رفتن به مطلب

وقتی بابا لنگ دراز را می نوشت - جین وبستر


spow

ارسال های توصیه شده

وقتی بابا لنگ دراز را می نوشت

 

جین وبستر برای خیلی از ما مساوی است با بابا لنگ دراز. شاید به همین خاطر است که همه مان جودی آبوت را می شناسیم اما جین وبستر را نه. او انگار بهترین خاطرات ما را نوشته. انگار که مشکلات ما را داشته. آخر جین وبستر شخصیت زنانی را در کتاب های مختلفش خلق کرده که فعال و جوان و باهوشند؛ زنانی که نمی خواهند محدودیت های جامعه را مانع تحقق آرزوهای شان ببینند و در عین حال شوخ طبع و دوست داشتنی هم هستند.

 

جین وبستر متولد سال ۱۸۷۶ میلادی بود و فقط نزدیک به چهل سال عمر کرد. اسم اصلی اش آلیس بود و در نیویورک به دنیا آمده بود. خانواده اش یک خانواده ی سنتی معمولی نبودند و مادربزرگش از جمله افرادی بود که برای تساوی نژادی و حق رأی زنان در آمریکا فعالیت های زیادی انجام داده بود. شخصیت های مشهور در خانواده جین هم کم نبودند. مادرش خواهرزاده مارک تواین نویسنده ی بزرگ آمریکایی بود و همین نسبت فامیلی باعث شده بود که تواین و پدر جین با هم کار کنند. پدر جین چارلز وبستر در ابتدا مدیر تجاری برنامه های تواین بود و بعد در چارچوب یک مؤسسه ی انتشاراتی، بعضی از مهم ترین آثار تواین مثل هاکلبری فین را چاپ کرد. اما هم کاری چارلز وبستر و تواین با فراز و نشیب های زیادی همراه بود که در زندگی جین هم تأثیر زیادی داشت. مشکلات مختلف کاری نهایتا" رد سال ۱۸۸۸ میلادی باعث شد پدر جین موقتا" از کار دست بکشد. اما بازگشت او به کار با استقبال تواین مواجه نشد و تواین اتهاماتی را علیه چارلز وبستر مطرح کرد که زندگی خانواده ی وبستر را به کل عوض کرد و در سال ۱۸۹۱ میلادی هم به خودکشی پدر منجر شد.

 

جین وبستر متولد سال ۱۸۷۶ میلادی بود و فقط نزدیک به چهل سال عمر کرد. اسم اصلی اش آلیس بود و در نیویورک به دنیا آمده بود. خانواده اش یک خانواده ی سنتی معمولی نبودند.

 

در سال های بعد از این ماجرا، آلیس (که اسمش هنوز جین نشده بود) در رشته ی نقاشی روی چینی درس خواند و بعدش هم به مدرسه ای شبانه روزی رفت تا موسیقی، هنر و نوشتن را یاد بگیرد. این مدرسه الهام بخش بسیاری از ماجراها، جزئیات و شخصیت هایی است که در آثار جین وبستر آمده اند و به خصوص در رمان "فقط پتی" حتی اسم اتاق ها، برنامه ی روزانه ی دختران دانش آموز و برخی جزئیات دیگر عینا" آمده. آلیس در این مدرسه با یک دختر دیگر به اسم آلیس هم اتاق بود و به همین خاطر بود که اسم جدید آلیس وبستر شد "جین" و تا آخر عمرش هم این اسم سرجایش ماند.

 

اما تأثیر زندگی جین بر آثارش به همان مدرسه ختم نشد. او بعدها درسش را در یک کالج ادامه داد و رشته ی انگلیسی و اقتصاد خواند و همان جا هم بود که به مسائل اجتماعی به خصوص وضعیت کودکان فقیر یا بزهکار علاقه مند شد. تجربه های جین در این کالج در کتاب های «بابا لنگ دراز» و «وقتی پتی به دانشکده می رفت» به کرات استفاده شده. جین همان جا با دختری دوست شد که آدلاید نام داشت و بعدها شاعر معروفی شد. آدلاید و جین فعالیت های ادبی، سیاسی و اجتماعی مشترکی را در سال های بعد دنبال کردند و این در حالی بود که در آن زمان، هنوز زنان در آمریکا حق رأی نداشتند.

 

در همان دوران کالج بود که جین شروع کرد به نوشتن برای یک نشریه ی محلی، یک ترم را هم در اروپا سپری کرد و در این مدت در فرانسه، انگلیس و ایتالیا اقامت داشت. کتاب «شاهزاده گندم» یکی از نوشته های جین است که مستقیما" تحت تأثیر این سفر نوشته شده است. دو هم شاگردی از کالج در این سفر همراه جین بودند که یکی از آن ها یعنی اتلین مک کینی بعدها نقش مهمی در زندگی او بازی کرد.

 

جین بعد از تمام شدن درسش به خانه ی پدری در فردونیا برگشت و آن جا شروع کرد به نوشتن کتاب «وقتی پتی به دانشکده می رفت». جین در این کتاب، زندگی دخترانه در کالج را با طنز جذابی توصیف می کند و با وجود این که بیش تر از یک قرن از نوشته شدن آن می گذرد واقعا" جذابیت کتاب حفظ شده است. ظاهرا" جین ابتدا برای پیدا کردن ناشر برای این کتاب مشکل داشت اما نهایتا" در سال ۱۹۰۳ میلادی موفق به چاپ آن شد. در همان زمان ها بود که جین نوشتن داستان های کوتاهی را آغاز کرد که بعدها در کتاب «هیاهوی بسیار در مورد پیتر» جمع آوری شدند.

 

تجربیات زندگی جین با ادامه ی سفرهایش به نقاط مختلف دنیا ادامه پیدا کرد و او در کنار دو هم شاگردی اش به مصر، هند، برمه، سریلانکا، اندونزی، هنگ کنگ، چین و ژاپن سفر کرد. بعد از این سفرها بود که کتاب های دیگر جین یعنی «جری جوان» و «راز چهار استخر» هم چاپ شد.

 

زندگی جین وبستر بعد از چاپ «بابا لنگ دراز» تحولات زیادی داشت. ابتدا دوست صمیمی اش آدلاید به سل مبتلا شد. آدلاید ظاهرا" الگوی جین وبستر در خلق شخصیت پتی بوده و عناصری از شخصیت او در خلق جودی آبوت هم به کار گرفته شده بود. آدلاید اما در برابر بیماری سل دوام نیاورد و این بیماری در نهایت در سال ۱۹۱۴ میلادی باعث مرگ او شد.

 

در این فاصله جین با برادر یکی از هم سفرانش یعنی گلن فوردمک کینی برادر اتلین دوستی نزدیکی داشت. گلن قبلا" با زنی که از لحاظ روانی تعادل نداشت ازدواج کرده بود و زندگی غم انگیزی داشت زیرا همسرش دائما" به دلیل حملات عصبی در بیمارستان بستری می شد. گلن فورد مک کینی در نتیجه ی این مشکلات به الکل رو آورده بود و خلاصه دقیقا" همان شرایطی را داشت که در رمان «دشمن عزیز» گریبان دکتر رابین مک ری را گرفته است. گلن و همسرش در سال ۱۹۰۹ میلادی درخواست طلاق دادند اما طلاق در آن زمان امری غیر معمول بود و به همین خاطر جدایی رسمی آن ها تا سال ۱۹۱۵ میلادی طول کشید. گلن فورد مک کینی که هنوز خاطره ی این زندگی را با خود داشت در سال ۱۹۱۲ میلادی به همراه خواهرش اتلین و جین وبستر به ایرلند سفر کرد و کم کم از حال و هوای قبلی اش درآمد و دوستی نزدیکی و عاشقانه ای هم با جین داشت.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

این ماجراها در حالی بود که در سال ۱۹۱۱ میلادی کتاب دیگر جین با نام «فقط پتی» چاپ شده بود و او شروع کرده بود به نوشتن «بابا لنگ دراز» که بعدها معروف ترین کتابش شد. «بابا لنگ دراز» قصه ی دختر یتیمی است به نام جروشا آبوت که در یک پرورشگاه زندگی می کند اما با حمایت مالی و روانی یک مرد پول دار و ناشناس می تواند به دانشکده برود و به تدریج خودش را در جامعه پیدا کند. این کتاب، البته غیر از فصل اولش تماما" نامه هایی است که جروشا یا همان جودی به بابا لنگ دراز می نویسد. «بابا لنگ دراز» در سال ۱۹۱۲ میلادی چاپ شد و سال هاست که هم چنان با استقبال روبه رو است.

 

اما زندگی جین وبستر بعد از چاپ «بابا لنگ دراز» تحولات زیادی داشت. ابتدا دوست صمیمی اش آدلاید به سل مبتلا شد. آدلاید ظاهرا" الگوی جین وبستر در خلق شخصیت پتی بوده و عناصری از شخصیت او در خلق جودی آبوت هم به کار گرفته شده بود. آدلاید اما در برابر بیماری سل دوام نیاورد و این بیماری در نهایت در سال ۱۹۱۴ میلادی باعث مرگ او شد. یک سال بعد گلن فورد مک کینی که رسما" از همسرش جدا شده بود در مراسمی بی سروصدا با جین وبستر ازدواج کرد. آن ها زوج معروفی بودند به طوری که در زمان ماه عسل شان تئودور روزولت رئیس جمهور سابق آمریکا به دیدارشان رفت و از قول او نقل شده که همیشه می خواسته «این جین وبستر معروف» را ملاقات کند.

 

جین در این مدت نوشتن ادامه ی بابا لنگ دراز یعنی رمان «دشمن عزیز» را هم شروع کرده بود و چاپ این کتاب هم با استقبال خیلی خوبی مواجه شد. «دشمن عزیز» داستانی است که با به عهده گرفتن سرپرستی نوانخانه ی جان گری یر توسط سالی مک براید، یکی از دوستان جودی شروع می شود و ماجراهای او در نوانخانه از جمله آشنایی اش با دکتر رابین مک ری را روایت می کند. مک ری همان شخصیتی است که زندگی اش شباهت زیادی به گلن فورد مک کینی داشته است.

 

جین وبستر و گلن فورد مک کینی زندگی شاد و خوبی داشتند اما جین در سال ۱۹۱۶ میلادی و بعد از چاپ «دشمن عزیز» باردار شد و پزشکان به او هشدار دادند که وضع حمل خطرناکی خواهد داشت. همین طور هم شد و او یک روز بعد از به دنیا آوردن دخترش از دنیا رفت. نام این دختر به یاد مادرش جین گذاشته شده است.

 

در ایران نوشته های جین وبستر خیلی طرف دار داشته و بابا لنگ دراز، دشمن عزیز، وقتی پتی به دانشکده می رفت و جری جوان به فارسی ترجمه شده اند. اسم مترجمانی مثل سوسن اردکانی، میمنت دانا و داریوش شاهین همیشه جین وبستر را یادمان می آورد.

 

● رد پای علایق شخصی جین در کتاب هایش

 

جین وبستر طرف دار حق رأی زنان و تحصیل آن ها بود. او بارها در تظاهرات گروه ها حامی حق رأی زنان شرکت کرد و از آن جا که خودش تحصیلات خوبی داشت همیشه در کتاب هایش بر نقش تحصیلات در شکل گیری شخصیت تأکید زیادی داشته است. جین وبستر معتقد بود که تحصیلات باعث می شود افراد در جامعه نقش مفیدتری به عهده بگیرند. از طرف دیگر، زنان در نوشته های جین وبستر نقش محوری دارند. او خودش زن مدرن، آزادمنش و دنیا دیده ای بود و شخصیت های زن در کتاب هایش هم همین طور هستند و رابطه شان با مردان هم از نوع اطاعت و دنباله روی نیست. اکثر رمان هایی که جین وبستر نوشته در مؤسساتی اتفاق می افتند که یا کلا" دخترانه هستند یا یک زن مدیر آن هاست. این زنان تحث تأثیر مردانی که امور بخش های دیگر جامعه را می چرخانند نیستند و در عین حال در مجموعه ی تحت مدیریت خودشان اصلاحات مفیدی انجام می دهند. البته در ابتدا زنان در آثار جین وبستر از این هراس دارند که شکست بخورند یا نتوانند از توانایی و حسن نیت خود استفاده کنند اما در نهایت هیچ یک از این زنان نمی خواهند در چارچوب الگوهای تعریف شده برای زنان در جامعه محدود باقی بمانند.

 

او در عین حال زمانی رمان هایش را نوشت که بحث وراثت و نژاد به صورت گسترده در آمریکا مورد توجه قرار داشت و کتاب های زیادی نیز در این خصوص نوشته شده بود. جین در «دشمن عزیز» به وضوع به مسئله ی وراثت اشاره کرده اما با زبان سالی مک براید می شنویم که اگر شرایط برای کودکان بزهکار فراهم باشد می توان رفتار آن ها را هم اصلاح کرد و این همان چیزی است که خود جین وبستر هم به آن اعتقاد داشت. جین در عین حال به خاطر علاقه ای که به فعالیت های اجتماعی داشت مسائلی مانند به فرزندی پذیرفتن کودکان یتیم را از دیدگاهی خاص در کتاب هایش مورد توجه قرار داده است. دیدگاه جالب دیگر در آثار جین وبستر این است که او به نظام خانوادگی یا آموزشی اقتداگرا علاقه ای نداشت و آن را مفید قلمداد نمی کرد. در اکثر رمان های جین وبستر نیز شخصیت های اصلی در موقعیتی ترسیم شده اند که دیدگاه های پدر و مادر یا جامعه بر آن ها تأثیر مستقیمی نمی گذارد و فرصتی وجود دارد تا هر کس به علایق خودش برسد و به مدل خودش زندگی کند. جین وبستر با این ترتیب نشان می دهد که میزان نفوذ هر نسل بر نسل بعدی دائما" رو به کاهش است و هر کس فقط باید خود خودش باشد.

 

نویسنده: فرزانه سالمی

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...