tina-arch مهمان ارسال شده در 12 خرداد، 2013 من یا از کتابخونه امانت میگیرم یا از نت دانلود میکنم که برام از بقیه جالب تره یا اگه هیچکدوم نشد میخرم .
An@hita 8666 ارسال شده در 15 خرداد، 2013 من که عاشق کتاب خوندنم.رمان هم میخونم اما بیشتر رمان های تاریخی.هم سرگرمین و هم در کنارش آدم یه چیز یاد میگیره.کتاب های ادیان رو هم دوست دارم.اینکه هر دینی چی میگه و چه آداب و احکامی داره.در کل همه جور کتابی میخونم دیگه بستگی داره که کتابش جذبم کنه یا نه. منم زیاد موافق pdf نیستم و با ورق زدن و کلا کاغذ بیشتر حال میکنم.از انبار کردن کتاب هم لذت میبرم 8
sahar 91 9480 ارسال شده در 15 خرداد، 2013 قبلا زیاد از کتابخونه میگرفتم ولی حالا وقت نمیشه وگرنه کتابای خوبی میشه پیدا کرد. خریدن هم خیلی خوبه... ولی وقتی قیمت کتابا رو میبینی ترجیح میدی یا از کتابخونه بگیری (اگه داشته باشه) و یا از نت دانلود کنی. صد البته ورق زدن کتاب چیز دیگریست. به شخصه دوس دارم یه سری کتابای مطرح رو تو کتابخونه خودم داشته باشم. 6
mikrobe-sorati 217 ارسال شده در 26 خرداد، 2013 بستگي ب كتابش داره .. معمولا داستان و رمان رو دانلود ميكنم و مي خونم .. اما كتاباي شعر و روانشناسي رو دوس دارم داشته باشم و ميخرم .. 4
sam arch 55879 ارسال شده در 10 اردیبهشت، 2014 درود به کتاب خون های عزیز... و البته درود مضاعف بر کتاب خور اعظم: سجاد عزیز...(من بابت ابن لغت ببخش سجاد جان..دیگه معادل واسش پیدا نکردم...اینقد که شما می خونی...من روم نمیشه بگم که کتاب می خونم) در مورد پرسش نهال عزیز.... من یک مدتی عجیب به خریدن کتاب و خوندنش دل بسته بودم... البته این فعل ماضی در جمله قبل..به این معنی نیست که دیگه دوست ندارم...ولی یکم ترمز دستی رو کشیدم... دلیلش مربوط به این تاپیک نمیشه که سرتون درد بیارم...ولی به صورت کلی و عامی...کتاب خوندن زیاد...اگر جنبه ش رو نداشته باشی تو رو به حد تشکیک زیاد در همه ی مسائل می رسونه...پایداری رو ازت می گیره... چون جهان مختلف...دید های مختلف...نظرهای مختلف..باعث می شه همیشه در یک موضوع وقتی می خوای حرف برنی...صد کتاب به عنوان رفرنس می آد تو ذهنت...نمی دونی نظر علی بگی..نقی روبگی...مخصوصا این عالم کتاب های اجتماعی و فلسفی...کلا علوم انسانی... ولی در مورد تهیه ی کتاب..همه رقمش رو طی کردم.. هم خریدن...هم قرض گرفتن...هم در بعضی موارد به زور گرفتن....(الان دوست دارم با خوندن پست سجاد عزیز و تعلق ایشون به کتاباش..یک کتابی رو به زور بگیرم ازشون) ولی هر کتابی رو که خریدم....پیش خودم نگه نداشتم...به محض خوندنش...دو تا راه هست... یا اینکه می سوزنمش....که خاکسترش هم دست کسی نرسه...(در مورد کتاب هایی که واقعا ارزش خوندن ندارن..تا حالا کمتر از انگشتان دست اتفاق افتاده) یا هدیه می دم به دوستان دیگه ام... من الان کتابخونه ام...غیر از کتاب های مرتبط با رشته ام...کتاب دیگه ای نیست... حتی رمان...حتی یک مجموعه ی کوتاه از داستان کوتاه هم نیست... قائل هستم که اگر قرار آگاهی شکل بگیره...بهتره کمک کنم یک جمع بزرگتری به آگاهی برسن...و بشیم یک جمع آگاه....نه که انباری از کتاب واسه خودم داشته باشم... البته آرشیو کتاب لذت بخش ترین لحظه هاست..اینکه برگردی ببینی چه کتاب های خوبی رو خوندی... و اینکه باز تورق کنی...و دوباره و صد باره بخونیشون....این حس رو لمس کردم...می دونم لذت داره.. ولی این گنجینه وابستگی می آره...انگاری بعد یک مدت ذهنت زنجیر می شه با این کتاب ها... بگزریم...هر چه گفتم نظر شخصی بود..تعمیم نمی دم...درست و غلط نداره...واسه من اینجوریه... ولی اگر اعدامم هم بکنین..کتاب رو با تبلت نمی خونم...اگر از نت دانلود کتم...پرینت می گیرم بعد میخونم...اصلا چشما رو پیر می کنه این تبلت... آره نستالژی بازم...باید بوی کاغد بخوره به مشامم که لذت ببرم... اوووووه....چقد روده درازی کردم...ببخشید... با ربط و بی ربط به تاپیک گفتم.... آرامش پیشکش لحظه هاتون 6
spow 44198 ارسال شده در 10 اردیبهشت، 2014 و البته درود مضاعف بر کتاب خور اعظم: سجاد عزیز...(من بابت ابن لغت ببخش سجاد جان..دیگه معادل واسش پیدا نکردم...اینقد که شما می خونی...من روم نمیشه بگم که کتاب می خونم) سلام بر استاد ارجمند و رفیق دوست داشتنی ام سام عزیز والا داریم جبران مافات میکنیم لنگ لنگان شاید شایسته حضور در حضور چون شما دوستانی بگردیم عزیزی هم خریدن...هم قرض گرفتن...هم در بعضی موارد به زور گرفتن....(الان دوست دارم با خوندن پست سجاد عزیز و تعلق ایشون به کتاباش..یک کتابی رو به زور بگیرم ازشون) گردن بنده متعلق به شماست کتاب حاشا وکلا چون جهان مختلف...دید های مختلف...نظرهای مختلف..باعث می شه همیشه در یک موضوع وقتی می خوای حرف برنی...صد کتاب به عنوان رفرنس می آد تو ذهنت...نمی دونی نظر علی بگی..نقی روبگی...مخصوصا این عالم کتاب های اجتماعی و فلسفی...کلا علوم انسانی... یعنی عاشق این خلاصه ومفید وساده گفتنتم تنها چارش همونه که همشونو بسوزونی یا اینکه از راههای رسیدن به خدا یک روش ابداعی مخصوص به خود هم به لیست موجود اضافه کنی والا من جرات نکردم فعلا بسوزونمشون یا از دستشون بدم ولی فعلا با این راه حل من دراوردی کجدار ومریز داریم سر میکنیم 4
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 5 خرداد، 2014 قبل تر ها که پول تو جیبی دستمون نمیدادن از کتابخونه میگرفتم گاهی میشد حتی میرفتم 6تا کتاب با هم میگرفتم و تمام شبانه روز چسبیده بود به دستم از دوستام امانت نمیگیرم معمولا چون هیچ کدومشون کتاب نمیخونن:icon_pf (34)::icon_pf (34): هیچ وقت دوست ندارم کتاب امانت بدم تا حالا نشده به کسی امانت بدم و درست بیاره تحویلم بده یا گمشون میکردن یا داغون الان که خودم معمولا کتابایی که دوس دارم رو حتی اگر چند بار همو خونده باشم،بازم میخرمشون البته بودجه خیلی کمه واسه همین کم میتونم این کار رو انجام بدم ولی امانت گرفتن از کتابخونه رو هم دوس دارم بخصوص چرخ زدن بین قفسه ها فعلا که البته خیلی کم دسترسی به کتاب ارم اینکه pdfهم بخوام بخونم خیلی حس بدی بهم دست میده دوس دارم کتاب واقعنی باشه 3
Shiva-M 8295 ارسال شده در 5 خرداد، 2014 من معمولا از کتابخونه استفاده می کنم، ماشالا انقد قیمت کتاب بالاست که.... ضمن اینکه همه ی کتابایی که می خوام رو هم کتابفروشیا ندارن، تا حالا کتابخونه تقریبا ج داده نیازم رو برطرف کرده، ولی خوب بعضی کتابا هم هستن که تو کتابخونه نمی یابم و دانلود می کنم، یه آرشیو تقریبا خوب pdf دارم ولی سخته بخوای مداوم به صورت ایبوک بخونی، کم پیش اومده از کسی امانت بگیرم فعلا که از کتابخونه می گیریم می خونیم 2
ارسال های توصیه شده