رفتن به مطلب

دل نوشته های تو برای منجی


ارسال های توصیه شده

کاش صاحب برسد ...

 

 

ipyr5gf7hh67kkuqwtvg.gif

 

 

فرقی که نمی کند ... چه یک سال ... چه ده سال ... چه صد سال ... چه هزار سال ... مهم نیست اگر شمار این سال ها از دستمان دارد در می رود ... به همین زندگی لجنزارمان عادت کرده ایم و چشم هایمان به همین ظلمت دنیا خو گرفته است ... اصلا می دانی چیست؟ نور زیاد چشم هایمان را می زند ... یک ذره ای اذیتمان می کند، انگار همینطوری راحت تریم، می دانیم توی تاریکی زیستن زیاد خوب نیست، اما حالا که عادت کرده ایم. به خاطر همین هم زیاد مشتاق نور نیستیم ...

 

 

نه آقای ما، ما کارمان از این حرف ها گذشته است ...

ککمان هم نمی گزد که بیست و اندی سال از عمرمان گذشت و هنوز یک نماز جماعت پشت سرت نخوانده ایم و معنای معراج رفتن در نماز را درک نکرده ایم ... خیالمان نیست که قرآنمان را به تفسیر تو نشنیده ایم و از هزاران بطن اش، تنها به جلد طلایی رویش اکتفا کرده ایم ... برایمان مهم نیست که صدای خالق را از زبان تو نشنیده ایم ... اهمیتی ندارد که الله مان را هر روز عمرمان باید به تماشا می نشسته ایم و اکنون وجه الله از دیده هایمان پنهان شده است ... هنوز نفهمیده ایم که نه روزه هایمان بدون تو روزه است و نه دعاهایمان و نه شب های قدرمان و نه حج هایمان و نه کربلا رفتن هایمان ... اصلا اگر بگویی کربلا رفتن، با تو چه حالی دارد؟ همه مان می مانیم که چه بگوییم ....ما از دنیا، همین ظاهرش را دیده ایم و به همین هم قانع شده ایم ... سقف نیازهایمان آنقدر کوتاه است که دارد خفه مان می کند ... همین است که دیگر تشنه زیستن در هوای تو نیستیم ... حالا هی حضرت خالق بیاید و برایمان بگوید که بقیة الله خیر لکم ... هی بگوید که روی این کره خاکی از من، تنها همین آخرین ذخیره مانده است ... بقیةالله خیر لکم ان کنتم مومنین ... مومن اگر هستی، از خدایت تنها "او" باقی مانده ... مومن اگر نیستی، لااقل حرف خدایت را گوش کن، حالا که دارد برایت خیر را معنا می کند ... نه آقای ما، ما معنای خیر را هم درست و حسابی نمی فهمیم ... خیر و سعادت را، اگرچه باید هر روز و هر لحظه عمرمان از کلام شما و از دهان شما می شنیدیم، اما حالا که نیستید، ما هم خیلی دنبالش نمی افتیم و خودمان را به زحمت نمی اندازیم ... ما، فقط یاد داریم هی از کربلای جدتان بگوییم و آه بکشیم و یا لیتنا کنا معک سر بدهیم، اما نمی دانم چرا باورمان نمی شود که همین لحظه های نبودنتان، جدال عظیمی به وسعت کربلا جاری است که مبارز می طلبد ... شنیده ایم که پیامبرمان فرموده بود منتظرین شما همچون مجاهدین جنگ بدرند که در رکاب رسولش شهید شدند ... اما انگار منتظریم که شما بیایید و باز آن روز، روز حسرتمان شود که چرا ما، جا ماندیم از این میدان جهاد و دوباره یا لیتنا کنا معک ... توی میدان جهاد بودن و کنار ایستادن و التماس شهادت کردن، خنده دار نیست؟ ... فرمانده میدان را بی لشکر گذاشتن و آرزوی سربازی کردن چطور؟ ... نمی دانم چه بلایی به سرمان آمده که دلهایمان اینچنین عمرمان را به مسخرگی گرفته است ... انگار ایمان ما، زیر بار نبودنتان، کمر خم کرده است ... یا ابن رسول الله! دوای دل هایی این چنین غفلت زده چیست؟ ....

 

sigh.gif

 

 

 

کاش از روی ترحم گذرد بر دل من

 

خود بسازد دل ویرانه و تعمیر کند ...

 

کاش صاحب نفسی همدم این خسته شود

 

که ز گرمی لبش مسأله تغییر کند ...

 

:icon_gol:

 

 

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 83
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

باز فردایی گذشت ...

 

534upcknhpcdf8fr63fq.jpg

 

 

به خود گويم که فردا

 

چون ز خواب صبح برخيزم

 

زندگی را با همه زيبایی و زشتی رونقی ديگر زنم

 

شوری برانگيزم

 

باز فردايی گذشت

 

و من هنوز اندر خم يک کوچه ام

 

با همان تکرار نافرجام ديروزم

 

با صدايی کز گذشت عمر

 

همچون ناله ای از قعر چاهی ميرسد بر گوش

 

باز ميگويم به خود

 

که فردا.....

 

.

.

.

 

تقصير ماست غيبت طولانی شما

بغض گلو گرفته پنهانی شما

 

بر شوره زار معصيتم گريه ميكنيد

جانم فدای ديده بارانی شما

 

پرونده ام برای شما دردسر شده

وضع بدم دليل پريشانی شما

 

آيا حقيقت است كه اصلا" شبيه نيست

رفتار ما به رسم مسلمانی شما؟؟

 

يا فارس الحجاز برايم دعا كنيد

درمانده است چشم انتظار ايرانی شما

 

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

گل نرگس ...

 

 

اولین و آخرین امید من. . چشم گریونم هنوز منتظره

تا کدوم جمعه باید گریه کنم، که بیای یا سوی چشم من بره؟

اشکی که بخاطرت رو گونمه، قطره قطره ش واسه من مقدسه

ای قشنگ ترین ترانه ی خدا. . دست دنیا رو بگیر که بی کسه

این دنیا، مثل شب تاریکه بی تو شب به شب نزدیکه بی تو غصه و غم داره بی تو

دلتنگم، خسته از درد جدایی ای گل نرگس کجایی؟ پس کدوم جمعه میایی؟

واسه ی رسیدنت، دقیقه ها، دارن از همدیگه سبقت میگیرن

به غروب جمعه تا که می رسن، باقی راهو غریبونه می رن

ناجی دلای درمونده بیا. . دل عاشقای درمونده پُره

دل بی قرار و گریه دار من، تا رسیدنت روزا رو می شمُره

این دنیا، مثل شب تاریکه بی تو شب به شب نزدیکه بی تو غصه و غم داره بی تو

دلتنگم، خسته از درد جدایی ای گل نرگس کجایی؟ پس کدوم جمعه میایی؟

 

خواننده و آهنگساز : علیرضا روزگار

ترانه سرا : محمد اسلامی

 

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

 

 

 

:icon_gol:این آهنگ زیبا تقدیم به ساحت امام زمان :icon_gol:

و همه منتظران قائم

لینک به دیدگاه

wp20bwvto0vnlgd8ky96.jpg

 

ندیدم شهی در دلارایی تو

به قربان اخلاق مولایی تو

تو خورشیدی و ذره پرورترینی

فدای سجایای زهرایی تو

نداری به کویت ز من بی نواتر

ندیدم کریمی به طاهایی تو

نداری گدایی به رسوایی من

ندیدم نگاری به زیبایی تو

نداری مریضی به بد حالی من

ندیدم دمی چون مسیحایی تو

نداری غلامی به تنهایی من

ندیدم غریبی به تنهایی تو

نداری اسیری به شیدایی من

ندیدم کسی را به آقایی تو

امید غریبان تنها کجایی؟

چراغ سر قبر زهرا کجایی؟

تجلی طاها، گل اشک مولا

دل آشفته ی داغ آن کوچه ی غم

گرفتار گودال خونین

دل افکار غم های زینب

سیه پوش قاسم

عزادار اکبر گل باغ لیلا

پریشان دست علمگیر سقا

نفس های سجاد

نواهای باقر

دعاهای صادق

کس بی کسی های شب های کاظم

حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه

تمنای هادی

عزیز دل عسگری

پس نگارا بفرما کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟

دلم جز هوایت هوایی ندارد

لبم غیر نامت نوایی ندارد

وضو و اذان و نماز و قنوتم بدون ولای ات بهایی ندارد

دلی که نشد خانه ی یاس نرگس خراب است و ویران، صفایی ندارد

بیـــــــــــــا تا جوانم بده رخ نشــــــــانم، که این زندگانی وفایی ندارد

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

 

لینک به دیدگاه

روانه شو ....

 

2009.jpg

 

 

تا مانده به تن , هنوز جانی

برگرد به رسم مهربانی

زمن مگر چه دیدی

چرا تو دل بریدی

خزان بی بهارم

همیشه بی قرارم

اگر نیایی , ای همه بهانه

به آتشم کشند غم زمانه

روانه شو , روانه شو , روانه

بیا به سوی من , به سوی خانه

روانه شو , روانه

بیا به سوی خانه

قسم به اشک و آهم

که جز تو را نخواهم

به جز تورا نجویم

پناه و تکیه گاهم

در انتظار مانده ام

و دل به خون کشانده ام

و ذره , ذره جان را

به مرز خون رسانده ام

بگو زمن چه دیدی

چرا تو دل بریدی

خزان بی بهارم

همیشه بی قرارم

 

 

 

خواننده و آهنگساز : علی اصحابی

ترانه سرا : علی اصحابی

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

تومثل ابربهاران به وقت بارانی

که هر چقدر بگویم بمان ،نمی مانی !

به کشف تو نرسیده کسی بجز خورشید

تو در شروع نفسهای غنچه پنهانی

دوباره عطر حضورت گرفته صحرا را

به جشن این همه لاله ،تویی که مهمانی

برای از تو سرودن خیالی از ابرم

گریستم به هوایت، رفیق آبانی !

چگونه از تو بگویم !؟ چگونه بنویسم؟!

تویی که هرچه بگویم فراتر از آنی

غزل بهانه ی خوبی به دست من داده

که عاشقانه بگویم از آنچه میدانی

همیشه حال دلم را فقط تو پرسیدی

فقط تو اخم نکردی به این پریشانی

 

sigh.gif

لینک به دیدگاه

بیم دارم اگر پرده افتاد...من جز آن خیلِ عظیم باشم که نور تو را نبینم...

 

و بیش از آن بیم دارم که برای دلیل این ندیدن...چشمِ ظاهر را بهانه کنم...

 

در حالی که چشمِ دل می خواهد دیدن تو..:icon_redface:

لینک به دیدگاه

h9923_1375546802963875_ori.jpg

 

بیا و ببین که اشک انتظار، دامن شب را پر از شکوفه هاى آرزومند نسیم کرده است

تنها نه رنگ من، که رنگ شب از این همه غمهاى پریشان پریده است

از عمر، زمانى کمتر از پژمردن گل در هواى پاییزى مانده است .. بیا!

اى یگانه ترین رازى که در رگهاى «بودن» می جوشى،

بیا و معماى ما را که تهمت افسانه بر پیشانى دارد، بگشا!

 

ما انتظار دستهایى را مى‌کشیم که نوازشگرى را نسیم از او آموخت؛

ماه و خورشید به اشارت وى بالا و پایین مى‌روند و روز و شب، تفسیر پشت و روى آن اند

وعده دیدار مردى را به دل داده ایم که مرگ و حیات، در دو سوى او به خدمت ایستاده اند

با تو بودن را گرچه نیافتیم، بى تو بودن را نیز برنتافتیم.

 

اى تمام آرزوهاى من!

اى نگاهت چشمه آیات حسن!

باغ سبز عشق را میوه اى شیرین تر از یاد تو نیست.

آئینه خورشید، آه تو را تاب ندارد

پیش اشراق تو در پایان اوج، بس ستاره و خورشید که پایین مى ریزند.

چشم آرزو را سرمه اى شفابخش تر از خاک سهله و سامرا نیست.

 

هنوز درخت موسى به « اناالله » ایستاده است، آیا کفشهاى غیبت را از پا در نمى‌آورى؟

هنوز نفس رحمان در مدینه سرگردان است، آیا برخاک یمن، غبارى از گرد راه نمى‌افشانى؟

هنوز کور ، لال و کر بسیارند، مسیح ظهور را به مداوا نمى‌فرستى؟

هنوز گریه اقبال را تا خنده خوشایندى، راه بسیار است، خضر را فرمان نمى‌دهى؟

هنوز در شوره زار یأس، نشانى از جنگل امید را مى توان کاوید، ایوب را دانه و داس نمى‌دهى؟

هنوز در میان گردابهاى گمراهى، موجى از بانگ نجابت بلند است، نوح را برکشتى نمى‌نشانى؟

از نشیب دره ها به کوهستان گریختن چه سود؟

ما را که دستى نمى نوازد، نگاهى نمى خواند، لبهایى نمى جنبد، چرا دست افشانیم؟ که را نگهبان باشیم؟ چه را آرزومندى کنیم؟

 

اى آخرین اشک از چشمه فیض خدا!

اولین بهانه ما براى بودن، تویى.

آخرین یادگار ما براى بازماندگان، انتظار تو است..

 

نمیخواهم بیشتر از این آمدنت را دیر کنم..

لینک به دیدگاه

2wdbsdt.jpg

 

ظلمت تردید را آفتاب تویى

سرهاى افسرده را باده ناب تویى

محرومان زمین را رحمت بى حساب تویى

خانه امید را باب تویى

برآتش هر ناله دلسوخته، آب تویى!

 

اى شادى خاطر اندوه گزاران!

دل گرمسوز ما را به نسیم آشنایى دریاب..

 

لینک به دیدگاه

YA__JAN_by_ostadreza.jpg

 

دارم سخنى با تو و گفتن نتوانم

وین درد نهان سوز، نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و ازجام نگاهت

من مست چنانم که شنفتن نتوانم

دور از تو من سوخته در دامن شبها

چون شمع سحر، یک مژه خفتن نتوانم

بیا امام دلها.. بیا..

لینک به دیدگاه

طلوع می‌کند آن آفتاب پنهانی زسمت مشرق جغرافیای عرفانی..

دوباره پلک دلم می‌پرد نشانه‌ی چیست شنیده‌ام که میاید کسی به مهمانی..

 

jgmtidtf0cktlzbrfx07.jpg

 

تو ای خلاصه‌ی غم‌های مانده در دل من بیا که وا رهم این بغض‌های زندانی..

تو ای تمام رایحه‌ی نرگسان روی زمین بیا که این غم هجرت غمی است طولانی..

ندیده چشم ترم روی چون‌ مهت محبوب بیا که آب دو چشمم یمیست طوفانی..

شکوه نام تو جان مایه‌ی سخن‌هایم بیا که لال شوم زان جمال نورانی..

سپیده می‌زند از مشرق زمین هر روز نفس شماره زند.. پس چرا نمی‌آیی..؟

لینک به دیدگاه

عطر نرگس ...

46035006665848110743.jpg

تو رو حتی تو رویامم ندیدم ، ولی یه عمره جات خالیه پیشم

 

ندیدمت ، چه احساس غریبی، ندیدمو برات دلتنگ میشم

 

فقط بگو کدوم هفته ، کدوم روز ، کجا منتظر رسیدنت شم

 

میخوام کاری بدم دست خودم که، خودم بهونهی اومدنت شم

 

سپردی دست کی پیراهنت رو ، که یه عمر برامون نمیاره

 

چه بوی نرگسی میپیچه اینجا ، اگه این باد سرگردون بذاره

 

بیا تا کفترا دورت بگردن، براشون هر قدم دونه بپاشی

 

چراغون میکونم پس کوچه ها رو شاید قسمت بشه این جمعه باشی

 

فقط بگو کدوم هفته ، کدوم روز ، کجا منتظر رسیدنت شم

 

میخوام کاری بدم دست خودم که، خودم بهونهی اومدنت شم

 

سپردی دست کی پیراهنت رو ، که یه عمر برامون نمیاره

 

چه بوی نرگسی میپیچه اینجا ، اگه این باد سرگردون بذاره

 

خواننده:علی لهراسبی

 

ترانه سرا : حدیث دهقان

 

آهنگساز : فواد غفاری

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

لینک به دیدگاه

فأما اليتيم فلا تقهر

 

hyxvx06b7ernn4040xu5.jpg

 

ای پدر مهربان و ای مهربانتر از هر پدری!

چه تنها و یتیم است کسی که تو را از یاد برد و چه پدرانه در آغوش می کشی و چه عاشقانه می نوازی آن را که به سمت تو رو کرد..

لینک به دیدگاه

چشم امید ..

 

920621_sedgh.ir_01.jpg

 

 

 

به طاها به یاسین به معراج احمد

به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی

به وحی الهی به قرآن جاری

به تورات موسی و انجیل عیسی

بسی پادشاهی کنم در گدایی

چو باشم گدای گدایان زهرا (س)

چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما

همه شیعه گردیم و بی تاب مولا

غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما

مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل ای دل بزن دل به دریا

که دنیا به خسران عقبا نیرزد

به دوری ز اولاد زهرا نیرزد.

و این زندگانی فانی جوانی

خوشی های امروز و اینجا

به افسوس بسیار فردا نیرزد

اگر عاشقانه هوادار یاری

اگر مخلصانه گرفتار یاری

اگر آبرو میگذاری به پایش

یقینا یقینا خریدار یاری

بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟

چه اندازه در ندبه ها زاری یابی؟

به شانه کشیدی غم سینه اش را؟

و یا چون بقیه تو سربار یاری

اگر یک نفر را به او وصل کردی

برای سپاهش تو سردار یاری

به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟

چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟

دل آشفته بودن دلیل کمی نیست

اگر بی قراری بدان یار یاری

و پایان این بی قراری بهشت است

بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری

 

نسیم کرامت وزیدن گرفته

و باران رحمت چکیدن گرفته

مبادا بدوزی نگاه دلت را

به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته

خدایا به روی درخشان مهدی

به زلف سیاه و پریشان مهدی

به قلب رئوفش که دریای داغ است

به چشمان از غصه گریان مهدی

به لبهای گرم علی یا علی اش

به ذکر حسین و حسن جان مهدی

به دست کریم و نگاه رحیمش

به چشم امید فقیران مهدی

به حال نیاز و قنوت نمازش

به سبحان سبحان سبحان مهدی

به برق نگاه به خال سیاهش

به عطر ملیح گریبان مهدی

به حج جمیلش به جاه جلیلش

به صوت حجازی قرآن مهدی

به صبح عراق و شبانگاه شامش

به آهنگ سمت خراسان مهدی

به جان داده های مسیر عبورش

به شهد شهود شهیدان مهدی

مرا دائم الاشتیاقش بگردان

مرا سینه چاک فراقش بگردان

تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا

مرا همدم و محرم و هم رکاب

سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان

یا مهدی یامهدی مددی

 

 

خواننده: علی فانی

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...