رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

امروز فقط سر کلاس ها چرت میزدم

خداروشکر کلاس های امروز تموم شد

  • Like 10
  • پاسخ 121
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

امروز هم مثل روزهای گذشته همش منتظرم انجمن کی ارور میده منم ...... :vahidrk:

  • Like 8
ارسال شده در

فردا امتحان سازه فلزی دارم اما اصلا نخوندم تازه جزوه بازم هستTAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

  • Like 7
ارسال شده در

امروز تا الان خوب بوده تقریبا:ws37:

  • Like 11
ارسال شده در

امروز کلا دارم استراحت میکنم که از فردا دوباره شروع کنم درس بخونم

  • Like 12
ارسال شده در

امروز با چندتا بچه های انجمن رفتیم پارک ملت

عالی بود:hapydancsmil:

  • Like 11
ارسال شده در

اومدم بنويسم و برم...

امروز يكي بهم در لفافه يه تيكه انداخت كه واقعا سوختم!تا مرز انفجار!!!!خيلي خودمو كنترل كردم كه هيچي در جوابش نگم!!!:banel_smiley_4:

اينكه تمام تلاشامو ناديده ميگيره و با كلمات بازي ميكنه تا بتونه راحت تكيه بندازه بهم!!!

بعضيا اصلا لياقت ندارن!!:icon_razz:

بي لياقت...

همه هم گروهي دارن...مام هم گروهي داريم!!:banel_smiley_4:

  • Like 10
ارسال شده در

امروز ...

 

سخت شروع شد .... با اشک !

 

با غصه .... با نا آرومی !

 

خدا تا آخر شب به خیر بگذرونه :hanghead:

  • Like 9
ارسال شده در

امروز خیلی سخت غذا خوردم. خیلی سخت.

  • Like 8
ارسال شده در

امروز اصلا حالم خوب نبود.....................اصلا.

از خودمم متنفر میشم این جور مواقع:hanghead:

  • Like 9
ارسال شده در

امروز یک نفر رو که یک روده ی راست تو شکمش نبود دیدم که راست گفت!

 

به خودم نهیب زدم که قرار نیست قضاوتِ پیش پیش کنم واسه هر حرف یک نفر...:icon_redface:

  • Like 17
ارسال شده در

امروز قراره یکی از دوستامو مخفیانه با یکی از پسرای فامیلمون اشنا کنم..............تو کارای خیر دارم شریک میشم:ws37:

 

از الان تو فکر عروسیشونم:gnugghender:دعا کنید ب خیر بگذره:ws37:

  • Like 12
ارسال شده در

دیشب تب داشتم تو خواب یه حرفایی زدم که نباید میزدم.......

صبح هم با گریه بیدار شدم رفتم سر کلاس......

حالم اصلا خوب نیست،کاش زودتر این سرماخوردگی بی موقع تموم شه.....

  • Like 14
ارسال شده در

کنار هم ایستاده بودیم دستشو گذاشته بود روی گردنم منم دستمو روی گردنش.

ناخوش بودم حال نداشتم.

بهم میگفت خوب میشی خوب میشی. آرامش میداد بهم.

چقدر مهربون شده بود.

صورتم رو بردم جلو و صورتشو کشیدم نزدیک صورتم و بوسیمدش.

بهش اشاره کردم اونجا خلوته بیا بریم (مهمونی بودیم)

گفت میریم ... الان نه... صبور باش ...

اما نیومد ...

از خواب پریدم ...

 

:4564:

  • Like 6
ارسال شده در

امروز سالگرد دائیم بود :icon_redface:

 

سه سال هست که از پیشمون رفته :sigh:

 

 

از دوسه روز پیش برنامه ریخته بودم مامانم رو ببرم ولایت سر مزارش :ws37:

 

امروز اینکار رو کردم خیلی خوشحالم:w16:

 

مخصوصا لحظه ایکه اشکهای شوق مامانم رو توی چشاش دیدم وقتی بهش گفتم میخوام کجا ببرمش :ws37:

  • Like 11
ارسال شده در

امـروز...

 

به طرز عجیب و باور نکردنی ای کُلی قاچ ِ هنـدوانه خوردم! :(50):

 

 

 

*******

 

 

پ.ن: آیا ما تا بحال در زندگی هندوانه نخورده بودیم؟! :w58:

  • Like 10
ارسال شده در

امروز از صبح کلییییی خوش گذشت با بچه های آژانس کلی بگو بخند کردیم رییس هم انگار امروز میزونه فکر کنم قرصاش رو شسته و خورده:w58::ws28:

  • Like 6
ارسال شده در

اصلا امروز رو دوست ندارم

قرار بود یه قرعه کشی بشه برا مشهد،اسم من هم بود

اما امروز که رفتم پرسیدم،گفتن اسمم تو قرعه کشی درنیومد

خیلی دلم شکست

چقدر دلم هوای مشهد رو کرده بود

اما...

  • Like 6
ارسال شده در

امروز از صبح دارن قند توی دلم آب می کنن برای نمایشگاه :hapydancsmil:

یعنی اگر اجازه می دادن ، من حاضر بودم کل 10 روز رو توی نمایشگاه چادر بزنم :mood (23):

 

همیشه دلم می خواسته و می خواد ، هر چی کتاب توی دنیا هست رو من هم یه نسخه ازش داشتم باشم و زمان هم هیچ وقت تعریف نمی شد تا من هر قدر که می خواستم با خیال راحت کتابامو می خوندم :ws33::w14:

 

امروز فقط دارم به این فکر می کنم که کاش پنجشنبه زودتر بیاد :ws21:

  • Like 3
ارسال شده در
اصلا امروز رو دوست ندارم

قرار بود یه قرعه کشی بشه برا مشهد،اسم من هم بود

اما امروز که رفتم پرسیدم،گفتن اسمم تو قرعه کشی درنیومد

خیلی دلم شکست

چقدر دلم هوای مشهد رو کرده بود

اما...

مگه مشهد چی داره که دلت تنگیده براش؟

یک مشت آخوند و ملا ریختند توی حرم ملت رو میچاپند


×
×
  • اضافه کردن...