- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۱ میگویند قرار است همین روزها دنیا تمام شود همین دنیایی كه تا بیدار میشوی خون از سر و كولت بالا میرود دیگر حتی به خبرهایش هم گوش نمیدهم مبادا گوشهایم خونی شود این روزها فقط فكر میكنم چند بار دیگر فرصت هست بگویم دوستت دارم و چند بار دیگر میتوانی مرا ببوسی شاید خدا لحظه ای دستهای خونی اش را فراموش كرد ... شاید دنیای دیگری از عشق آفرید 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۱ این روزها سخت مشغولم مادربزرگ میگفت رد پای عشق را دنبال كنی میرسی آخر دنیا - نوك كوه قاف به شهری كه همه آدمهایش خوشبختند ... رد پای عشق را دنبال میكنم اما انگار آخرش به آسمان رسیده ... خوب شد مادربزرگ دیگر نیست تا ببیند شهر خوشبختی را به آسمان برده اند و دیگر هیچ جای زمین هیچ آدم خوشبختی نیست حتی نوك كوه قاف .. این روزها سخت مشغولم دنبال كسی میگردم كه پرواز بلد باشد 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۱ از صورتت نقاشی كشیده ام همانطور كه دلم میخواست باشی حالا چشمهایت فقط مرا میبیند و لبخند همیشگیت لحظه های نبودنت را میپوشاند فقط مانده ام هوس بوسیدنت را چه كنم؟ 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۱ حالا كه دیگر دستم به آغوشت نمیرسد و بوسیدنت موكول شده به تمامی روزهای نیامده.. حالا كه هر چه دریا و اقیانوس را از نقشه جهان پاك كردی مبادا غرق شوم در رویایت باید اسمم را در كتاب گینس ثبت كنم تا همه بدانند - زنی با سنگین ترین بار دلتنگی روی شانه هایش - تو را دوست میداشت میبینی عشق همیشه جاودانگی میاورد 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۱ رهایم كن تنها با همین خیال خام . . كنار رویای بودنت . . میخواهم به حال خودم باشم . . با خیالت همیشه خنده هست / بوسه هست / شادی هست انگار همه چیز بوی خوشبختی بدهد . . دلخوشیهایم كوچك و دلم قانع است از روزی كه خیالت اینجاست آینه را هم پاك نكردم مبادا چشم در چشم حقیقت شوم اصلن حقیقت باشد سهم تو خیال خام برای من فقط رهایم كن 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۱ رفتی درست زمانی که دوست داشتنت را اعتراف کردم و هنوز مانده ام چرا همه معشوقها میروند به راهی - به امید کسی - که شاید قرار نیست اصلا باشد 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۱ نميگذرد اين روزها نميگذرد ... انگار كــــــــــش ميايي از لحظهاي به لحظهاي و آونگي كند با هر تاب ميســـــــــــايد روح خستهات را و مرگ حتي مرگ پنهان شده در دوردست در فاصلههايي كه دهن كجي ميكنند به رسيدن به پايان محكومي زنده ميماني تنها و تنها زنده و زندگي واژهايست دور نا پيدا نا ممكن نميگذرد اين روزها اين روزها كه سنگين ايستادهاند ساكن مثل زالو چسبيدهاند به بخت به تقديرت و من چه سادهلوحانه هربار تكهاي از اميدم را ميكارم شايد بار بدهد زندگي بدهد و روز ديگري از راه برسد ... افسوس افسوس كه ريشه نداده ميپوسد هرچه كاشتهام تا مبادا بگذرد اين روزها اين روزها كه مردهها خوشبختترند و فراموش كردهاند اين روزها نميگذرد اين روزها نمیگذرد 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ شايد تقدير روي پيشانيم نوشته باشد "هميشه فاصله اي هست".. ولي تو فقط گاهي برايم بخند ...آنوقت تقديرم را ميبوسم و كنار ميگذارم.. تو كه ميخندي خدا تازه ميفهمد اگر تنها عشق اعجاز رسولانش بود دنياي جهنمي بهشت موعود ميشد... عشق هميشه معجزه اي تازه دارد... تو فقط گاهي برايم بخند 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تنهاییت را بیاور همه دلتنگی هایت شانه ای هست اینجا برای آسودن خیال محالی نیست باور کن توی چشمهام آزردگی هایت را به آب بده ، بعد هوایی تازه کن . شاید با هم نفسی به عشق بگذرانیم . (گیلدا ایازی) 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام می دانی و نمی گویم . نمی گویی و نمی دانم . به لبانت چشم می دوزم ، جز سکوت چیزی نمی خوانم . تمام من فریاد می کشد با هم : لعنتی ! دوستت می دارم . همه تو آوار می شود در من : من به تنهایی عادت دارم ! قانون عجیبی دارد عشق ؛ می خواهی و نمی رسی هرگز . نگاهم که می کنی ، می بینم عشق خاکستری است نه قرمز ! (گیلدا ایازی) 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام امسال قبل از بهار همه اندوه ها و دلتنگی هایم را با خاطره های دونفره یکجا بقچه کردم و گذاشتم پشت در . حواسم بود قبل از اینکه دوباره دیر شود و باز با اولین شکوفه یادم بیافتد بهار بوی عشق می دهد و تو نیستی ... حالا امسال بهار فقط بوی شکوفه می دهد ، فقط بوی باران ، بی هیچ نشانی از تو در گوشه کنار خانه حتی برای روز مبادا . امسال تنهایی هم بوی بهار می دهد . (گیلدا ایازی) 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام روی ملحفه هایی که هنوز بوی تو را می دهند ، غلت می زنم . می خواهم از صفر شروع کنم درست مثل همه بازنده ها و بی خیال روی طبل بیعاری ضرب بگیرم . حتی می توانم لبخند بزنم . اتفاق خاصی نیفتاده ، جز اینکه رفته ای و این اصلاً اهمیتی ندارد . ببین ، دارم با تنهایی در ملحفه هایی با بوی تو عشقبازی می کنم . من و تنهایی با هم به ریش دنیا می خندیم . (گیلدا ایازی) 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دلم روشن است ؛ شاید خواب خوبی دیده ام ، شاید در انتهای فاصله ، شکل گلی ، رقص قاصدکی یا چشمک ستاره ای یادت آورده باشد کسی در آن سوی دنیا دلش روشن است . شاید روزی روزگاری ... تو ... شاید ... دلم روشن است ، دلم روشن است ... (گیلدا ایازی) 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۲ هرگز عشق مرداب نیست و آغوش زمینگیرت نمیکند. دوست دارم دوباره دستم را که دراز میکنم، آسمان توی مشتم باشد. شبها ستاره بچینم. دلم که گرفت، با گنجشکها پرواز کنم. تو شاید به این حرفها بخندی، اما قلبم گواهی میدهد عشق یعنی همین... دیگر - هرگز به آغوشت باز نمیگردم. 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۲ باران که می بارد، تو در راهی... باران که میآید، تا بجنبی، آب پاکی میریزد روی تقدیرت. سر برمیگردانی، میبینی عشق دارد از آن دورها سلانهسلانه با همه بار و بندیلش میآید تا سرک بکشد لابلای زندگیت. چشم به هم بزنی، هواییات میکند، انگار نه انگار خواستی از روزگار محوش کنی، تبعیدش کردی ناکجاآباد. اما درست اولین قطره که ببارد، برمیگردد، عین بختک خودش را میاندازد روی روزهایت. دل هم سنگرویخت میکند. دوباره عاشق میشوی. زیر باران میرقصی، میرقصی، میرقصی. باران که میآید، دل دیگر سر به راه نیست... 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۲ قاصدک ها شانه خالی کرده اند دوستت دارم ها توی دلم حیران مانده اند ، شاید هم راه خانه ات از حافظه باد پاک شده !هر چه هست ، کوه ها مثل کوه ایستاده اند ، زمین همچنان گرد است ، آب هم از آب تکان نخورده .. فقط انگار کسی عشق را ،از تمام قصه ها پاک کرده ! 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۲ امروز با همين دستها خودم را ميكشم روحم پا به ماه است دارد يك "من" جديد به دنيا مياورد زودتر بايد خودم را بكشم اما كمي ميترسم ميترسم او هم به سرنوشت من دچار شود 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده