رفتن به مطلب

بافت‌هاي فرسوده شهري و عوامل افزايش فرسودگي‌ها


ارسال های توصیه شده

برآوردها نشان مي‌دهد كه بيش از 50 هزار هكتار بافت فرسوده شهري در كل كشور وجود دارد. فارغ از اين‌كه، چگونه بايد غبار فرسودگي را از چهره شهرها زدود، بايد دلايل و عوامل فرسودگي بافت‌هاي شهري را در گذشته شناسايي كنيم و با آموزه‌هاي به‌دست آمده، از توسعه فرسودگي‌ها جلوگيري كنيم.

شناسايي عوامل مذكور، قطعاً اين توجه را در ما ايجاد خواهد كرد كه اجازه ندهيم همچنان به توسعه فرسودگي‌ها دامن زده شود.

براي شناسايي عوامل فرسودگي بافت‌هاي شهري، ضروري است، به عنوان گام نخست، ويژگي‌هاي بافت فرسوده شهري موجود را احصاء و بررسي كنيم تا ريشه‌هاي فرسودگي خود را بنماياند.

 

اهم ويژگي‌هاي بافت‌هاي فرسوده شهري به شرح زير قابل ذكر است:

1) ويژگي‌هاي كالبدي، سيما و منظر شهري؛ اغلب واحدهاي ساختماني در بافت‌هاي فرسوده شهري فاقد سيستم سازه‌اي مي‌باشند و فاقد هرگونه محاسبات فني براي مقاومت در برابر سوانح طبيعي از جمله زلزله مي‌باشند و واحدهاي فرسوده مزبور، به لحاظ زيبايي بصري، دچار ناهنجاري‌هاي متعدد بوده و روح جست‌وجوگر زيبايي شهروندان را متناسب با سليقه‌هاي امروزي سيراب نمي‌كند و باعث رويگرداني آنها مي‌شود.

2) ميزان برخورداري از شبكه‌هاي دسترسي، زيرساخت‌ها و تاسيسات شهري؛ بافت‌هاي فرسوده شهري از كمبود و ناكافي بودن سطح شبكه‌ها و معابر دسترسي به خدمات شهري رنج مي‌برد و اغلب معابر آن داراي عرض كمتر از 6 متر مي‌باشند كه به هيچ‌وجه متناسب با زندگي شهري امروز نيست. تاسيسات و زيرساخت‌هاي شهري به دليل گذشت زمان، فرسوده شده و پاسخگو نيست.

3) ميزان بهره‌مندي از خدمات شهري؛ بافت‌هاي فرسوده شهري از فقدان برخي خدمات فرهنگي، آموزشي و شهري به لحاظ كمي و كيفي رنج مي‌برد و در برخي خدمات نيز دچار نقص است. در محدوده بافت‌هاي فرسوده، به‌ندرت شاهد وجود مراكز فرهنگي و عمومي نظير كتابخانه‌هاي عمومي، فرهنگسراها و مراكز بهداشتي، درماني، امداد و نجات، فضاهاي سبز و عمومي لازم و كافي، مهدكودك‌ها و امثال آن هستيم.

4) ويژگي مالي، اقتصادي و سرمايه‌گذاري ؛عمده محدوده بافت‌هاي فرسوده شهري به‌ويژه در لايه‌هاي مركزي شهرها از چرخه و حيات اقتصادي شهر خارج شده‌اند و به عبارت ساده‌تر، سرمايه و سرمايه‌گذاري از اين محدوده‌ها به دليل از بين ‌رفتن توجيه اقتصادي و مالي فرار كرده است.

5) ويژگي اجتماعي و فرهنگي ؛ توسعه فرسودگي و از بين ‌رفتن مرغوبيت محدود بافت‌هاي شهري و به عبارت ساده‌تر، تنزل رتبه اجتماعي محدوده‌هاي مزبور در نگاه شهروندان، باعث افزايش سير خارج ‌شدن افراد اصيل و بومي با توان اقتصادي مطلوب و جايگزين ‌شدن با افراد با توان اقتصادي پايين‌تر، مهاجرين و اقشار مبتلا به آسيب اجتماعي نظير معتادين و مهاجرين بيگانه شده است و در نتيجه و در واقع، هنجارهاي اجتماعي و فرهنگي محدوده‌هاي بافت فرسوده به ناهنجاري بدل گرديد و ملاحظه برخي آمارها نشان مي‌دهد، سهم مستأجرين به مالكين ساكن در محدوده‌هاي مذكور به‌شدت، بيشتر شده است.

 

از سوي ديگر نيز، به دليل پايين‌ بودن ميزان مقاومت واحدهاي فرسوده در برابر سوانح طبيعي، كه حتي برخي واحدها، با بارش يك باران نيز فرو مي‌ريزند، به ميزان قابل توجهي، سطح امنيت رواني ساكنان را كاهش داده است.

در كنار ويژگي‌هاي پيش‌گفته، چنانچه مسائل زيست‌محيطي و آلودگي هواي اين محدوده‌ها (عمدتاً مراكز شهرها) نيز در نظر گرفته شود، مجموعه عوامل زمينه‌ساز خارج ‌شدن (فرار) مالكين ريشه‌دار و توانمند بافت‌هاي فرسوده شهري، به‌صورت يك‌جا، فراهم مي‌گردد. لذا اگر مالكين توانمند مذكور، به عنوان مهمترين سرمايه مقابله با فرسودگي در نظر گرفته شوند. خارج ‌شدن آنها از محدوده‌هاي بافت‌هاي فرسوده مهمترين عوامل توسعه فرسودگي خواهد بود كه متاسفانه شواهد نشان مي‌دهد كه اين‌گونه بوده است.

 

به نظر نگارنده مهمترين دلايل روند گسترش يافته اين موضوع در سال‌هاي گذشته و سال‌هاي اخير فارغ از مسائل و ريشه‌هاي آمايش سرزميني موارد زير بوده است.

1) عدم توجه برنامه‌ريزان شهري و شهرسازان به ظرفيت‌هاي بلااستفاده در محدوده‌هاي قبلي شهرها و اولويت‌نيافتن توسعه درون شهري و اسكان سرريز جمعيت در محدوده‌هاي مزبور.

2) اتخاذ سياست‌هاي توسعه شهري متصل و منفصل و در نتيجه ايجاد رقباي قوي و با زرق و برق تحت‌ عنوان مفهوم «شمال شهر» براي محدوده قديمي شهرها.

3) عدم سرمايه‌گذاري شهرداري‌ها و دستگاه‌هاي ارايه‌دهنده خدمات شهري در جهت اصلاح و بهبود شبكه‌هاي دسترسي و اصلاح زيرساخت‌ها و تاسيسات شهري بافت قديمي و فرسوده شهرها به‌رغم وظايف قانوني و وضع عوارض نوسازي و در نتيجه عدم تطبيق ساختار و كالبد بافت قبلي با شرايط زندگي امروزي و به‌ويژه عدم حل مساله عبور و مرور وسائط نقليه و امدادرسان در داخل محدوده‌هاي قديمي، مركزي و بعضاً مياني شهرها.

4) نبود تعامل و وفاق و تعريف مشترك در جهت اتخاذ سياست منطقي براي حفظ و كارآمدي واحدهاي باارزش تاريخي، فرهنگي و معماري و در يك كلمه «ميراثي» به ‌عنوان كانون‌هاي احياء بافت‌هاي قديمي، فرسوده و ناكارآمد شهري و عدم اولويت‌بندي صحيح ارزش‌ها، باعث عدم تحرك شده و بسياري از پروژه‌هاي بهسازي و نوسازي، به دليل اختلاف‌نظر متوقف شده و يا انگيزه‌اي براي ايجاد پروژه‌هاي جديد باقي نگذاشته است.

5) نبود عزم ملي موثر در جهت بهسازي و نوسازي بافت‌هاي قديمي و فرسوده و ناكارآمد شهري و اولويت‌نيافتن موضوع در برنامه‌ريزي‌هاي كلان كشور و بودجه‌بندي‌هاي ساليانه

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...