me.fatima 355 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۹۱ 91 سال پیش "رضا اس کستانی" سر از جنازه یخ زده ی " میرزا کوچک خان جنگلی" جدا کرد. رضا اس کستانی شاخ نداشت. رضا اس کستانی شبیه همه ما بود. رضا اس کستانی این آقا بود: رضا اس کستانی سر میرزا را برد و تحویل داد به قزاق های سردار سپه در رشت. قزاق ها هم سر را گذاشتند روی میز. موهای میرزا را از پشت گرفتند و با سر بریده ی میرزا کوچک عکس یادگاری گرفتند: نمی دانم قضیه آن صندلی روی میز چیست. . شاید می خواسته اند ابعاد و اجزای عکس واضح تر بشود. یا اینکه قرار بوده یکی از قزاق ها برود روی میز بنشیند و پایش را بگذارد روی سر میرزا کوچک خان. بعد از عکس یادگاری هم سر میرزا را مدت ها در سربازخانه ی رشت گذاشتند برای نمایش. تا مردم بیایند و ببینند و عبرت بگیرند. بعد هم سر را بردند تهران و تحویل دادند به رضاخان: این اتفاق 91 سال پیش افتاد. یعنی فقط سه نسل قبل تر از ما. رضا اس کستانی پدرِ پدربزرگ های یکی از ما بوده. نمی دانم نوه نتیجه های آقا رضای اس کستانی الان چکاره اند و چه می کنند، اما می دانم که اگر میرزا کوچک خان در زمان ما زندگی میکرد، قطعا یک رضا اس کستانی ای پیدا میشد که برود و سر میرزا را ببرد.فقط فرقش این بود که رضای زمان ما سبیل به این کت و کلفتی نداشت! قطعا قزاق هایی پیدا می شدند که با سر میرزا عکس یادگاری بگیرند. فقط فرقش این بود که دوربینشان دیجیتال بود! قطعا مردمی پیدا می شدند که بروند تماشای سر بریده میرزا. فقط فرقش این بود که موبایل هایشان را در می آوردند و از این صحنه ناب عکس و فیلم می گرفتند. تا شب بگذارند روی فیس بوک تا رفقا لایکش کنند! باور کنید! شک نکنید! 25 لینک به دیدگاه
3Tilla 3844 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۱ فقط میتونم بگم متاسفم!!!!! :icon_razz: 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۱ نخبه کشی در این کشور یک رسم و عادته ، بوده و خواهد بود 6 لینک به دیدگاه
3Tilla 3844 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۱ تو ویکی نوشته رضا اشکستانی! کدومش درسته؟ 5 لینک به دیدگاه
me.fatima 355 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۱ تو ویکی نوشته رضا اشکستانی! کدومش درسته؟ من تو کتاب سردارجنگل ( نوشته ابراهیم فخرایی ) چک کردم اسمش همون رضا اس کستانی هست. 5 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ عکسها دیگه قابل رویت نیست بهتر بود اول تو آپلود سنتر آپ میشد تا حذف نشه 6 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ ميرزا كوچك خان كه بود؟ طلبه اي كه كمونيست شد و حكومت كمونيسيتي در گيلان بر پا كرد و خود را وابسته به شوروي دانست و قصد جدايي از ايران را داشت و دست آخر براي پناه بردن به منطقه ي آذربايجان شوروي فرار كرد و در كوهستان كشته شد. ميرزا فردي خونخوار بود و هركه را در گيلان اندكي با او مخالفت مي كرد مي كشت. از پيرمرد پيرزن هاي گيلاني بپرسيد تا خاطرات وحشتناك خود را ذكر كنند. ميرزا خاين بود منتهي چون با رضا خان جنگيد محبوب اين حكومت شد و فيلم ساختند و از او اسطوره ساختند. 7 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ ميرزا كوچك خان كه بود؟طلبه اي كه كمونيست شد و حكومت كمونيسيتي در گيلان بر پا كرد و خود را وابسته به شوروي دانست و قصد جدايي از ايران را داشت و دست آخر براي پناه بردن به منطقه ي آذربايجان شوروي فرار كرد و در كوهستان كشته شد. ميرزا فردي خونخوار بود و هركه را در گيلان اندكي با او مخالفت مي كرد مي كشت. از پيرمرد پيرزن هاي گيلاني بپرسيد تا خاطرات وحشتناك خود را ذكر كنند. ميرزا خاين بود منتهي چون با رضا خان جنگيد محبوب اين حكومت شد و فيلم ساختند و از او اسطوره ساختند. میشه منبعی برا گفته هات معرفی کنی؟ 5 لینک به دیدگاه
3Tilla 3844 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ ميرزا كوچك خان كه بود؟طلبه اي كه كمونيست شد و حكومت كمونيسيتي در گيلان بر پا كرد و خود را وابسته به شوروي دانست و قصد جدايي از ايران را داشت و دست آخر براي پناه بردن به منطقه ي آذربايجان شوروي فرار كرد و در كوهستان كشته شد. ميرزا فردي خونخوار بود و هركه را در گيلان اندكي با او مخالفت مي كرد مي كشت. از پيرمرد پيرزن هاي گيلاني بپرسيد تا خاطرات وحشتناك خود را ذكر كنند. ميرزا خاين بود منتهي چون با رضا خان جنگيد محبوب اين حكومت شد و فيلم ساختند و از او اسطوره ساختند. اینا از توهمات افرادیه که فکر میکنن تاریخ میدونن!!!!! ما بومی همون منطقه ای هستیم که میگین میخواستن جداش کنن .....پیرمرد پیر زنهامون هم آلزایمر ندارن !اینا رو هم نشنیدیم.جالبه این چند سال اخیر همه از استان های دیگه میان تاریخ گیلان و میرزا رو اینطوری بازگو میکنن درحالیکه ما که اجدادمون از اولش ساکن همینجا بودن همچین چیزی ندیدن. منتظرن تا همین نسل هم سرشون رو بزارن رو زمین تا شروع کنن به گفتن توهمات فانتزیشون. احیانا فردا میگن گیلانیای غاصب اومدن منطقه ای که واسه قزاق ها بوده رو گرفتن و اینجا عرض موعودشونه ضمن اینکه میرزا کمونیست نبوده!! اون موقع هم دانشگاه فرت و فراوون نبوده که همه برن دانشگاه .ملت میرفتن حوزه درس میخوندن. نمیدونستن 100 سال دیگه همه نسبت به این مکان آلرژی پیدا میکنن 12 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ بحث درباره میرزا کوچک خان هست، یک نکته ای رو هم بگم، ببینیم چه شباهتی بین جامعه اونروز با جامعه امروز ماست. میرزا کوچک خان که امروز میگیم نماد حق هست، چرا اونزمان تنها ماند؟ چرا یک اقلیت پشتش ماندند؟ اینکه میگن از کربلا درس گرفته، چرا در کربلا هم جبهه حق در اقلیت بود؟ مشکل از کجا هست که مردم یک سرزمینی پس از گذشت سال های سال تازه قدرت تشخیص حق از باطل رو پیدا میکنند؟؟!!! جز اینکه معیار حق و باطل رو خودش نمیتونه تشخیص بده و منتظره تا حاکمینش براش تعیین کنند کی حق هست و کی باطل !!!! رضاخان بگه میرزا باطل بود، عوام میگن باطل، نظامی دیگر بگه بر حق بود میگن بر حق بود. و هردوشون هم دلیل میارن و عوام هم کاملا قانع میشه !!! خیلی باید ساده لوحانه نگاه کنیم که افرادی که در کربلا جلوی حسین بن علی ایستادند، توجیه نبودند، اتفاقا کاملا شستشوی مغزی شده بودند که بر حق هستند. ایران سرزمینی هست که سال هاست توسط یک عده زیرک با شستشوی مغزی عوام ارائه شده و مطمئن باشید اونهایی که بیشتر دم از ملت و عوام میزنند، کسانی هستند که بیشترین نفع رو از کرنش عوام میبرند. عوام ایران هرگز قدرت تشخیص نداشته اند چون عادت کردن به دنبال کسی راه افتادن با چشم و گوش هایی بسته و اطاعت کنان. و همیشه هم گفته شده با ذکاوت ترین مردمان هستند، در حالیکه حتی به رای هایی که دادن نگاه کنید، در اکثریت دوره ها فریب خوردن !!!! چون به زعم آقایان به افراد بی بصیرت رای دادن. یک حکایت کوتاه هم در پایان به زبان تمثیل : (برداشت آزاد) اگر گوسفند میدانست چوپان در قرار مخفیانه با قصاب چه خوابی برای ران اون دیده، بارها ترجیح میداد استقلال داشته باشه و به جنگ گرگ بره، اما آزاد زندگی کنه و از ترس سگ هایی که جز پارس کردن کاری بلد نیستند، منتظر روز ذبح شدنش نمی ماند... و کلاغی که فریاد میزد گوسفند عزیز، عاقبت اطاعت از چوپان جز ذبح شدن نیست، گوسفند میگفت برو تو دست نشانده گرگی، چوپان برایم شبدر تازه محیا کرده و همین که سرورم به من توجه کند مرا کفایت میکند...... گرگ واسه من چه کرده که طرف چوپان نباشم؟ و این داستان قلعه حیوانات پیوسته ادامه دارد............. 11 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ اینا از توهمات افرادیه که فکر میکنن تاریخ میدونن!!!!! ما بومی همون منطقه ای هستیم که میگین میخواستن جداش کنن .....پیرمرد پیر زنهامون هم آلزایمر ندارن !اینا رو هم نشنیدیم.جالبه این چند سال اخیر همه از استان های دیگه میان تاریخ گیلان و میرزا رو اینطوری بازگو میکنن درحالیکه ما که اجدادمون از اولش ساکن همینجا بودن همچین چیزی ندیدن. منتظرن تا همین نسل هم سرشون رو بزارن رو زمین تا شروع کنن به گفتن توهمات فانتزیشون. احیانا فردا میگن گیلانیای غاصب اومدن منطقه ای که واسه قزاق ها بوده رو گرفتن و اینجا عرض موعودشونه ضمن اینکه میرزا کمونیست نبوده!! اون موقع هم دانشگاه فرت و فراوون نبوده که همه برن دانشگاه .ملت میرفتن حوزه درس میخوندن. نمیدونستن 100 سال دیگه همه نسبت به این مکان آلرژی پیدا میکنن ممنونم از توضيحاتتون بله اون زمان دانشگاه و مدرسه نبوده و ملت مي رفتن مكتب و نه حوزه آخوند ها هم انواع و اقسام القاب رو نداشتند و كسي كه ميرزا خوانده ميشد يعني مقدمات فقه و اصول رو گذرونده كه در زندگي نامه ي ميرزا كوچك هم به اين موضوع اشاره شده. اما اينكه چرا بعد ها لقب ميرزا كنار گذاشته شد و لقب كوچك خان جنگلي/سردار جنگل و امثالهم به ايشون داده شد دليلش تغيير ديدگاه ايشون و گرايشش به شوروي كمونيستي بود. در مورد كمونيست بودن و يا نبودن و قبول داشتن عقيده هاي ابتدايي كمونيست همين بس كه ايشون نخستين رهبر "جمهوري شوروي سوسياليستي ايران" معروف به "جمهوري سرخ گيلان بودند" و عملا با اعلام جمهوري در گيلان اين بخش رو به مانند جمهوري كمونيستي آذربايجان از ايران جدا كرد. اگر متن موافقت نامه ي ايشون با شوروي رو هم بخونيم داريم: در نتيجة تماسهاي بعدي ميرزا كوچك خان با نيروهاي نظامي و سياسي روسيه، ميان طرفين توافقهايي حاصل شد. مهمترين مواد اين توافق چنين است: «الف ـ اصول كمونيسم در ايران از حيث مصادره اموال و الغاء مالكيت و تبليغات به اجراگذارده شود. ب ـ حكومت جمهوري انقلابي توسط ميرزابرقرار شود. ج ـ پس از ورود ميرزا به تهران و تأسيس مجلس مبعوثان، هرنوع حكومتي كه نمايندگان ملت بپذيرند، بدون مخالفت روسيه ايجاد شود. د ـ مقدرات انقلاب به دست اين حكومت سپرده شود و شورويها درايران مداخله ننمايند. هـ ـ هيچ قشوني بدون اجازه وتصويب حكومت انقلابي ايران زائد بر قواي موجود (2هزار نفر) از شوروي به ايران وارد نشوند. و ـ مخارج اين قشون به عهده ايران است. ز ـ هر مقدار مهمات و اسلحه كه از شوروي خواسته شود در مقابل پرداخت قيمت، تسليم نمايند. ح ـ كالاهاي بازرگانان ايراني كه در باكو ضبط شده تحويل حكومت ايران شود. ط ـ كليه مؤسسات تجاري روسيه در ايران به حكومت جمهوري واگذار شود. » اجمال اين توافقنامه عدم دخالت روسها در امور داخلي ايران، در عين حفظ حداقل دو هزار نظامي آنان در شمال ايران بود؛ حضوري كه خود به منزله دخالت در امورداخلي ايران بود. ميرزا كوچك خان جنگلي با استناد به همين توافقنامه بود كه سه هفته پس از مداخله نظامي آنان در انزلي، موجوديت حكومت خود رادر رشت اعلام كرد. سران نهضت جنگل پس از اعلام حكومت، ضمن انتشار اعلاميهاي با عنوان «فرياد ملت مظلوم ايران از حلقوم فدائيان جنگل»، به مفاسد دستگاه حاكمه ايران وجنايات انگليسيها اشاره كردند خوب دوست من قضاوت با شما شادمان باشيد 10 لینک به دیدگاه
me.fatima 355 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ ميرزا كوچك خان كه بود؟طلبه اي كه كمونيست شد و حكومت كمونيسيتي در گيلان بر پا كرد و خود را وابسته به شوروي دانست و قصد جدايي از ايران را داشت و دست آخر براي پناه بردن به منطقه ي آذربايجان شوروي فرار كرد و در كوهستان كشته شد. اول از همه امیدوارم مرامنامه نهضت جنگل رو خونده باشید : [h=1]مرامنامه نهضت جنگل ( جمهوری گیلان )[/h] ضمن اینکه من تا جایی که میدونم نام ایشون یونس بوده . و نام پدرشون میرزا بزرگ. از این رو میرزا کوچک خطابش میکردند. ميرزا فردي خونخوار بود و هركه را در گيلان اندكي با او مخالفت مي كرد مي كشت. از پيرمرد پيرزن هاي گيلاني بپرسيد تا خاطرات وحشتناك خود را ذكر كنند. ميرزا خاين بود منتهي چون با رضا خان جنگيد محبوب اين حكومت شد و فيلم ساختند و از او اسطوره ساختند. دوست گرامی این اطلاعاتو کی بهتون داده ؟ من تمام اجدادم چه مادری و چه پدری همه از گیلانند و تو اقوام خودمون چند نفر بودند که زمان میرزا رو بودند. ولی ما یه حرفایی خلاف حرف شما رو ازشون شنیدیم ؟! 9 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ اول از همه امیدوارم مرامنامه نهضت جنگل رو خونده باشید : مرامنامه نهضت جنگل ( جمهوری گیلان ) ضمن اینکه من تا جایی که میدونم نام ایشون یونس بوده . و نام پدرشون میرزا بزرگ. از این رو میرزا کوچک خطابش میکردند. دوست گرامی این اطلاعاتو کی بهتون داده ؟ من تمام اجدادم چه مادری و چه پدری همه از گیلانند و تو اقوام خودمون چند نفر بودند که زمان میرزا رو بودند. ولی ما یه حرفایی خلاف حرف شما رو ازشون شنیدیم ؟! يك پست توضيحي قرار دادم اينكه نام پدر "بزرگ " باشد دليل بر اين نيست كه نام پسر " كوچك " باشد. بله نام ايشان يونس بود اما چون فقه خواند و ميرزا شد بري تمايز قايل شدن بين پدر و پسر يكي را بزرگ و ديگري را كوچك خواندند. وگرنه در نبود يكي ديگري بي معناست.اگر تنها يك ميرزا باشد كوچك يا بزرگ ناميدن او بي معني است. باقي مسايل رو هم هو توضيح دادم .شما و دوست ديگري هم توضيحاتي داديد .قضاوت را به عهده ي سايرين بگذاريم. با سپاس 5 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ ميرزا كوچك خان كه بود؟طلبه اي كه كمونيست شد و حكومت كمونيسيتي در گيلان بر پا كرد و خود را وابسته به شوروي دانست و قصد جدايي از ايران را داشت و دست آخر براي پناه بردن به منطقه ي آذربايجان شوروي فرار كرد و در كوهستان كشته شد. ميرزا فردي خونخوار بود و هركه را در گيلان اندكي با او مخالفت مي كرد مي كشت. از پيرمرد پيرزن هاي گيلاني بپرسيد تا خاطرات وحشتناك خود را ذكر كنند. ميرزا خاين بود منتهي چون با رضا خان جنگيد محبوب اين حكومت شد و فيلم ساختند و از او اسطوره ساختند. ممنونم از توضيحاتتونبله اون زمان دانشگاه و مدرسه نبوده و ملت مي رفتن مكتب و نه حوزه آخوند ها هم انواع و اقسام القاب رو نداشتند و كسي كه ميرزا خوانده ميشد يعني مقدمات فقه و اصول رو گذرونده كه در زندگي نامه ي ميرزا كوچك هم به اين موضوع اشاره شده. اما اينكه چرا بعد ها لقب ميرزا كنار گذاشته شد و لقب كوچك خان جنگلي/سردار جنگل و امثالهم به ايشون داده شد دليلش تغيير ديدگاه ايشون و گرايشش به شوروي كمونيستي بود. در مورد كمونيست بودن و يا نبودن و قبول داشتن عقيده هاي ابتدايي كمونيست همين بس كه ايشون نخستين رهبر "جمهوري شوروي سوسياليستي ايران" معروف به "جمهوري سرخ گيلان بودند" و عملا با اعلام جمهوري در گيلان اين بخش رو به مانند جمهوري كمونيستي آذربايجان از ايران جدا كرد. اگر متن موافقت نامه ي ايشون با شوروي رو هم بخونيم داريم: در نتيجة تماسهاي بعدي ميرزا كوچك خان با نيروهاي نظامي و سياسي روسيه، ميان طرفين توافقهايي حاصل شد. مهمترين مواد اين توافق چنين است: «الف ـ اصول كمونيسم در ايران از حيث مصادره اموال و الغاء مالكيت و تبليغات به اجراگذارده شود. ب ـ حكومت جمهوري انقلابي توسط ميرزابرقرار شود. ج ـ پس از ورود ميرزا به تهران و تأسيس مجلس مبعوثان، هرنوع حكومتي كه نمايندگان ملت بپذيرند، بدون مخالفت روسيه ايجاد شود. د ـ مقدرات انقلاب به دست اين حكومت سپرده شود و شورويها درايران مداخله ننمايند. هـ ـ هيچ قشوني بدون اجازه وتصويب حكومت انقلابي ايران زائد بر قواي موجود (2هزار نفر) از شوروي به ايران وارد نشوند. و ـ مخارج اين قشون به عهده ايران است. ز ـ هر مقدار مهمات و اسلحه كه از شوروي خواسته شود در مقابل پرداخت قيمت، تسليم نمايند. ح ـ كالاهاي بازرگانان ايراني كه در باكو ضبط شده تحويل حكومت ايران شود. ط ـ كليه مؤسسات تجاري روسيه در ايران به حكومت جمهوري واگذار شود. » اجمال اين توافقنامه عدم دخالت روسها در امور داخلي ايران، در عين حفظ حداقل دو هزار نظامي آنان در شمال ايران بود؛ حضوري كه خود به منزله دخالت در امورداخلي ايران بود. ميرزا كوچك خان جنگلي با استناد به همين توافقنامه بود كه سه هفته پس از مداخله نظامي آنان در انزلي، موجوديت حكومت خود رادر رشت اعلام كرد. سران نهضت جنگل پس از اعلام حكومت، ضمن انتشار اعلاميهاي با عنوان «فرياد ملت مظلوم ايران از حلقوم فدائيان جنگل»، به مفاسد دستگاه حاكمه ايران وجنايات انگليسيها اشاره كردند خوب دوست من قضاوت با شما شادمان باشيد يك پست توضيحي قرار دادم اينكه نام پدر "بزرگ " باشد دليل بر اين نيست كه نام پسر " كوچك " باشد. بله نام ايشان يونس بود اما چون فقه خواند و ميرزا شد بري تمايز قايل شدن بين پدر و پسر يكي را بزرگ و ديگري را كوچك خواندند. وگرنه در نبود يكي ديگري بي معناست.اگر تنها يك ميرزا باشد كوچك يا بزرگ ناميدن او بي معني است. باقي مسايل رو هم هو توضيح دادم .شما و دوست ديگري هم توضيحاتي داديد .قضاوت را به عهده ي سايرين بگذاريم. با سپاس با سلام من هیچ اطلاعاتی از این موضوع ندارم اما یه چیز میدونم و اینکه این مطالب رو در این بیست و اندی سال اولین باره از شما میشنوم.هرچی چشم گردوندم منبعی در نوشته های شما ندیدم. لطفا منبعی ارائه کنید که بتونم گفتار شما رو دقیقتر مطالعه کنم و اطلاعاتم رو در این زمینه افزایش بدم 5 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ با سلاممن هیچ اطلاعاتی از این موضوع ندارم اما یه چیز میدونم و اینکه این مطالب رو در این بیست و اندی سال اولین باره از شما میشنوم.هرچی چشم گردوندم منبعی در نوشته های شما ندیدم. لطفا منبعی ارائه کنید که بتونم گفتار شما رو دقیقتر مطالعه کنم و اطلاعاتم رو در این زمینه افزایش بدم درود يك بخش از گفتار من تحليلي هست يك بخش نقل تاريخ. قسمتي كه مفاد توافق نامه ي نهضت جنگل و شوروي ذكر شده نقل تاريخ هست كه شما در هر كتابي كه در مورد نهضت هست مي توانيد پيدا كنيد با ذكر يك نكته: در اكثر كتاب هايي كه در سال هاي اخير نوشته شده بند الف را اينگونه تغيير داده اند:....به اجرا گذارده نمي شود. ضمن بررسي ديدگاه هاي حكومت شوروي در سال هاي نخست و لزوم حمايت از توده ها در ساير كشور ها اين بند تنها دليل پذيرش اين موافقت نامه از جانب شوروي است و اگر اين را هم به سبك و سياق امروزي ها تغيير دهيم ديگر دليلي براي پذيرش اين توافق نامه از جانب شوروي وجود ندارد و يك موافقت نامه ي يك طرفه به نفع نهضت خواهد بود.لذا صحيحي آن همين است كه اينجا ذكر شد. باقي مطالب هم تحليل است كه تحليل زاييده ي ذهن است بر پايه ي مستندات. 3 لینک به دیدگاه
me.fatima 355 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ دروديك بخش از گفتار من تحليلي هست يك بخش نقل تاريخ. قسمتي كه مفاد توافق نامه ي نهضت جنگل و شوروي ذكر شده نقل تاريخ هست كه شما در هر كتابي كه در مورد نهضت هست مي توانيد پيدا كنيد با ذكر يك نكته: در اكثر كتاب هايي كه در سال هاي اخير نوشته شده بند الف را اينگونه تغيير داده اند:....به اجرا گذارده نمي شود. ضمن بررسي ديدگاه هاي حكومت شوروي در سال هاي نخست و لزوم حمايت از توده ها در ساير كشور ها اين بند تنها دليل پذيرش اين موافقت نامه از جانب شوروي است و اگر اين را هم به سبك و سياق امروزي ها تغيير دهيم ديگر دليلي براي پذيرش اين توافق نامه از جانب شوروي وجود ندارد و يك موافقت نامه ي يك طرفه به نفع نهضت خواهد بود.لذا صحيحي آن همين است كه اينجا ذكر شد. باقي مطالب هم تحليل است كه تحليل زاييده ي ذهن است بر پايه ي مستندات. سلامی دوباره ممنون میشم شما بگید منیع پست 11 کدوم کتابه ؟ من کتاب سردارجنگل نوشته ابراهیم فخرایی رو دارم. کتابم هم خیلی قدیمی و سال چاپش هم سال 57 هست ... تو این کتاب اصل اول رو اینجور نوشته شده : عدم اجرا اصول کمونیزم از حيث مصادره اموال و الغاء مالكيت و ممنوع بودن تبليغات. ضمن اینکه بگم کتاب من چاپ نهم بوده و چاپ اول کتاب سال 43 می باشد. در مورد همین اصل یک توضیحات دیگر هم در کتاب نوشته شده که من حتما تا چند ساعت دیگر تو همین تاپیک قرار میدم. 6 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ خوب دوست من شما در مقام يك مفسر . به نظر شما سود اين توافق نامه به صورتي كه مد نظر شماست براي كشور شوروي در چيست؟ توجه كنيد كه شوروي در مقام ضعف نبوده كه يك توافق نامه ي تحميلي و سراسر يك طرفه را بذيرد و منافع خود را در كشور جنوبي خود ببازد.بلكه اين طرف ايراني بوده كه نه داراي مقام رسمي بوده و نه داراي قدرت مطلق بلكه يك شورشي بوده با سپاهي محلي. چه چيز اين توافق نامه مي تواند براي شوروي جذاب باشد كه آن را بپذيرد؟چرا بايد از حكومت خودخوانده ي يك شورشي حمايت كند و يك دولت مركزي را با خود دشمن كند؟ آيا خريد سلاح توسط يك ارتش پارتيزاني آنقدر پر منفعت است كه بپذيرد كليه ي موسسات تجاري خود در ايران را واگذار كند؟ چرا كوچك خان پيش از اين توافق نامه اعلام جهوري نكرد؟ چه چيزي در اين توافق نامه ميبينيد كه به سردار جنگل اجازه و قدرت اين را مي دهد كه اعلام جمهوري و استقلال كند؟ اگر بنا بر اين بود كه اصول كمونيسم اجرا نشود چرا نام "سرخ" كه لقب كمونيست هاي شوروي بود بر جمهوري گيلان اطلاق شد؟ اگر مفاد توافق نامه اينگونه بود چرا زماني كه كوچك خان در اجرا اهمال كرد بر عليه او كودتا كردند و او مجبور به ترك رشت شد؟ به عنوان يك تحليل گر پاسخ دهيد 6 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ من هم با سخنان دوستمون آقای امیر موافقم.... منم در سایتهای مختلف خونده بودم همین مطالب رو... کتاب درست و حسابی و بدون سانوسر و با واقعیت دیگه نیست!!!!! ضمنا عادت ایرانیا به اسطوره تراشی رو نادیده نگیرید... جالب برگزاری همایش تجلیل از سردار جنگل بود امسال که شدیدا برای من جای سواله که چرا و به چه دلیل و هدفش؟؟؟؟ ضمنا من اینم خونده بود یکی از بچه ها هم تاپیکشو زده بود: کمونيست ها در روسيه سرکار آمدند، آنها تمام قراردادهاي ظالمانه با ايران را مي خواستند لغو کنند، اما نکردند. در عوض تصميم گرفتند جمهوري گيلان را ايجاد کنند تا به جاي اين که کمونيست هاي گيلان که فرق کمونيسم با ازون برون را نمي دانستند و پيشنمازشان رهبر حزب کمونيست شان هم بود، بروند به روسيه، روسيه بيايد به گيلان. در نتيجه ميرزا کوچک خان مستقيما بوسيله روس ها کشته شد، سرش را هم فرستادند براي رضا شاه. 2 لینک به دیدگاه
me.fatima 355 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ خوب دوست منشما در مقام يك مفسر . به نظر شما سود اين توافق نامه به صورتي كه مد نظر شماست براي كشور شوروي در چيست؟ توجه كنيد كه شوروي در مقام ضعف نبوده كه يك توافق نامه ي تحميلي و سراسر يك طرفه را بذيرد و منافع خود را در كشور جنوبي خود ببازد.بلكه اين طرف ايراني بوده كه نه داراي مقام رسمي بوده و نه داراي قدرت مطلق بلكه يك شورشي بوده با سپاهي محلي. چه چيز اين توافق نامه مي تواند براي شوروي جذاب باشد كه آن را بپذيرد؟چرا بايد از حكومت خودخوانده ي يك شورشي حمايت كند و يك دولت مركزي را با خود دشمن كند؟ آيا خريد سلاح توسط يك ارتش پارتيزاني آنقدر پر منفعت است كه بپذيرد كليه ي موسسات تجاري خود در ايران را واگذار كند؟ چرا كوچك خان پيش از اين توافق نامه اعلام جهوري نكرد؟ چه چيزي در اين توافق نامه ميبينيد كه به سردار جنگل اجازه و قدرت اين را مي دهد كه اعلام جمهوري و استقلال كند؟ اگر بنا بر اين بود كه اصول كمونيسم اجرا نشود چرا نام "سرخ" كه لقب كمونيست هاي شوروي بود بر جمهوري گيلان اطلاق شد؟ اگر مفاد توافق نامه اينگونه بود چرا زماني كه كوچك خان در اجرا اهمال كرد بر عليه او كودتا كردند و او مجبور به ترك رشت شد؟ به عنوان يك تحليل گر پاسخ دهيد با سلامی دوباره من جواب سوالات شما رو با اطلاعات خودم میدم که همشون بر اساس کتاب " سردارجنگل" می باشد که در سال 1343 به چاپ رسیده . ( اگر کسی قصدش فقط تخریب شخصیت میرزاست نوشته ی منو نخونه چون وقتش رو هدر میده ). زمانی که شوروی به خاک ایران وارد شد ( بندر انزلی ) نبروهای انگلیسی هم در انزلی مستقر بودند ولی به محض ورود شوروی، نیروهای انگلیسی به مقابله با اونها و یا دفاع از خود برنخواستند که دلیلش این بود که : میخواستند نیروی سرخ به ایران وارد شود و با راه انداختن کشتار و مصادره دارایی و.... به مردم این مطلب رو متوجه کنه که کنار کشیدن انگلیسی ها چه عواقبی رو برای مردم در پیش داره. ( دلیل بمباران شوروی در انزلی هم برمیگرده به اختلافاتی که با انگلیس در این منطقه داشته که چون ربطی به نیروهای جنگل نداره من هم نمینویسم ). بعد از این واقعه دولت ایران به ورود ارتش سرخ به ایران اعتراض کرده و به مجامع ملل هم اعتراض خودش رو اعلام میکنه. هم زمان با این موضوع ، نیروهای جنگل برای مذاکره با ارتش سرخ وارد انزلی میشوند و مورد استقبال شدید مردم انزلی قرار میگیرند. به چند دلیل : اول اینکه میرزا برای مردم نقش یک قهرمان ملی رو بازی میکرد. دوم اینکه مردم میدونستند انگلیس ها به هیچ وجه از مردم دفاع نخواهند کرد . سوم اینکه دولت مرکزی ایران در این منطقه قدرتی نداشت و از طرفی مردم نمیدانستند تکلیفشان با نیروهای مهاجم چیه ؟ و نگران جان ومال و فرزندان خود بودند. و با همه ی این موارد وجود میرزا کوچک امیدی برای مردم منطقه به حساب میومد. در هر صورت نیروهای جنگل وارد مذاکره با ارتش سرخ میشه : " اما میرزا دارای افکار مذهبی بود و کمونیزم را با فکارش سازگار نمیدید و اصرار داشت تا مدتی بایستی از تبلیغات مسلکی صرف نظر شود. مفهوم بیاناتش تقریبا این بود که که هرکس باید آش خود را با قاشقی که خود دارد میل کند و میخواست بگوید که تمایلات ناسیونالیستی و عامل مذهب بزرگترین عامل و مانع اشاعه کمونیزم در ایران است.او میگفت چون ایرانیها متعصب اند و به دین و شعائر اسلامی علاقه دارند قطع این پیوند دینی باعث میشود که به انقلاب بنظر نامساعد بنگرند و چه بسا که همین امر و مخالفت هایی که بدنبالش به عمل آید موجب شکست انقلاب شود." " این استدلال مورد قبول دیگران نبود چه آنها عقیده مند بودند که تبعیت از عقاید مردم که بحد کفایت فقیر و نادانند مستلزم بقا به وضع موجود و قبول تسلط انگلیسی ها است و ......." در هر صورت در جلسه اولشون به توافق نمیرسند ولی در جلسه بعد با حضور ارژنیکیدزه که با شنیدن دلایل میرزا در مورد عوامل پیشرفت انقلاب و با توجه به آشنایی قدیم که در دوران مشروطیت با کوچک خان داشت به توافق میرسند. 1-عدم اجراي اصول کمونيزم از حيث مصادرۀ اموال و الغاي مالکيت و ممنوع بودن تبليغات در گيلان 2-تأسيس حکومت جمهوري انقلابي موقت 3-تأسيس مجلس مبعوثان پس از ورود به تهران، و ايجاد هر نوع حکومتي که نمايندگان ملت بپذيرد. 4- سپردن مقدرات انقلاب به دست اين حکومت و عدم مداخله شورويها در ايران 5- عدم ورود هيچ قشوني از شوروي به ايران بدون اجازه و تصويب حکومت انقلابي گيلان زايد بر قواي موجود 6- قبول مخارج اين قشون توسط جمهوري گيلان 7-تسليم هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروي خواسته شود، در مقابل پرداخت قيمت 8-تحويل کالاهاي بازرگانان ايران که در بادکوبه ضبط شده، به حکومت جمهوري گيلان 9- واگذاري کليه موسسات تجارتي روسيه در ايران به حکومت جمهوري گيلان. خب مورد اول نشون میده عاملی که ممکنه موجب شکست انقلاب شود کنارگذاشته میشود و همچنین تعیین نوع حکومت را به عهده تاسیس مجلس و رای آینده ملت منوط ساخته . بعد این توافق میرزا به رشت برمیگردد و مورد استقبال شدید مردم رشت قرار میگیره و در بین جمعیت اعلامیه " فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فدائیان جنگل گیلان " رو قرائت میکنه: متن اعلامیه خیلی بلنده که قابل نوشتن اینجا نیست ..... بعد قرائت میرزا و یارانش به مزار دکتر حشمت میروند. ولی بعد مدتی اختلافی بینشون رخ میده که برمیگرده به تشکیل حزبی بنام عدالت در رشت که به میرزا تهمت هایی رو میزنند و بعد این میرزا معترضانه رشت رو ترک و به فومن میره. در این حال فرمانده ارتش سرخ اقدامات حزب عدالت رو اشتباه میدونه و اعتقاد داشت که همکاری با نیروهای جنگل باید از طریق صمیمیت و حسن تفاهم باشه .... در هر صورت اقدامات اشتباه حزب عدالت باعث بروز اختلافات میشه و اینجا بود که کودتای سرخ شروع میشه و قصد دستگیری و یا کشته شدن میرزا رو میکنند. ولی میرزا که قبل اونها به جنگل رفته بود و در اونجا نامه ای به لنین مینویسه . ( که این نامش هم طولانیه ولی در نامه اعتراض خودش رو نسبت به حزب عدالت اعلام میکنه.) بعد این نامه هایی بینشون رد و بدل میشه که نمیشه در چند خط توضیح داد. ولی در بین همه این نامه ها نامه ی میرزاکوچک به مدیوانی (یکی از سران حزب کمونیست) برای من خیلی جالب بود که درش تمام وقایع و اختلاف هایی که بینشون افتاده و اعتراض خودش رو اعلام میکنه. در هر صورت بعد اون میرزا هیچ وقت تسلیمشون نمیشه و رو عقاید خودش میمونه . " ما با شرافت زیست کرده ایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کرده ایم و با شرافت خواهیم مرد " در هر صورت هر منصفی با خوندن نامه های میرزاکوچک متوجه میشه که هدف میرزاکوچک از انقلاب فقط و فقط استقلال این کشور و آوردن آسایش و راحتی برای مردم بوده. امیدوارم تونسته باشید حداقل جوابی از متن من بدست آورده باشید ولی این رو بدونید شما با خوندن یک مقاله و یا نوشته ای ( همانند چیزی که من نوشتم ) نمیتونید بیاید شخصیت میرزا و اهدافش رو بخوبی درک کنید. اگر واقعا علاقه دارید بدونید میرزا کی بود و چه اهدافی رو دنبال میکرد باید کتاب کامل زندگی نامه ی اونو بخونید. نه اینکه کسی بیاد و تو این تاپیک پیغام ارسال کنه که آره با توجه به حرفای فلان تاپیک من هم چنین مطالبی رو در یک سایتی خوندم و در نتیجه میگیرم که میرزا خائن بوده ! اگر هم دلیل کنجکاویتون فقط تخریب شخصیت میرزاست که اون بحث دیگری است ..... موفق باشید . من استقلال ايران را خواهانم و بقاي اعتبارات كشور را طالبم ، آسايش ايراني و همه ي ابناء بشر را بدون تفاوت دين و مذهب شايسته است.... میرزاکوچک خان جنگلی 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده