Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۸۹ خانه ی پیامبر در مدینه با پلانی مربع شکل با ابعادی حدود 56 در 56 متر با پوشش تیر و ستون و 9 اتاق در خارج سمت شرقی آن و حیاطی که 75 درصد کل فضای خانه را شکل می داد، به عنوان نخستین الگوی مساجد مسلمانان محسوب می شوند. مساجد اولیه با سادگی و قداست خاصی ساخته می شدند تا نمادی از مفاهیم واقعی اسلامی و تعلق به تمام طبقات اجتماعی باشند.مسجد در اسلام مانند کلیسا در مسیحیت،بنایی است که منعکس کننده ی بسیاری از سنت های معماری بومی است.انعطاف پذیری ذاتی،بی تفاوتی نسبت به نمای خارجی و تاکیدی متقابل بر داخل از خصوصیات برجسته ی معماری مساجد به شمار میرود. معماران مسلمان به جای ایجاد فرم های جدید به بهسازی فرم های موجود پرداختند.طوری که برخی صاحبنظران تنها مقرنس را عنصری کاملا اسلامی میدانند.اولین مسجد جامع مسلمانان در سال 21 هجری پس از فتح اسکندریه ساخته شد.تا قرن چهارم هجری مساجد جامع که مهمترین و بزرگترین مسجد و محل اجتماع مردم شهر بودند،با موافقت خلیفه ساخته می شدند.چرا که ساخت مسجد جامع موجبات رونق و آبادانی آن شهر را فراهم می ساخت. در دوران اموی بود که عناصری چون محراب،منبر و مقصوره به مساجد الحاق شدند.محراب،تورفتگی در دیوار سمت قبله می باشد که نمونه ی کهنتر وکوچکتر آن در سمت مشرق کلیساها ساخته می شد و منبر نیز مشابه سکوی وعظ در کلیساهای قرون وسطایی بود.مقصوره نیز به صورت حصاری در نزدیکی محراب برای حفاظت از خلیفه و حاکم ساخته می شد.از قرن 4 هجری همراهی مسجد با اماکن فرعی عبادت مانند کاروانسرا،آرامگاه،کاخ،مدرسه و دانشکده ها ی علوم دینی تغییراتی را در شکل ظاهری مساجد ایجاد کرد.علاوه بر این معماری ایران در دوران ساسانی و همزمان با آن،بیزانس،تاثیر عمیقی بر معماری اسلامی و به ویژه مساجد گذاشت.ارسن کوه خواجه در سیستان در عهد اشکانی کهن ترین نمونه ای است از فضاهای ویژه ی معماری سنتی ایرانی چون میانسرا،ایوان رو به میانسرا،آسمانه ی کانه پوش و گنبد که بعدها در مساجد،مدارس و کاروانسراها بکار رفته اند. مساجد اولیه،پیرو الگوی نخستین خود به صورت شبستانی و ستون دار ساخته می شدند. مسجد فهرج نخستین بنایی است که به عنوان مسجد ساخته شده و نخستین نمونه ی مسجد به جای مانده با طرح شبستانی در ایرن به شمار می رورد.مساجد نخستین در خور نیاز مسلمانان، اغلب اماکن مقدس پیشین چون آتشکده ها یی بودند که قابلیت تغییر کاربری به مسجد را داشتند. لذا تعداد کثیری از مساجد کنونی طی تحولات دوره های بعدی در محل نیایشگاه های کهن ساخته شده اند. در آغاز برای برجسته تر ساختن مساجد در فضای شهری به عنوان مهمترین عنصر شهر اسلامی اقداماتی در جهت افزودن المان هایی چون بازوی چلیپایی با سقف شیبدار که نخستین نمونه ی آن مسجد دمشق بود و گنبد و مناره در دوره های متاخرتر از آن،انجام شد. نقش اصلی گنبد تاکید بر محراب و موقعیت قبله و نیز راهنمایی برای جهت یابی در شهرهای بزرگ بود.اتاق گنبددار که تکنولوژی ساخت آن در سبک پارتی معماری ایرانی به اوج خود رسیده بود و بهترین پوشش برای دهانه های عظیم در کنار عدم دسترسی به چوب مناسب برای بناهای تیر پوش محسوب می شد و بعدها با ایوان تلفیق شد،بتدریج به الگویی ثابت و مقبول برای مساجد اسلامی و سمبلی برای شهرهای اسلامی بدل شد.طوری که اکنون نیز با وجود تکنولوژی های ساخت بسیار پیشرفته،هنوز هم مساجد را با عناصری چون گنبد و مناره و حتی فرمهایی که تنها القا کننده ی حسی از وجود المان های مذکور محسوب شوند،می شناسیم .اکنون عناصر مذکور به جزئی ثابت در خط آسمان تمام شهرهای اسلامی بدل گشته اند. مناره ها نیز در واقع میل های راهنمایی بودند که در دوره ی پیش از اسلام به عنوان نشانه مورد استفاده قرار می گرفتند.طوری که تعدادی از مساجد اولیه در کنار میلهای کهن ساخته شدند تا اینکه بتدریج به نشانه ای برای مساجد و بعنوان ماذنه تبدیل شدند.گفته می شود که مناره ی مسجد سامرا به لحاظ فرم، تقلیدی از منار فیروزآباد فارس در عهد ساسانی می باشد. ایوان عنصری بود که در دوره ی سلجوقی برای تاکید بر ورودی مرکزی به شبستان افزوده شد و از آن پس الگوی چهار ایوانی متداول گشت.همچنین در این دوره برای اولین بار مناره های دوتایی به درگاه ایوانی مساجد اضافه شد.در دوره ی ایلخانی الحاق فضاهای دیگری چون مدرسه،مقبره و آرامگاه به مساجد رواج یافت.ویژگی عمده ی مساجد عهد تیموری،توجه خاص به درگاه و ایوان قبله و ایجاد برجستگیهایی چون گنبد ها و برجهای کوچک در گوشه ها بود.طوری که عظیم ترین درگاه ها چون مسجد جامع یزد و ارسن شیخ جام متعلق به این دوره اند.در این دوره همچنین توجه عمده ای به بازسازی و توسعه ی مساجد پیشین شد و این روند در دوره ی صفوی نیز ادامه یافت.مساجد دوره ی قاجار نیزطبق روال گذشته با اندک تغییراتی در عناصر تزئینی و برخی عناصر فرعی ساخته شدند که می توان گفت تا به امروز از الگوی نسبتا ثابتی برای طراحی مساجد استفاده می کنیم. سیمین فرهنگی منابع : 1.پیرنیا محمد کریم،سبک شناسی معماری ایرانی،تدوین غلامحسین معماریان،تهران،سروش دانش1384 2.معماریان غلامحسین،معماری ایرانی،تقریر محمد کریم پیرنیا،تهران،سروش دانش1387 3.هیلن براند رابرت،معماری اسلامی،ترجمه ایرج اعتصام،تهران،شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری،1377 4.کیانی محمد یوسف،تاریخ هنر معماری ایران در دوره ی اسلامی،تهران،سمت1379 5 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ بنای مذهبی، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بوده است و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوره تاریخی در خدمت معماری و تزئین نقوش به کار رفته در احداث چنین اماکنی بوده است. این علاقه و توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی، نه از باب منافع اقتصادی و اغراض مادی بلکه بر مبنای کشش و علاقه ی قلبی بر اساس گرایش فطری مردم به مکاتب بروز کرده است. بر این اساس هر انچه که تحت عنوان معماری اسلامی در سرزمین های گشوده شده با سبک ها و شیوه های شناخته شده :اندلسی، افریقای شمالی، شامی و مصری، ایرانی و بین النهرینی، عثمانی ، هند و یمنی و عربستانی ایجاد شده است. در حقیقت هنر مردمان ساکن در این نواحی است که دیر زمانی پیش از ظهوراسلام هر کدام دارای تمدنی بوده اند و اینک با وارد شدن اسلام در این سرزمین ها دارای سمت و سو و شخصیت واحدی شده اند. اگرچه به ظاهر دارای تفاوت هایی بوده اند که بیش از همه در شیوه تزئین بنا، تجربه و درک هنری مبتنی بر برخی جنبه های فرهنگی مانند اداب و رسوم قومی و سنت های قبیله ای، اقلیم، عادت، معیارها و هنجارهای مورد قبول انها بوده است. در بنای بسیاری از مساجد در سرزمین های اسلامی هنرهای گوناگونی به کار رفته و معماری دراین میاغن نقش توازن کننده ای ایفا کرده است کاشی کاری، گچ بری، نقاشی، منبت کاری، خوشنویسی، خطاطی کتیبه ها حتی صوت خوش وموسیقی دل انگیز در صدای موذن و قرائت کتاب خدا. در اغازتقریبا همه مساجد اسلامی در جای معابد، کاخ ها و کلیسا های سرزمین های مفتوح و با استفاده از عناصر و مصالح موجود در انها ساخته می شد. مسجد جامع اموی دمشق به عنوان مسجد و مرکز اسلامی که هم پارلمان بوده و هم محلی که به امور جاری مسلمانان می پرداخت، با هدف نشان دادن قدرت جامعه مسلمانان - در محل پرستشگاه ژوپیتر – خدای خدایان رومی که سابقا به کلیسا مبدل شده بود، ساخته شد. در ایران هم اغلب اتشکده ها تبدیل به مسجد شدند ازان جمله می توان از مسجد جامع اصفهان در عهد خلافت منصور نام برد. مسجد ایرانی علاوه بر افزودن گنبد به فضای شبستان به کمک یک هندسه گام به گام و ایجاد ایوان که به شکوه و جلال ان می افزود، دارای ویژگی های منحصر به فردی است که لطافت و ظرافت واراستن و تزئین بدنه در داخل و خارج بنا، از ان جمله اند. تبلور این امور را می توان در بنای کوچک زیبا وظریفی همچون"مسجد لطف الله اصفهان"دربه وضوح مشاهده کرد. ویل دروانت مورخ مشهورو معاصر امریکایی در مورد این مسجد در" تاریخ تمدن" خود در اغاز عصر خرد می نویسد:" بیش از همه داخل مسجد دارای زیبایی شگفت انگیزی است که شامل نقوش اسلیمی، اشکال هندسی با طرح کامل و یک شکل است. در این جا هنر مجرد را می بینیم ولی با منطق و سبک و اهمیتی که هرج و مرج مبهوت کننده ای را به عقل عرضه نمی کند، بلکه نظم قابل فهم و ارامش فکری را می سازد". پروفسور پوپ، ایران شناس و مستشرق معروف معاصردر کتاب خود "برسی هنر ایران" می نویسد: "کوچک ترین نقطه ضعفی دران بنا دیده نمی شود. اندازه ها بسیار مناسب اند، نقشه آن بسیار قوی و زیبا و به طور خلاصه توافقی است بین یک شور و هیجان و یک سکوت و ارامش با شکوه که نماینده ذوق سرشار زیبایی شناسی است". 5 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ عملکرد مساجد مختلف: همان گونه که دین اسلام تنها دین عبادت و پرستش و توجه به مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین ان شامل همه ابعاد و عرصه های زندگی فردی و جمعی است، مساجد نیز تنها، فضای ویژه برای عبادت نمی باشد. بلکه علاوه بر جلسه های وعظ و ارشاد مسلمین، حلقه ها و مجالس درس و بحث نیز در ان تشکیل می شد و می شود. حتی پس از اواخر قرن سوم واوایل چهارم هجری که فضای مدرسه به صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید امد، همواره در برخی از مساجد، تدریس علوم مذهبی تا قرن و دهه های اخیر ادامه داشته است. مسجدها را از دامنه تنوع و حوزه کارکرد های انها می توان به 4 گروه تقسیم بندی کرد: 1- گروه نخست : شامل مسجد های جامع و مسجد های بزرگی می شود که توسط سلاطین – وزرا و حکام ساخته می شدند. اداره عموم این مسجد ها توسط بانی یا ماموران دولتی صورت می گرفت و انان در اغلب موارد به هر کسی اجازه پیشنمازی یا تدریس در این مکان را نمی دادند – بلکه تنها اشخاصی که مورد تائید بانی قرار می گرفتند به منصب پیشنمازی یا تدریس برگزیده می شوند. در برخی از مسجد های جامع، چند پیشنماز همزمان به اقامه نماز می پرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک با اقتدا به پیشوای خود، نماز برگزار می کردند. 2- گروه دوم : شامل مسجد های متوسطی که توسط بزرگان محلی، و یا مشارکت عمومی مردم ساخته می شد. در بسیاری از این پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی وجود نداشت. هر چند باید توجه داشت که بعضی اوقات پیروان هر مذهب برای خود مسجد جداگانه می ساختند که پیشنماز و مدرسان ان پیروان شاخه های همان مذهب بودند. 3- گروه سوم : شامل مسجد-مدرسه ها میشود. با وجود ان که تعداد این مسجد-مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، اما اهمیت انها از جهت اینکه دو عملکرد عبادی و اموزشی، همزمان و به موازات یکدیگر هر کدام بخشی از فضای کالبدی را به خود اختصاص داده اند، قابل توجه است. مسجد مدرسه بسیار جالب اقا بزرگ در کاشان و مسجد مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این گروه از مسجد ها هستند. 4- گروه چهارم : شامل مسجدهای بسیار کوچکی می شود که عمده ترین و شاید تنها عملکرد انها جنبه عبادی انها بوده است و تنها در انجا نماز بجا اورده می شد. مثلا در نائین برخی از مسجد های کوچک هستند که مساحتی در حدود 10 متر مربع دارند. این مسجد ها توسط افراد خیر خواه در محله ها یا در امتداد بدنه بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند. 5 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ خوصیات فضاهای کالبدی مسجد: مسجد های اولیه بسیار ساده ساخته می شدند و فضای کالبدی انها متشکل از شبستانی بدون در بود که در جلوی ان حیاط یا فضای باز نیمه محصوری وجود داشت. بتدریج و با گذشت زمان و روی کار امدن حکومت سلطنتی بر عظمت و شکوه مسجد ها افزوده شد. در ایران، عناصری از معماری بومی در فضای کالبدی مسجد ها مورد استفاده قرار گرفت. ایوان، یکی از عناصر بود. نخست یک ایوان در شبستان اصلی و سپس دو ایوان روبروی یکدیگر که اغلب یکی به ورودی اختصاص داشت، به ساختمان مسجد اضافه شد. تعداد این ایوان ها در مرحله ای از تکامل طرح مسجد، به 4 عدد رسید. عنصر دیگر 4 طاقی هایی بود که در پیش از اسلام به عنوان بخشی از فضای اتشکده و اتشگاهها مورد بهره برداری واقع می شد و پس از اسلام بعضی از انها به عنوان مسجد مورد استفاده قرار گرفت. این عنصر و گنبد به صورت گنبد خانه، در بخش شبستان اصلی مسجد به کار گرفته شد و برعظمت فضای مسجد افزود.بدین ترتیب روند شکل گیری فضای کالبدی مسجد منجر به تکوین طرح فضاهای 4 ایوانی شد. طرح فضاهای 4 ایوانی که پیش از اسلام نیز شناخته شده بود. متاثر از جهان بینی و فرهنگ ایران باستان و در ارتباط با جهات 4 گانه مقدسی که در ارتباط با فضای مثالی و توجه به حرکت و سیر خورشید، شکل گرفته بود. مسجد های جامع از جنبه روند شکل گیری فضای کالبدی، به دو گروه تقسیم می شوند: گروه اول : شامل مسجد هایی که ساختمان انها در طول تاریخ تغییر شکل پذیرفته و در هر دوره، فضایی به ان الحاق شده و بخش هایی از ان را تغییر شکل دادند.مسجد جامع اصفهان که هسته اولیه ان زمان ال بویه ساخته شده بود، درعهد سلجوقیان و دوره های بعد، همواره شاهد تغییراتی در فضای کالبدی خود بوده است این مسجد که در ابتدا به صورت شبستانی ساخته شده بود، به تدریج در اثر تغییرات و تحولاتی که در ان پدید آمد، به شکل 4 ایوانی مبدل شد. این گونه مسجدها بیشتر در رابطه و هماهنگ با نیازهای هر دوره و متناسب با محیط پیرامونشان شکل می گرفتند و اغلب، تعدادی در، درجوانب گوناگون داشتند که گاه سبب می شد مسجد به عنوان گذر گاه نیز مورد استفاده اهلی شهریا محله قرار گیرد. گروه دوم : شامل مسجد هایی است که از ابتدا با نقشه ای از پیش تعیین شده ساخته می شدند وهیچ تغییر شکلی نمی پذیرفتند، این مسجدها اغلب متعلق به دوره صفویه و بعد از ان هستند. بیشتر به صورت بنایی مجزا از فضای کالبدی پیرامون خود و گاهی بی تفاوت نسبت به انچه در برخی از جوانب و اطرافشان وجود داشت، ساخته می شوند. این مسجدها با داشتن یک ورودی عظیم و با شکوه، خود را از فضاهای اطرافشان متمتیز و نظر بیننده را جلب می کردند. تزئین بناهای مذهبی با اجر که در زمان سلجوقیان رایج، و در دوره ایلخانان تکامل یافته بود، در دوره صفویان جای خود را به تزئین پر کار و گسترده کاشی کاری داد. تزئین ساختمان به طورعمده متوجه فضای درونی بنا بود و پوسته خارجی بنا بسیار ساده بود و اغلب موارد با کاهگل پوشانده می شد. تنها جایی که در نمای خارجی تزئین می شد و خود را جلوه گر می ساخت. فضای ورودی بنا بود. تزئین ورودی مسجدها و سایر بناها از دوره ایلخانان به بعد بسیار مورد توجه قرار گرفت. در این بناها – فضاهای ورودی، بسیار مرتفع و با شکوه ساخته می شد. بعد از دوره هخامنشی گنبد، که در پی نیاز و ضرورتی فنی- ساختمانی، برای پوشش فضای بزرگ بدون استفاده از چوب، در زمان اشکانیان اختراع شد و در ان دوره و سپس درعهد ساسانیان در ساختمان کاخ ها و اتشکده ها مورد استفاده قرار می گرفت و پس از ان برای پوشش بخشی از ان فضای شبستان به کار رفته می شد به سبب استفاده زیاد از ان در مسجد ها و سایر فضاهای مذهبی موجب شد که مفهومی سمبلیک کسب کند و به عنوان نشانه و سمبلی برای فضاهای مذهبی مورد توجه قرار گیرد. به طور کلی نفوذ سمبلیک گنبدسازی از بناهای دوره ساسانی رو به تکامل گرفت و در مسجد سازی به اوج تکامل و تعالی خود رسید. از این جهت نفوذ طرح گنبد با طول دهانه های بلند و ارتفاع گنبد به مرتفع و خوش فرم در معماری ایران شاخص گردید. تا جایی که در اثار کشورهای دور و نزدیک همجوار از شیوه های هنری گنبدسازی و معماری ایران استفاده های فراوانی شده است. مناره همان گونه که از مفهوم واژه ان بر میاید، عنصری جهت تبادل اطلاعات از راه دور توسط اتش و به طور کلی محل اتش بود و پیش از اسلام کاربرد داشت این عنصر پس از اسلام ابتدا به صورت ساده و منفرد برای خواندن اذان به کار می رفت. مناره پس از قرن 5 و 6 هجری، در جنب سر در ورودی ها و جنب ایوان های اصلی مسجد ها و سایر بناهای مذهبی، به صورت عنصری نمایشی و تزئینی درامد و جنبه نمادی به خود گرفت. نکته بسیار مهم در مورد عناصر فوق این است که با وجود ان که امروز انها به عنوان سمبل و نشانه ای از فضاهای شناخته شده اند، اما این امر لزما به این معنی نیست که عناصر مزبور در زمان گذشته و در همه دوره ها و در همه شهرها دارای چنین مفهومی که امروز دارند، بوده اند. از مناره برخی از مسجدها و مدرسه ها و سایر بناها، در دوره های گذشته برای مجازات نیز استفاده می شد یعنی محکومین را بالای مناره می بردند و از قفسه ان به پائین پرت می کردند. از مناره مدرسه محمود شاهیه یزد در قرن 7 هجری چنین استفاده ای می کردند. همچنین "هنری موزر" که همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه ازبخارا دیدن کرده، گفته است که حاکم ان شهر، رعیت های یاغی خود را به قتل می رساند و سرهای انان را در لای چیزی می گذاشت و از بالای مناره به هوا پرت می کرد. بنابراین طبیعی است که مردمی که شاهد چنین وقایعی بودند، از مناره همان تصوری که ما امروز داریم، نداشتند. انان مناره را علاوه بر جنبه راهنما بودن و نشانه ای از فضای مذهبی بودن ان، به عنوان سمبل قدرت ظالم و ستمکار وقت نیز می دانستند. بنابراین معلوم نیست که کدامیک از جنبه های سه گانه مزبور در نظر مردم در دوره ها و نواحی مختلف قوی تر بوده است بنابراین نه تنها در مورد جنبه نمادین گنبد و مناره، بلکه در مورد سایر عناصر نیز باید توجه داشت که نباید نظر و اندیشه ای را که امروز درباره این عناصر وجود دارد و بدون برسیهای کافی تاریخی و اجتماعی به گذشتگان نسبت داد. 3 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ اثر اقلیم بر مسجد سازی : با برسی عمیق در نوع شبستان سازی مساجد بدین نتیجه خواهیم رسید که در مساجد 4 ایوانی، از ایوان ها در ابعاد گسترده وبه ارتفاعی بلند، در جهت نماز گزاری درتابستان استفاده می شود. مانند مسجد جامع گوهرشاد که در تابستان از دو ایوان شرقی و غربی و ایوان شمالی و جنوبی به خصوص ایوان مقصوره و حتی از صحن مسجد نیز در نماز گزاریها استفاده می شود. در زمستان نیزاین مساجد دارای شبستان های در بسته با پنجره های نور گیرند که از جبهه های حیاط و فضاهای بازمسجد نور می گیرند یا در بسیاری موارد از نورگیرهای سقف-جهت روشنایی و تهویه- استفاده میشود. قابل توجه است که در برخی از مساجد شبستان های زمستانی درعمق زمین ساخته می شوند این شبستان ها در تابستان نیز خنک می باشند، مانند شبستان" داراشتا مسجد جامع اصفهان". پوشش طاق های این شبستان به شکل خیمه ای و از ترکیب خاص برخوردار می باشد. نور رسانی این شبستان به وسیله سنگهای تخت شفاف شیری رنگ مرمرین است که در تیزه طاق های خیمه ای به کار رفته ودر روز فضای شبستان را کاملا روشن می سازد. از دیگر مساجدی که دارای شبستان زمستانی می باشند می توان" مسجد کبیر عتیق قزوین" را نام برد که در ضلع جنوبی ودر کنار شبستان اصلی واقع شده است. این شبستان متعلق به دوره سلجوقی است. همچنین شبستان زمستانی "مسجد کبیر یزد" که قسمتی از نور رسانی ان به وسیله صفحاتی شفاف مرمر ایجاد می شود. در بعضی موارد در اقلیم سرد شبستان های طویل و در هم پیچیده با درهای محدود به وجود امده است. مانند" مسجد جهانشاه" و "مسجد کبود تبریز". بنای این مسجد از معماری بسیار خاص اسلامی برخوردار بوده است. 2 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ مساجد ايران از صدر اسلام تا دوران معاصر 1- مساجد ايران از صدر اسلام تا عصر سلجوقيان با وجود گسترش اسلام در اقصيٰ نقاط ايران، تا مدتها معمارى ايران بر عناصر گذشته استوار بود. پس از آن هنرمندان مسلمان با تکيه بر عناصر گذشته بخصوص هنر دوره ساسانى و با الحام از روح اسلامي، ابداعاتى در معمارى جديد اين دوران بنيان گذاردند. با ورود اسلام و گسترش آن، نياز به احداث بناهاى جديد، موجد بناهايى از قبيل مسجد، مدرسه، پل، کاروانسرا و ... گرديد. احداث مساجد اوليه داراى اهميت بسزايى بوده و مسجد بعنوان بزرگترين بناى هر شهر و روستا، هم محل انجام فرايض و اقامهٔ نماز بود و هم بعنوان مرکز اجتماعي، سياسى و ادارى بشمار مىرفت. مسجد محل اجتماع مسلمانان، اقامتگاه مسافران، پناهگاه مستمندان و محل درس و بحث طلاب، اعلام جنگ، اخذ ماليات و ... بود؛ به همين دليل در زندگى مسلمانان نقس مهمى را ايفا مىنمود. مساجد اوليه بناهاى سادهاى بودند، در محوطهاى مربع يا مستطيل شکل و رو به قبله، که با ديوارهاى خشتى ساخته مىشدند. از مساجد اوليه در ايران نمونههاى زيادى برجاى نمانده، اما طبق متون تاريخى در قرون اوليهٔ اسلام، معمارى ايران، ادامهٔ معمارى ساسانى بوده است. مسجد شوش و فهرج از قديمىترين نمونههاى مساجد ايران در دوران اسلامى هستند. در محوطهٔ باستانى شوش ضمن کاوشهاى باستانشناسي، بقاياى مسجدى کشف شد که طرحى ساده داشت و شبستانى ستوندار در يک طرف آن قرار گرفته بود. اين بناى خشتي، فاقد تزئينات بوده است. مسجد فهرج يزد نيز به اعتقاد معماران و محققان، متعلق به صدر اسلام است. ويژگىهاى اين مسجد، معمارى ساسانى را بياد مىآورد. تاريخانهٔ دامغان بناى ديگرى است که محققان تاريخ احداث اين بنا را حدود سال ۳۰۰ هجرى مىدانند. اين بنا با الهام از شيوهٔ معمارى ساسانى در ايران بنا شده است. اين مسجد داراى حياط بزرگى به شکل مربع است و رواقهايى با طاق ضربى اطراف آن را فرا گرفته است. در طى قرون اين بنا بارها بازسازى شده و منارهٔ آجرى زيبايى در عهد سلجوقى به آن اضافه گرديده است. با تأسيس سلسلهٔ امويان در دمشق و عباسيان در بغداد، معمارى دچار دگرگونى شد. بناهاى قبةالصخره و مسجد جامع دمشق و مسجد سامره حاصل اين تحول هستند. اين بناها نيز در شيوهٔ معمارى و در تزئينات از معمارى ساسانى الهام گرفتهاند. مسجد نائين يا مسجد علويان از ديگر بناهاى اين دوران است. اين بنا نيز طاقهاى هلالى دارد. تزئينات آن يادآور سنتهاى گذشته است. اهميت اين مسجد در منبر و درب زيباى منبتکارى شدهٔ آن است. منبر داراى کتيبهاى به تاريخ ۷۱۱ هجرى و به خط نسخ است، که در زمينهٔ آن نقش شاخ و برگ کندهکارى شده است. در واقع منبر در قرن هشتم هجرى به اين مجموعه بنا اضافه شده است. اين بنا چند بار مرمت و تعمير گرديده است. از ديگر مساجد اوليهٔ اسلام، يکى مسجد جامع نیريز است و يکى مسجد جامع شيراز. از ديگر شاهکارهاى معمارى صدر اسلام، آرامگاه قابوس در دشت گرگان است، که از قديمىترين برجهاى آرامگاهى است که طبق کتيبهٔ آن در ۳۹۷ هجرى بنا شده است. شهر گرگان از شهرهاى معروف دورهٔ اسلامى است که در سال ۶۱۸ هجرى با حملات مغولان ويران شد. کشفيات باستانشناسى در اين شهر نشان داده است که از قرن دوم تا هفتم هجرى اين شهر از نظر معمارى و تزئينات معمارى و نيز توسعهٔ هنرهاى کاربردى شکوفايى خاصى داشته است. 3 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ 2- مساجد ايران از سلجوقيان تا پايان عصر تيموريان سلجوقیان : سلسلهٔ ترکان سلجوقى در آغاز قرن پنجم تأسيس شد. عهد سلجوقيان از دورههاى درخشان هنرى است. معمارى عهد سلجوقى از استحکام و زيبايى خاصى برخوردار است و بناهاى باقيمانده از آن دوران، مهارت و استادى هنرمندان و استادکاران و آگاهى آنان از شيوههاى مختلف معمارى را نشان مىدهد. شکوفايى هنرها در اين دوره مديون آرامش و ثبات سياسى قلمرو سلجوقيان است، که در آن هنرمندان توانستند آثار متعددى بوجود آورند. در دوران وزارت خواجه نظامالملک در دستگاه حکومت سلجوقي، مدارس زيادى تأسيس شد و تقريباً از همين دوران بود که مدارس از مساجد جدا مىشدند. مدارس اين دوره اغلب چهار ايوانى است. در دورهٔ سلجوقيان و بعد خوارزمشاهيان، معمارى داراى اعتبار خاصى بود. تزئينات اين دوره، آجرکارى و گچبرى بود. در اين ادوار ايجاد بناهايى مثل مسجد، مدرسه، آرامگاه و کاروانسرا توسعه پيدا کرد. از مساجد مهم دورهٔ سلجوقى مسجد جامع اصفهان است، که يکى از بزرگترين و باشکوهترين مساجد جهان بهشمار مىرود. گرچه اين مسجد ابداعات هنرى پانزده قرن دورهٔ اسلامى را در خود گرد آورده، ليکن مهمترين و زيباترين بخش اين مجموعه منحصر بفرد، متعلق به عصر سلجوقى است. اين مسجد با نقشه چهار ايوانى بنا شده است. ترئينات اين بنا شامل آجر، گچ و کاشى در تمام قسمتهاى اين مسجد بچشم مىخورد، که همگى بىنظيرند. حدود سى کتيبه نيز در اين بناى زيبا کار شده است. از معماران و استادکاران اين بنا، مىتوان ابراهيم بن استاد اسماعيل بنّاى اصفهاني، عزيزالتقى الحافظ، شمس بن تاج، فخرى بن عبدالوهاب شيرازى و ابوالحسن کارون را نام برد. مسجد جامع اردستان نيز، به شيوهٔ معمارى مسجد جامع اصفهان ساخته شد و بناى آن در قرون اوليهٔ اسلام در دورهٔ سلجوقى کامل شد. در واقع هر يک از بخشهاى اين مسجد در دورهاى خاص ساخته شده است. مسجد جامع برسيان يا پارسيان، در ۴۲ کيلومترى شرق اصفهان از بناهاى مهم ناحيهٔ اصفهان است، که در زمان ملکشاه سلجوقى احداث شده و در دورهٔ تيمورى و صفوي، مرمت و بازسايى گرديده؛ اين مسجد، محراب بسيار زيبايى دارد و داراى کتيبهٔ کوفى برجستهاى است و با آجرکارى و گچبرى نيز تزئين يافته است. مسجد جامع بروجرد يکى ديگر از بناهايى است که در عهد سلجوقى ساخته شده و طى تاريخ هزار سالهٔ خود بازسازى و مرمت شده است. اين مسجد تزئينات جالبى دارد. بناى اوليهٔ مسجد جامع اردبيل در عهد سلجوقى ساخته شد و در هنگام استيلاى مغولان ويران گشت. تنها يادگار عهد سلجوقيان منارهاى است آجري. اين بنا در دورهٔ حکومت ايلخانى بازسازى شده؛ مسجد در دورهٔ سلجوقى روى ويرانههاى يک بناى ساسانى برپا گرديده و داراى يک شبستان گنبددار بوده است. اين مسجد در دورههاى بعد نيز بازسازى شده است. 2 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ خوارزمشاهیان : مسجد جامع زوزن، فرومه و گناباد از نمونههاى معمارى دورهٔ خوارزمشاهى است. مسجد زوزن نزديک مرز کنونى ايران و افغانستان است. مسجد فرومه يا فريومه در خراسان بين سبزوار و نيشابور واقع شده؛ و مسجد گناباد از ديگر مساجد خراسان است. هر سه اين بناها داراى نقشهٔ دو ايوانى است. ایلخانیان : از نخستين اقدامات ايلخانان مغول پس از فتح بغداد رصدخانهاى بود که در مراغه در شمال غربى ايران ساخته شد.در دورهٔ ايلخانى بناهايى چون سلطانيه، مسجد جامع ورامين، پامنار کرمان و مقابرى چون گنبد سرخ، گنبد علويان، برج علاءالدين ورامين، نشاندهندهٔ توسعهٔ معمارى اين دوران است. معمارى ايلخانى با اندکى اختلاف، ادامهٔ معمارى دوران قبل از خود يعنى سلجوقيان است. استادکاران و معماران دورهٔ ايلخانى نقشهٔ چهار ايوانى را براى ايجاد بناهايى چون مدارس، مساجد، کاروانسراها ... بکار بردند. نوع و شکل گنبدها به شيوهٔ سلجوقى ادامه يافت. بيشتر بناهاى دورهٔ ايلخانى توسط معماران و هنرمندان محلى ساخته شد. و بناهاى باشکوهى مثل سلطانيه و غازانيه، با صدور حکم و فرمان شاهان ايلخانى ساخته شد. معمارى اين دوره شاهد تحولاتى ويژه گرديد. تزئينات گچبري، کاشىکارى و آجرکارى با مهارت خاص بناها را زينت مىداد. محراب مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اروميه، اشترجان و ديگر بناها نشانگر اوج رونق و شکوفايى اين هنر تزئينى است. مسجد اشترجان در نزديکى اصفهان و داراى تزئينات مقرنسکاري، کاشىکارى و آجرکارى است. کتيبههاى سردر مسجد به خط ثلث لاجوردى در زمينهٔ فيروزهاى قرار گرفته است. محراب اين مسجد از زيباترين بخشهاى اين بناست. اطراف آن با کتيبههاى گچبرى شده به خط کوفى تزئين يافته. اين مسجد در عهد تيمورى و صفوى مرمت شده است. مسجد جامع ورامين نيز در عهد ايلخانى بنا شده و نقشهٔ چهار ايوانى دارد. گنبد مهمترين بخش بناست. سردر ورودى بلند و کشيدهٔ مسجد با طاقنماهايى که در دو طرف آن قرار دارد، نمودار ويژگىهاى معمارى ايلخانى است. اين سردر با کاشى معرق تزئين شده و داراى کتيبههايى بهخط ثلث بر زمينهٔ لاجوردى است. مقرنسهاى سردر ورودى نيز تلفيقى از کاشى و آجر است. اين مسجد در عهد شاهرخ تيموري، بازسازى شده است. مسجد جامع يزد در قرن ششم هجرى بنا شد که امروزه اثرى از آن بهجا نمانده است. در قرن هشتم در محل آن مسجد جامع جديد يزد ساخته شد. بناى ديگر مسجد کبود تبريز است که به دليل پوشش کاشى معرق آبىرنگ به مسجد کبود شهرت يافته. اين بنا با نقشه سرپوشيده، و فاقد ميانسرا در سال ۸۷۰ هجرى ساخته شده است. شالودهٔ اين بنا مرکب از قطعات سنگى در اندازهٔ دو متر در شصت سانتىمتر است. سر در ورودى اين مسجد فوقالعاده تزئين يافته؛ اين مسجد، در ايران به فيروزهٔ اسلام شهرت دارد که به دليل فراوانى و تزئين کاشى معرق در آن بوده است. مسجد جامع کاشان از قديمىترين بناهاى دورهٔ اسلامى است. بناى اوليهٔ آن متعلق به دورهٔ خوارزمشاهى است. اين بنا در سال ۸۶۸ بازسازى شد. تنها اثر باقيماندهٔ از مسجد دورهٔ خوارزمشاهي، محراب طلايى ساخته شده در سال ۶۲۳ هجرى است. اين محراب در سال ۱۳۰۷ هجرى از ايران خارج شد و در حال حاضر در موزهٔ برلين نگهدارى مىشود. اين مسجد چهار ايوانى تزئيناتى شامل مقرنسکاري، گچبرى و نقاشى دارد. کتيبهٔ گچبرى آن، با خط و رقاع برجسته بر زمينهٔ لاجوردى از شاهکارهاى کتيبهنگارى محسوب مىشود. منبر اين مسجد که با کاشى معرق تزئين شده، از زيبايىهاى مسجد است. از ديگر ويژگىهاى آن، سنگنبشتههاى متعددى است که روى ديوارهاى ميانسرا و جلوخان بيادگار مانده است. الواح يا کتيبههاى سنگى شامل فرامين، احکام، دستورهاى ديوانى و مسائل اجتماعى است که يازده لوح مىباشد و متعلق به قرن هشتم تا سيزدهم هجرى است. مهمترين فرامينى که در مسجد جامع ميدان سنگ برجاى مانده، اغلب بخط نستعليق است. از کتيبهنگاران اين مسجد استاد خواجه حيدر کاشىتراش است. 3 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ تیموریان : با حملهٔ تيمور بار ديگر قتل و غارت شهرهاى آباد ايران را فرا گرفت. با به حکومت رسيدن شاهرخ، آرامش به ايران بازگشت و ابداع آثار هنرى از جمله معمارى بار ديگر شکوفا شد. تيمور پس از فتوات خود و قرار دادن سمرقند بعنوان پايتخت خود، معماران و هنرمندان را براى آبدانى پايتختش به سمرقند دعوت کرد. اين هنرمندان بناهاى متعددى ايجاد کردند؛ و سرانجام در قرن نهم، سمرقند مرکز ابداعات هنرهاى اسلامى شد. هنرمند بزرگ ”قوامالدين شيرازى“ معمار معروف قرن نهم هجرى در ايجاد بناهاى عامالمنفعه سهم خاصى داشت. تيموريان نيز مانند ايلخانيان به ايجاد بناهاى مذهبى و غيرمذهبى علاقه داشتند. از نظر تزئينات بنا، اين دوره از ادوار مهم اسلامى است. شيوهٔ تزئين با کاشى معرق در عهد تيمورى نشانگر مهارت هنرمندان اين دوره در شيوهٔ تزئين است. مساجدى مانند گوهرشاد مشهد، مسجد کبود تبريز، مدرسهٔ خرگرد خراسان، مسجد جامع تيمور در سمرقند و نيز بناهايى در هرات و بخارا نشانگر برجستگى هنر کاشىکارى و کاربرد آن در بناهاى مذهبى است. بسيارى از محققان سه بناى عهد تيمورى يعنى مسجد کبود، مسجد گوهرشاد و مدرسهٔ غياثيه خرگرد را از نظر آرايش کاشىکارى معرق در زمرهٔ شاهکارهاى قرن نهم هجرى مىدانند. 2 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ 3- مساجد ايران از صفويان تا دوران معاصر دورهٔ صفويه در معمارى يکى از پررونقترين دورههاست. بناهاى اين دوره از جذابترين و فريبندهترين بناها در سرتاسر معمارى ايرانى است. دورهٔ ۴۲ سالهٔ سلطنت شاهعباس، عصر شکوفايى هنر در ايران است. در اين دوره از يکسو روابط ايران و اروپا و از سوى ديگر روابط ايران و هند توسعه يافت. پايتخت توسط شاهعباس از قزوين به اصفهان منتقل شد. مجموعهاى از بناهاى بزرگ و چشمگير در اصفهان به چشم مىآيد. بناهاى متعددى از قبيل قصرها، مساجد، بازارها، پلها و کاروانسراها اين شهر را آراسته است و اصفهان را تبديل به مرکز هنرهاى اسلامى شد. جذابيت معمارى صفوى با نقشهٔ باز و روان آن که داراى ترکيببندىهاى سادهاى مبتنى بر افزودن و قرينهسازى است، پيوند دارد. بزرگترين نقطه قوت اين معمارى در طرحريزى و اجراى مجتمعهاى بزرگ شهرى است که در آنها اهداف مختلف بازرگاني، دينى و سياسى در ترکيببندىهايى موزن در يکجا گرد آمده است. در زمان شاه عباس دوم هنر معمارى و هنرهاى ديگر همچنن رونق داشت. قرن دهم و يازدهم دوران شکوفايى هنر اسلامى در ايران است. در اين دوره با حمايت شاهان صفوي، هنرهاى پارچهبافي، فلزکاري، نقاشي، سفالسازى و معمارى به حد اعلاى توسعه و تکامل رسيد. و بناهاى مذهبى و غيرمذهبى چشمگيرى در شهرهاى مختلف ايجاد شد. در دورهٔ صفويه، جهانگردان و بازرگانان بسيارى به دليل شکوه و زيبايى اصفهان، به ايران آمدند و در سفرنامههاى خود زيبائى و عظمت اين شهر را وصف کردند. از جمله شاردن در سفرنامهٔ خود، پايتخت صفوى را داراى ۱۶۲ مسجد، ۴۸ مدرسه، ۱۰۸۲ کاروانسرا و ۲۷۲ حمام معرفی می کند. از قرن نخست حکومت صفويان نمونههاى زيادى باقى نمانده است؛ اما طبق نوشتههاى مورخان، قصرهايى را شاهاسماعيل در خوى و قزوين بنا کرد. از ديگر بناهاى اين دوران، مسجد جامع ساوه و مسجد على است که در دورهٔ شاهاسماعيل ساخته شد. در زمان شاهتهماسب و قرار گرفتن قزوين بعنوان پايتخت، بناهايى چون قصر، مسجد، کاروانسرا در آنجا احداث گرديد. در واقع فعاليت وسيع معمارى دورهٔ صفوى در زمان شاهعباس اول آغاز شده و علاوه بر اصفهان، در شهرهاى شيراز، اردبيل، مشهد و تبريز و ديگر شهرها بناهاى مختلف احداث شد. در عهد صفوى سبک معمارى قديم ايران تجديد شد و در طرح بناها، شکل و مصالح جاى خود را باز کرد. مهمترين قسمت برنامه شهريى که شاهعباس در پايتخت تازهٔ خود انجام داد، انتقال مرکز تجاري، مذهبى و سياسى شهر به جنوب - جنوب غربى و سمت زايندهرود بود. يک بازار دو کيلومتري، ميدان نزديک مسجد جمعه را به ميدانى جديد و بسيار بزرگ بنام نقش جهان متصل مىسازد و اين ميدان مستطيل شکل با هشت هکتار فضايى به مراتب بزرگتر از ميدانهاى عمومى اروپا در آن عصر وسعت داشت. فکر ايجاد، نقشهکشى و ساخت آن بين سالهاى ۱۵۹۵ - ۱۵۹۰ م / ۱۰۰۴ - ۹۹۹ هـ اجرا شد. در مرحلهاى ديگر که اهداف بازرگانى مدنظر بود و تا سال ۱۰۱۱ هجرى بطول انجاميد، دو طبقه دکان گرداگرد ميدان اضافه گرديد.در جانب شمال، مدخل چشمگيرى رو به بازار قرار دارد که ميدان جديد را به ميدان قديم متصل مىکند. در جانب شرق مسجد شيخ لطفالله و در طرف جنوب مسجد شکوهمند امام قرار گرفتهاند. ورودى مجتمع قصر، عالىقاپو در طرف غرب ميدان و خيابانى طولانى بنام چهارباغ در طرف غرب قصر و باغهاى آن واقع شده است.در کنار خيابان چهارباغ، قصرهاى بزرگزادگانى قرار داشت که آنها را شاه صفوى برانگيخت، تا بناهاى زيبايى در پايتخت جديدى اضافه کند. انتهاى جنوبى چهارباغ به سى و سه پل مىرسد، که در ۱۰۱۱ هجرى به دست اللهوردىخان، سپهسالار شاهعباس ساخته شد. اين پل با طول ۳۰۰ متر در طول مسير راههها، کلاهفرنگىهايى در چند نقطه از ساختمان اصلى پل بيرون نشسته و به عابران امکان مىدهد تا مناظر باشکوه حوزهٔ رود را ببيند. در اينجا نيز اصول زيباشناسى و کاربردهاى عملى در مجموعهاى پرشکوه بههم پيوسته است. ميدان نقش جهان نخستين نمونهٔ فضايى چند منظوره است. مسجد شيخ فضلالله زيباترين و باشکوهترين بناى دروۀ صفوى است. عظمت اين مسجد بيشتر به واسطهٔ کاشىکارى داخل و خارج و کتيبههاى زيباى آن است، که بدست هنرمندان معروفى چون عليرضا عباسي، استاد حسين بنّا و باقر بنّا انجام يافته است. مسجد امام از ديگر آثار باشکوه معمارى صفوى است که به دستور شاهعباس اول ساخت آن آغاز شد و بتدريج در زمان جانشينان او تکميل گرديد. سردر اصلى مسجد با کتيبه، مقرنسکارى و کاشىکارى تزئين شده است. اين کتيبه بخط ثلث با کاشى معرق سفيد بر زمينه کاشى لاجوردى به خط هنرمند معروف عليرضا عباسى است. اغلب بناهاى دورهٔ صفوى مانند مساجد، مدارس و کاروانسراها به شکل چهار ايوانى بنا شده؛ استفاده از کاشى معرق و هفت رنگ براى تزئينات، رونق فراوانى داشت، بطوريکه ساختمانهاى مذهبى اين دوره از گنبد، ايوان، طاقنما، سردر ورودى و حتى منارهها با کاشى آراسته شد. خطاطى و خوشنويسى روى کاشى نيز در آرايش بناهاى مذهبى عموميت يافت و بناهاى متعددى با خطوط ثلث، نسخ، نستعليق و خطوط ديگر تزئين شد. شاهعباس در زمينهٔ معمارى در شهرهاى ديگر نيز بناهاى بسيارى ساخت تا قدرت سلطنت خود را در چشم همگان تثبيت کند؛ از جمله بازسازى حرم امام رضا (ع) در مشهد و بناى مجموعهٔ گنجعلىخان در کرمان را مىتوان برشمرد. پيشرفت عظيم اصفهان در دورهٔ شاهعباس اول در مقياس کوچکترى در شيراز و با حمايت محمد کريمخان زند تکرار شد. مهمترين بناها بر گرد ميدانى بزرگ ساخته شد و شامل بناى ارگ، مسجد جامع وکيل و حمام وکيل و بازار طاقبندى شده وکيل است. از ديگر مساجد دورهٔ صفوي ، می توان به مسجد حکيم اصفهان اشاره کرد. پس از انقراض صفويان، سبک معمارى اين دوره در سه دورهٔ افشاريه، زنديه و قاجار ادامه يافت، اما از نظر زيبايى مانند دورهٔ صفويه نبود. در اين دوران بويژه در دورهٔ قاجاريه تأثير هزاروپايى در هنرهاى اسلامى بويژه نقاشي، سفالسازى و معمارى پديدار گشت. مسجد کبود گنبد نیز از بناهاى دورهٔ افشاريه است و از بناهاى دورهٔ قاجاريه، مسجد نبى قزوين، مسجد امام سمنان، مسجد امام تهران، مسجد حاج على آقا در کرمان و مسجد شهيد مطهرى تهران را مىتوان نام برد. در اين دوران نيز از کاشىکارى در بناها، جهت تزئين استفاده مىشد و در پوشش گنبدها، ايوانها و نماى خارجى از کاشىهاى هفت رنگ بهره گرفته مىشد. در دورهٔ قاجاريه، بسيارى از بناهاى گذشته که در حال ويرانى بودند، مرمت و تجديد بنا شدند. معمارى دوران افشاريه و زنديه و قاجاريه، شامل بناهاى مذهبى و غيرمذهبى از نظر طرح و نقشه به شيوهٔ دورهٔ صفوى بود. در اين سه دوره، عليرغم ناآرامىهاى سياسى و ناامني، بناهايى بوجود آمد که هر يک از نظر زيبايى و اصول معمارى حائز اهميت ويژهاى بودند؛ و استادى و نبوع معماران ايرانى را در احداث بناهاى مختلف بويژه بناهاى مذهبى نشان مىدهد. 3 لینک به دیدگاه
Ali.Akbar 9300 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۸۹ تمدن اسلامى از عناصر مادى و معنوى متعالى تشکیل شده است که از شاخصترین این عناصر معماری آن است که به نحو بیسابقهاى در بناى مساجد تبلور یافته است مکانى دینی، سیاسی، اجتماعی، آموزشى و... است که کارکردهاى گوناگونش، آن را از دیگر نیایشگاههایى چون کلیسا، کنیسه و ... جدا و ممتاز میسازد. «واژه مسجد برگرفته از فعل «سجد» است و در سیر تاریخى خود از عهد باستان تا زمان اسلام معناهاى گوناگونى را به خود دیده است. معناى ابتدایى آن کاربردى حسى داشت و به خم کردن و فرو آوردن سر به سمت زمین اطلاق میشد. در حدیث آمده است که کسرى به طالع، سجده کرد یعنى کسرى خم شد و طالع (تیرى که از بالاى هدف بگذرد) را برداشت و به تیراندازش داد». کلمة سجده، وقتى وارد فرهنگ اسلامى شد، معنایى پرشکوه و ملکوتى به خود گرفت و متعالی گشت، چنانچه در قرآن معانى گوناگونى از آن را میتوان دریافت، ابراز تذلل و فروتنی که با گذاشتن پیشانى بر زمین صورت میگرفت، یکى از معانى سجده است: «او لم یروا الى ما خلق الله من شیء یتفیوء عن الیمین و الشمائل سجد الله و هم داخرون» آیا چشم نگشودند تا ببینند هر موجودى چگونه آثارش را به هر جانب میفرستد و از راست و چپ، همه با کمال فروتنى به سجدة خداوند مشغولند؟ همچنین سجده به منظور «تحیت» امر پروردگار آمده است: «و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابى و استکبر و کان من الکافرین» و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنند همه سجده کردند مگر شیطان که ابا کرد و تکبر ورزید و از فرقة کافران شد. سجدة ملائکه در برابر آدم از باب تحیت و تعظیم امر پروردگار بود، تا خاشعان از طاغیان باز شناخته شوند، و نه از روى طاعت و عبادت. چنانچه همین معنا (تحیت) در آیه دیگرى آمده است: «و رفع ابویه على العرش و خسروا له سجدا....» آنگاه پدر و مادر را بر تخت بنشاند و آنان به شکرانة دیدار او، خدا را سجده کردند... میبدی در کشف الاسرار به این معنى اشاره کرده است و مینویسد: «این سجود نه آن خواهد که پیشانى بر زمین نهادند بر طریق عبادت که آن جز خداى را جل جلاله روا نیست بلکه آن پشت خم دادن بود و تواضع کردن به طریق تحیت و تعظیم و تکریم». و علامه طباطبایى در المیزان نیز بر معنى آن تصریح کرده است و در تفسیر آیة 100 سورة یوسف مینویسد: «در آن روز تحیت مردم، سجده بود، مانند عجمها». همچنین، سجود به معناى «سر به زیر افکنده و فروتنی» در انسان و حیوان و جماد مشترک است. راغب اصفهانى در این مورد میگوید: «سجود به معناى سر به زیر انداختن و فروتنى است و آن بر دو قسم است: یکى سجود اختیارى که ویژة انسان است و به آن، سزاوار ثواب میشود. فاسجدوا لله واعبدوا. پس خداوند را سجده کنید و به عبادتش بپردازید. و دیگرى سجود تسخیرى که انسان، حیوان و نبات را در بر میگیرد: «و لله یسجد من فى السموات و الارض طوعا و کرها و ظلالهم بالغدو الاصال...» هر که در آسمان و زمین است با همة آثار وجودیاش به رغبت و اشتیاق و به جبر و الزام، شب و روز به طاعت خداوند مشغول است. سجده، همچنین رکنى از ارکان نماز، و اوج خضوع و خشوع در پیشگاه خالق هستى است، پیشانى بر خاک گذاردن و پروردگار را حمد و ستایش کردن. اوج نیایش، همین ابراز تواضع و فروتنی است و این لحظه، از نابترین لحظات حضور آدمى در هستى است که وجود حق بر او پرتو افکن میشود و از حضیض ذلت به ملکوت اعلى میرسد. در حدیث قدسى آمده که «وقتى حضرت رسول (ص) به معراج رفت به وى وحى شد... یا محمد، به سجده بیفت. محمد با دست و پایش به زمین میافتد و سرش را به زمین میگذارد... خطاب میآید سرت را از سجده بردار و در حال سجده باش. وقتى که حضرت سرش را از سجده برمیدارد به عظمت خداوند نگاه کرد که برایش تجلى کرد. پس دوباره محمد بیاختیار به سجده رفت...» و نیز سجود به معناى نماز آمده است.... بنابراین تعاریف، مسجد که از واژة سجد گرفته شده به معنى محل سجده کردن است و عبادتگاه مسلمانان. اما واژة مسجد در قرآن براى معابد اهل کتاب نیز به کار رفته است: «سبحان الذى اسرى بعبده لیلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى بارکنا حوله....» «مسجد الاقصی، معبدى قدیمى است با قدمتى طولانی. این مسجد پیش از اسلام، کلیسایى بود که ژوستینین، امپراتور روم، آن را براى حضرت مریم (ع) بنا کرد». اما چه رابطهاى است میان مسجد و سجده این رکن اصلى نماز؟ به عبارتی، چگونه است که از میان جمیع ارکان نماز، سجدهگاه به عنوان نام محل عبادت انتخاب شد؟ آیا از آن رو نیست که سجده اوج خشوع و خضوع بنده در مقابل حق تعالى است؟ و آیا از آن رو نیست که مسجد جایگاهى است براى با هم بودن خاشعانه خالق و مخلوق و تجلى توحید در اجتماعی پر از شرک؟! 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۸ مقاله مسجد در شهر نوشته اکبر حاجی ابراهیم زرگر که در شماره سی و هشتم مجله آبادی منتشر شده است را به صورت PDF از پیوست می تونید دانلود کنید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده