استقامت، از اين صدا گرفتيم و هرچه تحمل از اين نوا دريافتيم.

در زير سهمگين ترين پنجه هاي شكنجه تاب مي آورديم كه شكنج زلف تو را مي ديديم.

در كشاكش تازيانه ها و چكاچك شمشيرها، برق نگاه تو تابمان مي داد و صداي گامهاي آمدنت توانمان مي بخشيد.

 

رايحه ات كه مژده حضور تو را بر دوش مي كشيد مرهمي بر زخم هاي نو به نو مان بود و جبرهاي جانهاي شكسته مان.

دردها همه از آن رو تاب آوردني بود كه آمدني بودي.

تحمل شدائد از آن رو شدني بود كه ظهورت شدني بود و به تحقق پيوستني.

انگار تخم صبر بوديم كه در خاك انتظار تاب مي آورديم تا در هرم حورشيد تو به بال و پر بنشينيم.

سنگيني بار انتظار بر پشت ما، يك سال و دو سال نيست سنگيني يك قرن و دو قرن نيست.

حتي از زمان توديع يازدهمين خورشيد نيست.

 

تاريخ انتظار و شكيبايي ما به آن ظلم كه در عاشورا بر ما رفته است بر مي گردد،

به آن تيرها كه از كمان قساوت برخاست و بر گلوي مظلوميت نشست،

به آن سم اسبهای كفر كه ابدان مطهر توحيد را مشبك كرد.

به آن جنايتي كه دست و پاي مردانگي را بريد.

از آن زمان تا كنون ما به آب حياتِ انتظار زنده ايم،

انتظار ظهور منتقم خون حسين.

 

تاريخ استقامت ما از آن هم دورتر مي رود،

از عاشورا مي گذرد و به بعثت پيامبر اكرم مي رسد.

هم او در مقابل همه جهل و ظلم و كفر و شرك و عناد و فسادي كه جهانِ آن زمانه را پوشانده بود،

وعده مي فرمود كه كسي خواهد آمد.

نامش نام من، كنيه اش كنيه من، لقبش لقب من،

دوازدهمين وصي من خواهد بود و جهان را از توحيد و عدل و عشق و داد پر خواهد فرمود.

 

اما تاريخِ صبر و انتظار ما به دورترها بر مي گردد،

به مظلوميت و تنهايي عيسي،

به غربت موسي،

به استقامت نوح

و از همه اينها گذر مي كند تا به مظلوميت هابيل مي رسد.

انتظار و بردباري ما را وسعتي است از هابيل تا كنون

و تا برخاستن فرياد جبرئيل در زمين و آسمان و آوردن مژده ظهور.

 

آري و در آن زمان هستي حيات خواهد يافت،

عشق پر و بال خواهد گشود و در رگهاي خشكيده علم، خون تازه خواهد دويد.

پشت هيولاي ظلم و جهل با خاك، انس جاودان خواهد گرفت،

شيطان خلع سلاح خواهد شد،

انسان بر مركب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهد كرد..

 

:icon_gol:

 

سيد مهدي شجاعي

لینک به دیدگاه

ya%20%20mahdi%20.jpg

 

بازآهنگ تودارم تادل سرگشته ام با التماس داغ اشک هایم آرام گیرد و هاله نور سهم دل خسته ام باشد..

باران به نیایش آمده وغزلناک ترین قصیده را می سراید..

رویای شیرین شاپرک سرشار از زندگی می شود

برکه تنهایی می خشکد وموج شادی برآن خیمه می زند

لبخند برنگاه ها اریکه خواهد زد

آیه های عشق بی تابانه درانتظارند تا باطلوع گل نرگس زمزمه خدایی سردهند

تا زمین وزمان تفسیر این جمله باشد که «نیافریدم آسمان بناشده ونه زمین گسترده

ونه ماه تابان ونه مهردرخشان ونه فلک چرخان ونه دریای روان ونه کشتی درجریان را

مگر برای خاطر شما ومحبت و دوستی شما...»

به انتظار آفتاب و پایان هجرانم..

به انتظار صبحی نزدیک..

لبریز از لطافت..

لینک به دیدگاه

غروب دلگیر جمعه

نمی دانم به کدامین نوحه قلبم گرفته است

امروز هیچ فرقی نکرده است

 

قانون جاذبه مثل همیشه هست

و زمین مشغول طواف نور

وقانون زمان بیدر نگ درحال عبور

اما انگار لشگر زمان شکست خورده است

این غم از کجاست

این صدای کیست

این آه مهدی است

 

آه میکشد از پس ندبه ای که رفت

جمعه ای که مرد

آری ..آه مهدی است

درغروب جمعه او

بازهم میکشد

آه وانتظار

 

لینک به دیدگاه

0%20hand%20-%20dast.JPG

 

كاش می شد دست های شما را كه برای دوستی دراز شده، بگیرم و ببوسم!

كاش می توانستم سرم را در آغوش شما كه مهربانتر و گرمتر از آغوش مادر است، بگذارم و زار زار گریه كنم!

برای خودم!

برای تمامی لحظه هایی كه دلتان را آزردم

برای تمام شب هایی كه برایتان دعا نكردم

برای تمام صبح هایی كه به شما سلام نكردم

برای تمام خوبیهایی كه از شما رسید و من به خودم نسبت دادم

برای تمام بدی هایی كه به واسطه شما از من دور شد و نفهمیدم

برای تمام نعمت هایی که به من دادید و قدر آن را نشناختم...

برای تمام...

مرا ببخش.. صاحب زمانم..

دستم را بگیر!

که اگر دست لطف و مهر شما، لحظه ای از دستانم جدا شود، می افتم.. می شكنم.. غرق میشوم..

لینک به دیدگاه

3cc24d92071.jpg

 

با روزگار احساس غریبی میکنم ..

دل تنگم.. دل تنگ هوای پادشاهی ات..

دل تنگ عطر دل انگیز وجود دوست.. پر از لحظه های شیرین پرواز ..

لینک به دیدگاه

حس غريب ...

 

Ali_Lohrasbi_Hesse_Gharib_avaz_music.jpg

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

تو بهونه هر عاشق واسه زنده بودنی

تو امید انتظاری

تو دلای نا امید

مثل دیدن ستاره

تو شبای نا پدید

چه غریبونه گذشتن جمعه های سوت و کور

هنوز اما نرسیدی ای تجلی ظهور

با تو ام با تو که گفتی تکیه گاه عاشقایی

می دونم یه دنیای نوری ساده ای بی انتهای

یمثل لالایی بارون تو کویر بی صدایی

تو خود عشقی می دونم ناجی فاصله ها

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

تو بهونه هر عاشق واسه زنده بودنی

تو امید انتظاری تو دلای نا امید

مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید

عمریه دلم گرفته گله دارم از جدایی

غایب همیشه حاضر تو کجایی تو کجایی؟

 

 

خواننده: علي لهراسبي

آهنگساز و تنظیم کننده: محمدرضا چراغعلی

شاعر: سیاوش پور شیر محمد

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

چی میشد منجی یک ملتی به جای آقا، خانم بود.به جای اینکه بگیم آقاجون قربونت برم.میگفتیم خانوم جون قربونت برم.خوشبحاله خانما که به مرد غریبه میگن آقاجون قربونت برم.دل نوشته برای مرد.دل نوشته من برای یک منجی خانمه.

لینک به دیدگاه

چقدر سخت است دلت را ندانسته از دست دهی و برای عشق بازی فاصله را ببینی..

مقابلت را کوهی فرا گیرد به پهنای آسمان که نگذارد عشق را ببینی..

اما..

خدا دلی داده به من که وسعتش از آسمانها هم فراتر میرود!

دلی که حسش را از هر فاصله ای میگیرد!

مهم معشوقت هست که کمی نقش عاشق را بلد باشد!

آن وقت هست که فاصله هم کم آوردن را تجربه میکند!

فاصله بی تابی را بارورتر میکند..

این بی تابی بازی عشق است و من عاشق این بازیم..

 

دیده بر هم نه و رویای مرا باور کن

آخرین فصل تماشای مرا باور کن

 

دلم از این قفس تنگ به تنگ آمده است

وسعت سبز تمنای مرا باور کن

 

غصه ها دارم و از تنگدلی می خوانم

تلخی نغمه ی زیبای مرا باور کن..

لینک به دیدگاه

 

1369286552_aleyasin.gif

 

سینه آتش‏ گرفته‏ ام را به حراج گذاشته ‏ام.

مرا بخرید ای روزهای خاکستر گرفته!

دفنم کنید زیر الوار سوزان مهجوری!

رهایم کنید در رنج بی‏حساب دوری!

 

 

چگونه نسوزم، وقتی تو هستی و من از دیدنت محرومم!

چگونه خاکستر نشوم، وقتی آتش عشقت را آبی نیست؛

وقتی نامت هست و خاطره‏ای از سیمایت نیست!

اما زندگی خوش است بر کام عاشقان،

تا آمدنت، به دق الباب دل عاشق می‏آید.

جوابم بده ، ای محل اسرار آسمان‏ها،

ای صاحب دیوان بارگاه ربوبی! من، یک کهکشان سؤالم؛

سیاره‏ای کوچک در «راه مکه» آمدنت.

خورشید منظومه آل یس!

کدامین مدار، گرد سیمای آسمانی تو می‏گردد؟

کدامین کهکشان، نشانی حقیقت افکار و اجداد اهورایی توست؟

من یک آسمان سؤالم. مرا در انبوهی راه‏ ها و کوره‏ راه ‏ها،

در جنگ امید و ناامیدی، رهنمون باش..

 

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

آسمان دلم ابرى و چشم هایم بارانى است.

بالهاى خیالم شکسته و پرواز برایم مقدّر نیست.

کاش آفتاب صبر با دلم آشتى مى کرد،

کاش باز هم غنچه هاى لبخند در باغچه هایم باز مى شد

و کاش فرهنگ لغت با واژه ى ظهور تو آغاز مى شد..

بى هدف از کوچه ها و خیابان ها مى گذرم و جز صداى خسته ى گام هایم بر روى برگ هاى خشک دیگر آوازى به گوشم نمى رسد..

درون سینه ام پرنده جوانى بال بال مى زند گویا او هم مانند من دیگر رمقى براى انتظار ندارد..

اى ساقى دلهاى عطش زده ى مشتاقان..

خاک پایت توتیاى چشمم بیا که دلم دیگر طاقت ندارد..

لینک به دیدگاه

mahdi44.jpg

 

نه گریه دوای این دل بود و نه آه

خون می فشانم ز دیده و در غلغل دل بی تابم

گریه امان نمی دهد و دست ها بی امان

کجایی؟ کجای این دنیای بی وفا درس وفای عمو عباس را ناله می کنی؟

کجایم؟ کجای این گناه ها؟

دل زنگار گرفته ام را خوش می کنم تا بعد

می نالم و می دانم که من دل می شکنم و یار نبوده ام

هستم و نیستم

من در این مکانم و دلم فرسنگ ها دورتر و دیرتر از کربلا..

فریادهای بغض آلودم ناله می کنند..

«کجاست بقیة الله؛ کجاست طالب خون مقتول کربلا؟»

 

آجرک الله بقیة الله..

 

لینک به دیدگاه

hossein.jpg

 

مولا صدایم می کنی؟

 

هل من ناصر ینصرنی؟

هل من معین یعیننی؟

مولا صدایم می کنی؟

این صدای توست؟

درست می شنوم؟

 

 

آری این ندا هنوز هم بعد از هزار و چند صد سال به گوش می رسد..

دیروز از زبان جد مظلومت و امروز حنجره مبارک خودت..

تسلیت واژه ی حقیریست برای تسلای خاطر آزرده ی این روزهای تو..

این چه داغیست که گذر قرن ها تازه ترش می کنند..؟؟

ما که مصیبت جد تو را فقط شنیده ایم، بخاطر ظلمی که بر او و اهلش روا داشتند از عمق جان می سوزیم..

تو چه می کشی مولا؟

تویی که هر روز این مصائب را می بینی...

 

سلام بر حسین، و چه سلامی زیباتر از سلام تو، بر سرور و سالار شهیدان. آنجا که در زیارت ناحیه ی مقدسه می فرمایی:

 

«سلام بر تو.. سلام کسی که قلبش از مصائب تو جریحه دار و اشکش به وقت یاد تو روان است. سلام دردمند غمگین شیدای فرو شکسته. سلام کسی که اگر در کربلا با تو بود، برای حفظ تو، تیزی شمشیرها را به جان می خرید و برای زنده ماندن تو، جان ناقابلش را هدف تیرهای مرگ می نمود.. روح و بدن و مال اولادش را فدای تو می ساخت، کسی که روحش فدای تو و اهلش جان پناه اهل تو باد. حال اگر روزگار مرا به تاخیر انداخت و سرنوشت، مرا از یاری تو باز داشت و نتوانستم با محاربانت بجنگم، و با ستیزندگانت بستیزم، اینک روز و شب بر تو شیون می کنم و به جای اشک بر تو خون می گریم..»

 

مولا چگونه آرام بنشینم وقتی اینگونه تو را در ابتلا می بینم...

مولا به خاطر ما نه، به خاطر خدا!

مولا به خاطر خودت!!

این روزها کمی کم تر غصه بخور، کمی کم تر خون گریه کن..

و کاش عاشورا، تنها مصیبتی بود که اشک از دیدگانت جاری می ساخت..

غم طولانی غیبت..

غم غربت..

غم غفلت..!

ما مدعیان انتظار بی معرفت!!!! و هزاران غم دیگر که در دل داری و ما نمی دانیم..

این همه را چگونه تاب می آوری مولا؟؟

 

 

به شوق پایان زمستان غم هایت و به شوق پایان پاییز ندیدنت..

 

یارب الحسین

بحق الحسین

اشف صدرالحسین

بظهور الحجه

 

:icon_gol:

 

لینک به دیدگاه

چشمانم هر دم خیس میشوند!!!!...میگویند...حساسیت فصلیست....آری آقا جان من به فصل فصل دنیای تو حساسم....:icon_gol::icon_gol:

السلام علیک یابن الزهرا(عج)

لینک به دیدگاه

امشب نشسته بر دلم غم های عالم...بی تو گذشت این جمعه هم آقای عالم...این جمعه هم از تو خبر حتی نیامد...شب آمد وماندم وماندم وغم های عالم...

اللهم عجل لولیک الفرج

لینک به دیدگاه

روزگاران ظهور ...

 

p98r74zpqzamt8pydnhe.jpg

 

سلام بر محبّت!

محبّت مادرانه تو و شفقت پدرانه‌ات؛

آن سان که هدایتگر هشتم فرمود: تو نسبت به مردم عصرت، چونان مادری هستی که به طفل صغیرش مهر می‌ورزد و همچون پدری می‌مانی که دلسوزانه فرزندش را مراقبت می‌کند.

 

سلام بر عدالت!

عدالت عالم گُستَرَت؛

آن سان که خاتم پیامبران فرمود: تو عدل و داد را بر زمین می‌گسترانی، همچنانی که ظلم و جور آن را پوشانده است؛ و فرمود: تو ابتدای عدل و انتهای آنی.

 

سلام بر چشمه سار حیات!

حیاتی که از دَم مسیحاییِ تو جاری می‌گردد؛

آن سان که امام رئوف – علی بن موسی الرضا - فرمود: هنگامه‌ی ظهورت، مردگان آرزوی حیات مجدد کنند.

 

سلام بر لحظه لحظه‌های انتظار!

انتظار آمدنت؛

آن سان که خدایت فرمود: من نیز در انتظارم.

 

سلام بر داوود علیه السلام!

آن هنگام که به مردمانش مژده‌ی آمدنت را داد و فرمود: صالحان، وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود.

 

سلام بر اشعیاء علیه السلام!

آن هنگام که در پرتو ظهورت، عدل و امنیت را به بشریت بشارت داد و فرمود: مسکینان را به عدالت داروی خواهی کرد و جهان را از معرفت خدا پُر خواهی نمود.

 

سلام بر عیسی علیه السلام!

آن هنگام که از آمدن پر جلال «پسر انسان» خبر داد و فرمود: در لحظه ای که جز خدا وقتش را نمی‌داند، با قدرت و جلال عظیم می‌آیی.

سلام بر محمد صلی الله علیه و آله و سلّم!

آن هنگام که در بلندای «غدیر» تو را انتخاب شده از جانب خدا؛ و یاری کننده‌ی دین خدا؛ و وارث علم همه برگزیدگان خدا خواند و فرمود: تو همان کسی هستی که همه‌ی پیشینیان، به آمدنت بشارت داده بودند.

 

سلام بر روزگاران ظهور!

آن دوران که با ظهورت،

 

پرده‌های ظلمت فرو افتد و جهان با نور حضورت منوّر گردد؛

نشانی از کفر و شرک در زمین نماند؛

حکومت‌های جابرانه، ریشه کن شوند؛

همگان، پیرو دین خدا گردند؛

شیطان، نابود شود؛

حقوق پایمال شده، به اهلش باز گردانده شود؛

امتیازات طبقاتی از بین برود؛

ثروت‌های زمین، به طور مساوى میان مردمان تقسیم گردد؛

زمین، برکاتش را نمایان سازد؛

همگان غرقِ نعمت شوند؛

ویرانه‌ها آباد شوند؛

راه‌ها امن شود؛

عمرها طولانی گردد؛

فضایل اخلاقی کامل شود؛

بدعت‌های جاهلی از بین بروند؛

کینه توزی و دغل بازی از دل‌های مردم رخت بر بندد؛

عقل‌ها کامل شود؛

.

.

.

 

پروردگارا! نه فقط به دعای ما؛ بلکه به خواست آخرین هدایتگرت، ظهور «منجی موعود» را برسان؛ آن هنگام که تو را اینگونه خواند:

 

اللّهمَّ أَنجِز لی ما وَعَدتَنی

خداوندا! آنچه را که به من وعده نمودی، برسان!

 

:icon_gol:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

معصومیتی که از دست رفت..

little-girl-baby.jpg

 

لحظاتی چند، چشمانم خیره می ماند به کسی که جامع الاوصاف می خوانمش،

اما به ثانیه ای نمی انجامد که تیغ چشمانم به خطا راه می پیماید.

می نگرم لحظاتی بعد چشمانش تیر زهر آلودی می شود و مقصد تعیین شده شیطان را درمی نوردد.

به دیگری می نگرم معصومیت در چهره اش بیداد می کند..

اما در اندک زمانی سیلاب غیبت است که به ویرانی یک دوست می انجامد.

نومید، دیگری را می یابم این بار جاده را به خطا نرفته ام اما او هم، چون دیگری.

گویی قانون بی قانونی، انسانیت را درنوردیده و دیگر چیزی از معصومیت و پاکی نیست..

 

دوست دارم تنها یک نفر را بیابم پاک و چون آب چشمه، زلال تا پاکی اش مرا مجذوب کند و مرا در چشمه زلال وجودش پاک کند.

نومیدم، تیرهای به خطا رفته ام از هزار گذشته است..

هیچ کس همه خوبی ها را در گنجینه وجودین خود به یادگار حفظ نکرده است..

 

گویا قلب زنگار گرفته ام نیز فراموش کرده است که تنها لحظاتی چند چشم بر هم گزاردن برای به یاد آوردن سخن امام مهربانیها، هدایتگر هشتم کافی است:

 

امام جامع الاوصاف است

.

.

.

چگونه تو را گذاشته ام و به سراغ دیگری رفته ام که تو خود سرچشمه همه خوبی هایی!؟

زلالی چون آب!

شفافی چون آینه!

هر چه باشد پدر آب و آیینه ای!

نمی توان در تو ذره ای ناپاکی یافت، تو تنها دارنده جواهر معصومیتی!

و من از یاد برده ام معصومیت چیست!

و به معصومیت از دست رفته ام هم غبطه ای نیست..

:sigh:

 

سایت نبض زمین

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...