رفتن به مطلب

خلـوتی بـا حضرت مهدی


ruya

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 79
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

جان را مپرس با غم هجران چه می‌کند

با تیغ تیز پیکر عریان چه می‌کند

 

مستانة غمت مِی جنت نمی‌خورد

سرگشتة تو با سر و سامان چه می‌کند

 

بودیم خاک و با نگهت کیمیا شدیم

بنگر به ذره، مهر درخشان چه می‌کند

 

از ابر لطف توست که سرسبز مانده‌ایم

در این کویر تَف‌زده، باران چه می‌کند

 

ما را که دید بر سر کویش به خنده گفت

بیمار ره نبرده به درمان چه می‌کند

 

ای صد بهار از تو شکوفا بیا بیا

باد خزان ببین به گلستان چه می‌کند

 

پرسیده‌ای که دوست ز دشمن چه می‌کشد

هیچ آگهی فراق تو با جان چه می‌کند

 

ای منتظر بیا و نظر کن که داغ هجر

با لاله‌های سوخته دامان چه می‌کند

 

در حسرت تو دربدری شد نصیب خضر

ورنه به سیر کوه و بیابان چه می‌کند

 

دست نیاز به‌سوی تو دارد وگرنه نوح

با زورق شکسته به طوفان چه می‌کند

  • Like 1
لینک به دیدگاه

سلام

الان که اسمت و میارم

امیدوارم صدام مثل پژواک به خودم بر نگرده

من جواب میخام

السلام علیک یا ابا صالح المهدی ...!

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

چقدر منتظرم من، خدا کند تو بيايي

نشسته پشت درم من، خدا کند تو بيايي

 

از آن درخت شکسته، از آن پرنده خسته

هنوز خسته ترم من، خدا کند تو بيايي

 

هميشه در سفري تو، بهار و برگ و بري تو

درخت بي ثمرم من، خدا کند تو بيايي

 

غريب مانده ام اينجا، غريب مثل پرستو

شکسته بال و پر من، خدا کند تو بيايي

 

شب است و ماه، تويي تو؛ نشان راه تويي تو

ببين که در بدرم من، خدا کند تو بيايي

11909246428460.gif

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دلتنگم!

 

 

 

دلتنگ روزی که خم شوم روی خستگی دستهایت.

و ذوب شود لبهایم ،

وقتی که می بوسم،

 

دستی را که نوازش خدا،

هر قنوتش را بارانی میکند.

 

چشم های من تاب نگاه بر قامت خورشیدی ات را ندارد.

 

تو نگاهم کن!

نگاهم کن تا صبور چشم های منتظر پروانه ها شوم.

نگاهم کن تا...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

 

 

گاهی غبار جاده لیلا کنی مرا

 

 

کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

 

 

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

 

 

پیش طبیب آمده ام درد می کشم

 

 

شاید قرار نیست مداوا کن یمرا

 

 

من آمدم که این گره ها وا شودهمین

 

 

اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا

 

 

حالا که فکر آخرتم را نمی کنم

 

 

حق می دهم که بنده دنیا کنی مرا

 

 

من سالهاست که میوه خوبی نداده ام

 

 

وقتش نیامده شکوفا کنی مرا؟

 

 

من گم شدم تو آیینه ای گم نمیشوی

 

 

وقتش شده بیایی و پیدا کنی مرا

 

 

این بار با نگاه کریمانه ات مرا ببین

 

 

شاید غلام خانه زهرا کنی مرا!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

گلوی غزل

 

به باغبان تو بگو حاصلت خزان گردیــد

امیــر قافله را غصه میهمــان گردیــد

 

بسـوخت شـعلـه انـدوه شوق سبــزم را

نمک مپاش به زخمی که آنچنان گردید

 

فرات بسته ای و سخت تشنه لـب ماندم

و مشک تشنگی ام بود و امتحان گردید

 

من از سلاله عشقم ، تو از تبــار امیــد

چرا به کشتن ما دشنه ها عیان گردیـد

 

به اربعیــن شـرر افکن اقاقــی هــــا

تمام نوحه ما شرح خیـزران گــردیـد

 

به جمع زخم پرستان سرخ کعبه عشق

گلوی شعر و غـزل قصه زمـان گردیـد

 

 

*شعر از حبیب ا ... امامی*

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو

ببین باقیست روی لحظه هایم جای پای تو.

اگر مؤمن،اگر کافر،به دنبال تو میگردم

چرا دست از سر من برنمیدارد هوای تو؟!

صدایم از تو خواهد بود اگر برگردی ای موعود

پر از داغ شقایق هاست،آوازم برای تو.

تو را من با تمام انتظارم جستجو کردم

کدامین جاده امشب میگذارد سر به پای تو؟

نشان خانه ات را از تمام شهر پرسیدم

مگر آن سو تر است از این تمدن روستای تو؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

 

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

 

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

 

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

 

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه

کم کم دلم از این و از آن سیر می‏شود

با چشم مهربان تو تسخیر می‏شود

این خواب‏ها که همسفر هر شب من است

یک روز مو به مو همه تعبیر می‏شود

فرصت گذشت وقت زیادی نمانده است

تعجیل کن عزیز دلم دیر می‏شود

  • Like 1
لینک به دیدگاه

چه می‌شد اندكی در آمدن تعجیل می‌كردی

هوای مهربانی را شبی تعدیل می‌كردى

و آن شب چون نسیم صبحگاهی بر سر راهت

بهار خنده‌هایت را نثار ایل می‌كردى

اگر می‌آمدی با آن بیان روشن چشمت

برایم عاشقی را بی‌گمان تحلیل می‌كردى

به پاس اشكمان یا دست‌كم دلگرمی باران

از این چشمان خیس منتظر تجلیل می‌كردى

خدا رحمت كند این آرزوها را، نمی‌مردند

اگر تو اندكی در آمدن تعجیل می‌كردی

  • Like 1
لینک به دیدگاه

به نام خدا

 

آقاجان سلام

 

از احوال ما نپرس که خود با خبری چه بر سر عشق وعاشقی آمده استhanghead.gif

 

دیگر پروانه گرد شمع نمی چرخد !دیروز احساس را تشییع کردند وچقدر با شکوه !!

 

همه زیرتابوت احساس را گرفته بودندوبرایش گریه میکردندTAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

 

این روزها بسیارن مسیحا نفسهایی که بر سلیب میشوند وحلاج هایی که بر دار ........

 

آقاجان!

بیا تا منکرانت را شرمسار کنی همه میگن که تو نیستی اما من تور احساس میکنم...

 

چه کنم شرمسارم که بگویم دوست دارم دررکاب شما باشم sigh.gif

 

حداقل میتوان آرزو کنم از دشمنانتان نباشم اگر در صف یاران تان نیستمTAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

 

بازم جمعه شدونیامدی!!

 

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

دوستدار شما:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...