B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۲ كمرنگ ميشوم... تا . . . به رنگِ بي رنگي درآيم 1392/12/04 ساعت 01:12 نيمه شب 5 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۲ هيسسس! سكوت شبو نشكن! ... مرا عهدي ست با جانان كه تا جان در بدن دارم.... 6 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۲ سلام خوبي؟ دلت خوبه؟ ... منم خوبم، دلمم خوبه فقط... فقط يه كم تنگ شده چند روزه بدجور سرما خوردم، انقدر خوابيدم كه حالم از هرچي خوابه به هم ميخوره! چقدر بايد خوش شانس باشي كه تا مامانت ميره مسافرت، سرمابخوري! اونم طوري كه نتوني از جات بلند بشي! دلم برا مامانم تنگ شده برا وقتايي كه مريض ميشدم و صب به صب ازم ميپرسيد: بهتري؟ دلم گرفت بغض داره خفم ميكنه... ... ميگن بي خبري، خودش خوش خبريه...دروغ ميگن! كجاش خوبه؟؟ ... اصلا دلت برام تنگ ميشه؟؟ ... مامانم امشب مياد ... توام امشب مياي؟ ... قهر كردي كه شما خطابم ميكني؟ ... هنوز حالم خوب نشده ولي خسته شدم انقدر تو تختم دراز كشيدم و به در و ديوار اتاقم نگاه كردم موقع تايپ كردن كلمات، دستام ميلرزه ديروز رفتم دكتر توي بيمارستان يه ميز گذاشته بودن و كتاب ميفروختن يه كتاب خريدم خواهرم ميگه حتي مريض شدنتم شبيه مريضاي ديگه نيست ... قرصا رو كه ميخورم، دوس دارم همش بخوابم .... ولي تو مراقب خودت باش كه سرما نخوري! ... خسته شدم فعلا امروز پنج شنبه 8 اسفند 1392 ساعت 12:50 6 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۲ مدام چشم ميگردونم تا يه آشنا ببينم ولي نيست... هيچكس! شبيه آشناي من نيست آشناي ديروز (؟) امروز غريبه( قريبه) فردا ... 6 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۲ ممنون كه هستي بهترينم... 1392/12/29 08:33 5 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۳ سخت ترينِ كارها را به من واگذار كردي! سخت ترين... آنقدر سخت كه شايد تهي شوم بعد از گذاشتن اين بار، بر زمين... 5 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۳ جا مانده روزهاي قديم ... بيا اين بار، ما واژه ها را به بازي بگيريم! برعكس هميشه كه براي ساده ترين جملات، اسير واژه ها ميشويم... بيا اين بار هر دو سكوت كنيم... تا واژه ها، خودشان دلتنگ حضور براي بودن كنار ما شوند تاريخ تولد: 09-02-2014 4 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۳ يادته؟ زندگي عادلانه به نظر نميرسد! با اين حال "زيباست"... 3 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۳ برای همه داشته هات اگه روزی هزار بارم ممنون خدا باشی، بازم کمه! ... خدایا حکمتتو شکر 1393.7.26 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۳ این حس لعنتی که میاد سراغم،به تمام تنم سرما میشونه نبودنت، ذره ای از بودنتو کم نمیکنه!هرگز!!!... دوستت دارم بابا 1 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۳ چقد دلم نوشتن میخواد! هیچی به ذهنم نمیرسه... حس میکنم مغزم یخ زده حس نوشتن درونم داره بیداد میکنه... مغزم لطفا گرم شو! ... 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۳ ولی خداییش بعضی از پستای قدیمی تاپیکم بدجور چرته:icon_pf (34): خنده ام میگیره وقتی دوباره میخونمشون 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۳ گرم شدم...سرد شدم... گرم شدم...سرد شدم... گرم شدم...سرد شدم... گرم شدم...سرد شدم... میان اینهمه گرم و سرد شدن، احساسم انگار دارد ترک میخورد... 93.8.15 8:20 صبح 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۳ تو معنی اینها را خوب میدانی دلگیرم خسته ام گیجم ... و دلم گریه میخواهد برای سکوتی که به صدا تبدیل شد... ای کاش نمیشد... 93.8.18 1:15 نیمه شب 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۳ نهال کوچکی بود احساسم را میگویم بعد از 2 سال رشد کرد بالنده شد امسال زمستان میدانم که سرمای سخت امانش نمبدهد حتما خشک میشود درخت تازه قد کشیده ام خشک میشود و هیزم شکن تبر به دست قصد جانش را میکند برای گرم کردن جانش دل خوش میکنم که خشکیده احساسم، گرمابخش جانی میشود بهار که برسد شاید دوباره از نو جوانه بزند کهنه نهال احساسم ... 93.8.18 2:11 نیمه شب 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۳ تلاش تو برای من ستودنیه نازنینم 93.8.24 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۳ تو میگی میشه؟؟ من میگم میشه حتما میشه! 93.8.24 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۳ خدایا یه وقتایی یه جوری دستمو گرفتی و هوامو داشتی که فقط برای اون لحظه همیشه مدیونتم! دیگه فکرشو بکن، کل زندگی رو... خدایا فکر نکنی حواسم نیستا!هست!...فقط بعضی وقتا پرت میشه... خدایا ممنونتم شنبه 1 آذر 93 ساعت 22:11 2 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۳ برایم شعر نخواندی نازنین... 93.9.1 22:53 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده