Yekta.M 15459 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۲ جالب و در عین حال ترسناکه... شاید در آینده به امروزت حسرت بخوری یا بخندی... کسی چه می دونه... چقدر نوشتن این نامه سخته ولی یه روزی که سرت حسابی شلوغه یه نامه از گذشتت دریافت می کنی... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام توسط این سایت به آینده تون ایمیل بزنین. آدرس ایمیلتون رو وارد کنید موضوع رو بنویسید. بهتره موضوع رو جوری بنویسید که بعد مدت زیاد یادتون بمونه که ایمیل خودتونه مثلا میتونید بنویسید ایمیل خودم به آینده. به جای خودم اسمتون رو بنویسید متن ایمیل رو بنویسید و هر چی میخواین برای آینده تون توش بنویسین و بعد تاریخی که میخواین این ایمیل به دستتون برسه رو مشخص کنین ....و بعد توی تاریخی که بهش گفتین نامه رو دریافت میکنین ... ببنید گذشته چی میخواستین و چه می کردین و برای آینده چه چیزهایی رو میخواستین میتونید تو دوره های کوتاه مدت یک ساله یا بلند مدت و چندین ساله این کارو انجام بدید. بسیار جالب خواهد بود بعد از اینکه ایمیل رو فرستادید از طرف سایت آینده FutureMe.org براتون ایمیل تاییده میاد که باید روی لینک کلیک کنید و آدرس ایمیلتون رو تایید کنید تا ایمیل بعدا به دستتون برسه... 22 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۲ من یکی 2 سال پیش ایمیل زدم به خودم و چند نفر دیگه از طریق همین بعد اومد غافل گیر شدیم باحال بود خیلی چیزا عوض شده بود 5 لینک به دیدگاه
Yekta.M 15459 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۲ من برای ده سال آینده زمانشو تنظیم کردم و فرستادم اصن دیگه وقتی ایمیله بیاد خودم ازتعجب شاخ در میارم یه نامه ای نوشتم که ده سال دیگه وقتی بخونمش کلی میخندم و البته یه قسمتهاییش هم احتمالن گریه ام بگیره 3 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۲ یکتا من نمیدونم چرا یاد این داستان افتادم.:icon_pf (34): یک روز سه لاک پشت که باهم دوست بودن تصمیم گرفتند برای گردش به مسافرت بروند مدتی طول کشید تا انها برای سفر اماده شوند .انها بالاخره بعد از سه سال به جایی که قصد مسافرت داشتند رسیدند حدود شش ماه محل اقامتشان را تمیز کردند وسبد غذا را باز کردند که غذا بخورند که یک دفعه متوجه شدند که نمک نیاورده اند!!!! خوردن غذا بدون نمک یک فاجعه بود و همه انها در این مورد موافق بودند .بعداز یک بحث طولانی جوانترین لاک پشت برای اوردن نمک انتخاب شد زیرا او سریع ترین لاک پشت در بین لاک پشت های دیگر بود . اوبه یک شرط قبول کرد این کار را انجام دهد :اینکه تا زمانی که او بر نگشته کسی چیزی نخورد دوستانش قبول کردند واوراهی شد. سه سال گذشت ولاک پشت برنگشت .پنج سال....شش سال...سپس در سال هفتم پیرترین لاک پشت که دیگر توان گرسنگی نداشت گفت که قصد خوردن غذا دارد وشروع کرد به باز کردن یک ساندویچ که ناگهان لاک پشت کوچک تر از پشت درختی فریاد کنان بیرون امد وگفت:می دانستم که منتظر نمی مانید حالا من هم نمی روم نمک بیاورم 9 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ من واسه دو سال دیگم نوشتم بیشتر واسه اینکه ببینم چیزایی که الان دغدغم هستن ، اون موقع چه حسی راجبشون دارم 2 لینک به دیدگاه
Yekta.M 15459 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ یکتا من نمیدونم چرا یاد این داستان افتادم.:icon_pf (34): یک روز سه لاک پشت که باهم دوست بودن تصمیم گرفتند برای گردش به مسافرت بروند مدتی طول کشید تا انها برای سفر اماده شوند .انها بالاخره بعد از سه سال به جایی که قصد مسافرت داشتند رسیدند حدود شش ماه محل اقامتشان را تمیز کردند وسبد غذا را باز کردند که غذا بخورند که یک دفعه متوجه شدند که نمک نیاورده اند!!!! خوردن غذا بدون نمک یک فاجعه بود و همه انها در این مورد موافق بودند .بعداز یک بحث طولانی جوانترین لاک پشت برای اوردن نمک انتخاب شد زیرا او سریع ترین لاک پشت در بین لاک پشت های دیگر بود . اوبه یک شرط قبول کرد این کار را انجام دهد :اینکه تا زمانی که او بر نگشته کسی چیزی نخورد دوستانش قبول کردند واوراهی شد. سه سال گذشت ولاک پشت برنگشت .پنج سال....شش سال...سپس در سال هفتم پیرترین لاک پشت که دیگر توان گرسنگی نداشت گفت که قصد خوردن غذا دارد وشروع کرد به باز کردن یک ساندویچ که ناگهان لاک پشت کوچک تر از پشت درختی فریاد کنان بیرون امد وگفت:می دانستم که منتظر نمی مانید حالا من هم نمی روم نمک بیاورم الان چه ربطی داشت نمیدونم ولی بامزه بود خدایی حالا میتونی همین داستانو بنویسی تنظیمش کنی ک 10سال دیگه ایمیلش برات بیاد اونوقت خواستی برای بچه ات داستان بگی بدردت میخوره 1 لینک به دیدگاه
asal sadra 3752 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ جالبه همین چند روز پیش یکی یه پست قدیمیو تشکر زد من رفتم ببینم چیه یه پست واسه اینکه بعنوان یه جوون چی میخواین مال دو سه سال پیش بود میخواسم از پست خودم نقل قل بگیرم بگم چه جالب من الان دیگه به خدا اعتقاد ندارم بقیشم من غلط کردم خاککککک ... اعصابمو خورررررد کرد 1 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ می خوام برا سنی که دوست دارم بمیرم بفرستم خبر مرگت تو که هنوز زنده ای 3 لینک به دیدگاه
asal sadra 3752 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ می خوام برا سنی که دوست دارم بمیرمبفرستم خبر مرگت تو که هنوز زنده ای 2 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ کجا و چطوری باید تأئیدش کنم؟ لفطن مرا راهنمائی کنید؟ 1 لینک به دیدگاه
Yekta.M 15459 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ کجا و چطوری باید تأئیدش کنم؟لفطن مرا راهنمائی کنید؟ بعد از اینکه آدرس ایمیل و متن نامه و اینا رو نوشتی یه دکمه اون پایین هست که نوشته send to the futureاونو ک بزنی بعد یه ایمیل تایید از طرف سایت برات میاد ک لینک تایید هست باید کلیک کنی روش تو پست اول هم توضیح دادم اون که صورتی نوشتم 1 لینک به دیدگاه
raz-raz 3612 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ خیلی جالبه ممنون. من واسه صد سال دیگه می نویسم اگه الزایمر نداشتم و یادم بود می خونمش. 1 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ بعد از اینکه آدرس ایمیل و متن نامه و اینا رو نوشتی یه دکمه اون پایین هست که نوشته send to the futureاونو ک بزنی بعد یه ایمیل تایید از طرف سایت برات میاد ک لینک تایید هست باید کلیک کنی روشتو پست اول هم توضیح دادم اون که صورتی نوشتم یعنی کلیک که کردم حله دیگه 1 لینک به دیدگاه
Yekta.M 15459 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ خیلی جالبه ممنون. من واسه صد سال دیگه می نویسم اگه الزایمر نداشتم و یادم بود می خونمش. ایول امید به زندگی..... 1 لینک به دیدگاه
Yekta.M 15459 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ یعنی کلیک که کردم حله دیگه آره فک کنم آخه چیز دیگه ای نداره که 1 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۲ آره فک کنمآخه چیز دیگه ای نداره که اکی مرسی عزیزم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده