Sh.92 3961 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۱ بهار امسال بی تو برایم از پاییز غم انگیزتر است .... قصدم ناراحت کردن شما بچه ها نیست فقط خواستم یادی کنم از کسانی که بودن ولی بهار امسال کنار ما نیستند به یاد پدر عزیزم به یاد رفتگان زلزله اذربایجان و به یاد تمام کسانی که همیشه در قلب ما زنده اند روحشون شاد عجب رسمیه رسم زمونه قصه برگ و باد خزونه میرن ادما از اونا فقط خاطره هاشون به جا میمونه امیدوارم قدر با هم بودنارو بیشتر از قبل بدونیم بیشتر همو دوست داشته باشیم و بیشتر به هم اهمیت بدیم .......... 26 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۱ چند سالیست که هفت سینمان یک سین کم دارد سایه ی پدرم . ---------------- خدا پدر شما ورفتگان همه دوستان رو بیامرزه در این دم دمای عید یادی از اونایی بکنیم که میتونستن باشن ونیستن واین چرخه روزگار میتونه نصیب هممون بشه قدر همو بدونیم با خانوادمون ودوستانمون مهربانتر باشیم وقدر لحظاتی که در کنار همیم رو بدونیم شاد باشید ومانا 24 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۱ منم امسال مادر بزرگم رو از دست دادم هر سال روز اول عید میرفتیم خونه مامان بزرگم حالا امسال هیچ کسی نیست دلم براش خیلی تنگ شده دستت درد نکنه بابت تاپیکی که زدی 14 لینک به دیدگاه
Sh.92 3961 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۱ منم امسال مادر بزرگم رو از دست دادم هر سال روز اول عید میرفتیم خونه مامان بزرگم حالا امسال هیچ کسی نیست دلم براش خیلی تنگ شده دستت درد نکنه بابت تاپیکی که زدی منم همین طور واقعا جای خالی کسی رو هیچ کس دیگه ای نمیتونه پر کنه کاش قدر همو بدونیم 11 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۱ [FLASH=width=100 heigh=100] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] نگاه کن ۱ سالِ بد سالِ باد سالِ اشک سالِ شک. سالِ روزهای دراز و استقامتهای کم سالی که غرور گدایی کرد. سالِ پست سالِ درد سالِ عزا سالِ اشکِ پوری سالِ خونِ مرتضا سالِ کبیسه... ۲ زندگی دام نیست عشق دام نیست حتا مرگ دام نیست چرا که یارانِ گمشده آزادند آزاد و پاک... ۳ من عشقم را در سالِ بد یافتم که میگوید «مأیوس نباش»؟ ــ من امیدم را در یأس یافتم مهتابم را در شب عشقم را در سالِ بد یافتم و هنگامی که داشتم خاکستر میشدم گُر گرفتم. زندگی با من کینه داشت من به زندگی لبخند زدم، خاک با من دشمن بود من بر خاک خفتم، چرا که زندگی، سیاهی نیست چرا که خاک، خوب است. □ من بد بودم اما بدی نبودم از بدی گریختم و دنیا مرا نفرین کرد و سالِ بد دررسید: سالِ اشکِ پوری، سالِ خونِ مرتضا سالِ تاریکی. و من ستارهام را یافتم من خوبی را یافتم به خوبی رسیدم و شکوفه کردم. تو خوبی و این همهی اعترافهاست. من راست گفتهام و گریستهام و این بار راست میگویم تا بخندم زیرا آخرین اشکِ من نخستین لبخندم بود. ۴ تو خوبی و من بدی نبودم. تو را شناختم تو را یافتم تو را دریافتم و همهی حرفهایم شعر شد سبک شد. عقدههایم شعر شد سنگینیها همه شعر شد بدی شعر شد سنگ شعر شد علف شعر شد دشمنی شعر شد همه شعرها خوبی شد آسمان نغمهاش را خواند مرغ نغمهاش را خواند آب نغمهاش را خواند به تو گفتم: «گنجشکِ کوچکِ من باش تا در بهارِ تو من درختی پُرشکوفه شوم.» و برف آب شد شکوفه رقصید آفتاب درآمد. من به خوبیها نگاه کردم و عوض شدم من به خوبیها نگاه کردم چرا که تو خوبی و این همهی اقرارهاست، بزرگترین اقرارهاست. ــ من به اقرارهایم نگاه کردم سالِ بد رفت و من زنده شدم تو لبخند زدی و من برخاستم. ۵ دلم میخواهد خوب باشم دلم میخواهد تو باشم و برای همین راست میگویم نگاه کن: با من بمان! (شاملو) 8 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۱ پدرم بهار آمد و باز تو نیستی... کنار این هفت سین باز جای تو خالی است... چند سال است که عکست را به هفت سینمان اضافه کرده ایم... با آنکه اسم تو از (س) نبود ولی ما عکست را که نشان از وجود تو در بینمان می دهد را به عنوان سرسبزی و سربلندی به هفت سین دلمان اضافه کردیم تا همواره در تمام سال جدید یادت برای ما زنده و گرامی باشد.:icon_gol::icon_gol: 7 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۱ من امسال مادربزرگمو ازدست دادم!خیلی دوسش داشتم!کاش که هنوز زنده بود ومی دیدمش! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده