*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ هر شخصی مطمئنا میدونه از چی می ترسه ولی اینکه چرا می ترسه هم باید مد نظرش باشه ... آخه چرا ترس ؟ :icon_pf (34): ترس چیست؟ ترس واکنشی مطلوب در برابر خطر است و باعث ایمن ماندن فرد می شود: وضعیت امروزمو براتون تعریف می کنم تا بتونین به دلیل این پرسش پی ببرین : امروز 28/3/92 صبح طبق معمول با کلی بدبختی رسوندم خودمو به شرکت ، خدا رو شکر اول صبح اوضاع آروم بود و گفتم ای جان امروز از اون روزای بی دغدغه ست ...:hapydancsmil: چقد خوبه آدم روزشو با آرامش شروع کنه ... تو این فکرا بودم که دیدم ای دل غافل خوشی بهمون نیومده یک عدد سوسک در چندقدمی بنده با ابهت کامل چنان چشم دوخته بهم که گویی بر مسند ریاستش تکیه زدم ... من یکی که تا اونو دیدم کودک درونم بر خیالهای باطل روز پرآرامشم قهقه ای سر داد و بنده بناچار برخاسته و همانند رستم گرز میدان بر دست گرفتم و ان را چندین بار بر سر این موجود دهشتناک و چندشناک کوفتم تا جان داد ... :elivg5ddfqdy8k5mocf با اینکه ظاهرا پیروز این میدان من بودم ولی بازنده اصلی شدم ..:icon_razz:. بعد از این اعمال خشونت آمیز چندین بار دچار تهوع شدم ... :(2310): به فاصله ی چند ساعت از این واقعه ی شوم زمانی که خاطرات کمی به فراموشی سپرده شد راننده شرکت موجودی رو برام فرستاد که در ابهت و زیبایی همتا نداشت ... فقط کمی زیادی ترسیده بود، ولی نمیدونم چرا با دیدنش بقیه جیغ بنفش میکشن، با عشق فراوان در ظرفی گذاشتمش و استتارش کردم که اگه کسی می دید مرگش حتمی بود ... یکی از همکاران بنده نیز به خیال اینکه در ظرف شیرینی موجود است ظرفو باز کرد و در چند دقیقه ی متوالی بدون وقفه فحش های چیزدار نثارم کرد... به هر کی هم نشونش میدادم جیغ می کشید یا ازم فاصله می گرفت بناچار باهاش وداع کرده و در باغچه رهایش کردم ... مارمولک که ترس نداره آخه اونم چی 10 سانت هم نمیشد البته یک فکر پلید هم در ذهنم ایجاد شد که بزارمش تو کشوی یکک از همکارام ... ولی پشیمون شدم دلم برا مارمولک سوخت حالا میخوام بدونم چرا یکی از سوسک نمیترسه ولی از مارمولک می ترسه ؟ دلایل ترس ما از این موجودات چیه ؟ تا کی این ترس ادامه خواهد داشت ؟اصلا یکی میگه من نمیترسم ولی چندشم میشه یعنی چی ؟ چندشناک بودن با ترسناک بودن چه فرقی داره ؟ لطفا در حل این بحران بهم کمک کنین چون اینطور که معلومه از این اتفاقات در طول روز بیشمار رخ میدهد در این مکان جغرافیایی که تبعید شدم ؟ 42 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ گی دو موپاسان یک نویسنده فرانسوی هست که آثار جالبی داره، یادمه جایی ازش مطلبی خونده بودم که : انسان از حشرات هم کوچکتر است ، چون آنها برای کشتن ما فقط نیش می زنند ، ولی ما برای کشتن آنها تمام وجودشان را له و نابود می سازیم!! . . . مهمترین علت ترس ما از این موجودات ریز مثل مارمولک و سوسک و... همین هست، هرجا حس کنیم از او کوچکتریم لهش میکنیم. این تو روابط آدما با هم نیز به وفور دیده میشه، یعنی آدمایی که حس کنن از آدمی دیگر کوچکترن و تو خیلی زمینه ها عقب ترن، کل وجودشون رو برای له کردن اون طرف به کار میبرن، در حالیکه شاید انسان مقابلشون فقط یک نیش ساده زده باشه ولی اونا میخوان با لگد بیان روش !!! حالا این آدمای اطرافتون رو باید دقیق از نظر روانشناختی بررسی کنیم ببینیم در چه جاهایی دچار مشکلاتی هستند که اونو به صورت ترس یا شجاعت نسبت به حشرات و...بروز میدن. 23 لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ به قول بهرام که می گه: نترس ،ترس مال آدمای عاقله! هر چند گفتن این جمله خوذش شهامت زیادی می خواد،که من با بیانش اولین گامو موفقییت آمیز برداشتم! من به شخصه در بین حیوانات از سگ بیشتر می ترسم ،از مار نه(البته مارهای سمی نه! ) سوسکم که ترس نداره،یه آپ چاگی و هوالباقی!! 14 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ من از سرعت زیاد میترسم ولی مثلا اگه خودم پشت فرمون باشم نمیترسم یکی دیگه باشه میترسم نمیدونم چرا چندش با ترس فرق این میتونه باشه که ترس را میشه از بین برد ولی چندش از چیزی را را نمیشه از بین برد یا اینکه ترس اگه یه بار تجربه بشه دفعه بعد خیلی کمتر میشه ولی چندش نه کم نمیشه 13 لینک به دیدگاه
IT Maryam 1201 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ شما هم چه ایده هائی به سرتان میزند! کلا از مامولک، حشرات و سوسکی جات متنفر و فراری هستم. بعضی ها شاید برای اینکه ترسشان را "پنهان" کنند از واژه چندش کمک میگیرند. هر چند در برخی موارد چندش دانستن با ترسیدن هم متفاوت است. 14 لینک به دیدگاه
Strelitzia 17128 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ وضعیت امروزمو براتون تعریف می کنم تا بتونین به دلیل این پرسش پی ببرین : امروز 28/3/92 وای چه تفاهمی سپیده جان ، امروز واسه منم همچین اتفاقی افتاد اول صبح تو اتاقم با همکارم آروم و بیصدا نشسته بودیم ، یهو دیدم یه جَهنده ای از پشت سر من پرید به یه شکلی که انگار داشت حمله میکرد رفت سمتِ همکارم:icon_pf (34): یه لحظه فکر کردم گنجشکه که از پنجره اومده داخل، فقط از پشت میز بلند شدم و با یه جـیـــــــــــغ به همکارم فهموندم که در خطره...(اصن زبونم بند اومده بود اون لحظه) خودم که کلا دوربین های مدار بسته رو فراموش کرده بودم، رفتم وسط سالن عین اینایی که مونگولی میرقصن ، خودمو میتِکوندم لحظه ای بعد همکارمم به من ملحق شد و عین خل و چلا دوتایی.... رئیسم از اون بالا ما رو میدید از تو سیستمش( جا داره برم تو قسمت سوتی ها تعریف کنم) خلاصه آبدارچی رو صدا زدیم اومد زیر میزا رو گشت و پیداش کرد... ملــــخ بــــود:icon_pf (34): از اون سبز پا گَـــنده های چندش. کلی ام ما رو مسخره کرد به خاطر ترس از این موجودِ (به قول خودش بی آزار) من کلا از همه چی میترسم. ینی هر موجود زنده ای غیر از انسان منو دچار وحشت میکنه... حتی از ماهیِ قرمزِ شب عیدمون چندشم نمیشه ، میترسم واقعا!!!:5c6ipag2mnshmsf5ju3 ولی مامان میگه:هیچی ترسناک تر از این موجودِ 2پا( آدمیزاد) نیست! فکر کنم راست میگه 21 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ از موش از سوسک و کلا از جک و جونورها وحـــــــشـــــت دارم انقد میترسم که حد نداره یه بار تو ماشین نشسته بودم و یه موش از کنار خیابون پرید تو جوب من یه جیغ بلند زدم ..آبروم رفت جلو هر کی که اونجا بود شاید بخاطر ترسِ اطرافیانمون از این جور چیزاس... و اینجوری ما هم یاد گرفتیم که باید بترسیم... مخصوصا توو بچگی خیلی تاثیر داره..یعنی اگه یکی جلو بچه از چیزی بترسه مطمئننا رو ترس اون بچه از اون چیز بی تاثیر نیست شاید منم توو بچگیم دیدم یکی از اینجور چیزا وحشت داره که منم اینجوری شدم...چون خـــــیلی میترسم 15 لینک به دیدگاه
mehdi19 718 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ گی دو موپاسان یک نویسنده فرانسوی هست که آثار جالبی داره، یادمه جایی ازش مطلبی خونده بودم که : انسان از حشرات هم کوچکتر است ، چون آنها برای کشتن ما فقط نیش می زنند ، ولی ما برای کشتن آنها تمام وجودشان را له و نابود می سازیم!! . . . مهمترین علت ترس ما از این موجودات ریز مثل مارمولک و سوسک و... همین هست، هرجا حس کنیم از او کوچکتریم لهش میکنیم. این تو روابط آدما با هم نیز به وفور دیده میشه، یعنی آدمایی که حس کنن از آدمی دیگر کوچکترن و تو خیلی زمینه ها عقب ترن، کل وجودشون رو برای له کردن اون طرف به کار میبرن، در حالیکه شاید انسان مقابلشون فقط یک نیش ساده زده باشه ولی اونا میخوان با لگد بیان روش !!! حالا این آدمای اطرافتون رو باید دقیق از نظر روانشناختی بررسی کنیم ببینیم در چه جاهایی دچار مشکلاتی هستند که اونو به صورت ترس یا شجاعت نسبت به حشرات و...بروز میدن. :| ینی چرا آیا بعد این پست همه اومدن و گفتن از سوسک و جک و جونور میترسن؟ :| 4 لینک به دیدگاه
♫♪سنجاقک♪♫ 428 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ منم متاسفانه همچین ترس هایی دارم..مخصوصا از عنکبوت..حتی عنکبوت خیلی زیزبزرگترین کابوس هامم همین حشرات هستن! بنظرم از کوچیکی آدمای اطرافم که ازش ترسیدن،این ترس بی دلیل به منم منتقل شده، مثل ترس از تاریکی که همیشه بی دلیله 7 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ از عنکبوت... نمیترسم وحشت دارم، بیشتر از مردن ازش میترسم وووووووووی:th_running1: 8 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ گی دو موپاسان یک نویسنده فرانسوی هست که آثار جالبی داره، یادمه جایی ازش مطلبی خونده بودم که : انسان از حشرات هم کوچکتر است ، چون آنها برای کشتن ما فقط نیش می زنند ، ولی ما برای کشتن آنها تمام وجودشان را له و نابود می سازیم!! . . . مهمترین علت ترس ما از این موجودات ریز مثل مارمولک و سوسک و... همین هست، هرجا حس کنیم از او کوچکتریم لهش میکنیم. این تو روابط آدما با هم نیز به وفور دیده میشه، یعنی آدمایی که حس کنن از آدمی دیگر کوچکترن و تو خیلی زمینه ها عقب ترن، کل وجودشون رو برای له کردن اون طرف به کار میبرن، در حالیکه شاید انسان مقابلشون فقط یک نیش ساده زده باشه ولی اونا میخوان با لگد بیان روش !!! حالا این آدمای اطرافتون رو باید دقیق از نظر روانشناختی بررسی کنیم ببینیم در چه جاهایی دچار مشکلاتی هستند که اونو به صورت ترس یا شجاعت نسبت به حشرات و...بروز میدن. برای مقابله یا اجتناب از این چنین ترسهایی باید چیکار کنیم ؟(چه در مواجهه با موجودات ریز چه در مقابل این موجود دوپا؟) میخوام به یه نتیجه برسم ... میخوام این ترس رو از خودم دور کنم ... 7 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ شما هم چه ایده هائی به سرتان میزند! کلا از مامولک، حشرات و سوسکی جات متنفر و فراری هستم. بعضی ها شاید برای اینکه ترسشان را "پنهان" کنند از واژه چندش کمک میگیرند. هر چند در برخی موارد چندش دانستن با ترسیدن هم متفاوت است. ایده های پلید زیاد تو سرم میچرخه ... دست خودم نیست آخه من وقتی سوسک می بینم واقعا حالم بهم می خوره ( البته با پوزش فراوان) ولی در مواجهه با موجودی مثل عنکبوت که واقعا ازش وحشت داشتم در هر سایزی فرق نمیکرد اون موقع تونستم با ترسم بجنگم ... پس میشه گفت یه فرقی وجود داره بین ترس و چندش 5 لینک به دیدگاه
♫♪سنجاقک♪♫ 428 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ آره سارا جون چندشهکه ترسه نزدیک شدنشونم همراهه من واقعا نسبت به همه حشرات این حسو دارم.شاید باورتون نشه ولی به پروانه هم این حسو دارم چون همیشه می گم جز بال هاش،بدنش مثله ملخه!! یادمه یه قسمت از مجموعه هری پاتر بود که استادشون به اون پسره می گفت شما همیشه چیزیو رو که ازش می ترسید تو ذهنتون چندین برابر می کنید..منظورش همین عنکبوت بود که ازمون خیلی کوچیکتره ولی حین ترس،اونو از همه چی بزرگتر و وحشتناک تر می بینیم! 7 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ یادمه یه قسمت از مجموعه هری پاتر بود که استادشون به اون پسره می گفت شما همیشه چیزیو رو که ازش می ترسید تو ذهنتون چندین برابر می کنید..منظورش همین عنکبوت بود که ازمون خیلی کوچیکتره ولی حین ترس،اونو از همه چی بزرگتر و وحشتناک تر می بینیم! من از وقتی سوسک رو تو اتاقم دیدم همش چهار چشمی دوروبرمو میپام که نکنه یه وقت بازم باشه و حواسم نباشه ... آبدارچیمون میگه این کارت یعنی منتظری که ببینی وقتی چنین فکری تو سرته باز هم خواهی دید ... چون منتظرشی ... نمیدونم شاید راستشو می گفت 7 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ به توصیه مستر بین (روان اتکیسنون) عمل کن : اندوه، فرزند ترس است و شباهت زیادی به پدرش دارد.... با خانواده ترس همانطور رفتار کنید که با حشرات مضر، و برای اینکه امکان رشد به آنها ندهید، پیش از همه بزرگتر ها را از میان بردارید. بزرگتر ها ؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
mehdi19 718 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۲ مگه قرار بوده نگن !!!منم از تعدادی از حشرات میترسم. مثلا از زنبور قرمز به شدت وحشت دارم، ببینمش در میرم، ولی اگر بخوام بکشمش، دقیقا با همه وجود از بین میبرمش. و این حقارت من رو در برابر اون زنبور نشون میده و حقیقت هست. آخه معمولا آدما از گفتن حقیقت بیشتر از هر جک و جونوری میترسن 6 لینک به دیدگاه
asiabadboy 510 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۹۲ یعنی از سوسک می ترسی ولی از مارمولک نمیترسی؟!؟!؟!؟!؟ ....این ورژنشو ندیده بودم تا حالا .... :icon_pf (34): 1 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۹۲ من از سوسک و مارمولک و هزارپا میترسم، چون خیلی سریعن. سوسک که غیر از سریع بودن، تو چاه توالت هم زندگی میکنه (سوسکایی که پرواز میکنن :banel_smiley_52:) از هزارپا هم وحشت دارم، چون بچه که بودم همیشه تعریف میکردن هزارپا از سوراخ گوش وارد جمجمه میشه و مغز رو میخوره. :banel_smiley_52: مارمولک هم که چندش آور و موذیه، با اون چشمای سیاه و براقش که زل میزنه به آدم و وقتی میزنیش دمشو جا میذاره و میره. از تاریکی هم میترسم ولی دارم بر این ترسم غلبه میکنم. ولی از حشراتی که تمیزن و زیاد سریع راه نمیرن نمیترسم. ملخ رو که حتی با دست هم میگیرمش، قدیما ملخ رو میخوردن. 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده