رفتن به مطلب

یادگاری برای دوستامون در نواندیشان


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

پر از توام

 

به تهیدستی ام نگاه نکن

 

نگو هیچ نداری،

 

ببین...

 

تو را دارم...

 

 

 

تقدیم به مانی عزیزم mani24

 

 

27.11.91

 

از طرف : شـــاروک (فاطمه)

  • Like 14
  • پاسخ 188
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

هَمـیشه ...

 

وقتِ خداحافظی،

 

حَسودیَمـــ می شود

 

به خـــــــدا ...

 

که شمارو به او مـے سپارمــــ....

 

تقدیم به همه دوستان عزیز نواندیشیم :icon_gol:

27. 11. 91

  • Like 20
ارسال شده در

دلم يك هم صحبت ميخواهد! يك هم نفس! نه از آنهايي كه ميخواهند به هر قيمت آرامت كنند، يا حرف هايه قشنگ و خوب ميزنند و نصيحت هاي بزرگ در گوشت زمزمه ميكنند!!! دلم يك هم درد ميخواهد كه بشيند رو به رويم در چشم هايم زل بزند بدونه هيچ كلامي حرف هاي دلم را گوش كند و ارام بگويد ميفهممت!!! گريه كن!!!به اریودخت عزیز

27 بهمن 1391 ساعت 1416

  • Like 15
ارسال شده در


همیشه هستند کسانی که نمی خواهند پرواز تو را ببینند

تو به پرواز فکر کن نه به آنها..

 

اینو تقدیم میکنم به mehdi_power

داداش سید نازنینم:icon_gol:

27 بهمن 91

ساعت 4.55

  • Like 16
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

تقدیم به Yaprak

 

 

 

 

46z68d04apptw8l7xmop.jpg

 

 

1k5klnhu2qn1x2ex2u01.jpg

  • Like 16
ارسال شده در

فريادي و ديگر هيچ .

چرا كه اميد آنچنان توانا نيست

كه پا سر ياس بتواند نهاد.

***

بر بستر سبزه ها خفته ايم

با يقين سنگ

بر بستر سبزه ها با عشق پيوند نهاده ايم

و با اميدي بي شكست

از بستر سبزه ها

با عشقي به يقين سنگ برخاسته ايم

***

اما ياس آنچنان توناست

كه بسترها و سنگ ها زمزمه ئي بيش نيست !

فريادي

و ديگر

هيچ !

 

28 فوریه 2013

 

12:4 به وقت لندن

 

 

تقدیم به همه کسانی که در لیست دوستانم قرار دارند:ws37:

  • Like 14
ارسال شده در
tty9m736ogk9ke1ki5al.jpg
  • Like 17
ارسال شده در

تقدیم به vahid88

 

 

9fwnik9nlhj9femy4t8.jpg

  • Like 16
ارسال شده در
68qb5r7sjp0q0l4laoqb.jpg
  • Like 14
ارسال شده در
9ej72tbtldqvpqginjeu.jpg
  • Like 15
ارسال شده در
wf2k7srkls9o9albs3.jpg
  • Like 27
ارسال شده در
njw3ojtyyr23djc6kipn.jpg
  • Like 25
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

خیلی تاپیک زیبایی بود به قول پدرام چند سال دیگه که این تاپیک رو ببینیم اشک تو چشمامون جمع می شه

 

 

تو محیط مجازی با بچه هایی آشنا شدم که نقشای مهمی رو در زندگی حقیقی من بازی میکنند ،با یه دوستی آشنا شدم که برام مثل خواهر ه و به گفته خودش دوستی مجازی ما به یه پیوند حقیقی رسید برای مهدیه عزیزم که نواندیشانی نیس اما خواهر خوبی برا منه

و برای تو که همیشه هستی در هر شرایطی اگر چه آشنایی ما از یه محیط حقیقی شروع شد اما محیط مجازی به محکم تر شدن پیوندمون کمک کرد ،برای تو که بهترینی و هیچ وقت تو هیچ شرایطی تنهام نذاشتی و کمکا و روحیه دادنات تو این روزای سخت منو سرپا نگه داشته ،برا داشتنت همیشه خدا رو شاکرم

برای shiva-m عزیز ،بهترین دوست

آزاده -21 اسفند 91

ساعت 2:42 بعد از ظهر

  • Like 18
ارسال شده در

لیلی قصه اش را دوباره خواند . برای هزارمین بار.... ومثل هربار لیلی قصه باز هم مرد

 

لیلی گریست وگفت :کاش اینگونه نبود

 

خدا گفت :هیچ کس جزتو قصه ات را تغییر نخواهد داد !!

 

لیلی! قصه ات را عوض کن...

 

لیلی اما میترسید . لیلی به مردن عادت داشت .

 

تاریخ به مردن لیلی خو کرده بود..

 

خدا گفت : لیلی عشق میورزد تا نمیرد . دنیا لیلی زنده میخواهد

 

لیلی آه نیست . لیلی اشک نیست . لیلی معشوقی مرده در تاریخ نیست ..

 

لیلی ! زندگی کن...

 

اگر لیلی بمیرد ، دیگر چه کسی لیلی به دنیا بیاورد ؟

 

چه کسی گیسوان دختران عاشق را ببافد؟...

 

چه کسی طعام نور در سفره های خوشبختی بچیند؟

 

چه کسی غبار اندوه را از طاقچه های زندگی بروبد؟ ؟..

 

چه کسی پیراهن عشق را بدوزد ؟ ؟ ...

 

لیلی قصه ات را دوباره بنویس ..

 

لیلی به قصه اش بازگشت....

 

این بار اما نه به قصد مردن .

 

که به قصد زندگی .

 

و آن وقت به یاد آورد که تاریخ پر بوده از لیلی های ساده گمنام ....

 

آخرین جمعه سال 1391، هانیه

 

  • Like 14
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست

صفای همت پاکان و پاک دینان بین

تقدیم به Mr. Specific:icon_gol:

13 اردیبهشت92

14:50

  • Like 12
ارسال شده در

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی

خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

تقدیم به آریودخت:icon_gol:

13 اردیبهشت 92

14:51

  • Like 12
ارسال شده در

به نام خالق جاودانگی

و من میروم .... و میدانم که از یاد ها خواهم رفت ... و میدانم زودتر از تصورم فراموش خواهم شد .... فراموشی رسم زندگی است ....

و زندگی بی رحم است ... اما نزد وجدانم آسوده ام ...گرچخ در یادها نمیمانم ... لیک آرام آمدم ... آرام ماندم ... آرام زندگی کردم و اکنون آرام و بی صدا میرم چون سایه ....

اما هرگز دلی را نیازردم ... قلبی را نشکاندم و تلخی را به کام کسی نریختم .... رفتن و پایان رسم زندگی است و هر آمدنی رفتنی دارد.... و من در این خاک در این پوسته غبار آلود زمین جاودان خواهم شد .. وشاید بخشی از وجودم گلی شود بر شاخه ای و تقدیم گردد بر معشوقه ای ......

دوستتان دارم .....:icon_gol:

درود...

نقطه سر خط ...

 

خدانگهدار......

 

1392/02/13

 

روز جمعه

ساعت 3:45

03/05/2013

coyqhmczteuj0i9ltcq.jpg

  • Like 15
ارسال شده در

شاید تمام این دنیا ،

مکث قصه گو باشد

 

میــــــان

 

“یکی بود… یکی نبود.. ”

 

برای - Nahal - دوست عزیزم

 

13 اردیبهشت 92

 

  • Like 11
ارسال شده در

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

تقدیدم به sahar&shahin و sahar91:icon_gol::icon_gol:

13 اردیبهشت92

21:43

  • Like 12

×
×
  • اضافه کردن...