moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۱ شاید این پرسش به ذهن شما نیز خطور کرده باشد که چگونه میتوان باترفندهای روانشناختی مناسب، دیگران را به انجام کارهایی که تمایلی به آنها ندارند ترغیب کرد. در این مقاله کوشیدهایم راهکارهای ساده و سر راستی برای این منظور ارائه دهیم. پس با ما همراه باشید. «چگونه دیگران را به انجام کارهایی که مایل نیستند، ترغیب کنیم؟» برای پاسخ به این سئوال، ذهن خود را کاویدم و تجربهی کار در چندین شرکتی که پیشتر در آنها مشغول بودم را به دنبال پاسخ صحیح از ذهن گذراندم. به دنبال جواب بودم که ناگاه رفتار کودک چهار سالهام مرا به خود خواند. گفتنی است که اخیراً دخترکم را نزد متخصص اطفال برده بودم تا پیش از ثبت نام او در مهد کودک، پزشک واکسنهایش را تلقیح کند. درست زمانی که منتظر بودم تا در یک صحنهی ملودرام شاهد گریههای بی وقفهی کودک بیگناه و دلبندم باشم، با کمال تعجب نه تنها این اتفاق روی نداد، بلکه عزیز دل بابا با لبخندی کودکانه که تمام صورتش را پر کرده بود دستم را گرفت تا رهسپار خانه و کاشانهمان شویم! این موضوعی غریب بود که تا مدتی ذهن مرا به خود مشغول کرد. چرا که اغلب بچهها از آمپول میترسند و از این هیولا دردناکتر در ذهن خود ندارند. اما چه عاملی سبب شد تا دیدار ما از پزشک متخصص اطفال اینچنین بیسروصدا و بیدردسر باشد و سر از زومیت درآورد!؟ شاید همین اصول و اسلوب بتواند ما را در نیل به پاسخی که دنبالش بودیم کمک کند. اندکاندک جمع مستان میرسند! به خاطر دارم زمانی که دختر جوانی که پرستار مطب دکتر است با سینی پر از آمپول وارد اتاق شد، کودکم دریافت که خوابی خوش در انتظارش است! اما از آنجایی که پرستار با هوشمندی تمام تمامیآمپولها را یکجا نشان طفل نداد، او نیز از نظر ذهنی این حادثهی شوم و هولناک را از خود بعید دانست. در عوض پرستار با مهارت خاص خود و چربزبانی ویژه (که طراحان از آن با عنوان تکنیک «افشای تدریجی» یاد میکنند)، سر بچه را گرم کرد و یک به یک آمپولهای واکسن را حوالهی کودک دلبند بیخبر از همهجا کرد. به گونهای که او فرصت نکرد حتی در این باره تصور کند. در واقع خرد کردن کارهای بزرگ به مراحل کوچکتر، یکی از اصولیترین روشها در این میان است. همانطور که میتوان ترس کودک را از غولی بزرک، خرد کرده و تکهتکه آن را با مهارت فردی به خورد او داد، چرا از همین روش در دفاتر کار خود بهره نبریم و وظایف دشوار خود را به قسمتهای کوچکی که انجامشان سادهتر است تقسیم نکنیم؟ به راستی که میتوان به کمک همین تکنیکها، وظایف سنگین محوله به خود یا گروه همکاران را به خوبی مدیریت نمود.اگر هم شما یک نویسنده، مترجم یا مولف هستید، میتوانید برای انجام پروژههای بزرگی همچون تهیه یک کتاب عریض و طویل، با برنامهریزی صحیح و منسجم و تقسیم کردن کل کار به اجزای کوچکتر، سریعاً به نتیجهی مطلوب برسید. مدیران واقعی افرادی هستند که به کل کار و وظایف آن اشراف دارند، بدینترتیب یک مدیر موفق میتواند گام به گام مسئولیتهای هر یک از پرسنل تحت امر خود را به او متذکر شده و از ارائهی یکبارهی آنها پرهیز نماید. چه بسا این کار تنها به بروز ترس، تشویش و اضطراب در افراد منتج شده و نتیجهی مطلوب دیگری را در پی نداشته باشد. 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۱ گام به گام تا دردزدایی! زمانی که افراد تواناییهای خود را ارتقا میدهند، قادرند تا به سادگی از پس وظایف محوله برآیند. اما اگر بخواهیم موضوع آموزش را مستقیماً به آنها مطرح کنیم، شاید موجب حواسپرتی کارمندان از وظایف اصلیشان شود. به همین خاطر پیشنهاد میشود تا به هر نحو که شده چشمانداز واضحی از کارهایی که باید انجام دهند و وضعیت جاریشان را به درستی ترسیم کنیم. خرد کردن وظایف بزرگ موجب میشود تا انجام کلی آن سادهتر به نظر برسد، و بدین ترتیب با تغییر بینش فرد، به کاهش اضطراب فکری پرسنل منتج شود. درست همانند کاری که پرستار با کودک خردسال من کرد؛ و هر بار که آمپولی را به او میزد از فرزندم میخواست از یک تا پنج را بلند بلند بخواند. بدین ترتیب کودک میداند که درد تنها تا پنج شماره ادامه خواهد داشت. از سوی دیگر، سالهای سال است که طراحان بازیهای ویدئویی مکانیزم رهگیری ویژهای را در تولیدات خود لحاظ میکنند. در نتیجه کاربر با نگاه به انواع نوارهای وضعیت یا نقشههای کوچکی که در گوشهای از صفحه تعبیه میشوند در مییابد که در کجای مرحله قرار دارد و برای به پایان رساندن آن، تا چه حد باید از تجهیزات یا ساز و برگهای خود استفاده کند. تمامی این موارد به مخاطب خود گوشزد میکند که در کجای مرحله قرار دارد و تا چه میزان باید بکوشد تا وظیفهی محوله را به پایان برساند. بدینترتیب، ارائهی چشماندازی درست و صحیح از مراحل گوناگون یکی از اجزای کلیدی در خوشایندسازی امور ناخوشایند نظیر کارهای بزرگ است. بهره از جعبهی سحرآمیز جوایز! تنها ترفند دختر پرستار برای تزریق واکسنها استفاده از تکنیک «افشای تدریجی» نبود، بلکه او جعبهای جادویی را در بیرون اتاق قرار داده بود و با وعدهی جایزهای دوستداشتنی، دخترکم را فریفت تا گریه و زاری نکند! «بیرون یه جعبه پر از اسباب بازیه که وقتی کارمون اینجا تموم شد میتونی بری و هر کدومشون رو که خواستی برداری!». این درست همان حرفی بود که پرستار به دخترم زد. بدین ترتیب میتوان اذعان کرد که دادن جایزه پس از انجام برخی وظایف نه تنها در بچهها، بلکه در بزرگسالان نیز سودمند است. اما به هوش باشید که از این تکنیک نباید بیش ازاندازه کمک گرفت. نتایج تحقیقات متعدد حاکی از آن است که جوایز و مشوقهای بیرونی (که خارج از انجام وظیفه هستند) ممکن است نتیجهی معکوس به همراه داشته باشند. تقویت رفتارها به این ترتیب موجب از بین رفتن لذت انجام کار خواهد شد. برای مثال، بررسیهای صورت گرفته در حوزهی کودکان نشان میدهد که اگر انجام وظایف آنها را تنها منوط به جایزه کنیم، فعالیتهایی نظیر ساز زدن یا نقاشی کشیدن خالی از لطف میشوند و به مرور زمان اشتیاق طفل به آنها کاسته خواهد شد. در حالی که بروز رفتارهای بلند مدت، خود یکی از اهداف اولیهی ما از اهدای جایزه است، بهتر است از مشوقهای معقولانهتری برای این مهم استفاده شود. اما تئوری تصمیمگیری درونی، که توسط محققین برجسته، ادوارد دسی و ریچارد راین مطرح شده است به مخالفت با این موضوع میپردازد و اذعان میکند افراد با نیازهای روانشناختی درونی نظیر توانش، خودپیروی و ارتباط به انجام کاری متمایل میشوند. آنها به روشنی نشان میدهند که چطور زمانیکه افراد میدانند کاری که انجام میدهند مورد توجه قرار میگیرد، به انجام آن همت میگمارند. اما در حالی که انگیزه و انگیزش یکی از عوامل مهم در انجام کار است، شرایطی نیز وجود دارد که جوایز و هدایا بهتر به نتیجه میرسد، به خصوص زمانیکه افراد هیچ تمایلی به انجام برخی امور ندارند. برای امور کمتر تکرار شده یا ناخوشایند، وضع کردن هدایای بیرونی رویکردی هوشمندانه و ایمن برای نیل به این مهم خواهد بود. اما جوایز مناسب چه مواردی هستند؟ همانند سایر امور مربوط به آدمیزاد، پاسخ این پرسش نیز میتواند بسیار متفاوت و گاه متناقض باشد و بیشتر از هر چیز به شخصیت افراد مرتبط است. تبدیل وظایف محوله به یک بازی دوست داشتنی مطمئناً کار سادهای نخواهد بود و البته همیشه اوقات نیز عملی نیست. با این وجود استفاده از دیگر مشوقها، به خصوص مواردی که دارای اجزای تغییرپذیر هستند بسیار ترغیبکننده هستند و بیشتر در انجام وظایف روزانه به کار میآیند. طراحی بهتر رفتاری متاسفانه، هنجارهای سازمانی آنچنان است که همچنان فهرستهای بلندبالای وظایف را در پیشروی کارمندان و پرسنل قرار میدهد، و هنوز بسیاری از انجام برخی از آنها فراریاند. درست مانند شخصیت کارتونی رودرانر! اما راههای بهتری برای ترغیب کارمندان وجود دارد که میتوان با طراحی شرایطی که آنها در آن مشغول به کارند به نتیجه مطلوب نائل آییم. علاوه بر این، افراد دوست ندارند در شرایطی قرار بگیرند که با سیاستهای چماق و هویچ ناچار به انجام کارها و وظایف محوله باشند. و در عوض، رفتارهای طراحی و مرحلهبندی صحیح وظایف میتواند گزینه ی خوبی در نیل به این مهم باشد. همچنین ارائهی معیارهای سنجش پیشرفت و اهدای جوایز قابل توجه از دیگر تکنیکهای هوشمندانه در به انجام رساندن امور نامطلوب توسط پرسنل تحت امر است. بدین ترتیب، فرقی نمیکند که در مطب پزشک کار میکنیم یا یک دفتر اداری یا هر جای دیگر. به هر حال به کمک تکنیکها و فنونی که در بالا شرح آن رفت، میتوانید اطرافیان خود را به طرز هوشمندانهای وادارید تا آنچه که نمیخواهند را با خوشحالی انجام دهند! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پ.ن: اینم یک جورشِ دیگه 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده