- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ «لیدی مالوُوان آگاتا ماری کلاریسا»، مشهور به [ بانو ] «آگاتا کریستی» و ملقب به «ملکه جنایت»، مشهورترین نویسنده در زمينه جنایی ـ پلیسی است که تأثیر بسیاری بر نویسندگان عصر طلایی ادبیات جنایی و نویسندگان بعد از خود گذاشت. وي آثاری در زمينه هاي دیگر نیز دارد، اما تنها 66 رمان و چندین مجموعه داستان جنایی او (بویژه آنهایی که شخصیت اصلی آن، هرکول پوارو یا خانم مارپل است)، نامش را تا این اندازه بلندآوازه کرده است. آگاتا کریستی در «تورکوای» از توابع دِووُن در انگلستان به دنیا آمد و کوچکترین فرزند خانواده بود. او پدر و برادرش را در کودکی از دست داد و بدون آنکه به مدرسه برود، در خانه و تحت نظر مادرش، تحصیلات خود را به پايان رساند و به يادگيري موسیقی پرداخت. وي در سال 1914، با «كلنل آرشيبالد كرستي»، يك شاهزاده و اشراف زاده انگليسي ازدواج کرد و پنج سال بعد، صاحب يك فرزند دختر شد. كريستي طي جنگ جهانی اول به عنوان پرستار به جبهه جنگ رفت و دانستنيهاي بسیاری در مورد پزشکی کسب کرد که بعدها در رمانهایش از آنها بهره برد. آگاتا كريستي در سال 1930 با «سر ماكس مالون» زمين شناس و استاد دانشگاه آكسفورد ازدواج كرد. وي در ازدواج اول خود، تجربه هاي زيادي را از محيط اشرافي انگلستان به دست آورد و در زندگي با همسر دوم خود – كه باستان شناس بود و آگاتا با وي سفرهاي زيادي به مشرق زمين كرد - با آداب و رسوم زندگي مردم در اين مناطق آشنا شد. آگاتا كريستي از كودكي علاقه شديدي به خواندن كتابهاي «جين استين»، «چارلز ديكنز» و «سر آرتور كانن دويل»، آفريننده شخصيت شرلوك هولمز داشت. از اين رو شروع به نگارش داستانهاي جنايي كرد. در حقيقت، كريستي دنباله رو كارهاي پليسي «كانن دويل» بود، ولي روش تازه و پيشرفته تري را نسبت به او در پيش گرفت. وي حدود صد اثر از خود به جاي گذاشت. قهرمانان اصلي داستانهاي او، پيرزن انگليسي به نام «جين مارپل» و يك كارآگاه بلژيكي به نام «هركول پوارو» بودند. نزدیک به یک میلیارد نسخه از کتابهای آگاتا کریستی در بریتانیا و یک میلیارد نسخه از آن در سرتاسر جهان به فروش رفته است. کریستی در سال 1955، نخستین کسی بود که جایزه «استاد اعظم» را از «مجمع معمانویسان امریکا» دریافت کرد. در سال 1967، مدرک افتخاری دانشگاه «اکستر» انگلیس به او داده شد و در سال 1967 به ریاست باشگاه کارآگاهی بریتانیا رسید. وي در سال 1971 نیز بالاترین نشان افتخار خود، یعنی لقب «دِیم» (بانو) (معادل لقب افتخاری سِر) را دریافت کرد. کتابهاي او بارها و بارها به صورت فیلم، داستانهاي زنجيره اي و نمایشنامه درآمده و از جمله محبوبترین کارها بوده اند. برای نمونه میتوان به نمایشنامه او با نام «تلهموش» اشاره کرد که مقام طولانیترین اجرا را در شهر لندن دارد. این نمایشنامه از سال 1955 تا به حال، بیش از 20000 بار در شهر لندن به روي صحنه رفته است. برخي از مشهورترين آثار او عبارتند از : 1- راز قطار آبی The Mystery of the Blue Train) - 1928) 2- قتل در بینالنهرین 1936 - (Murder in Mesopotamia) 3- پنج خوک کوچک Five Little Pigs) - 1924) 4- فیلها به یاد میآورند Elephants Can Remember) - 1972) 5- پرده [آخرین اثری که هرکول پوارو در آن نقش دارد] - Curtain) 1975 ) 6- جسدی در کتابخانه The Body in the Library) - 1942) 7- نمسیس - Nemesis)1971) 8- قتل در قطار سریعالسیر شرق (Murder on the Orient Express) آگاتا كريستي در چهل و چهار سالگي، يكي از زيباترين داستانهاي خود را با نام «قتل در قطار سريع السير» به چاپ رساند. وي علاوه بر آثار پليسي، آثار رمانتيك هم دارد. سرانجام، آگاتا كريستي (ملكه جنايت)، در سال 1976 و در سن هشتاد و شش سالگي درگذشت. برگرفته از : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ آشپزی نویسنده معروف و غذای مورد علاقه او آگاتا کریستی خالق شخصیتهای ماندگار مثل هرکول پوآرو و خانم مارپل علاقه خاصی به کیک صبحانه انجیر داشت. بعضی خوراکیها هستند که نمیشود جلوی خود را گرفت و هر چه جلویت باشد میخوری. آگاتا کریستی چنین علاقهای به خامه داشته و تمام اهالی دِوِن از این علاقه مطلع بودهاند. در کتاب «آگاتا کریستی در خانه» هیلاری ماکاسکیل و متیو پریکارد از زبان هم شهریهای این نویسنده نوشتهاند: «آگاتا شیفته غذاخوردن بود، از همه بیشتر دیوانه خامه بود. یک فنجان کامل را میخورد. همیشه کنار ماشین تحریرش یک فنجان پر خامه بود.» حتی شخصیتهای محبوب داستانهای کریستی نیز به خامه علاقه ویژهای دارند. خانم مارپل به شدت به خامه علاقه دارد و حتی هرکول پوآرو سختگیر نیز شیفته خامه است. کریستی علاقه خود به خامه را از هیچکس پنهان نکرده بود؛ در کتاب «آگاتا کریستی در خانه» همچنین اشاره شده که «او عادت داشت از لیوانی بزرگ خامه بخورد، روی لیوان هم نوشته شده بود "حریص نباش!".» اما به گفته پیکارد که نوه کریستی است، او هرگز به این هشدار عمل نمیکرد! با وجود علاقه شدید نویسنده «قتل در قطار سریعالسیر شرق» به خامه، تنها یک نفر میتوانست جلوی او را البته تاحدودی بگیرد؛ این شخص کسی نبود جز جرج گولر، سرپیشخدمت خانه کریستی. گولر برای اینکه دسر مهمانیهای کریستی یکنواخت نباشد به او اجازه نمیداد، هر هفته دسر را انتخاب کند، و انتخاب دسر هر مهمانی را برعهده یکی از مهمانان میگذاشت، هر وقت نوبت به آگاتا کریستی میرسید، او بیدرنگ انجیر تازه با خامه را انتخاب میکرد. کریستی در باغ خانهاش در گرینوی چند درخت انجیر کاشته بود و برای دسر دوست داشت انجیر تازه بخورد. نوشیدنی موردعلاقه کریستی چای بود. اما چایی که به سبک اهالی دون آماده میشد و به همراه کیک صبحانه، مربا و حجم بالایی از خامه سرو میشد. کریستی از کودکی به نوشیدن چای با خامه عادت داشت و حتی گاهی کیک صبحانه محبوبش را که با انجیر درست میشد، فراموش میکرد. کریستی در میان خامهها، خامه دونشایر را از همه بیشتر دوست داشت، هرچند خودش معتقد بود دیگر این خامه طمع خامه کودکیهایش را نداشت: «چه بگویم! دیگر حتی در دون هم خامه دونشایر گیر نمیآید، یادش به خیر!» 2 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۱ من عاشق داستاناش بودم ... 16 17 سالم که بود همه کتاباشو میخوندم .... خیلی به نظرم باهوش بوده که تونسته چنین داستانهایی رو خلق کنه 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده