Arpak 8511 ارسال شده در 10 مرداد، 2013 بسی شاد و خرم و سرزنده گشتیم از زیارت دوستان نواندیشانیمون... خوش گذشت فقظ حیف ک باس میرفتم کتاب میخریدم وسطش برگشتم نصفشون رفته بودنعکسم همون موقع گرفتنبابا و عمومم برن دعا کنن ک دستم بهشون نرسه آرپاک: این دختر ما هم که عوض بشو نیست. اصلاً معلوم نشد کی رفت به باباش رفته قندِ عسلتنرفتم بابای خنگولمرفتم کتاب بخرم برگشتم تا خیلی وخته زیادم باز مونده بودیم با بقیه بشه ها آلوچه ها رو چرخوندن دوره بعدی که به من و جاوید رسید دیگه گذاشتیمش بین خودمون دیگه ندشتیم بچرخه و خودمون خوردیمش. پاستیل خرسی هم که قرار بود دوره بچرخه و همه بردارن به من که رسید من گذاشتمش کنار خودم و خوردمش و کسی هم پیگیرش نبود . آخراشم به آرپاک دادم اون یکی پاستیل رو هم از دستم آرپاک کش رفتم. بستنی هم 2 تا خودروم. کجا گذاشتی رفتی؟:w000:5 تومنت موند دستم آخرای پاستیل و تو به من دادی یا من از دستت کش رفتم؟ الان افتخار میکنی به این قضیه؟(حیف ک اسلام دست و بالم و بسته بود)من به تو اعتماد کرده بودمکلاه قرمزی منو امینِ خودش دونست ک اونو داده بود بهم ابوذر دستِ حمید سی اف دی رو بسه بود از پشت تو خوردن ابوذر... خدائیش هر چی بود میخورد هر چی بود ک خوبه عزیزم هر چی نبودم میخورد 11
HaMiD.CFD 20379 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 بسی شاد و خرم و سرزنده گشتیم از زیارت دوستان نواندیشانیمون... خوش گذشت فقظ حیف ک باس میرفتم کتاب میخریدم وسطش برگشتم نصفشون رفته بودنعکسم همون موقع گرفتنبابا و عمومم برن دعا کنن ک دستم بهشون نرسه به باباش رفته قندِ عسلتنرفتم بابای خنگولمرفتم کتاب بخرم برگشتم تا خیلی وخته زیادم باز مونده بودیم با بقیه بشه ها کجا گذاشتی رفتی؟:w000:5 تومنت موند دستم آخرای پاستیل و تو به من دادی یا من از دستت کش رفتم؟ الان افتخار میکنی به این قضیه؟(حیف ک اسلام دست و بالم و بسته بود)من به تو اعتماد کرده بودمکلاه قرمزی منو امینِ خودش دونست ک اونو داده بود بهم ابوذر دستِ حمید سی اف دی رو بسه بود از پشت تو خوردن هر چی بود ک خوبه عزیزم هر چی نبودم میخورد ولی دلم سوخت سر اون لواشک دادنه بدجور سر به سرت گذاشتما اصن حواسم نبود بابات ادمین سایته 4
*Polaris* 19606 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 بـا توجـه به روز پنج شنبــه احساس کـردم بعضی از بچه ها با این عکس حس مشتـرکی دارن!! 12
hamid_shahrsaz 28922 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 بـا توجـه به روز پنج شنبــه احساس کـردم بعضی از بچه ها با این عکس حس مشتـرکی دارن!! :ws28::ws28::ws28: 4
*Polaris* 19606 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 دوستان اون کی بود مُهر زده بود پای برگه؟ ادمیـن... همه چی خوب بود. فقط من و پولاریس نهار نخوردیم علیرضا چرا از من این سوالا رو نپرسیدی بنزین تموم نشد که داداشی؟ و در اخر از فرانه ی عزیز سپاس گذارم آخرش خیلی شیک و مجلسـی تلافی کردیم کـه! از منم نپرسید گیر داد به یه اس ام اس که نمیشد خوندش! ای کاش تموم میشد، مسئله ی شلاق روش اجراء میشد...! من نیز دوباره تشکر می کنم چون خیلی راحت و زودتر رسیدم خونــه... نه آبجی مثل مرد تا دورترین پمب بنزین ما رو رسوند پرایدها الکی که نیس....حالا هی بگو تا بزنم از وسط نصفت کنممن کی حرف زدم ؟ جو رو بر علیه من درست کرده بودن وگرنه جاوید از من بیشتر حرف میزد دمش گــرم،پس مراقب بــاش دوبـاره گمش نکنــی...! آره شما که مظلــوم... این مظلومیت تو خار شده رفته تو چشم مــا! 5
hamid_shahrsaz 28922 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 این صفدر هم خوب ضایع میشدا من از هرکی سوال میکردم نمیخواست جواب بده روشو میکرد به صفدر میگفت فضولی(نمونه پلاریس بووود) 5
*Polaris* 19606 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 این صفدر هم خوب ضایع میشدا من از هرکی سوال میکردم نمیخواست جواب بده روشو میکرد به صفدر میگفت فضولی(نمونه پلاریس بووود) یعنی من تــا شب یاده حرف خودم و چهره ی حمید و خودت میفتآدم ولــو میشدم رو زمین! 6
hamid_shahrsaz 28922 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 یعنی من تــا شب یاده حرف خودم و چهره ی حمید و خودت میفتآدم ولــو میشدم رو زمین! خعلی قشنگ گفتی آخه.حمید دقیقا بووود :biggrin::lol::2i1d1co::4chsmu1: 5
HaMiD.CFD 20379 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 این صفدر هم خوب ضایع میشدا من از هرکی سوال میکردم نمیخواست جواب بده روشو میکرد به صفدر میگفت فضولی(نمونه پلاریس بووود) من نمیدونم یکی دیگه داره سوال میکنه اونوخت این به من میگه تو فضولیاونم با اون شدت و نگاه غضبناکش یعنی من تــا شب یاده حرف خودم و چهره ی حمید و خودت میفتآدم ولــو میشدم رو زمین! خعلی قشنگ گفتی آخه.حمید دقیقا بووود:biggrin::lol::2i1d1co::4chsmu1: تو حرف نزن با اون پای چندشتیه بطری آب خالی کردی رو من خجالت نمیکشی،حالا خوبه من جنبم بالاس:vahidrk:یاد هیلدا افتادم شپیده هم اون حرکت پلاریس رو انجام داد:icon_razz: 6
hamid_shahrsaz 28922 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 من نمیدونم یکی دیگه داره سوال میکنه اونوخت این به من میگه تو فضولیاونم با اون شدت و نگاه غضبناکش تو حرف نزن با اون پای چندشتیه بطری آب خالی کردی رو من خجالت نمیکشی،حالا خوبه من جنبم بالاس:vahidrk:یاد هیلدا افتادم شپیده هم اون حرکت پلاریس رو انجام داد:icon_razz: شپیده نه سپیده.آره دیگه دقیقا 2 بار این بلا سرت اومد اصن ساخته شدی واسه تخریب شدن.چرا جو میدی آخه همش یه ذره آب ریختم روت ک خنک شی.آخی هیلدا.زانوی من هم خیلی خووبه تا چشت در بیاد. 5
HaMiD.CFD 20379 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 شپیده نه سپیده.آره دیگه دقیقا 2 بار این بلا سرت اومد اصن ساخته شدی واسه تخریب شدن.چرا جو میدی آخه همش یه ذره آب ریختم روت ک خنک شی.آخی هیلدا.زانوی من هم خیلی خووبه تا چشت در بیاد. چیکارت کنم دیگه شهرسازی،همه که نباید پیشرفت کنن میدم خالم برات قطعش کنه جاش چوب بذاره برات غصه نخور:there: 3
hamid_shahrsaz 28922 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 نگفتی چرا لباسم تو روز روشن عوض شدهبازم گیردادین به من خدایا این حمید رو از ما نگیر ک دیگه کسی رو نداریم سوژه کنیم 6
Matin H-d 18145 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 نگفتی چرا لباسم تو روز روشن عوض شدهبازم گیردادین به من اوا تو چرا خودتو قاطی ماجرا میکنی خودت خودتو هل میدی تو سوژه 6
Javid Maleki 11668 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 یکی بیاد عکس ما رو بده و این اسپم کنندگان عزیز رو به درک واصل کنه eee بس دیگه چقدر حرف میزنید این حمید صفدر انگار تاس حمومش رو اینجا گم کرده هی میاد ور ور میکنه میره:vahidrk: 11
Matin H-d 18145 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 یکی بیاد عکس ما رو بده و این اسپم کنندگان عزیز رو به درک واصل کنه eee بس دیگه چقدر حرف میزنید این حمید صفدر انگار تاس حمومش رو اینجا گم کرده هی میاد ور ور میکنه میره:vahidrk: eeeeeeee عکسارو نداری؟ اخی عب نداره حالا 6
Javid Maleki 11668 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 eeeeeeee عکسارو نداری؟ اخی عب نداره حالا کجاش خنده داشت؟!! :vahidrk: 3
hamid_shahrsaz 28922 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 یکی بیاد عکس ما رو بده و این اسپم کنندگان عزیز رو به درک واصل کنه eee بس دیگه چقدر حرف میزنید این حمید صفدر انگار تاس حمومش رو اینجا گم کرده هی میاد ور ور میکنه میره:vahidrk: تخریب زیبایی بوود لذت بردیم 5
*mini* 37778 ارسال شده در 11 مرداد، 2013 وای این خاطره هم جالبه سر همین 10 خرداد و 7 تیرو اینا داشتیم دعوا میکردیم واسه روز تور یهو مینی داد زد که نـــــــــه من هفت تیر نمیامحالا یه دقیقه قبلش میگفت بندازین تو تیر که بتونم بیام بعد شد 7 تیر یهو داد زد گفت نمیام میگم چرا ؟؟؟؟ میگه میدون هفت تیر دوره بندازید آرژانتین من راحت بیام....همونجا بود که تو افق نمایشگاه محو شدم رفتم به سمت سالن b:ws28: بترکی گفتم ارژانتین نمیتونم بیام سخته 7
ارسال های توصیه شده