Ala Agrin 14476 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ دوستان این خبر مربوط به سال 2011 هست اما موضوع جالبی هست و جای بحث داره....... فعالان اینترنتی نروژ کمپینی با نام «وقت نوشیدن چای» برای مقابله با نژادپرستی راه انداختهاند. یک دختر ایرانی در «توئیتر» از ملکه کشور برای صرف چای دعوت کرد و حضور آنها در خانهی مینا و خانوادهاش حالا خبرساز شده است. بعدازظهر جمعه، ۲۲ ژوئیه سال ۲۰۱۱ میلادی، انفجاری شدید مرکز شهر اسلو پایتخت نروژ را لرزاند. کمی بعد، در جزیره تفریحی اوتویا در حاشیه شهر اسلو، یک نروژی ملبس به لباس پلیس صدها جوان را به رگبار بست. مسئول هر دوی این حادثههای فاجعهبار یک مرد ۳۴ سالهی نروژی بنام آندرس برینگ برایویگ بود. انفجار اسلو جان ۷ نفر را گرفت و در جزیرهی اتویا دستکم ۸۰ جوان بیگناه قربانی شدند. اولینبار بود که یک واقعهی تروریستی با این ابعاد شدید در کشور آرام نروژ که به ندرت در سرخط خبرها قرارمیگیرد رخ میداد. آندرس برینگ برایویگ که از مسلمانها متنفر است و عقاید شدید نژادپرستانه دارد، هدف خود از این اقدام تروریستی را «پاک کردن وطن از نژادهای پست و چپگراها» و مبارزه با فرهنگهای غیر اروپایی عنوان کرده بود. این فاجعهی تروریستی، زنگهای خطر را در جامعهی نروژ به صدا درآورد؛ جامعهای که هرچند از ویژگی مثبت چندفرهنگی برخوردار است، اما افرادی را نیز در خود جای داده که به شدت نژادپرست یا از دیگر ادیان و ملیتها هراسان هستند و با نگاهی افراطی در مواجهه با تنوع فرهنگی و مذهبی به شیوههای خطرناک متوسل میشوند. دعوت به نوشیدن یک فنجان چای نگرانی از گسترش دیدگاههای نژادپرستانه و هراس از آیین و مذاهب دیگر، «مرکز ضد نژادپرستی نروژ» را ترغیب کرد که کمپینی برای مبارزه با نژادپرستی و کمک به شناخت فرهنگها و مذاهب دیگر در جامعهی نروژ به راه بیاندازند. «وقت نوشیدن چای» نام رسمی این کمپین است. «مرکز ضدنژادپرستی نروژ» میگوید بررسیها نشان داده است که هرچقدر فرهنگهای مختلف بیشتر از یکدیگر و از آیینها، رسوم و عادات روزمرهی همدیگر بدانند، نژادپرستی کمتر شده و احساسات غلیظ رادیکال دربارهی دیگر گروهها و فرهنگها، کمرنگتر میشود. این مرکز میگوید نتایج یک تحقیق نشان داده است که بیشتر نروژیها از مسلمانان بیشتر از تغییرات آب و هوایی و مسالهی گرمایش زمین و اثرات مخرب آن هراسانند و این برای ۴ درصد جمعیت با ریشههای مسلمان این کشور، نگرانکننده و خطرناک است. در کمپین «وقت نوشیدن چای»، از خانوادههای مسلمان ساکن نروژ درخواست شده است که نروژیهای غیرمسلمان را به صرف چای به خانههای خود دعوت کنند و از نروژیها میخواهند که مسلمانان و دیگر گروههای اقلیت را برای صرف چای بعدازظهر به خانههای خود دعوت کنند تا با پیشینهی فرهنگی، عادات و رسم و رسوم یکدیگر بیشتر آشنا شوند. این کمپین میخواهد با تصویر کلیشهای و یکسویه از گروههای اقلیت و بهویژه مسلمانان در رسانهها مبارزه کند و نروژیها را با زندگی روزمره و آداب و رسوم مسلمانان ساکن کشور خود آشنا سازد. هدا طای، دختر مسلمانی که یکی از بنیانگذاران کمپین «وقت چای» است، میگوید: «زندگی روزانهی این همه مسلمان در نروژ از چشم دور است، ما نمیخواهیم مدام روی این مانور دهیم که مردم معمولا با پیشداوری دربارهی یکدیگر قضاوت میکنند، به جای آن ترجیح دادیم در این کمپین روی دلایلی تاکید کنیم که چرا نباید با پیشداوری و براساس باورهای کلیشهای با موضوعات و گروههای مختلف برخورد کرد و مواجه شد.» «وقت نوشیدن چای»، توجه هزاران نروژی را به خود جلب کرده است. بیش از ۲۵ هزار کاربر صفحهی «فیسبوک» این پروژه را لایک کرده و خیلیها شروع به ارسال دعوتنامه برای همسایهها و همکلاسیهای مسلمان یا نروژی خود کردند. وبلاگنویسهای نروژی، وبلاگنویسان مسلمان ساکن کشور خود را برای صرف چای به کافه یا خانههای خود دعوت کرده و عکسهای این دیدارهای دوستانه را در شبکههای اجتماعی و وبلاگهای خود منتشر کردند. توئیتی که ملکه و شاهزاده را برای صرف چای دعوت کرد مینا، دختر جوان ایرانی که یکی از هزاران کاربری است که صفحهی «فیسبوک» کمپین «وقت صرف چای» را لایک کرده است، چند روز پیش در صفحهی «توئیتر» خود توئیتی نوشت و گفت حالا که دعوت برای صرف چای و آشنایی با فرهنگها و رسوم هم رایج شده است، او هم از ملکه سونیا و عروس ایشان مت ماریت برای صرف چای به خانه شان دعوت میکند. مینا وقتی این توئیت را که بیشتر با قصد شوخی بود نوشت، فکر نمیکرد چند روز بعد از دفتر ملکه با خانهی آنها تماس گرفته شده و به دعوت چای او پاسخ مثبت داده شود. در یک روز سرد برفی، ملکه سونیا و عروسش برای صرف چای وارد خانهی مینا شده و مادر او افسانه آدمپور، به همراهی فرزندان و نوههایش از ملکه و شاهزاده با شیرینیهای ایرانی از زولبیا و بامیه تا رولت خامهای و انار دان کرده و چای ایرانی پذیرایی کرده است. عکسها و فیلم کوتاهی که از این میهمانی عصرانه در خانهی یک خانوادهی مسلمان ایرانی در نروژ تهیه شده است حالا تیتر یک رسانههای نروژ شده است و کمپین «وقت نوشیدن چای» آنقدر موفق شده است که دولت نروژ هزینههای مالی آن را تقبل کرده است. دولت برنامههای تشویقی در مدارس و دانشگاهها سازماندهی کرده است تا جوانان ۱۶ تا ۲۶ سالهی بیشتری جذب این کمپین شوند و از معلمها و اساتید دانشگاه خواسته است تا در کلاسهای درس اهداف این کمپین را توضیح داده و شاگردان خود را تشویق کنند تا به کمپین پیوسته و سعی کنند بیشتر دیگر فرهنگها و مذاهب را بشناسند. بعد از تخصیص بودجهی دولتی برای اهداف این کمپین، فعالان این کمپین نیز دفاتر مشاورهی رایگان برای نوجوانان و جوانانی که با رفتارها و برخوردهای نژادپرستانه در کشور مواجه شدهاند به راه انداخته است تا با کمک مشاورهای حرفهای، با آزار و خشم ناشی از تجربهی رفتار نژادپرستانه بهتر کنار آیند و سعی کنند این تجربهی تلخ را به حرکتی مفید در جهت همزیستی صلحآمیز و مدارا تبدیل کنند. فرناز سیفی On Thursday, a Muslim family invited Queen Sonja and Crown Princess Mette-Marit to come to their Oslo house for tea and treats. The gesture was part of the Anti-Racist Center’s campaign to promote understanding and tolerance. Lise Åserud/Scanpix The royal women spent the afternoon at Afsaneh Adampour’s house after being invited by Adampour’s daughter, Mina. The family came to Norway from Iran in 1988. They are one of 16,300 Iranians living in the country. During the hour at the Adampours’, Queen Sonja and Crown Princess Mette-Marit discussed ways to Norwegians to be more open-minded towards each other. “We talked about the importance of showing openness to other’s beliefs and an understanding that no one is morally over others, regardless of belief,” Mette-Marit said about the meeting on Twitter. Studies show that when a Norwegian knows someone not of Norwegian origin, they are more tolerant of diversity. However, most ethnic Norwegians do not have many diverse friends. Spreading tolerance has been one of the issues the Crown Princess is dedicated to. 43 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ جالب بود. منم میخوام آغـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا رو به خونه خودم دعوت کنم یعنی منم باید توئیت کنم؟ 13 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ مطلب کاملا شفاف بود. اما علامت سوالهایی که بوجود می آید... در کشور ما یک خارجی اگر چنین دعوت و درخواستی حتی از یک مسئول رده پایین کند چند درصد احتمال دارد پاسخی دریافت کند؟ اینجا اشاره شده این دختر خانوم بیشتر قصد شوخی داشته که با فاصله زمانی چند روز از دفتر ملکه پاسخ گرفته دعوتش پذیرفته شده آن هم در چنین بحبوحه ای یک شوخی جدی گرفته شده، شخص اول مملکت به مهمانی شهروندی معمولی میرود و در خانه ای معمولی مهمانی ساده ای برگزار میشود... در مملکت ما یک مسئول واقعا وقت این را دارد که به چنین درخواستهایی جواب دهد؟ اصلا این موضوعات چه شوخی و چه جدی مسئولی اهمیت میدهد؟ در کشورمان ما حق ایجاد چنین کمپینهایی را داریم؟ اگر داریم حمایت دولت و مردم تا چه حد است؟ خواهشم از دوستان عزیز، بدون هیچ توهین و تعصبی به اشخاص و جامعه و قومی تاپیک را جلو ببریم . با تشکر... 16 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ مطلب کاملا شفاف بود. بله بله... اما علامت سوالهایی که بوجود می آید... در کشور ما یک خارجی اگر چنین دعوت و درخواستی حتی از یک مسئول رده پایین کند چند درصد احتمال دارد پاسخی دریافت کند؟ خوب آره.. سوالاتي توي ذهن هر كسي بوجود مياد كه عمده اونها همينايي بود كه فرموديد. متأسفانه در كشور ما با كوچكترين پست، شخص از اين رو به اون رو ميشه و فكر ميكنه كه .......... بيخيال.(منظورم رو گرفتيد ديگه ) اینجا اشاره شده این دختر خانوم بیشتر قصد شوخی داشته که با فاصله زمانی چند روز از دفتر ملکه پاسخ گرفته دعوتش پذیرفته شده آن هم در چنین بحبوحه ای یک شوخی جدی گرفته شده، شخص اول مملکت به مهمانی شهروندی معمولی میرود و در خانه ای معمولی مهمانی ساده ای برگزار میشود... جالبتر اينكه چطوري به گوش ملكه رسيده؟ در مملکت ما یک مسئول واقعا وقت این را دارد که به چنین درخواستهایی جواب دهد؟ اصلا این موضوعات چه شوخی و چه جدی مسئولی اهمیت میدهد؟ وقت كه داره. ولي خودش رو در جايگاهي نميدونه كه در يك منزل ساده و از كسي كه از نظر پست و جايگاه در رده پايينتري از خودش باشه حاضر بشه و چاي هم بخوره. البته در هر سيستمي استثنا وجود داره. در همين سيستم كشور خودمون صد در صد كساني با اين منش هاي زيبا وجود داره. در کشورمان ما حق ایجاد چنین کمپینهایی را داریم؟ اگه به براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران نينجامه آره فكر كنم اگر داریم حمایت دولت و مردم تا چه حد است؟ نميدونم. چون همين الانم قوم هاي مختلف ايراني چشم ديدن همديگه رو ندارند و اصولاً خودشون رو برتر از اون يكي ميدونند و همين يعني تبعيض نژادي. نمونه بارز همين جوك ها. كه البته سال 91 خيلي خيلي اين تبعيض قوميتي و نژادي بيشتر از هر سال و دوره اي بوده. از نظر من البته. خواهشم از دوستان عزیز، بدون هیچ توهین و تعصبی به اشخاص و جامعه و قومی تاپیک را جلو ببریم . با تشکر... 11 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ بله بله... خوب آره.. سوالاتي توي ذهن هر كسي بوجود مياد كه عمده اونها همينايي بود كه فرموديد. متأسفانه در كشور ما با كوچكترين پست، شخص از اين رو به اون رو ميشه و فكر ميكنه كه .......... بيخيال.(منظورم رو گرفتيد ديگه ) جالبتر اينكه چطوري به گوش ملكه رسيده؟ وقت كه داره. ولي خودش رو در جايگاهي نميدونه كه در يك منزل ساده و از كسي كه از نظر پست و جايگاه در رده پايينتري از خودش باشه حاضر بشه و چاي هم بخوره. البته در هر سيستمي استثنا وجود داره. در همين سيستم كشور خودمون صد در صد كساني با اين منش هاي زيبا وجود داره. اگه به براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران نينجامه آره فكر كنم نميدونم. چون همين الانم قوم هاي مختلف ايراني چشم ديدن همديگه رو ندارند و اصولاً خودشون رو برتر از اون يكي ميدونند و همين يعني تبعيض نژادي. نمونه بارز همين جوك ها. كه البته سال 91 خيلي خيلي اين تبعيض قوميتي و نژادي بيشتر از هر سال و دوره اي بوده. از نظر من البته. مرسی دوست خوبم بله منظورتون را واضح گرفتم خب چرا ما که ادعای بزرگترین و بیشترین فرهنگها را داریم باید با کسب یک موقعیت هر چند به شمار نیومده خودمون رو سوای بقیه بشماریم؟ همین ملکه به گوشش رسیده اما تو کشور ما شهردار و حتی بخش دار یک ناحیه خواسته ای به گوشش نمیرسه همین مسئله رو با نگاه کوتاهی به نوروز 91 برگردیم افغانیها ی مقیم کشورمون حق نداشتند در پارک یکی از شهرهامون تفریح کنند دقیقا به نکته جالبی اشاره کردید قومیتها ...کافیه نگاهی به یکی از تاپیکهای جنجالی سایتمون بندازیم .جو بحدی متشنج میشه که دنبال هیچ علتی نیستیم کل صورت مسئله رو پاک میکنیم روی یک بنر تمرکز میکنیم و در جای خود هر کدوم تز فاشیستی ارائه میدیم و کلمات و جملاتی رکیکی را بکار میبریم که ادبیات ما شکل نوین و خاصی بخودش میگیره ما به راستی یک همیچین ملتی بودیم ؟ فرهنگ و تاریخ 100000 ساله ی ما این دستاوردش بوده؟ ادبیات ما با چنین القاب واژه و عباراتهایی پیوند خورده؟ 9 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ مطلب خوبی بود بعضی وقتا آدم به خاطر خیلی چیزا تاسف میخوره تو کشور خود ما فرهنگ های مختلفی وجود داره اما اگه وضعشونو با هم مقایسه کنین تاسف باره کاملا.همه ریشه های مشکلات از بالادستی ها و اطلاع کم مردم هستش. چقدر تبیعض قومیتی تو ایران حاکمه؟خیلی زیاد خیلی زیاد.اما فکر میکنید ریشه همه ی اینا چیه؟فکر میکنید جوک های قومیتی رو کی میسازه؟تبعیض فرهنگی رو کی سبب شده؟تو جایی که مردم به خاطر نوشتن به زبان مادریشون مورد حجوم قرار میگیرن چه انتظاری میتونین داشته باشین؟یه مقایسه ای سرسری جواب همه ی این سوالارو میده. حرف زیاده واسه گفتن اما اگه این حرفارو ه سنگ میگفتن آب میشد اما ............................................................... ممنون از اینکه دعوتم کردین 9 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ اینو من تو پخش اخبار بی بی سی دیدم اون موقع وبعدها هم فک کنم یه مستند کوتاه ازش پخش شد دوسه تا نکته خاص وجود داره! همچین اتفاقاتی فقط در کشورهایی مانند سوئد ونروژ و سوئیس وچند کشور انگشت شمار دیگه میتونه صورت بگیره وتبعات سیاسی حاد براشون نداشته باشه در مورد همین نروژ کشتار اون مرد روانپریش رو برای بازیاداوری خطر تروریسم (پرورش یافته در دامان افکار واعمال همان غربی های بسیار عزیز ودوست داشتنی!!) نباید به این زودی فراموش کنیم...اگر همچین اتفاقی برای یک ایرانی مقیم میافته و پخش میشه وکمپین درست میشه اون اتفاق اثرات انفجاری در جامعه داره وبسیار تاثیرگذارتره! دول فخیمه مهاجر پذیر اروپا ایا میتونن در مورد کمپ ها وخیل مهاجران سیاسی و عقیدتی و بی پشتوانه و اهل علم بریده از ممالک خودشون که تو اروپا دارن زندگی سگی(به دلیل انتقال مفهوم مورد نظرم این کلمه رو به کار میبرم!) سرمیکنن توضیح بدن؟ ایا باید فراموش کنیم داشتن پشتوانه های سیاسی واقتصادی تنها شاخصه های پذیرش هست؟ حافظه تاریخیمون رو بلندتر وبلندتر بکنیم حرکت اوانگار وسنت شکنانه در مورد پذیرش مفاهیم ارتباطات وتکنولوژی وپذیرشها وارتباطات اجتماعی یکی از شاخصه های پرورش یافتگی تاریخی و جوامع دموکراتیک هست که به اصول ومفاهیم اومانیستی وانسانی بیش از هرچیزی بها میدهند واین جدا جای تقدیر داره نکته اخر اینکه ما باید وباید از زندگی در گذشته های خودمون دست بکشیم اما این به معنی فراموش کردن ان نیست باید از جهالت ها وعیوبمان که به صورت تاریخی انتقال پیدا میکنند جلوگیری کنیم واینده را از همین امروز بسازیم اما چه خواستی در این ملت برای تغییر شرایط وجود دارد سوالی بی جواب هست 12 لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ اینو من تو پخش اخبار بی بی سی دیدم اون موقع وبعدها هم فک کنم یه مستند کوتاه ازش پخش شددوسه تا نکته خاص وجود داره! همچین اتفاقاتی فقط در کشورهایی مانند سوئد ونروژ و سوئیس وچند کشور انگشت شمار دیگه میتونه صورت بگیره وتبعات سیاسی حاد براشون نداشته باشه در مورد همین نروژ کشتار اون مرد روانپریش رو برای بازیاداوری خطر تروریسم (پرورش یافته در دامان افکار واعمال همان غربی های بسیار عزیز ودوست داشتنی!!) نباید به این زودی فراموش کنیم...اگر همچین اتفاقی برای یک ایرانی مقیم میافته و پخش میشه وکمپین درست میشه اون اتفاق اثرات انفجاری در جامعه داره وبسیار تاثیرگذارتره! دول فخیمه مهاجر پذیر اروپا ایا میتونن در مورد کمپ ها وخیل مهاجران سیاسی و عقیدتی و بی پشتوانه و اهل علم بریده از ممالک خودشون که تو اروپا دارن زندگی سگی(به دلیل انتقال مفهوم مورد نظرم این کلمه رو به کار میبرم!) سرمیکنن توضیح بدن؟ ایا باید فراموش کنیم داشتن پشتوانه های سیاسی واقتصادی تنها شاخصه های پذیرش هست؟ حافظه تاریخیمون رو بلندتر وبلندتر بکنیم حرکت اوانگار وسنت شکنانه در مورد پذیرش مفاهیم ارتباطات وتکنولوژی وپذیرشها وارتباطات اجتماعی یکی از شاخصه های پرورش یافتگی تاریخی و جوامع دموکراتیک هست که به اصول ومفاهیم اومانیستی وانسانی بیش از هرچیزی بها میدهند واین جدا جای تقدیر داره نکته اخر اینکه ما باید وباید از زندگی در گذشته های خودمون دست بکشیم اما این به معنی فراموش کردن ان نیست باید از جهالت ها وعیوبمان که به صورت تاریخی انتقال پیدا میکنند جلوگیری کنیم واینده را از همین امروز بسازیم اما چه خواستی در این ملت برای تغییر شرایط وجود دارد سوالی بی جواب هست منم میخواستم همین بند آخر رو بگم...چرا گیر دادیم که اله هسیتم و بله...بابا ببینیند الان چی هستیم؟! هروقت تونستیم ماهیت کنونی خودمون رو درک کنیم و بفمیم که کجا هستیم و چه نقشی داریم و اشکال کارمون کجاست...اونموقست که میشه رو به پیشرفت پا نهاد. لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ به امید روزی که مام چنین مسئولین روشن فکر، دلسوز و فعالی داشته باشیم ، هر چند ارزوی من شبیه یه رویاست افسوس .... 7 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ مطلب خوبی بود بعضی وقتا آدم به خاطر خیلی چیزا تاسف میخوره تو کشور خود ما فرهنگ های مختلفی وجود داره اما اگه وضعشونو با هم مقایسه کنین تاسف باره کاملا.همه ریشه های مشکلات از بالادستی ها و اطلاع کم مردم هستش. چقدر تبیعض قومیتی تو ایران حاکمه؟خیلی زیاد خیلی زیاد.اما فکر میکنید ریشه همه ی اینا چیه؟فکر میکنید جوک های قومیتی رو کی میسازه؟تبعیض فرهنگی رو کی سبب شده؟تو جایی که مردم به خاطر نوشتن به زبان مادریشون مورد حجوم قرار میگیرن چه انتظاری میتونین داشته باشین؟یه مقایسه ای سرسری جواب همه ی این سوالارو میده. حرف زیاده واسه گفتن اما اگه این حرفارو ه سنگ میگفتن آب میشد اما ............................................................... ممنون از اینکه دعوتم کردین مرسی از حضورت عزیزم هجوم تبعیض قومیتی را اشاره کردین .متاسفانه با تو جه به رشد فکری جامعه روز به روز این مسئله تشدیدتر میشود و پر رنگتر.. در همین کشور نروژ برای یک خارجی این امکان را میگذارند که زبان مادری خودشان را حفظ کنند برای مثال یک کودک ایرانی از هر قومی باشد از طرف مدرسه والدین را تشویق میکنند به کودکانشان در کنار زبان نروژی و انگلیسی زبان مادریشان را حفظ کنند حتی خود مدرسه کتابهایی را به زبان فرضا ترکی، کردی، فارسی و...... فراهم میکنه و سفارش میده و به خانواده ها امانت میدهد که برای کوکانشان بخوانند و همین قصه ها را با زبان نر وژی سر کلاس برای همکلاسیهایشان بخوانند و با الفبای اون زبان هم آشنا کنند و این در صورتیه که اون کودک در ابتدا فقط از روی تصاویر کتاب و انچه که بزرگترا براش خوندن نقل قول میکنه و مورد استقبال دوستانش این تشویقها انگیزه ای میشود که کودک زبان مادریش را فرا بگیرد... 5 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ مرسی از حضورت عزیزم هجوم تبعیض قومیتی را اشاره کردین .متاسفانه با تو جه به رشد فکری جامعه روز به روز این مسئله تشدیدتر میشود و پر رنگتر.. در همین کشور نروژ برای یک خارجی این امکان را میگذارند که زبان مادری خودشان را حفظ کنند برای مثال یک کودک ایرانی از هر قومی باشد از طرف مدرسه والدین را تشویق میکنند به کودکانشان در کنار زبان نروژی و انگلیسی زبان مادریشان را حفظ کنند حتی خود مدرسه کتابهایی را به زبان فرضا ترکی، کردی، فارسی و...... فراهم میکنه و سفارش میده و به خانواده ها امانت میدهد که برای کوکانشان بخوانند و همین قصه ها را با زبان نر وژی سر کلاس برای همکلاسیهایشان بخوانند و با الفبای اون زبان هم آشنا کنند و این در صورتیه که اون کودک در ابتدا فقط از روی تصاویر کتاب و انچه که بزرگترا براش خوندن نقل قول میکنه و مورد استقبال دوستانش این تشویقها انگیزه ای میشود که کودک زبان مادریش را فرا بگیرد... اما برعکسش تو کشور ما اتفاق افتاده طوری که وقتی تو کلاس به زبان خودمون حرف میزنیم مورد حجوم بی منطق و ..............بعضیا قرار میگیریممشکل تو این کشور عمیقتر از اون چیزی هست که فکرشو بکنیم................. 5 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ درود .این تاپیک انقدر جای حرف دارد که .....اما فعلا .دوستانی که دایما در جا به جای حرف ها می گویند ما می بایست بی خیال آن چیزی شویم که بودیم تا بتوانیم به ایده ال ها برسیم و با بودیم بودیم ها مانع خواهیم شدکه پیشرفت کنیم و حرف های مشابه:شما نمی توانید طبقه ی 10 ام یک ساختمان را بسازید بدون آنکه نقاط ضعف و قوت پی و طبقات پاینی را بدانید .نمی توانید اوج بگیرید بدون اینکه بدانید بال قوی شما کدام است و در کجا ضعف دارید.بیان مسایل تاریخی و مو شکافی آنها از این رو دارای اهمیت است.شما اگر خود و تاریخ خود و فرهنگ خود را نشناسید نمی توانید در غالب های جدید و ژشت ها جدید که بعضا هم قرض گرفته از تمدن های غرب است موفق باشید.به مانند کلاغی می شوید که می خواهد در غالب کبک فرو رود.از طرفی توقف مطلق در گذشته هم باعث عقب ماندگی می شود .متاسفانه ما در 100 سال اخیر اسیر این دو موضوع بوده ایم.یا بطور مطلق گذشته گرا بودیم و هستیم یا مطلق در پی ساختار شکنی فرهنگی و پیشرفت بدون در نظر گرفتن پایه ها .همین است که با انبوه مشکلات فرهنگی و اخلاقی دست و پنجه نرم می کنیم.تلاش های اجتماعی ما منجر به شکست و سرخوردگی است و حقوق فردی و قومی ما در حال پایمال شدن است 9 لینک به دیدگاه
Peyman 16150 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۲ گذشته خوب رو باید همیشه یدک کشید و یادآوریش کرد گذشته بد همیشه برای درس گرفتن و عبرت گرفتن نیست، بعضی قسمت هاش رو باید خط کشید این سی و چند سال گذشته رو فقط باید روش خط زد مثله زمانی که اصلا وجود نداشته یا اتفاقاتی که اصلا رخ نداده حافظه تاریخی مردم ضعیفه خیلی اهمیتی نداره برای یه خارجی که ما سال 1972 کجا بودیم و به کجا داشتیم می رفتیم از افکار دایی جان ناپلئونی اگر بگذریم ! اینکه وضعیت امروز ما چیه مهمتره، چون چیزی هست که همین امروز دیده می شه و شنیده می شه به نظر من ما ایرانی ها همزمان یکی از خوشبخترین و بدبخترین آدمای روی زمین هستیم ! اقتصاد هم تو این مورد خیلی موثره مردم ژاپن تا زمانی که جزو اقتصادهای برتر دنیا هستند، آدمانی با فرهنگ، محبوب و مورد احترامند حتی اگر حزب ا... ژاپن اونجا حکومت داشته باشه ! 5 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۲ نمیدونن چه آینده دردناکی با این کارشون برای نروژ رقم زدن 2 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۲ اینو من تو پخش اخبار بی بی سی دیدم اون موقع وبعدها هم فک کنم یه مستند کوتاه ازش پخش شددوسه تا نکته خاص وجود داره! همچین اتفاقاتی فقط در کشورهایی مانند سوئد ونروژ و سوئیس وچند کشور انگشت شمار دیگه میتونه صورت بگیره وتبعات سیاسی حاد براشون نداشته باشه در مورد همین نروژ کشتار اون مرد روانپریش رو برای بازیاداوری خطر تروریسم (پرورش یافته در دامان افکار واعمال همان غربی های بسیار عزیز ودوست داشتنی!!) نباید به این زودی فراموش کنیم...اگر همچین اتفاقی برای یک ایرانی مقیم میافته و پخش میشه وکمپین درست میشه اون اتفاق اثرات انفجاری در جامعه داره وبسیار تاثیرگذارتره! دول فخیمه مهاجر پذیر اروپا ایا میتونن در مورد کمپ ها وخیل مهاجران سیاسی و عقیدتی و بی پشتوانه و اهل علم بریده از ممالک خودشون که تو اروپا دارن زندگی سگی(به دلیل انتقال مفهوم مورد نظرم این کلمه رو به کار میبرم!) سرمیکنن توضیح بدن؟ ایا باید فراموش کنیم داشتن پشتوانه های سیاسی واقتصادی تنها شاخصه های پذیرش هست؟ حافظه تاریخیمون رو بلندتر وبلندتر بکنیم حرکت اوانگار وسنت شکنانه در مورد پذیرش مفاهیم ارتباطات وتکنولوژی وپذیرشها وارتباطات اجتماعی یکی از شاخصه های پرورش یافتگی تاریخی و جوامع دموکراتیک هست که به اصول ومفاهیم اومانیستی وانسانی بیش از هرچیزی بها میدهند واین جدا جای تقدیر داره نکته اخر اینکه ما باید وباید از زندگی در گذشته های خودمون دست بکشیم اما این به معنی فراموش کردن ان نیست باید از جهالت ها وعیوبمان که به صورت تاریخی انتقال پیدا میکنند جلوگیری کنیم واینده را از همین امروز بسازیم اما چه خواستی در این ملت برای تغییر شرایط وجود دارد سوالی بی جواب هست سپاس از حضورتان.. فاجعه تروریستی اندرس برویک در امن ترین کشور دنیا تعجب جهان رو برانگیخت و شوکی به تمام مردم آن کشور وارد کرد قربانیان حادثه همگی از حزب کارگر. برویک در تمام جلسات دادگاهیش گفت که جوانانی که در مراسم جزیره اوتویا که از سوی حزب حاکم کارگر ترتیب داده شده بود شرکت داشتند "اهدافی مشروع" بودند زیرا این افراد فعالیت سیاسی داشته و در حال تخریب جامعه نروژ بودند .این استدلال یک راستگرای افراطی است که مسلمانان حق اقامت در کشورش را ندارند. در مورد زندگی سگی کمپ های مهاجران با شما موافق نیستم مهاجرانی که در کمپها زندگی میکنند مهاجران غیر قانونی هستند .اما با این وجود از طرف دولت امکاناتی اگر چه ناچیز هم در اختیارشان گذاشته میشود.که این بحث خارج از موضوع ماست. در تائید صحبت دموکراتیک بودنتان همین دموکراتیک بودن این کشورها باعث شده همه افراد جامعه بدور از تبعیض و با در اختیار داشتن امکانات هم سطح و هم طراز از آسایش برخوردار باشند و جای رشد و شکوفایی را در جامعه به یک اندازه دارا باشند به گونه ای که بطور مثال در نروژ دختر 29 ساله مسلمان پاکستانی وزیر فرهنگ میشود. به قول شما حقیقتا چنین جامعه ای جای تقدیر دارد. در مورد تاریخ اگر سراغ حاشیه رفتم و گذشته رو یادآوری کردم فقط جهت این بود که با رشد فکریمان در حال حاضر انتظار بیشتر میرود که بهتر بیندیشیم ما خالق چنین تاریخ و فرهنگی بودیم پس با این نوع نگرش امروزیمان به ادبیات و فرهنگ و تاریخ مملکتمون آسیب نزنیم چنانچه مهندس Mr. Specific هم اشاره به تشدید تبعیض قومیتی در سال 91 را داشتند .و تا کی برای خواسته هایمان بی جواب باشیم... 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۲ فعلا تو عکس به ظاهر و لباس های ملکه و دخترش توجه کنید ، حرف برای گفتن بسیاره بعد عمری بود میام 5 لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۲ فعلا تو عکس به ظاهر و لباس های ملکه و دخترش توجه کنید ، حرف برای گفتن بسیاره بعد عمری بود میام لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۲ در دوران پادشاهی روزی بود به نام بار عام ، در این روز مردم و عموم به دیدار پادشاه میرفتن تا ارادت خودشون رو به ذات اقدس همایونی نشون بدن و احیانا اگر تمولی هم داشتند با تقدیم هدیه ای مورد تفقد قبله عالم قرار بگیرند و اگر جزو قشر بدبخت بودند مراتب بندگی و عبودیت خودشون رو به مقام شامخ سلطنت ابراز کنند در این میان اونهایی هم که قریحه ای داشتند در توصیف صفات بی همتای شاهنشاه به نظم و نثر می کوشیدند، در این میان گاهی هم که شاه از فضای قصر و اطرافیان خسته میشد امر میکرد که مردم آماده باشند که در فلان تاریخ قبله عالم رعیت رو مورد تفقد قرار داده و منت گذاشته به دیدار کوچه بازار خواهد رفت ، جارچیان با بوق و کرنا این مژده عظیم رو به رعیت میداند ، در روز موعود در کوی برزن رعیت به استقبال موکب همایونی رفته دست افشانی کرده و مراتب سپاس و شکر گزاری و رضایت خودشون رو نسبت به ضل الله اعظم ابراز می کردند ، شاه هم دست تفقدی بر سر کودکی می کشید و با کلامی رعیت رو به فیض عظمی می رسوند ..... خب کمی در مورد متن بالا و زمان حال کشور تفکر کنید ، مقایسه کنید بین کسی که ملکه و پادشاهه و نوع رفتارش و کسی که خودش رو نوکر مردم میدونه و رفتارش 5 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۲ درود .این تاپیک انقدر جای حرف دارد که .....اما فعلا .دوستانی که دایما در جا به جای حرف ها می گویند ما می بایست بی خیال آن چیزی شویم که بودیم تا بتوانیم به ایده ال ها برسیم و با بودیم بودیم ها مانع خواهیم شدکه پیشرفت کنیم و حرف های مشابه:شما نمی توانید طبقه ی 10 ام یک ساختمان را بسازید بدون آنکه نقاط ضعف و قوت پی و طبقات پاینی را بدانید .نمی توانید اوج بگیرید بدون اینکه بدانید بال قوی شما کدام است و در کجا ضعف دارید.بیان مسایل تاریخی و مو شکافی آنها از این رو دارای اهمیت است.شما اگر خود و تاریخ خود و فرهنگ خود را نشناسید نمی توانید در غالب های جدید و ژشت ها جدید که بعضا هم قرض گرفته از تمدن های غرب است موفق باشید.به مانند کلاغی می شوید که می خواهد در غالب کبک فرو رود.از طرفی توقف مطلق در گذشته هم باعث عقب ماندگی می شود .متاسفانه ما در 100 سال اخیر اسیر این دو موضوع بوده ایم.یا بطور مطلق گذشته گرا بودیم و هستیم یا مطلق در پی ساختار شکنی فرهنگی و پیشرفت بدون در نظر گرفتن پایه ها .همین است که با انبوه مشکلات فرهنگی و اخلاقی دست و پنجه نرم می کنیم.تلاش های اجتماعی ما منجر به شکست و سرخوردگی است و حقوق فردی و قومی ما در حال پایمال شدن است امیرجان نمیدونم مخاطب پستت من بودم یا نه ولی اگر نبودم این نوشته رو هم بهتره بیخیال بشیم نکته اخر پستم این بود که: نکته اخر اینکه ما باید وباید از زندگی در گذشته های خودمون دست بکشیم اما این به معنی فراموش کردن ان نیست باید از جهالت ها وعیوبمان که به صورت تاریخی انتقال پیدا میکنند جلوگیری کنیم واینده را از همین امروز بسازیم اما چه خواستی در این ملت برای تغییر شرایط وجود دارد سوالی بی جواب هست ساختن یک ساختمان شاید برروی ویرانه های ممکن باشه اماروی لجنزار غیرممکنه! گذشته ما مملو شده از کثافت هایی که تطهیرشون میکنیم وبخاطر منفعت طلبیمون صورت شرع بهشون میدیم...منظورمن از فراموش کردن گذشته ازیادبردن تاریخ نیست فراموش کردن هویت جعلی وخوابیدن در باد موفقیت های کاغذی هست! ببینیم الان کجای کاریم وچی میخوایم؟کجای دنیا قرار داریم وچی شدیم؟برناممون چیه ومیخوایم چی بشیم؟ایا برای اینا جوابی داریم که منطقی ومبتنی بر خواست واراده جمعیمون باشه؟ ما حتی از تحمل خودمون عاجزیم اونوقت انتظار داری بقیه بهمون احترام بزارن یا بتونیم کاری برای خودمون از پیش ببریم؟ وقتی فلسفه وجودی ملتی این باشه که مرگ برای همسایه خوبه وبه هر حیلت وطریقتی هست بخوان خودشون رو حتی به قیمت لگدمال کردن بقیه بالابکشن انتظار داری چه تاریخی برامون رقم بخوره؟ گذشته خوب رو باید همیشه یدک کشید و یادآوریش کردگذشته بد همیشه برای درس گرفتن و عبرت گرفتن نیست، بعضی قسمت هاش رو باید خط کشید این سی و چند سال گذشته رو فقط باید روش خط زد مثله زمانی که اصلا وجود نداشته یا اتفاقاتی که اصلا رخ نداده حافظه تاریخی مردم ضعیفه خیلی اهمیتی نداره برای یه خارجی که ما سال 1972 کجا بودیم و به کجا داشتیم می رفتیم از افکار دایی جان ناپلئونی اگر بگذریم ! اینکه وضعیت امروز ما چیه مهمتره، چون چیزی هست که همین امروز دیده می شه و شنیده می شه به نظر من ما ایرانی ها همزمان یکی از خوشبخترین و بدبخترین آدمای روی زمین هستیم ! اقتصاد هم تو این مورد خیلی موثره مردم ژاپن تا زمانی که جزو اقتصادهای برتر دنیا هستند، آدمانی با فرهنگ، محبوب و مورد احترامند حتی اگر حزب ا... ژاپن اونجا حکومت داشته باشه ! پریروز فیلم هفت سامورایی کوروساوارو میدیدم درسته فیلم هست اما روایت واقعیاتی هست که از بطن جامعه تراوش کرده فقط پیدا کردن تفاوت کشورهایی مثل ایران المان وژاپن از این حیث که چگونه اشغال شدن وچگونه به اینجا رسیدن کلید حل همه مشکلات ماست ما میترسیم با واقعیت خودمون روبرو بشیم چون اونقدر سقوط کردیم که شرممون میاد حقیقت رو عریان بهمون نشان بدن یا اینکه اونقدر رذالت فضیلت شده که الانمون رو حوب میبینیم سپاس از حضورتان.. فاجعه تروریستی اندرس برویک در امن ترین کشور دنیا تعجب جهان رو برانگیخت و شوکی به تمام مردم آن کشور وارد کرد قربانیان حادثه همگی از حزب کارگر. برویک در تمام جلسات دادگاهیش گفت که جوانانی که در مراسم جزیره اوتویا که از سوی حزب حاکم کارگر ترتیب داده شده بود شرکت داشتند "اهدافی مشروع" بودند زیرا این افراد فعالیت سیاسی داشته و در حال تخریب جامعه نروژ بودند .این استدلال یک راستگرای افراطی است که مسلمانان حق اقامت در کشورش را ندارند. در مورد زندگی سگی کمپ های مهاجران با شما موافق نیستم مهاجرانی که در کمپها زندگی میکنند مهاجران غیر قانونی هستند .اما با این وجود از طرف دولت امکاناتی اگر چه ناچیز هم در اختیارشان گذاشته میشود.که این بحث خارج از موضوع ماست. در تائید صحبت دموکراتیک بودنتان همین دموکراتیک بودن این کشورها باعث شده همه افراد جامعه بدور از تبعیض و با در اختیار داشتن امکانات هم سطح و هم طراز از آسایش برخوردار باشند و جای رشد و شکوفایی را در جامعه به یک اندازه دارا باشند به گونه ای که بطور مثال در نروژ دختر 29 ساله مسلمان پاکستانی وزیر فرهنگ میشود. به قول شما حقیقتا چنین جامعه ای جای تقدیر دارد. در مورد تاریخ اگر سراغ حاشیه رفتم و گذشته رو یادآوری کردم فقط جهت این بود که با رشد فکریمان در حال حاضر انتظار بیشتر میرود که بهتر بیندیشیم ما خالق چنین تاریخ و فرهنگی بودیم پس با این نوع نگرش امروزیمان به ادبیات و فرهنگ و تاریخ مملکتمون آسیب نزنیم چنانچه مهندس Mr. Specific هم اشاره به تشدید تبعیض قومیتی در سال 91 را داشتند .و تا کی برای خواسته هایمان بی جواب باشیم... خب تفاوت دید شما ومن در این مسئله هست که مهاجر قانونی رو تعریف کنیم مهاجر قانونی کسی هست که سرمایه وطنشو ورمیداره میبره اونور وبه جای اینکه مملکت خودشو اباد کنه یه مملکت دیگه رو اباد میکنه منم باشم از همچین مهاجری استقبال میکنم یا اینکه مهاجر قانونی کسی هست که مغزش رو بنابه هردلیلی میفروشه اونم به قیمت گرفتن تابعیت صدالبته هیچ کسی نمیتونه شماتتی داشته باشه برای این افراد چون اگر تو مملکت خودش این فرد ارامش واسایش داشت مرض نداشت که پاشه بره اونور ولی همه که سرمایه دار نیستن یا همه نابغه نستن بالاخره هرکسی استانه تحملی داره ویه بنده خدایی از شرایط به تنگ میاد ومیخواد بره یه دنیای جدید ویه زندگی جدید رو تجربه کنه ولی اسمش میشه مهاجر غیرقانونی! چون پول کافی بری راضی کردن دول دموکرات رو نداره یا مغز شایسته برای اقناع شرکتهای بزرگ رو نداره شما اگه راهی به غیر از اینایی که گفتیم رو بلدین من حاضرم تابعیت نروژ رو بگیرم! به هرحال برگردیم به بحث اگر ازدید ما این اروپا مترقی ودموکراتیک به حساب میاد خوب هست کمی هم تاریخ بخونیم اونا هم دوران جالبی رو پشت سر گذاشتن دوران کلیسا وحاکمیت دین دوران سوزانده شدن در ملا عام دوران فئودالیسم و برده داری متمدنانه !دوران ترمیدور دوران استفاده از گیوتین و دارهای اعدام وطناب دارو تماشاخانه های دسته جمعی کشتار دوران ظهور فاشیسم در رنگ ها ولعاب های مختلف دوران کمونیسم دوران کشتارهای دسته جمعی به خاطر هیچ و پوچ ووو...که همیشه گوشه ای از الطافشان نصیب ما نیز شده! اما انها با تجربه همه اینها سعی کرده اند گذر کنند وجامعه ای بهتر بسازند هرچند همین اکنون لیبرالیسم و دموکراسی نیز با چالشها وسوالهای بی پاسخ فراوانی روبروست که پاسخ قانع کننده ای برای انها پیدا نمیشود ولی در هرصورت ازدرجازدن گذشته اند ایا امروز به نام سرمایه داری وبه کام خواص و اعوان جنگ صورت نمیگیرد؟حقوق بشر مورد تعدی قرار نمیگیرد؟صلح پایدار برقرار شده است؟حق وحقوق جوامع مختلف مورد دست اندازی کشورهای صاحب قدرت نیست؟ ولی چون رسانه دست انهاست دست به فریب عمومی میزنند از انتشار اخبار جلوگیری میکنند جا زشتی وزیبایی را عوض میکنند وبا همه اینها حداقل هارا برای جامعه خود به صورت نسبی پایدار نگه میدارند کاش فقط دموکراسی را بیشتر از لغت قبول کنیم وبه کنکاش همه جوانب ان دست بزنیم ما خالق چنین تاریخ وفرهنگی نبوده ایم ما میراث دار وپذیرنده چنین تاریخ وفرهنگی بوده ایم وچون به صورت جنینی در داخل این اداب ورسوم رشد کرده ایم وشکستن تابوها وباورهای دگم برایمان سخت است چون هنوز در دیوار حائل سنت ومدرنیته دست وپا میزنیم پس قباحت چنین ایرادات تاریخی وفرهنگی در نظرمان اندک جلوه میکندوخودمان را از اصلاح و تعارض با جریان غالب جامعه دور میکنیم دیدن خوبی وبدی یک فرهنگ متفاوت به تنهایی خوب هست ولی اثربخش نیست شناخت فرهنگ وتاریخ واصلاح عیوب با خواستی همگانی ونه در حد نوشتن وصحبت واستفاده از تجارب تاریخی دیگران در بهبود شرایط مسلما راهگشاست در خاتمه مگه تو ایران همچین اتفاقاتی نمیافته؟ اینجا هم دیدارهایی صورت میگیره ولی چون همه زیروبم زندگیمون سیاسی شده پس رادیکال فکر میکنیم ورادیکال تصمیم میگریم ودر نهایت رادیکال نتیجه میشه اینجا ایران هست صدای مارا از قعر جهنم میشنوید! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده