hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۱ روزنامه قدس نوشت: پس از سالها به این جا رسیده که از هنر کودکیاش برای خرج دوران پیریاش استفاده کند. پس صبحها کتانیهایش را میپوشد و در پارک و در پیاده روها برای مردم روپایی میزند و از کمردرد ناله میزند. نه چارهای دارد و نه روی آن را که سرش را پیش خلق خدا کج کند و دستش را دراز. پیرمرد را عرق ریزان آورده بودند که چند هزارتا روپایی میزند. آورده بودند که با ۶۰ سال سن حرکتهای نمایشی با توپ انجام میدهد. بیرون روزنامه برای بچهها روپاییزده و همه را تحت تأثیر قرار داده بود. او از زندگیاش گفت. از این گفت که دارد از روپایی زدن با توپ نان در میآورد. این دیگر نوبر بود. پول درآوردن از فوتبال البته سالهاست که بسیاری را از فرش به عرش رسانده اما ندیده بودیم که بشود قوت لایموت خانوادهای. میگفت بازنشسته یکی از ادارات است. نگهبان بوده و حقوق بازنشستگیاش کفاف خرج زندگیاش را نمیدهد. حقوقش هنوز واریز نشده به خاطر اقساط جهیزیه دخترش کسر میشود و چیزی حدود ۳۰ هزار تومان دستش را میگیرد. اجاره خانه کلنگیاش اما بالای ۲۵۰ هزار تومان است و صاحبخانهاش شاکی از تأخیر اجاره هر روز تهدید میکند. میگفت ۳ ماه است که دارد تمرین روپایی میکند. آن هم در کوچه و خیابان. مردم تشویقش میکنند و شیرینی میدهند. میگفت فعلاً کاری از دستش جز این بر نمیآید تا بتواند خرج و دخل زندگیاش را سامانی دهد. پیرمرد با دستانی پینه بسته و صورتی که رنج سالیان را میشد در لابه لای چینهای آن خواند گفت از کودکی فوتبالیست بوده اما در هیچ تیم باشگاهی عضویت نداشته است. حالا اما پس از سالها به این جا رسیده که از هنر کودکیاش برای خرج دوران پیریاش استفاده کند. پس صبحها کتانیهایش را میپوشد و در پارک و در پیاده روها برای مردم روپایی میزند و از کمردرد ناله میزند. نه چارهای دارد و نه روی آن را که سرش را پیش خلق خدا کج کند و دستش را دراز. پس به پاهایش اعتماد کرده و به ارادهاش. میان درد دلهایش اذان ظهر که میشود میرود و به نماز میایستد. او که میرود ما میمانیم و سؤالهای بیشماری درباره او. اویی که خیلیها در تعداد روپاییهایش شک می کنند و پول درآوردن از روپایی زدن در ۶۰ سالگی را باور ندارند. 7 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۱ میبینی اینا درده حالا ببین حق با منه 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده