hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ جلیل صفربیگی سال ۱۳۵۲ در ایلام به دنیا آمد. وی دارای مدرک کارشناسی ریاضی و مسئول واحد ادبيات حوزه هنري استان ايلام است. شعرهای ایشان در قالب رباعی و شعر نو می باشد. خلاقيت و كشفهاي ناب و زيبا در شعرهای عاشقانه و اجتماعي صفربيگي فراوان است و رباعی های مذهبی ایشان بسیار دلنشین می باشد. اینم یه سری از اشعار این شاعر خوب ایران زمین : خوب و بد اشتباه را بگذارید شیطان و من و گناه را بگذارید میخواهم از این به بعد، آدم باشم لطفا سر من کلاه را بگذارید **************** با عشق طلسم گرگ را میشکنیم شب-این قفس سترگ-را میشکنیم هرچند تبر به دوشمان نیست ولی یک روز بت بزرگ را می شکنیم **************** هر چند كه خسته ايم از اين حال نيا! شرمنده! اگر ندارد اشكال نيا! ما خط تمام نامه هامان كوفي است آقاي گلم زبان من لال نيا! **************** هر چند كه بيمار تو هستيم همه ديوانه ي ديدار تو هستيم همه بين خودمان بماند آقا عمري است انگار طلب كار تو هستيم همه *************** هم چاه سر راه تو بايد بكنيم هم اينكه از انتظار تو دم بزنيم اين نامه ي چندم است كه مي خواني داريم ركورد كوفه را مي شكنيم *************** 5 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ چندیست دلم به کوچهی عقل زدهست -دیوانه چه داند که چه خوب و چه بد است؟- عشق تو به غیر درد سر نیست ولی قربان سری که درد کردن بلد است *** راهم راهم راهم راهم راهم گم گم گم گم گم گم گم در راهم من آبروی رباعیات را بردم خیام! من از تو معذرت میخواهم! *** گیسوی تو قصهای پر از تعلیق است جمعیست که حاصلش فقط تفریق است موهات چلیپایی و ابرو کوفی خط لب تو چقدر نستعلیق است *** باد آمد و رخنه کرد در باورها پاییز وزید در رگ دفترها بر روی ترانههای من بسته شدند درها درها درها درها درها *** در دفتر شعر من صدا پنهان است یک رود پر از ستاره در جریان است من در سر خود ابر زیادی دارم جیب کلمات من پر از باران است *** دل-بی تو- درون سینهام میگندد غم از همه سو راه مرا میبندد امسال بهار بی تو یعنی پاییز تقویم به گور پدرش میخندد *** کم نامهی خاموش برایم بفرست از حرف پرم گوش برایم بفرست دارم خفه میشوم در این تنهایی لطفاً کمی آغوش برایم بفرست *** هرچند که خشکچوب این جالیزم از جای خودم درخت برمیخیزم از زندگی مترسکی خسته شدم دارم به خودم کلاغ میآویزم *** ما با تو که روبهرو شدیم آقاجان! پیش تو بیآبرو شدیم آقاجان! خواندیم تو را و خودمان خوابیدیم چوپان دروغگو شدیم آقاجان! *** کم زندگی مرا نمایش بدهید تابوت برای من سفارش بدهید باید بروم گور خودم را بکنم لطفاً دو سه سطر مرگ را کش بدهید 6 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۱ باید می دانستم سرانجام تو را از اینجا خواهد برد این جاده که زیر پای تو نشسته بود . 3 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۲ من - آینه ای که روبرویت هستم- هرآینه گیج و ویج و منگ و مستم نه!پلک بزن سکوت تو زیبا نیست با پوست خود حرف بزن با دستم 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۲ ابری بده آرام بگیرم در تو رودی هستم که ناگزیرم در تو... نزدیک بیا مرا بغل کن آرام بگذار که آرام بمیرم در تو 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۳ من نام کسی نخوانده ام الا تو با هیچ کسی نمانده ام الا تو عید آمد و من خانه تکانی کردم از دل همه را تکانده ام الا تو 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده