رفتن به مطلب

از چه میترسیم و چرا ؟


*sepid*

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 58
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من ازگربه خیلی میترسم ولی دلیلی واسه ترسم پیدانمی کنم!بعضی ازترساناشی ازاتفاقاتیه که برای فرددرزمان کودکی اتفاق افتاده ولی اون اتفاقوبه یادنداره!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

به نظر من انهایی که از واژه چندش استفاده میکنند یجورهایی میخواهند از زیر نابود کردن اون حشره یا هرچیز دیگه ای در بروند.. یا کلا میترسند کلاسشون اجازه نمیده بیانش کنند و یجوری تریپ ما دلمون نمیاد بکشیمش راه بندازنند. دیدم که میگما:whistle:

 

والا بدترین چیزی که میخواستیم بکشیم و خیلی سخت بود و تقریبا با وسایل عادی نمیشد خفاش بوده و موش ازاین سفیدها باقیش تجربه ای ندارم درموردشون:whistle:

 

البته در دوران دبیرستان یبار یه خفاش کوچولو چسبیده بود به مانتوی مدرسه ام اونم صبح اول صبح که آبجیم زحمت قتلشو کشید. یه بارم یه موش سفید اومده بود تو خونمون که داشت پنیر توی تله موش رو به راحتی میخورد و ضامنش در نمیرفت که بازم آبجیم در اقدامی شجاعانه با یک چوب ضامن رو زد و کلا خلاص شد موش پلید..:w02:

ولی در کل از چیزی نمیترسم و در اولین فرصت نابودش میکنم چون مزاحم و آلوده هستند..

 

بخوای فکرشو کنی موجودات دوپا ترسناک تر هستند که نمی دونی چی باید بهشون بگی یا نگی یا چی میشه آخرش:banel_smiley_4:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
به نظر من انهایی که از واژه چندش استفاده میکنند یجورهایی میخواهند از زیر نابود کردن اون حشره یا هرچیز دیگه ای در بروند.. یا کلا میترسند کلاسشون اجازه نمیده بیانش کنند و یجوری تریپ ما دلمون نمیاد بکشیمش راه بندازنند. دیدم که میگما:whistle:

 

والا بدترین چیزی که میخواستیم بکشیم و خیلی سخت بود و تقریبا با وسایل عادی نمیشد خفاش بوده و موش ازاین سفیدها باقیش تجربه ای ندارم درموردشون:whistle:

 

البته در دوران دبیرستان یبار یه خفاش کوچولو چسبیده بود به مانتوی مدرسه ام اونم صبح اول صبح که آبجیم زحمت قتلشو کشید. یه بارم یه موش سفید اومده بود تو خونمون که داشت پنیر توی تله موش رو به راحتی میخورد و ضامنش در نمیرفت که بازم آبجیم در اقدامی شجاعانه با یک چوب ضامن رو زد و کلا خلاص شد موش پلید..:w02:

ولی در کل از چیزی نمیترسم و در اولین فرصت نابودش میکنم چون مزاحم و آلوده هستند..

 

بخوای فکرشو کنی موجودات دوپا ترسناک تر هستند که نمی دونی چی باید بهشون بگی یا نگی یا چی میشه آخرش:banel_smiley_4:

 

 

چطور دلت میاد موش و خفاش رو بکشی؟ فکر کن بچه هاشون چیکار کنن؟ یه موش تو خونه ما پیدا شده بود، مامانم اعصابش خورد شد از دستش، جارو رو ورداشت، با داداشام پیداش کردن و افتادن دنبالش. موشه رفت تو حیاط، مامانم و داداشام هم رفتن دنبالش، منم پشت سرشون، گریه و التماس میکردم که ولش کنن بذاره بره تو کوچه. ولی کشنتش. :whistles:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
چطور دلت میاد موش و خفاش رو بکشی؟ فکر کن بچه هاشون چیکار کنن؟ یه موش تو خونه ما پیدا شده بود، مامانم اعصابش خورد شد از دستش، جارو رو ورداشت، با داداشام پیداش کردن و افتادن دنبالش. موشه رفت تو حیاط، مامانم و داداشام هم رفتن دنبالش، منم پشت سرشون، گریه و التماس میکردم که ولش کنن بذاره بره تو کوچه. ولی کشنتش. :whistles:

:ws28::ws28:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من بچه که بودم از هیچ چیز نمیترسیدم نه از حیوان نه از تاریکی نه ارتفاع ولی نمیدونم چرا از اینکه مامان بابامو از دست بدم میترسیدم هیچ دلیل خاصیم نداشت اما این تنها ترسی بود که تو وجودم ریشه کرده بود بزرگتر که شدم نوع ترسم عوض شد این دفعه از چیزایی میترسم که میدونم در مقابلش ممکنه نتونم مقاوم باشم از بلندیهایی که جای دست نداشته باشه میترسم اما از سوسک نمیترسم:ws3:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

حالا میخوام بدونم چرا یکی از سوسک نمیترسه ولی از مارمول

ک می ترسه ؟ دلایل ترس ما از این موجودات چیه ؟ تا کی این ترس ادامه خواهد داشت ؟

اصلا یکی میگه من نمیترسم ولی چندشم میشه یعنی چی ؟ چندشناک بودن با ترسناک بودن چه فرقی داره ؟

 

سلام.

 

به نظرم ترس از یکسری موجودات؛ چه حشرات چه درندگان در وجود انسان نهفته است. یعنی با این ترس ها به دنیا میاد. اگر مغز انسان رو سه لایه در نظر بگیریم، ابتدایی ترین و درونی ترین قسمت مغز ما باعث ترس ناگهانی میشه. این ساختار از مغز ما در سایر حیوانات، حتی خزندگان هم موجوده. به نوعی میشه بهش گفت مغز سوسماری.

 

البته بعد از اینکه این قسمت سیگنال هوشیاری و ترس رو مخابره کرد ، قشر پیشرفته تر مغز میتونه فعالیت این ناحیه رو کنترل کنه و شما بر خودتون مسلط بشید.

مثلن در ابتدا با دیدن سوسک بترسید و بعد تمرکز کنید و اون رو بکشید!

 

شکل گیری این ترسها، جنبه فرگشتی داره و ترس از این موجودات باعث حفظ زندگی انسان میشده. بنابراین این ترسها در بشر ماندگار شده. به بیان دیگر، خطرناک بودن باعث ترسناک بودن است.

در واقع هیچ ویژگی خاصی در درندگان نیست که ترسناکش کرده باشه، بلکه احساس خطری که از ناحیه این حیوانات وجود داشته(در طی دوران فرگشت انسان) باعث شده اینها ترسناک به نظر بیان.

 

------

و اما تفاوت ترس و چندش!

به عقیده من:

هم موجود ترسناک و هم موجود چندش آور برای انسان خطرناک بوده اند( در طول زمان فرگشت انسان) اما خطر اونها از یک قسم نبوده. بنابراین حس نفرت ما نسبت به اونها تفاوت داره، از یک دسته میترسیم و از دسته دیگه انزجار داریم و یا چندشمون میشه.

 

دو نوع خطر رو میشه متصور شد

 

خطری که از جانب یک حیوان درنده متوجه انسان هست با خطری که یک حشره داره، فرق میکنه. احتمالن حشرات علاوه بر سمی بودن باعث انتقال بیماری ها به انسان میشدن و این ویژگی باعث میشده که حشرات برای انسان خطرناک باشند. آسیبی که از این راه به انسان میرسه تفاوت داره با آسیبی که از موجودات درنده میرسه، در اینجا خطر ابتلا به بیماری و یا گزیده شدن هست تا خونریزی و خورده شدن!

 

 

بنابراین دیدن موش(که عامل انتقال طاعون بوده) چندش آور و دیدن موجودی بزرگ درتاریکی ترسناکه.

============

 

البته تمام اینها که گفتم میتونن با تجربیاتی که خود انسان در طول زمان نوزادی و طفولیت کسب میکنه تا حدی تغییر کنه.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

من نمیترسم از هیچ کدوم از حشرات

اخیرا هم یه سوسک پرواز می کرد همون جا توی هوا زدم نصفش کردم:ws3:

 

یه دختر دایی کوشولو دارم که هر موقع می خوای یه حیوون یا جونور و بکشیم دقیقا حرفای ویویان رو میزنه میگه الان نی نیاش منتظرشن براشون غذا ببره بره نازشون کنه:w02:خلاصه اگر اون طرفا باشه اینقدر گریه و زاری می کنه که نمیزاره کسی اونا رو بکشه سوسک رو هم با دستش میگیره باهاش بازی می کنه:icon_pf (34):

  • Like 11
لینک به دیدگاه
حالا تصور کن تو حموم باشی و پنجره وا باشه و یه عنکبوت خیلی زشت و بزرگ بیاد داخل حموم :sad0:

 

نه میشه در رفت :icon_pf (34):

نه میشه نادیده اش گرفت

نه میشه از کسی کمک خواست :5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

هیچی دیگه با دوش پرفشار خواستم نابودش کنم به جای مردن افتاد پایین داشت می اومد سمتم

با برس افتادم به جونش

نتیجه : آینه پشت برسم خرد و خمیر شد عنکوبت هم قاطی خرده شیشه های آینه قطعه قطعه شد :icon_pf (34):

 

تا کل حموم رو نشستم و آب نکشیدم بیرون نیومدم :84eb3ampc0vsywihe0i

 

پ.ن : از عنکبوت بیش از هر جشره ای متنفرم :(2310):

متنفرم :(2310):

البته هم میشه در رفت هم میشه کمک خواست!!!

اما چرا نادیده نگرفتیش و نذاشتی بره واسه خودش؟ تو که زدی جرش دادی اونم با برس یعنی بهش نزدیکتر شدی!!!شما از هر کی که متنفر یاشی میزنی میکشیش؟؟؟؟؟

  • Like 7
لینک به دیدگاه

بنظرم بیشترش تلقین و جوی ه ک اطرافیان دادن. چون مادر از سوسک میترسه این ترس تو وجود بچه نهادینه میشه و فکر میکنه طبیعی ه و حتما باس وحشت کرد.

 

البته خاطرات بد هم تاثیرگذار هست. مثلا در دوران کودکی یکی از دوستانم بود ک اتفاقا جوجه خیلی دوست داشت اما ی بار ی جوجه کوچولو گذاشت دنبالش و مدام ب پاهاش نوک میزد بعد از اون هر پرنده ای میبینه انگار عزرائیل دیده. :w58:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
بنظرم بیشترش تلقین و جوی ه ک اطرافیان دادن. چون مادر از سوسک میترسه این ترس تو وجود بچه نهادینه میشه و فکر میکنه طبیعی ه و حتما باس وحشت کرد.

 

البته خاطرات بد هم تاثیرگذار هست. مثلا در دوران کودکی یکی از دوستانم بود ک اتفاقا جوجه خیلی دوست داشت اما ی بار ی جوجه کوچولو گذاشت دنبالش و مدام ب پاهاش نوک میزد بعد از اون هر پرنده ای میبینه انگار عزرائیل دیده. :w58:

سلام آقا اردشیر ...دوستتون دخترن یا پسر؟ جالبه باهاش هنوز ارتباط داری

  • Like 2
لینک به دیدگاه
سلام آقا اردشیر ...دوستتون دخترن یا پسر؟ جالبه باهاش هنوز ارتباط داری

 

سلام. دختره .

اوه راستی الان یادم افتاد ک سوسک و مارمولک رو با دست میگرفت!!!!!!!!(هنوز هم میگیره!!):banel_smiley_4:. مارمولک رو میکرد تو کیسه فریزر و بادش میکرد بعد با کلی لذت بالا پایین مینداختش.icon_pf%20%2834%29.gif

ولی فک کن همین آدم چ ترسی گرفته از ی جوجه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

از جانوران و حشراتی روز مره میبینم از هیچکدوم نمیترسم از موش و اینام نمیترسم کلا خیلی ترسو نیسم ولی انقد که از مار و تمساح میترسم از شیر و این قبیل موجودات نمی ترسم

  • Like 5
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...