رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

میشه گفت یک نمونه کوچک از کشور خودمون بود.

 

با اینکه اسمش بالانس و تعادل بود ولی تعادل در تعداد نفرات دیده نمی شد.

 

چیزی که میشد در وهله اول دید چهره هایی بود که کمبود چیزی در وجودشون حس میشد،بعد چیزی که در مرحله بعد به چشم میومد اتحادی بود که برای رسیدن به یه هدف مشترک بین افراد وجود داشت ولی بیشتر به یه تقلید از بقیه شبیه بود که برای نجات خود انجام می دادند بجای اینکه همه افراد همزمان انجامش بدهند.

 

بعد ورود جعبه یا همون هدف بود که توسط قلاب به دست آوردند و کنجکاوی ها برای فهمیدن اینکه چه چیزی درون اون هست که از اینجا اون اتحادی که بیشتر شبیه تقلید بود نبودش رو نشون داد هرکسی برای فهمیدن چیزی که توی جعبه هست به تنهایی به سراغ جعبه می رفت و همه اینها باعث شد تا حس انحصار طلبی انسان و زیاده خواهی اون نمود پیدا کنه و کسی که این حس درونش بیشتر از بقیه بود برای بدست آوردنش بقیه افراد رو ار روی صفحه محو میکرد تا به خواسته اش برسد و در آخر چیزی که برایش موند تنهایی بود و حسرت رسیدن به جعبه ای که تنها برای خودش می خواست.

 

البته یه چیزی هم برایم سئوال بود :ws52: قبل از این آخرین نفر رو از صفحه پرت کنه پائین تعادل بر قرار بود و باز بعداز افتادن اون فرد این تعادل برقرار بود درحالی که باید بهم می خورد :a030:

 

چیزی که من از این انیمشین برداشت کردم این بود که اتحاد برای رسیدن به هدف خوبه ولی به شرطی که برنامه ما یا دلیل رسیدنمون به هدف معلوم باشه و بدونیم وقتی به هدفی که می خواهیم برسیم چطور باید ادامه بدهیم

و مهمتر از همه اینکه بتونیم از خواسته ها و علایق شخصی خودمون برای رسید به این هدف بگذریم یا بهتر بگم خودمون رو فدای هدفمون بکنیم

 

طمع ،طمع و باز هم طمع و زیاده خواهی بزرگترین و بد ترین خصیه انسانهاست که بیشتر از همه به خودشون ضربه میزنه

 

خیلی ممنون داداش سجاد عزیز :icon_gol:

خیلی زیبا و تاثیر گذار بود:w16:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

البته یه چیزی هم برایم سئوال بود :ws52: قبل از این آخرین نفر رو از صفحه پرت کنه پائین تعادل بر قرار بود و باز بعداز افتادن اون فرد این تعادل برقرار بود درحالی که باید بهم می خورد :a030:

 

یه ایراد مهندسی هم داره و اون وفتیه که آخرین نفر که آویزون شده می افته باید تعادل به سمت جعبه برگرده ولی تاثیری رو تعادل نداره

 

 

شاید منظور اینه تا زمانی که روی صفحه ای تاثیر گذاری. تا وقتی قدرت داری حسابت میکنن.

  • Like 9
لینک به دیدگاه

نقد بچه هارو تا حدودی دست و پا شکسته خوندم

 

اگه 30 یا 30 باشه که من هیچی نگم بهتره چون ازش چیزی سر درنمیارم

 

اما اولین چیز قوانین فیزیک بود که نظر منو جلب کرد .... اما بعدش رسیدم به خودخواهی بین افراد !

 

اون جعبه مثل یه هدف به ظاهر زیبا بود( مثل یه سمت بزرگ ) که هرکسی دوست داشت اونو مال خودش بکنه .... اما واسه رسیدن به اون باید انسانیت رو میزاشتن زیر پا

 

اولش همگی باهم متحد بودنو هر کسی برا چند لحظه به جعبه نزدیک شد اما بعدش حس تملک و اینکه حق ِ خودشون هست که به جعبه دست پیدا کنن به هر طریقی همدیگرو از روی اون صفحه حذف کردن مثل دنیای واقعی اطراف ما اما در آخر میبینیم که جعبه در عین نزدیکی چقدر دور از دسترسه ...

  • Like 6
لینک به دیدگاه
شاید منظور اینه تا زمانی که روی صفحه ای تاثیر گذاری. تا وقتی قدرت داری حسابت میکنن.

 

 

 

در این صورت از همون اول هم نباید تعادل برقرار میشد و سمتی که نفر آخر بود همیشه سنگینی می کرد

 

چون این فرد از همون اول هم قدرت مند بود نه اینکه یکباره قدرت مند بشه

  • Like 5
لینک به دیدگاه

اول تشکر کنم از شما به خاطر معرفی این انیمیشن واقعا تامل برانگیز

:icon_gol:

دوم اینکه من راستش نقد بقیه دوستان رو نخوندم، فقط پست اول رو دیروز دیدم و رفتم و امروز اومدم که نظرمو بگم

از دیروز چند بار نگاه کردم

هر بار هم نکته جدیدی به ذهنم میرسید

و اما نظر و استنباط من از این انمیشن!

 

اولین چیزی که نظر منو جلب کرد، یک رنگ بودن همه ی افراد و تنالیته ی خاکستریه کل مجموعه بود که از نظر من نشون از سکون و سرد و بی روح بودن مجموعه داشت

همه پشت به هم بودن و در تعامل باهم نبودن

صورتاشون حس اینکه یه جورایی غمگینن و بی روح و ساکن هستن

یه سری عدد و شماره پشت لباساشون بود که اعدادی فرد بودن، به من اینجوری القا شد که اینا یا انگار تو زندانن یا اینکه همه از یک نوع و سری و شبیه سازی هستن،مثل محصولات که بارکد دارن اینا هم شماره داشتن

همه از هم دیگه تقلید میکردن،به محض اینکه یکشون کاری انجام میداد بقیه هم انجام میدادن

اما در عین حال با هم متحد بودن و تعادل رو حفظ میکردن تا بقاشون به خطر نیفته

تا زمانی که اشرافی به بیرون از محدوه ی خودشون نداشتن و دنیاشون کوچیک بود، در تعادل بودن

به نوعی محدود به اون صفحه بودن

اما وقتی بیرون از محدوه رو تونستن ببینن و فهمیدن که دنیای بیرونشون چه جوریه،خواسته هاشون زیاد شد و میخواستن چیزای جدید رو تجربه کنن

وقتی یکیشون آرزویی داشت و به خاطر آرزوش قلابشو پرت کرد،بقیه هم به تبعیت از اون انجام دادن

وقتی یکیشون میخواست خواسته اش رو به دست بیاره،بقیه تلاش کردن که اونو به دست بیاره و دست از پیدا کردن خواسته های خودشون برداشتن و فراموش کردن که هر کدومشون دنبال خواسته ی خودشون بودن

طمع و حسادت و وسوسه ی اینکه اون وسیله رو تجربه کنن، باعث شد که فقط به فکر خودشون باشن و بقیه رو ندید بگیرن اما در عین حال باز هم داشتن تلاش میکردن که بقاشون حفظ بشه و کمک میکردن که اون وسیله رو تجربه کنن

تا جایی پیش رفتن که هر کسی خواست فقط اون وسیله مال خودش باشه و با هم درگیر شدن، کاری که تا به حال نکرده بودن و واسه همشون تعجب برانگیز بود

دعوا بر سر اون جعبه و داشتن اون وسیله از حفظ دوستی و وحدتشون مهمتر شد

و درنهایت یکیشون به خاطر خودخواهیش خیلی راحت اولین نفر رو از بین برد و از محدوه پرت کرد بیرون، تعجب کرد اما بازم انجامش داد و بقیه محدوه ای هاشو پرت کرد بیرون و در نهایت با اینکه میتونست به نفر آخر کمک کنه، به سادگی اون رو هم از میدون بیرون کرد

همه ی این کارا رو کرد که به اون آرزوش برسه اما در نهایت به خواسته اش هم نرسید، برای رسیدن به اون باید از زندگیش میگذشت که نگذشت و به خواسته اش نرسید

 

 

 

این ماجرا اینقدر تو جامعه ی ما و زندگی ما وجود داره که فکر میکنم برای هممون لمس شده است

خودخواهی، طمع ، تقلید و قدرت طلبی آدما باعث از بین رفتن تمام رابطه ها میشه

 

ممنونم،جالب بود

:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

بعد از اینکه انیمیشن رو تماشا کردم اولین کلمه ای که به ذهنم رسید "جاه طلبی و زیاده خواهی" بود !

 

وقتی طمع و جاه طلبی باشه نه خودت به چیزی میرسی نه میزاری دیگران بهش دست پیدا کنن !

 

در صورتی که میتونست با همگروهی هاش، هم از اون ابزار( حالا میتونه قدرت باشه) استفاده کنه، که هم خودش لذت ببره هم دیگران .

  • Like 5
لینک به دیدگاه

اولین موردی که با دیدن این انیمیشن به ذهنم رسید این بود که چقدر اون جعبه در بسته برای آدما جالب بود. منظروم اینه که با اینکه نمیدونستند محتوای جعبه چیه، ولی هر کسی برای تصاحب کردنش دست به از بین بردن متحدان خودش زد.

مثال میزنم:

انقلاب.

منظورم انقلاب خاصی نیست.

ولی بینش من از این انیمیشن سیاسی بود.

هر انقلابی برای هر کسی جالب و تازه هست. چون مثل هندونه هستش که مشخص نیست سفیده یا قرمز (بعد از بثمر نشستن)

حالا در این انیمشین هم به نظر من در بسته بودن اون جعبه برای اونها جالب و مهم بود با این تفکر که میتونه ابزار قدرت باشه براشون.

ولی در آخر یک نفر موند و اون جعبه! با اینکه دیگه نمیتونست بهش دسترسی داشته باشه (در آخر) ولی تعادل برقرار شد. قدرت یک طرف، قدرت طلب یک طرف.

تعادل عنوان خیلی مناسبی بود به نظر من. چون با حرکت هر عضو، کل مجموعه دچار تغییر میشد.

 

پ.ن: حالا شاید با دیدن چندباره این انیمشین مفهومی به نتایج دیگه ای (هر چند مخالف این نتیجه اخیرم) برسم که همین جا مینویسمش :w16:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

بنظر من برداشتی بود از "نظریه بازیها"

راهبردی که ما انتخاب میکنیم وابسته به انتخاب دیگران.و هر چی منفعت طلبتر باشیم بیشتر ضرر میکنیم.

زیاده خواهی یک نفر همرو به اون سمت کشید که خودخواه باشن غیر عاقلانه و محکوم به نابودی شدن

  • Like 5
لینک به دیدگاه

مرسی آقا سجاد:icon_gol:

خیلی انیمیشن فوق العاده ای بود...

از دیروز 2-3 بار دیدمش و تقریبا همه ی نقدهایی که اینجا مطرح شد رو خوندم.base اغلب نقدها یکی بود و نظر منم باهاشون همخوانی داشت اما اینجا می خوام فقط حسمو از دیدن این انیمیشن زیبا بگم...

 

اسمی که واسه این انیمیشن انتخاب شده خیلی جذاب به نظرم رسید چون از طرفی بسیار ساده مسئله ی تعادلی که باید در اون صفحه برقرار بشه رو یادآوری می کنه و از طرفی با زیرکی تعادلی که باید بین منفعت شخصی و جمعی وجود داشته باشه رو بیان می کنه و این که این دو تا منفعت در یک راستا هستن و هر دو حد optimum ی دارن که می تونه باعث تعادل بشه اگر یکی از این حد فراتر بره شاید اول برای یکی دو نفر حس نشه اما در نهایت برای هیچ کس بهره ای نداره و شاید بهتره بگم ضرر داره.

 

یه چیز دیگه که در اولین صحنه به نظرم اومد این بود که اینا همش از هم تقلید می کنن بعد متوجه شدم برای حفظ تعادل این کار انجام می شه( شاید یاد گرفته بودن که برای حفظ تعادل این کار رو انجام بدن) اما در آخر همین که همه برای به دست اوردن چیزی که نمی شناختنش ،تلاش کردن و سعی کردن خیلی چیزا رو ندیده بگیرن(در حقیقت این رفتار رو هم از همدیگه تقلید کردن) باعث نابودیشون شد...

 

فکر می کنم هنوز زیاده حرف هایی که می شه در موردش زد اما بیانش یه مقدار برای من مشکله...فکر کنم اولین باریه که یه چیزی رو نقد و بیان می کنم اغلب فقط در ذهنم درس هایی که می گیرم رو مرور می کنم واسه همین یه جورایی خودم رو در جایگاه نقد نمی بینم:icon_redface:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...