hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، ۱۳۹۱ منبع : وبلاگ احمد شريفي بزرگترين آفتی که يک مهندس صنايع میتواند به آن مبتلا شود، روزمرگی است. (البته در بعضی از کتابها نوشتهاند "روزمرهگی" و در بعضی ديگر "روزمرگی" من از دومی استفاده میکنم، چون يک "ه" کمتر دارد!) روزمرگی يعنی چی؟ يعنی اين که شما هر روز کارت بزنيد وارد شرکت شويد، يک سری کار کاملاً ثابت و روزانه را انجام دهيد و در نهايت کارت بزنيد و به خانه برويد و بخوابيد و دوباره صبح بلند شويد و دوباره روز از نو، روزی از نو! اگر دچار اين مصيبت هستيد، بايد حتماً فکری بکنيد تا از اين وضعيت خارج شويد. در معارف اسلامی ما هم، مسلمانان را از اين موضوع برحذر داشتهاند و بارها سفارش شده که مسلمان نبايد دو روزش شبيه هم باشد. اين آفت، مضرات بسيار زيادی دارد که به بعضی از آنها اشاره میشود. 1- عدم امنيت شغلی: وقتی شما يک کار ثابت (مانند وارد کردن يک سری اعداد در اکسل) را انجام میدهيد و اين کار به صورت روزمره و بدون کوچکترين تغييری انجام شود، ممکن است مديريت شرکت يک ديپلمه و يا حتی پايينتر از آن را به جای شما استخدام کند. در واقع حق با اوست. بسياری از مهندسان صنايع در ايران، کارهايی را در شرکت انجام میدهند که يک فرد عادی بدون داشتن تحصيلات دانشگاهی، به راحتی میتواند از پس آن ها برايد. 2- بهروز نبودن و عقب ماندن از پيشرفتهای علمی و ابداعات جديد: شرايطی را تصور کنيد که يک مهندس صنايع در بخش برنامهريزی توليد يک شرکت مشغول به کار است. وظيفه او تهيه گزارش توليد، برنامه توليد روزانه و روزهای آينده و... است. او هر روز اين کارها را انجام میدهد و فشردگی کارها به حدی است که ديگر فرصت مطالعه ندارد. بعد از يک يا پنج سال چه اتفاقی میافتد؟ مشخص است که او از پيشرفتها و موضوعات جديد در حوزهی کاری خود بیاطلاع خواهد بود. 3- احساس نارضايتی از کار و خوشحال نبودن: اين موضوع بيشتر به مسائل روحی و روانی برمیگردد. اصولاً ساختار احساس انسان به گونهايی است که تکرار را دوست ندارد و حالا چه فيلم تکراری باشد يا يک کار تکراری. همچنين بعضی از افراد ذاتاً تحولخواه و به دنبال تنوع هستند و در صورتی که گرفتار چرخه روزمرگی شوند، به شدت از کار خود احساس نارضايتی میکنند و اين موضوع هم سبب اصلی بسياری از مشکلات ديگر است. 4- کند و تنبل شدن ذهن، روح و حتی جسم: ذهن هم مانند بدن احتياج به تمرين دارد. همانطور که بدن انسان در صورت عدم تحرک و ورزش دچار سستی، رخوت و در نهايت ضعف میگردد، ذهن و مغز نيز در صورت استفاده نشدن تنبل و ضعيف میشود. به عبارتی آکبند ماندن مغز اصلاً خوب نيست! افرادی که کارهای مشابه را در روزهای پیدرپی انجام میدهند، ديگر احتياجی به تحليل و استنتاج ندارند و به مرور قدرت تحليلگری خود را از دست میدهند که اين موضوع برای يک مهندس صنايع، فاجعه محسوب میشود. بايد توجه داشت که افرادی که در بعضی از شاخههای مهندسی صنايع کار میکنند، هرگز دچاز روزمرگی نمیشوند و اين موضوع به دليل ماهيت کار آنهاست. به عنوان مثال کار کردن در زمينه کنترل پروژه، ذاتاً متنوع است. هنگامی که يک پروژه تمام میشود و پروژهی ديگر آغاز میگردد، همه چيز جديد، نو و تازه خواهد بود. البته اگر شما در بعضی از پروژههای طولانی و پايان ناپذير که در ايران هم تعداد آنها کم نيست کار میکنيد، در معرض خطر روزمرگی قرار داريد! افرادی که در واحدهای برنامهريزی توليد، نت، کنترل کيفيت و مشابه آن کار میکنند، بيش از ساير مهندسان صنايع مبتلا به بيماری روزمرگی هستند. اما افرادی که در شرکتهای مشاوره کار میکنند، تقريباً هيچ وقت به اين آفت مبتلا نمیشوند. در پايان بايد بگويم که خروج از روزمرگی کار سختی نيست. شما میتوانيد يک برنامه برای خود طراحی کنيد که مثلاً هر سال در چند دورهی آموزشی مربوط به کارتان شرکت کنيد. يا هر روز زمان ثابتی را به مطالعه منابع مربوط به کارتان اختصاص دهيد. جستجو و مطالعه در اينترنت، شرکت در سمينارهای مختلف، انجام مشاوره و کار به صورت پروژهايی در بيرون از شرکت و حتی ايجاد تغييرات جزئی در کار روزانهتان و از همه مهمتر توجه به اصول بهبود مستمر، راههای خوبی برای فرار از روزمرگی است. پی نوشت: چرچيل(نخست وزير سابق بريتانيا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر bbc برای مصاحبه میرفت. هنگامی که به آن جا رسيد به راننده گفت آقا لطفاً نيم ساعت صبر کنيد تا من برگردم. راننده گفت: "نه آقا! من می خواهم سريعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچيل را از راديو گوش دهم" چرچيل از علاقهی اين فرد به خودش خوشحال و ذوقزده شد و يک اسکناس ده پوندی به او داد. راننده با ديدن اسکناس گفت: "گور بابای چرچيل! اگر بخواهيد، تا فردا هم اينجا منتظر میمانم!" 4 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، ۱۳۹۱ در پايان بايد بگويم که خروج از روزمرگی کار سختی نيست. شما میتوانيد يک برنامه برای خود طراحی کنيد که مثلاً هر سال در چند دورهی آموزشی مربوط به کارتان شرکت کنيد. يا هر روز زمان ثابتی را به مطالعه منابع مربوط به کارتان اختصاص دهيد. جستجو و مطالعه در اينترنت، شرکت در سمينارهای مختلف، انجام مشاوره و کار به صورت پروژهايی در بيرون از شرکت و حتی ايجاد تغييرات جزئی در کار روزانهتان و از همه مهمتر توجه به اصول بهبود مستمر، راههای خوبی برای فرار از روزمرگی است. !" موافقم ،این نکات خیلی تاثیر گذار هستند 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده