Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ قصد داشتم گيلك و قزوين رو بگمجك هايي كه براي اين اقوام ساخته شدند از نوع تخريب نژادي هست ولي جوك هايي كه براي اصهفان يزد كاشان مشهد ...گفته شدند از نوع تفاوت فرهنگي هست. يكسري خرده فهنگ ها هست كه در يك قوم يا مردم يك منطقه پذيرفته شده هست ولي برا مردم قوم ديگه يا منطقه ي ديگه نه. جك هايي كه براي اصفهان گفته شده از اين دست هست. من اصفهان درس خوندم.اوايل از بيش از حد مادي بودن اصفهاني ها خيلي خيلي حالت بدي بهم دست مي داد و پيش خودم مي گفتم حق دارن هر چي مي گن در موردشون(با عرض پوزش).ولي بعد از گذشت چند ترم متوجه شدم كه اين يك فرهنگ كاملا جا افتاده هست و البته ريشه ي تاريخي هم دارد. مردم مناطق كويري در گذشته بسيار بسيار سخت كسب روزي مي كردند و براي ذره ذره ي دارايي و اسبابشان زحمتي طاقت فرسا مي كشيدند.به همين دليل در هنگام هزينه كرد و مصرف بسيار دقت مي كردند كه به درستي مصرف شود و بي جهت از كف نرود.اين شده كه اكثر شهر هاي كويري ما مردماني مقتصد دارد. اين خصيصه در طول قرن ها تبديل به فرهنگ شده و از عقب ان فرهنگ هاي مرتبط با ان نيز رشد كرده.براي همين در بين مردمان خود منطقه احساس ناخورسندي ايجاد نمي كند.اما براي كسي كه از خارج از اين محيط وارد مي شود و اين پيشينه را نمي داند بر خورد هاي اوليه خيلي نا مهفوم و گنگ است. اگر دقت كرده باشيد (حداقل در چشم من كه از خارج به اين مجموعه مي نگرم) نسل جديد در حال تغيير هست و اين خصيصه در حال رنگ باختن هست و اين دليلش تغيير در نوع كسب درآمد است.امروزه مراكز صنعتي منابع درآمدي سرشاري را به اين شهر را آورده و پول درآوردن بسيار آسان ترشده لذا خرج كردنش نيز آسان تر شده. البته هنوز شم اقتصادي از بين نرفته منتها ديگر از دودو تا چهارتا هاي آنچناني نيز خبري نيست. حال حساب كنيد مردماني با اين خصوصيات در مقابل مردماني قرار مي گيرند كه از مناطق حاصل خيز و پر بركت آمده اند (دوره ي صفوي) و عادت به ريخت وپاش دارند .اين خصوصيت كه در جاي خودش بسيار مهم و ضامن بقاي يك قوم بوده بد جلوه مي كند و محيط مناسبي براي فكاهي سازي فراهم مي ايد. بار ديگر اين قوم با مردمان لر برخورد دارند(از زمان فتحعلي شاه به بعد اصفهان زير نظر بختياريها قرار داشت).لر ها هم مردمان كوهستان هستند.غم نان فردا ندارند .طبيعت پر بركت در اختيارشان بوده و... باز هم بازار فكاهي رونق مي گيرد. يكي از اصلي ترين پايگاه هاي انقلاب 57 دراصفهان بود.براي ان منظور نيز بازار فكاهي را داغ مي كنند كه بگويند اگر اينها بر سر كار بيايند مملكت به كنسي مي افتد و .... و اين روند تا امروز نيز ادامه دارد كه البته در سال هاي اخير كم رنگ تر شده سپاس قدیمیا گفته اند:طلا که پاکه چه منتش به خاکه!!!من دارم خودمو در نظر میگیرم و اطرافیانمو تا مصداقی بیابم اما نمی یابم!!! کاش امور به کنس ها رسیده بود تا به کسانی که بر باد دادند!!!:obm: ولی این حرف رو قبول ندارم بقیه جکها نژادیه مال ما فرهنگی....فرهنگ مردمانی را یر سوال و تهمت الکی بردن هم خیلی جنبه منفی داره:icon_razz: 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ سپاسقدیمیا گفته اند:طلا که پاکه چه منتش به خاکه!!!من دارم خودمو در نظر میگیرم و اطرافیانمو تا مصداقی بیابم اما نمی یابم!!! کاش امور به کنس ها رسیده بود تا به کسانی که بر باد دادند!!!:obm: ولی این حرف رو قبول ندارم بقیه جکها نژادیه مال ما فرهنگی....فرهنگ مردمانی را یر سوال و تهمت الکی بردن هم خیلی جنبه منفی داره:icon_razz: شما از درون سيستم داريد نگاه مي كنيد و طبيعي هست كه كمبود و عيبي احساس نكنيد. توضيح دادم من به عنوان يك فرد خارج از سيستم اوايل خيلي احساس مي كردم ول بعدا كه آشنايي پيدا كردم برام خيلي خيلي عادي و طبيعي بود. يا مثلا در مورد شيرازي ها .دل خوش داشتم و لذت بردن از زندگي و كنار جوي آبنشستن و آواز خواندن و ....همه ي اينها از ديد يك خارجي تعبير به تنبلي شد .در صورتي كه اين نيست واقعا.شما در شيراز آواز هم كه بخوانيد خداوند به شما بركت و روزي مي دهد لذا مردمانش نياز به كار سخت نداشتند و سعي مي كردند غرق در خوشي هاي دنيا و بهره گيري از نعمت هاي آن شوند. اين ها زير سوال بردن كل نژاد و فرهنگ نيست بلكه سخره گرفتن يك خصوصيت جمعي يا act اجتماعي هست . اين تفاوت هاي رفتاري از هر جامعه اي به جامعه ي ديگر قابل مشاهده است و مختص جوامع ايراني نيست اما مسخره كردن آن ظاهرا مخصوص ما است.ولي در مورد مثلا ترك ها به طور كلي مي گويند آنها فلان يا لرها فلان يا گيلكي ها فلان. و كل رفتار و كاراكتر اجتماعي و قومي آنها را زير سوال مي برند. البته هر دو بد است و يكي از يكي بد تر است. دوستي سوال كرد چرا در مورد كرد ها و بلوچ ها جك وجود ندارد كه سر فرصت به اين موضوع خواهم پرداخت.فقط بصورت اشاره اينكه خوشبختانه در بين اين دو جامعه خاين اجتماعي وجود ندارد. اينكه اين خاين اجتماعي كيست و چرا هست جاي حرف زيادي دارد. نكته ي ديگر اينكه اين دو قوم بزرگ ايراني به علت سياست هاي بسيار غلطي كه در طول 100 سال گذشته اعمال شده حالت بسيار بسيار تدافعي دارند و هر گونه تحريك اجتماعي(كه بسيار خطرناك تر از تحريك سياسي و نظامي است) مي تواند به بحراني غير قابل كنترل و خداي نكرده جدايي بيانجامد لذا مانور بر روي اين دو قوم بسيار بسيار كم است.(شكر خدا) 5 لینک به دیدگاه
mojhde.z 345 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ متاسفانه ایرانی ها برای اینکه خنده بر لب دیگری بیارن قوم ها و طایفه های ایرانی رو به تمسخر میگیرند،بدون تردید اکثر ماها این کارو انجام میدیم، میگید نه!!!کافیه یه سر به smsهاتون بزنید!!!!!!!!!!!!!:yes: 4 لینک به دیدگاه
edvin 456 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ اگر به دلیل ارتباط با کشورهای اروپایی، گذار از مناسبات عشیرهای و قبیلهای و حرکت در مسیر مدرنیسم و صاحب فکر بودن و نگرش بیتعصب به مسائل داشتن و انسان دیدن ِ زن، بیغیرتی است، گیلک بیغیرت است و اگر حیوان دیدن ِ زن و خوشبینانهتر، ضعیفه و منزل و بیادبی و… دیدن زن غیرت است، اگر خشکمذهبی و خشکمغزی و کور و تعصبی و جَوگیر بودن غیرت است، تو باغیرتترین باغیرتان عالمی! 2 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۱ دوستان من تا به حال با لر ها برخورد نداشتم.ولی داخل جامعه عقیده عجیب بودن لر ها کامل وجود داره.مخصوصا از کسانی که با لر برخورد داشتند. اتفاقا همین دیشب نود داشت نشود میداد که لر ها بعد از شکست رقص و پایکوبی و شادی داشتند میکردند و افرادی که داخل جمع بودند شروع کردن به گفتا خاطراتشون با لر ها و کارهای عجیبشون. یعنی واقعا طرف از تمام وجودش معتقد به عجیب بودن لر ها بود. من نمیگم قبولش دارم ولی شما چه تحلیلی میکنید ؟؟؟ 1 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۹۱ دوستان من تا به حال با لر ها برخورد نداشتم.ولی داخل جامعه عقیده عجیب بودن لر ها کامل وجود داره.مخصوصا از کسانی که با لر برخورد داشتند.اتفاقا همین دیشب نود داشت نشود میداد که لر ها بعد از شکست رقص و پایکوبی و شادی داشتند میکردند و افرادی که داخل جمع بودند شروع کردن به گفتا خاطراتشون با لر ها و کارهای عجیبشون. یعنی واقعا طرف از تمام وجودش معتقد به عجیب بودن لر ها بود. من نمیگم قبولش دارم ولی شما چه تحلیلی میکنید ؟؟؟ عجيب هستند يعني چه؟يعني تفاوت فرهنگي دارند.يعني همان چيزي كه در موردش بحث كرديم.اين خيل يطبيعي هست كه ما در ايران با اين گستردگي اقليمي و تفاوت محيط زيستي تفاوت هاي فرهنگي گسترده اي هم داشته باشيم. اين بد نيست اين كه ما فرهنگي را نمي شناسيم و يا حتي يك خرده فرهنگي در قاموس فرهنگي ما تعريف نشده است الزاما به معني بد بودن آن نيست. لر ها و كرد ها و بطور كلي زاگرس نشينان مردماني هستند: خونگرم صادق غيرتمند وفادار تنومند شاد از خونگرمي زياد آنها تعبير به رعايت نكردن ضوابط يك رابطه ياد مي كنند از صداقت آنها و اينكه حرف هر مرد را سند مي شمارند و اهل دغل و ريا نيستند تعبير به سادگي مي شود از غيرتمند بودن و طرفدار حق بودن تعبير به وحشيگري و دعوايي بودن مي شود از وفاداري و پايداري در دوستي تعبير به غلام منشي مي شود از تنومندي و برخورداري از فيزيك ذاتي خوب تعبير به پشت كوهي بودن مي شود از شاد بودن و اهل رقص و آواز و بازي هاي متونع گروهي بودن تعبير به سرخوشي و جنون آنها مي شود. امكان ندارد شما در منطقه ي زاگرس نشين برويد و بگوييد كه غريب هستيد شما را به خانه ي خود دعوت نكنند و بر تخم چمانشان جاي ندهند .منتها اين خونگرمي و مهمان نوازي تا زماني است كه چشم بد و نا پاك به همراه نداشت هباشيد.اگر چنين باشد تا زماني كه در منزلشان هستيد محترم هستيد اما به محض اينكه پاي از درب منزل بيرون بگذاريد با غيرت زاگرس نشين مواجه مي شويد و كمترين مجازات شما براي اين عملمرگ شماست. حرف يك زاگرس نشين اصيل به مانند سند و گواهي است و اگر جانش را بر سر اين راه بدهد از حرفش بر نمي گردد.دروغ در مرام زاگرس نشينان اصيل راهي ندارد و چنين مي پندارند كه يك انسان آزاده دروغ نمي گويد و دغل نمي كند و در مقابل اين خصوصيت انتظار دارند شما نيز چنين باشيد. در دوستي دوستي بهتر از زاگرس نشين نخواهيد يافت.وفادار است و جان بر سر دوستي مي دهد.سر سپرده ي دوست راستين است و آن را چون برادر و يا خواهر خويش عزيز مي دارد.غم دوست غم اوست و شادي دوست شادي او. محيط زندگاني سخت و كوهستاني از مردمان زاگرس نشين مردماني آهنين ساخته.تنومند و استوار و ماهيچه هاي سفت و به مانند آهن . در مقابل اين زندگي سخت و اين محيط ناسازگار دلي شاد دارند.زاگرس نشينان اگر 3 نفر گرد هم باشند يكي مي خواند يكي مي نوازد و ديگري مي رقصد.مردماني اجتماعي هستند و دلي شاد دارند .به كوچكترين ها و كم ترين ها راضي هستند و با صداي پرنده اي و يا جوي آبي دلخوش مي شوند .اميدشان به پروردگار است و غم نان فردا ندارند .زيرا اعتقاد دارند كه خدا روزي مردمان را ه دست خود آن مردم سپرده. اين خصوصيات براي بسياري از مردماني كه از خارج اين دايره به آنها نگاه مي كنند عجيب است و بعضا نا خوشايند است . البت هريشه هاي تاريخي هم دارد كه پيشتر اشاره شد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده