رفتن به مطلب

میلاد تهرانی


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

فکر میکنم یه چیزایی بینمون بوده

 

تو بهش می گفتی ” عشق ” من بهش می گفتم ” عادت ”

 

من به عادتم وفادار بودم

 

تو به عشقت خیانت می کردی ، خیانت !

 

فکر میکنم یه چیزایی بینمون بوده

 

لحظه های زیبا ، بوسه های روی لب

 

تو بهش افتخار می کنی هنوز

 

من میذارمشون بیرون

 

ساعت نـــُه ِ شب !!!

  • Like 7
  • 3 ماه بعد...
  • پاسخ 48
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

گفتي كه روزي همه تنهايت خواهند گذاشت غير از من !!

 

و درست از همان لحظه به بعد

 

خودم را براي رفتنت آماده كردم !!...

  • Like 6
ارسال شده در

شب هاي اينجا آن قدر دلگير است

 

كه سوت قطارهاي نيمه شب

 

هر آدمي را وسوسه ميكند كه برود و هيچ وقت بازنگردد !!!

  • Like 8
ارسال شده در

قرارمان بود كه با هم كنار بياييم

 

اما فقط...

 

از كنار هم رد شديم !!

  • Like 8
  • 3 ماه بعد...
ارسال شده در

مي پرسم : "چه كار ميكني؟"

مي گويي : "به آينده فكر مي كنم!"

مي پرسم : "آينده؟"

مي گويي :

" آ : آري، كاش

ي : يك بار

ن : نشان بدهي

د : دوستم داري

ه : همين !!!"

 

 

امواج زندگي را

با آغوش باز پذيرا باش.

حتي اگر گاهي،

تو را به قعر دريا ببرد!

آن ماهي كه هميشه بر سطح آب مي بينم ...

مرده است !!!

 

 

چند ريال

چند دلار

بگو چه قدر بيشتر؟

سكوت نكن!

بگو عشق او، چه قدر بيشتر از من

ارزش داشت؟!!!

 

 

او كه سيبي از شاخه چيد،

تا بگويد: "دوستت دارم!"

شرمسار عشق شد !!!

...

من كه كاري نكرده بودم ...

  • Like 6
ارسال شده در

از وقتي فراموشم كردي،

زيباتر شدي!

دروغ گوها را بايد فراموش كرد!

امشب اعتراف مي كنم

به تنها دروغي كه گفتم :

"من نيز فراموشت خواهم كرد!!!"

 

 

ساعت از نيمه گذشته است

و من به اين مي انديشم :

"اگر كاري كه عشق با من كرد

با تو مي كرد،

چند روز دوام مي آوردي؟!"

 

 

چند كيك روي شمع مي گذارم!

تا مبادا

يك سال ديگر،

يا يك فوت ...

دود شود !!!

 

 

از دسته گلي كه به آب دادي

تا به دستم برسد،

ممنونم!

مهرت را سپاس دوست من!!!

  • Like 6
  • 3 ماه بعد...
ارسال شده در

من از اینکه شب بخوابم ُ صبح پا نشم میترسم

بغلم کن...

از اینکه اونقدر بزرگ شم که تو آغوشت جا نشم میترسم

بغلم کن...

اینجا هوا خیلی سرده، شانسِ پشتشو بهم کرده

شبام درگیرِ سردرده

بغلم کن...

من از اینکه از عشقت دلسرد شم

مثلِ بقیه ی آدما نامرد شم

تفِ سر بالای بی بر و برگرد شم میترسم

بغلم کن...

میدونم هر چی که خواستی نشدم

اونی که بتونی بهش تکیه کنی ُ واستی نشدم

آدمی که همیشه میخواستی نشدم

بغلم کن مادر...

  • Like 4
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

وقتی که گرمای نگاه تو نیست

این می شود حال و روز من و زمستان،

سرماخوردگی های پی در پی

تب و لرز های بی پایــــان !!!ـ

  • Like 2
ارسال شده در

سپیدی مو هایم را سَر سری نگیــر !

اینجــا خیلـی وقت است که

بـرف نبــاریده !!!

  • Like 3

×
×
  • اضافه کردن...