*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۲ یک نانوایی در عجب شیر آذربایجان در صورت بسته بودن مغازه جمله ای را بر روی یک کاغذ نوشته و چسبانده بر روی شیشه: " در صـورت بستـه بـودن هر بسته 3000 تومـان از بـالا بـنـدازیــد داخـل " 17 لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ای ول دمش گرم خدا خیرش بده 7 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۲ این تصویر منو یاد معلم شیمی که داشتیم انداخت یه بار ازمون امتحان گرفت وقتی برگه ها رو پخش کرد گفت من میرم شما باشید و وجدانتون اگه دوست داشتید تقلب کنید و گرنه هر چی بلدید بنویسید ما هم که با وجدان اونی که بلد بودیم و نوشتیم 11 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۲ چه جالب!چه راحت تونسته به آدمااعتمادکنه چیزی که تواین دوره زمونه خیلی کم پیدامیشه! 9 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۲ عزمش را جزم کرده از شر نونا راحت شه !!! 9 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۲ این صداقت و کاردرستی طرفو نشون میده. شنیدید این ضرب المثل رو که ؟ کافر همه را به کیش خود پندارد... البته این در مورد این شخص برعکسش صدق میکنه چون خودش آدم سالمیه به بقیه هم همونطور نگاه میکنه... کاش واقعا تو کل جامعه یه روز به اینجا برسیم 6 لینک به دیدگاه
sasan2007 1323 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۲ این یعنی صداقت میگن روزی دست خداست یعنی همین دیگه 4 لینک به دیدگاه
laoura 286 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دقیقا منو هم یاد استاد سنجش میندازه موقع کوئیز می رفت بیرون ، منو حنانه هم چقد وجدان داشتیم اون از روی یکی بچه ها مینوشت منم که جزوه باز کردم آخرش فهمید همه تقلبی کردیم برگه ها رو گذاشت روی یکی از میزها و رفت... 4 لینک به دیدگاه
laoura 286 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ازآدمها بگذر! دلت را بزرگتر کن… ناراحت این نباش که چرا جادهی رفاقت با تو همیشه یکطرفه است…. مهم نیست اگر همیشه یکطرفهای شاد باش که چیزی کم نگذاشتهای و بدهکار خودت، وجدانت , رفاقتت و خدایت نیستی... 4 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دقیقا منو هم یاد استاد سنجش میندازه موقع کوئیز می رفت بیرون ، منو حنانه هم چقد وجدان داشتیم اون از روی یکی بچه ها مینوشت منم که جزوه باز کردم آخرش فهمید همه تقلبی کردیم برگه ها رو گذاشت روی یکی از میزها و رفت... ای بابا چرا منو قاطی میکنی آخه؟ مگه یادت نیست من برنامه ریزیمو تو اون برگه نوشتم ولی ترم قبلGISیادته یکی از بچه ها بلند بلند جوابا رو خوند وما هم شروع کردیم به نوشتن بعد استاد یهو اومد تو اما اون همچنان داشته جوابا رو میخونده 5 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خدایی کارش باحاله.فکر کنم کمتر کسی پیدا بشه که بره نون برداره و پولشو نندازه 2 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من یاد این می افتم چه خوبه نونواییشون صفی نیست 4 لینک به دیدگاه
Ice Dream 472 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۲ از دیدن همچین چیزی تو ایران واقعا خوشحال شدم... مطمئن باشین جایی برای اعتماد دیده که اعتماد کرده... این خیلی خوبه 1 لینک به دیدگاه
ژارسین 4579 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۲ از دیدن همچین چیزی تو ایران واقعا خوشحال شدم... مطمئن باشین جایی برای اعتماد دیده که اعتماد کرده... این خیلی خوبه منم موافق حرف شمام همه به کار این نونوایی نگاه میکنند میشه از این دید نگاه کرد که مردم هم طوری رفتار کردند که این کار ادامه پیدا کرده 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۲ منم موافق حرف شمام همه به کار این نونوایی نگاه میکنند میشه از این دید نگاه کرد که مردم هم طوری رفتار کردند که این کار ادامه پیدا کرده تجربه ثابت کرده وقتی به کسی انگ چیزی نزنی طرف راه راستو میره...مثلا طرف میخواست امتحان بگیره ...گفت شما رو تنها میزارم با خداتون...من یه کلمه تقلب نکردم ...حالا بگو چهارتا مراقب بزارن بنده به شدت حریص میشم ...حالا همه رو بلد باشمم ولی چون 4 تا مراقبه در تلاش چک کردن جوابا میرم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده