parniann 110 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ شخصى در خانه اش چاهى حفر كرد، و خاكها را داخل خانه روى هم ريخت . پس از حفر چاه هر چه فكر كرد با اينهمه خاك چه كند ،عقلش به جائى نرسيد. بادوستش مشورت كرد. دوستش گفت : اينكه كارى ندارد، چاه ديگرى حفر كن و اين خاكها را داخل آن بريز. اين بيچاره طبق راهنمائى دوستش عمل كرد. چاه ديگرى حفر كرد و همه خاكهاى چاه اول را در چاه دوم ريخت . ولى اينبار خاك چاه دوم در خانه باقى ماند. بار ديگر براى راهنمائى نزد همان دوستش رفت ، و مشكل جديد را شرح داد. دوستش به او گفت : راه حلش خيلى ساده است . خاكهاى چاه دوم را هم در چاه اول بريز و قضيه را تمام ، و خودت را راحت كن . 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده