XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۱ وقتی یه نگاهی به شرکتهای بزرگ و پیشرفته دنیا داشته باشیم،میبینیم که بازاریابی براشون خیلی اهمیت داره و پیشرفت وبقاءشرکتشونو در این فن و هنر میدونن.ولی معمولا یکی از ضعیفترین بخشهای یه سازمان و شرکت در کشور ما بخش بازاریابیه(به ویژه شرکتهای دولتی اونم اگه داشته باشن). پرسش اینه که از دیدگاه شما نقش و اهمیت بازاریابی در مدیریت،راهبری و اداره یک سازمان و یا واحد کسب و کار چیه؟ نکته:فرقی نمیکنه این واحد یک شرکت تولیدی بزرگ مثل هوندا و یا آدیداس باشه یا یه مغازه کوچک مهم دیدگاه شماست. نکته : تبلیغات بخشی از بازاریابیه. به بهترین پاسخ توسط مدیران محترم تالار صنایع(خانم VINA و آقای مهندس خوشفکر )امتیاز جایزه داده خواهد شد. 16 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۱ با تشکر ، نکته اول اینکه شرکت های دولتی علی رغم بحث خصوصی سازی که عملا اتفاق نیافتاده و فقط از یک دست دولت به دست دیگر دولت گذاشته شده نیازی به بازار یابی ندارن ، بازاریابی زمانی معنا و مفهوم حقیقی داره که رقابت وچود داشته باشه در حالی که فضای شرکت های دولتی انحصاریه تا رقابتی. نکته دوم اولین قدم در بازار یابی مشتری مداری هس ، چه بسا مشتری راضی شما بهترین بازاریاب برای شما خواهد بود، فرهنگ و فضای تجارت در ایران تا چه اندازه با اصول مشتری مداری همخوانی داره، یک مثال ساده میزنم حتما برای شما اتفاق افتاده جنسی از یک سوپر مارکت خریداری میکنید مثلا یک پاکت شیر بعد در منزل متوجه میشد که شیر فاسد شده و به سوپرمارکت مراجعه میکنید و موضوع رو به فروشنده میگید ، چند درصد از فروشنده های ایرانی سراغ دارید که با روی گشاده نسبت به عودت پول شما یا تعویض جنس شما اقدام کنند، پاسخ 99 درصد اون ها این خواهد بود " ماهم این جنس رو خریدیم" این یک امر علمی و کاملا اثبات شده است که :1. اگر 20 مشتری از خدمات شما ناراضی باشند 19 نفر از آنها این موضوع را به شما نخواهند گفت و 14 نفر از بین 20 نفر به فروشندگان دیگری مراجعه می کنند. 2. هر مشتری ناراضی به طور متوسط به 10 نفر دیگر تجربه نا خوشایندش را می گوید و هر مشتری راضی بطور متوسط به 5 نفر دیگر می گوید 3. تا 90% مشتریان ناراضی دیگر از شما خرید نمی کنند و علت آن را به شما نمی گویند 4. 95% از مشتریان ناراضی اگر با سرعت و به خوبی به شکایتشان رسیدگی شود مشتریان وفادار خواهند شد. پایه و اساس بازاریابی که شالوده آینده تجاری یک شرکت رو رقم میزنه مشتری مداری و کسب رضایت مشتری است، چه با گشاده رویی یک فروشنده معمولی و چه از طریق خدمات پس از فروش یک تولید کننده عمده. نکته سوم: جایگاه تبلیغات در بازاریابی همه ما واقف هستیم که تبلیغات از اهمیت به سزایی در بازار یابی برخورداره ولی شیوه و نگرش ما از تبلیغات کپی برداری از شیوه های غربی است که با فرهنگ ما منطبق نیست، به عنوان مثال ما دیدیم غربی ها در بزرگ راه ها از تابلوهای تبلیغاتی استفاده کردن ولی دقت نکردیم با چه ابعادی ، در چه فواصلی ، به چه تعدادی و در رابطه با چه موضوعاتی ، در بزرگ راه های داخل شهر ها با انبوهی از تابلوها بدون هارمونی که فقط الودگی بصری ایجاد کرده مواجه میشیم که کمترین تاثیری روی ما نداره این نوع تبلیغات فقط هزینه بی خوده،. كاتلر معتقد است بازاریابی فرایندی اجتماعی و مدیریتی است كه به وسیله آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادله كالا با یكدیگر، به امر تامین نیازها و خواسته های خود اقدام می كنند(كاتلر وآرمسترانگ،2001). جایگاه اجتماع و مدیریت در فرایند های تبلیغاتی ما کجاست ، آیا مطالعه ای در زمینه جنبه های روانشناختی نوع تبلیغ ما ویا میزان تاثیر گذاری اون صورت میگیره؟ جایگاه یک روانشناس در مجموعه های تبلیغاتی ما کجاست؟ ما هنوز به این باور نرسیدیم که تبلیغات یک علمه و باید قبل از اقدام مطالعه صورت بگیره نکته چهارم بسته بندی من هر وقت درمورد بسته بندی حرف میزنم ناخودآگاه به یاد جعبه های دستمال کاغذی میفتم که در آوردن یک برگ دسمال ازش به شکل سالم خودش یک مکانیزم پیچیده داره، ما هنوز تو بسته بندی از عقب مونده ترین کشور ها هم عقب تر هستیم، معدود شرکت هایی که که این اصل رو رعایت میکنن اونقدر قیمت بسته بندی رو به قیمت کالای نهایی اضافه میکنن که مشتری قید خریدشو میزنه و قادر نیستن بین کیفیت بسته بندی و قیمت تعادل ایجاد کنن، لازمه توجه کنیم که همین بسته بندی فضایی برای تبلیغاته ، یک تبلیغ کارشناسی شده با یک بسته بندی شکیل هر مشتری رو برای خرید مشتاق خواهد کرد. و نکته آخر راه اندازی رشته های مرتبط با بازاریابی و تجارت به نحوی که با این موضوع برخورد کاملا علمی بشه و نه سلیقه ای و مهمتر از همه بکار گیری این افراد آگاه در حیطه تجارت خودمون. ما با رعایت موارد فوق هزینه های بازاریابی خودمون رو کاهش میدیم و درنهایت با در نظر گرفتن اصول بازاریابی یعنی مردم (People)، بسته بندی (Packaging)، قدرت (Power)، برنامه ریزی (Programming)، و متقاعد سازی (Persuasion) قادر به رقابت البته در یک بازار رقابتی و نه انحصاری خواهیم بود 14 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۱ عرض سلام وتشکر ازمهرداد عزیز به خاطر این بحث خوب بازاریابی یکی از مباحثی است که بسیار باید مورد توجه موسسات و مغازه حتی قرار گیرد ودامنه بسیار وسیعی دارد و مثلا فقط به تبلیغات محدود نخواهد شد دردرجه اول باید برای تولید یه محصول باید از مردم منطقه نظر سنجی به عمل آید تا نیازها مشخص شود و بعد دست به طراحی محصول و تولید زد از دیگر مباحث عبارتند از : تولید محصول متناسب با آداب و فرهنگ منطقه و طراحی آن متناسب با فرهنگ و اقلیم و همچنین بسته بندی آن متناسب با فرهنگ منطقه و همچنین مشتری پسند بودن آن ، داشتن خدمات پس از فروش و خدمات مناسب ، مشتری مداری و راضی نگه داشتن مشتری تحت هر شرایطی فراموش نکنیم مشتری سرمایه اصلی است و باید همیشه از شرکت راضی باشد که درآن صورت بازده آن از هزار تبلیغ بیشتر است که متاسفانه درکشور ما فقط به فروش و تبلیغات توجه می شود ولی به رضایت مصرف کننده اصلا توجهی ندارند رضایت مشتری فقط محدود به شرکت یا کارخانه نمی شود بلکه یه مغازه کوچک هم باید با مشتری رابطه مناسب داشته باشد و او را راضی نگه دارد حال مثالی میزنم مثلا تولید شراب درایران شکست خواهد خورد یا کفشی که چند سال پیش دربازار عرضه شد ولی اهانت به دین می کرد یا حتی بسته بندی که بعضی از علائم خطر نزدیکی به علائم شیطان پرستی دارد و باید بیشتر دقت شود یا مثلا کاپشن که اگر متناسب با اقلیم نباشد و زیادی گرم باشد بازممکن است استقبال مردم را نداشته باشد باید به بازاریابی به دید تخصص نگاه شود و از دید سنتی به آن جلوگیری کنیم و باید روی آن سرمایه گذاری کرد و باید مطمئن باشیم که سرمایه گذاری روی آن نه تنها به نفع ما است بلکه سرمایه گذاشته شده ما برخواهد گشت 10 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۱ بازاریابی نقش با اهمیت و کلیدی در پایداری و پیشرفت سازمانها داره.نگاه بازاریابی نگاه مشتری گرایانه هستش . اگر سازمانی به مشتری توجه نکنه موفق و پایدار نخواهد بود. یه مثال ملموس میزنم: یک میدان جنگو تصور کنین که یک طرف نیروهای خودی هستند و طرف دیگر نیروهای دشمن. جبهه شما شامل پشت جبهه که فرماندهیه و دستورات کلان صادر میشه و پشتیبانی که وظیفه تامین تدارکات و تجهیزات و نیرو رو داره.و بخش دیگه خط مقدم هستش که نیروها در حال جنگ و درگیری هستند. یکی از رموز اصلی وکلیدی موفقیت و پیروزی در میدان نبرد داشتن اطلاعات دقیق از وضعیت نیروهای دشمن و نحوه استقرار اونها هستش. آگاهی از وضعیت دقیق جبهه دشمن باعث میشه نیروهای خودی بتونن طراحی و برنامه ریزی کارا و اثر بخشی برای پیروزی انجام بدن.به عبارتی با چشم باز کار میکنن و چشمشون بسته نیست. (بطور کلی داشتن دانش و اگاهی بیشتر از هدفی که دنبال میکنیم خیلی خیلی بیشتر ما را به رسیدن به هدف و پیروزی نزدیک میکنه.) برای همین یه بخش و یک سری تدابیری باید اندیشیده بشه تا بتونن این اطلاعاتو بدست بیارن.برای همین کار ،یک واحد یا گروه هستن که میرن داخل خاک دشمن و در جبهه دشمن و پشت جبهه ونقاط ضعف و قوت و پیدا میکنن و به نیروهای خودی اطلاع رسانی میکنن(مثلا به توپخانه میگن انبار مهمات اینجاست بزنین یا فرماندهی فلان جاست بزنین ....)این گروه اطلاعاتی هستند. بخش بازاریابی تقریبا همچین نقشی در یک سازمان داره. شاید بگین سازمان چه ارتباطی به میدان نبرد داره؟! در پست آتی توضیحات بیشتری میدم.چون شاید بعضی دوستان هنوز بخوان به سوالات تاپیک جواب بدن. 9 لینک به دیدگاه
Ali Akbar.J 3914 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۱ بنظرم بازاریابی یکی از مهمترین قسمت های کسب وکار هست (حتی شاید فراتر از کسب و کار برای تک تک افراد مهم باشه مثلا خود من که هنوز دانشجو هستم و دنبال ی کار هم میگردم ،میتونم با رفتن انجام دادن پروژه هام و کاراموزیم در ی صنعت مشخص خودم رو مطرح کنم و برند سازی کنم برای خودم ،تا زمانیکه رفتم دنبال کار، ی اوازه ای ازم شنیده باشن) ما تا نتونیم محصول خودمون رو درست معرفی کنیم که نمیتونیم اونو بفروشیم البته قبل از اینکه کالایی رو بخواهیم بفروشیم هم باید از طریق تیم بازاریابی اون محصول و بازارش رو ارزیابی کنیم بخش بازاریابی از اون بخش هایی هست که میدونیم باید وجود داشته باشه اما معمولا جدی گرفته نمیشه 8 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۱ با تشکر در تصدیق و ادامه صحبت دوستان باید عرض کنم چیزی که در کشور ما متاسفانه جا افتاده این هست که سعی میکنیم همیشه کالایی رو که معرفی میکنیم با پایین آوردن سطح کالای رقیبمون باشه ...یعنی میاییم میگیم مثلا این خودکاری رو که من ساختم از خودکاری که فلانی ساخته بهتره و تا توان داشته باشیم و فرصت اینکارو بهمون بدن سعی در تخریب رقبا داریم...این هست که به نظرم به بازاریابی توجه کافی مبذول نمیشه.....چون در نهایت پیروزی خودشون رو در این فرایند میبینن و نیازی به بازاریابی احساس نمیکنن اما اینکه جایگاه و نقش واحد بازاریابی در سازمان ها کجاست... اصولا در سازمانها و بنگاه هایی که برای پیشرفت خودشون برنامه هایی رو تدارک میبینن واحدهایی با نام واحد تحقیق و توسعه وجود داره که وظیفه مهمی در پیشبرد اهداف اون بنگاه میتونه داشته باشه...بازاریابی در حیطه وظایف این واحد هست و شامل جستجوی بازار ،تحقیق بازار ،مشتریان و.... میشه که در نهایت بتونه اطلاعاتی رو برای تولید محصول جدید بدست بیاره و فرایند طراحی محصول رو آغاز کنه و.... در همین راستا بازارهای هدف رو شناسایی میکنه و تمهیدات لازم برای معرفی محصولش رو فراهم خواهد کرد تا در زمان مقتضی این امر انجام بشه... 9 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۱ دو دیدگاه میشه برای باززاریابی تعریف کرد: 1-دیدگاه بازاریابی بر مبنای تولید. 2-دیدگاه بازاریابی بر مبنای نیاز مشتری. بازاریابی بر مبنای تولید به این صورته که یک شرکت یا سازمان تولید میکنه بعدش برای تولیداتش به دنبال مشتری میگرده. مانند ایران خودرو. بازار یابی بر مبنای نیاز مشتری به این صورته که بخش بازاریابی و بازاریابها میرن در داخل مردم و تحقیق میکنن که نظر مردم چیه و چی میخوان و سلیقشون چیه و کالای مورد نظر چه ویژگیهایی باید داشته باشه و معایب کالاهای مشابه و قبلی چی بوده؟وبر اساس اطلاعاتی که از این تحقیقات و نیاز مشتری بدست آوردن و در اختیار سازمان قرار میدن،شرکت اقدام به تولید کالای مورد نظر میکنه. یعنی بازاریابها در اینجا نقش همون نیروهای اطلاعاتیو بازی میکنن که وارد جبهه و پشت جبهه دشمن میشن و اطلاعات ارزنده ای برای خودیها ارسال میکنن که چه جاهاییو هدف قرار بدن تا دشمنو شکست بدن. در صورت اتخاذ این دیدگاه بازاریابی(بازاریابی بر مبنای نیاز مشتری ) ،سازمان میتونه پایداری و بقاء خودشو حفظ کنه . در صورت تکیه بر بازاریابی براساس تولید در اقتصاد جهانی کنونی و با توجه به رقابت شدید بین سازمانها ،محکومیت به فنا حتمیست. 8 لینک به دیدگاه
M.P.E.B 4852 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ با تشكر از مهرداد عزيز نظرات من زياد كارشناسانه و تخصصي نيست اما تجربه ي خودم را مطرح ميكنم تا ببينم نظر عزيزان چيه همون طور كه دوستان گفتن بازاريابي يكي از نيازهاي اساسي كسب و كار هست اما.. اما بازاريابي موثر و مفيد يه بازارياب بايد تو زمينه خودش متخصص باشه و نيازهاي بازار را بفهمه و بتونه با كمترين هزينه بيشترين بازدهي را انجام بده ... من يه مثال از شركتي كه سالهاست مشغول به كارم ميزنم شركت روال عادي و طبيعي خودش را داشت و بازارياب هاي مخصوص به خودش .. اما بعداز مدتي خواست كارشو ارتقا بده و يه وام سنگين هم گرفت و بعد حوالي 70-80 ميليون تومان پول تبليغات و بازاريابي داد كلا همه جور تيليغي كرد از بخش تراكت گرفته تا تبليغات روي قبوض تلفن و آگهي تلويزيوني و بازارياب رسمي و تلفني و ... و در آخر شركت به مرز ورشكستگي رسيده خوب دليل چي ميتونه باشه؟ چرا شركت هاي رقيب با همين تبليغات و يا تبليغاتي كمتر موفق بودند و شركت ما همينم كه داشت از دست داد؟ ... و يه چيز ديگه تقريبا دوسال قبل توي روزنامه زديم كه نياز به چند تا بازارياب خوب داريم اما يه بازارياب خوب و متخصص پيدا نشد؟ تازه همونايي هم كه داشتيم درست كار نكردن بارها شده بود مشتري تماس ميگرفت و ميگفت بازارياباتون ديگه نميان .. بگين بيان و ما فلان تقاضا را داريم... پس نياز مشتري بوده .. مشتري محصول ما را استفاده كرده و تمايل نشون داده اما بازارياب كار نكرده دليل اينا چيه؟ دوستاي عزيز و كارشناس نظري ندارند؟ 6 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ من يه مثال از شركتي كه سالهاست مشغول به كارم ميزنمشركت روال عادي و طبيعي خودش را داشت و بازارياب هاي مخصوص به خودش .. اما بعداز مدتي خواست كارشو ارتقا بده و يه وام سنگين هم گرفت و بعد حوالي 70-80 ميليون تومان پول تبليغات و بازاريابي داد كلا همه جور تيليغي كرد از بخش تراكت گرفته تا تبليغات روي قبوض تلفن و آگهي تلويزيوني و بازارياب رسمي و تلفني و ... و در آخر شركت به مرز ورشكستگي رسيده خوب دليل چي ميتونه باشه؟ چرا شركت هاي رقيب با همين تبليغات و يا تبليغاتي كمتر موفق بودند و شركت ما همينم كه داشت از دست داد؟ ... و يه چيز ديگه تقريبا دوسال قبل توي روزنامه زديم كه نياز به چند تا بازارياب خوب داريم اما يه بازارياب خوب و متخصص پيدا نشد؟ تازه همونايي هم كه داشتيم درست كار نكردن بارها شده بود مشتري تماس ميگرفت و ميگفت بازارياباتون ديگه نميان .. بگين بيان و ما فلان تقاضا را داريم... پس نياز مشتري بوده .. مشتري محصول ما را استفاده كرده و تمايل نشون داده اما بازارياب كار نكرده دليل اينا چيه؟ دوستاي عزيز و كارشناس نظري ندارند؟ سلام ببینید شما میگی بازاریاباتون خوب کار نکردن من فکر می کنم که این افراد از طرف شرکتتون خوب ساپورت مالی نمیشن و ناراضی هستن خوب بود به جای این همه هزینه تبلیغات یه کمی حقوق بازاریاباتون و یا پورسانتاشونو بیشتر می کردین که مرتب سر کارشون برن و از زیر کار در نرن.... تبلیغات هم خیلی مهمه که چطوری باشه و حتی اون کلماتی که نوشته و یا گفته میشه برای تیزر های تبلیغاتی خیلی مهمه به نظر من میتاونه جادو بکنه قبل از عید معمولا شرکت هایی که قالیشویی هستن شروع می کنن به تبلیغات من تو این تبلیغات یه تبلیغ رو دیدم که خیلی قشنگ نوشته بود قالی های کثیفتونو بدین به ما تمیز تحویل بگیرین،هزینه حمل و نقل رایگان است و کارکنان ما نیازی به انعام و شیرینی ندارن چون از حقوقشون راضی هستن همه به این شرکت قالیاشونو میدادن تبلیغات باید هدفمند باشه به نظر من روی تبلیغاتی که انجام میدن باید برنامه ریزی کنن... شاید هم مشکل از جای دیگه بوده کیفیت محصولات و یا خدماتتون نسبت به شرکت های رقیب سطحش پایین تر بوده یا شرایط تسفیتون مشکل داشته به هر حال نمیشه اینجوری گفت دلیلش چی بوده باید بررسی کرد دید که مشکل از کجاست 6 لینک به دیدگاه
M.P.E.B 4852 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ سلامببینید شما میگی بازاریاباتون خوب کار نکردن من فکر می کنم که این افراد از طرف شرکتتون خوب ساپورت مالی نمیشن و ناراضی هستن خوب بود به جای این همه هزینه تبلیغات یه کمی حقوق بازاریاباتون و یا پورسانتاشونو بیشتر می کردین که مرتب سر کارشون برن و از زیر کار در نرن.... تبلیغات هم خیلی مهمه که چطوری باشه و حتی اون کلماتی که نوشته و یا گفته میشه برای تیزر های تبلیغاتی خیلی مهمه به نظر من میتاونه جادو بکنه قبل از عید معمولا شرکت هایی که قالیشویی هستن شروع می کنن به تبلیغات من تو این تبلیغات یه تبلیغ رو دیدم که خیلی قشنگ نوشته بود قالی های کثیفتونو بدین به ما تمیز تحویل بگیرین،هزینه حمل و نقل رایگان است و کارکنان ما نیازی به انعام و شیرینی ندارن چون از حقوقشون راضی هستن همه به این شرکت قالیاشونو میدادن تبلیغات باید هدفمند باشه به نظر من روی تبلیغاتی که انجام میدن باید برنامه ریزی کنن... شاید هم مشکل از جای دیگه بوده کیفیت محصولات و یا خدماتتون نسبت به شرکت های رقیب سطحش پایین تر بوده یا شرایط تسفیتون مشکل داشته به هر حال نمیشه اینجوری گفت دلیلش چی بوده باید بررسی کرد دید که مشکل از کجاست گمان نكنم از لحاظ مالي يا كيفيت محصولات بوده چون پورسانت ها را زياد كردم از 40% به 50 و 55 و حتي 60% هم رسوندم(بسته به نوع كارشون) مثلا يكي از بازارياباي قديميمون خيلي به شركت بدهكار بود يه ترفند پياده كردم كه هم بدهيش به شركت نقدا تصفيه شد و هم درصد خودش بالا رفت .. (يعني سود دوطرفه) اما دوره اي بود همين كه بدهيش تموم شد كارش خراب شد و اما محصول گفتم كه مشتري تقاضا داشت و با ما تماس ميگرفت اما بازاريابا كوتاهي ميكردن 6 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ گمان نكنم از لحاظ مالي يا كيفيت محصولات بوده چون پورسانت ها را زياد كردم از 40% به 50 و 55 و حتي 60% هم رسوندم(بسته به نوع كارشون) مثلا يكي از بازارياباي قديميمون خيلي به شركت بدهكار بود يه ترفند پياده كردم كه هم بدهيش به شركت نقدا تصفيه شد و هم درصد خودش بالا رفت .. (يعني سود دوطرفه) اما دوره اي بود همين كه بدهيش تموم شد كارش خراب شد و اما محصول گفتم كه مشتري تقاضا داشت و با ما تماس ميگرفت اما بازاريابا كوتاهي ميكردن شرکتتون چی تولید می کنه؟ نپرسیدین از بازاریاب که چرا کوتاهی می کرده؟ 3 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ بازاريابي در محيط خصمانه و آشوبناك دكتر سيدمحمود حسيني پيتر دراكر مي نويسد:مؤسسهي بازرگاني فقط دو وظيفه دارد: بازاريابي و نوآوري؛ چرا كه بازاريابي و نوآوري، توليدكنندهي نتايج هستند و بقيهي فعاليتها هزينهآورند. اما مديران ارشد شركتها و صاحبان كسب و كار از كاركرد واحدهاي بازاريابي رضايت چنداني ندارند و تقريباً بخش عمدهاي از وقت و كوششهاي خود را صرف بازاريابي ميكنند. آنها انتظار دارند كه بخش بازاريابي با چالشهاي اصلي شركت برخورد فعالانهتري داشته باشد و فراتر از چارچوبهاي سنتي 4پي، به كشف فرصتها و تهديداتي اقدام كند كه موجوديت كسبوكارشان را تهديد ميكند. اين چالشها خصوصاً براي مديران و صاحبان كسبوكار در ايران نسبت به همتايانشان در ساير كشورها بسيار بيشتر است؛ چرا كه ما با تحريمها و فشارهاي سخت و روزافزون دشمنان نظام روبهرو بوده و هر روز به گونهاي با چالش مهم و جديدي روبهرو ميشويم؛ چالشهايي كه نه تنها فراتر از حيطهي كنترل مديران به روندها و رويدادهاي بازار شكل ميدهند بلكه، حتي مسئولان كشور هم در بسياري موارد براي مديريت كردن آنها با مشكلات زيادي روبهرو ميشوند، مشكلاتي كه به آشفته كردن بازار ارز، بازار كالا، بازار پول و سرمايه منجر شده و ميزان تلاطم و نوسانات محيطي را افزايش ميدهد. يقيناً در چنين شرايطي، با روشهاي مرسوم توصيه شده در كتابهاي درسي بازاريابي نميتوان مديريت اثربخشي در اين محيط پيچيده و آشوبناك داشت و ضرورت دارد كه راهبردهاي جديدي متناسب با اين شرايط تدوين كنيم. شرايطي كه اولين و مهمترين پيام آن اين است كه برنامهريزي بلندمدت امكانپذير نيست و مديران مجبورند از رويكرد گام به گام هدفمند و يا كارآفريني، در ادارهي شركتهاي خود استفاده كنند، رويكردهايي را كه بر قابليتهاي پويا، نوآوريهاي ارزشآفرين، انتخابهاي متعدد و آزمون و خطا تأكيد كرده و تحولي اساسي در تفكر سازمان پيرامون بازار و عوامل كليدي موفقيت به وجود ميآورند، تحولي كه بر مبناي فلسفههاي مدرن مديريت بويژه بازاريابي رابطهمدار و شبكهاي استوار بوده و راهگشاي مديران در اوضاع پرتنش و متلاطم امروز كشورمان است. فلسفهاي كه معتقد است همهي افراد سازمان جهت خدمت به مصرفكنندگان و خلق ارزش براي همهي ذينفعان بايد تلاش كنند و الگوهاي تعامل و همكاري مبتني بر اعتماد را جايگزين الگوي داد و ستد سنتي كنند. الگويي كه به جاي كسب دستاوردهاي كوتاهمدت و حداكثر كردن سود شركت، بر توسعهي روابط پايدار و ساختاري خصوصاً با شركتهاي فعال در فرايند زنجيرهي تأمين تأكيد ميكند و رويكرد برد - برد را برگزيده است. رويكردي كه روش چانهزني نهادينه شده در بازار را مورد نقد قرار داده و نه تنها تأمين منافع شركت را در راستاي تأمين منافع ساير ذينفعان بويژه مشتريان ميداند بلكه، از آن مهمتر مديران را تشويق ميكند كه در راستاي ايجاد و توسعهي شبكههايي متشكل از شركتهاي مرتبط باشند تا به صورت مجموعهاي با رويدادهاي ناگهاني و تحولات سريع و چالشهاي ناشناخته و تهديدات گوناگون مقابله كنند. روشن است كه اگر اين تحول در شركتها رخ دهد، نقش بازاريابي در شكل دادن و توسعهي محتواي استراتژيها بسيار مهم و اساسي خواهد شد و پيامدهاي اين تحول در تقسيم بندي بازار، سيستم توزيع، برندسازي، خلق ارزش براي مصرفكنندگان و فراتر رفتن از چارچوبهاي بازاريابي سنتي بسيار اساسي است. نكتهي مهم، تأكيد و برداشت صحيح از بازيابي رابطهمدار و بازاريابي شبكه است، چرا كه عموماً از مفهوم رابطه، برداشت علمي ندارند و اين مفهوم را معادل با رابطه در محاوره و گفتگوهاي افراد جامعه ميپندارند، در حالي كه اساس بازاريابي رابطهمدار فراتر رفتن از نگرشهاي محدود و سنتي كسب سود، و اصل قرار دادن منافع شركت است؛ مفهومي كه روح حاكم بر حوزهي اقتصاد است بهطوريكه هر مديري در صدد آن است در وهلهي اول منافع شركت خود را حداكثر كند. حتي اگر اين امر به بهاي كاهش سودآوري و يا زيان ساير شركتها تمام شود، اين گروه از مديران اصليترين هدف شركتهاي بازرگاني را كسب سود تعريف كرده و تعهدات اجتماعي را امري قديمي و حاشيهاي تلقي ميكنند؛ متأسفانه حتي به اين درجه از رشد علمي نيز نرسيدهايم كه بهرهوري، سهم بازار و نوآوريهاي تكنولوژيكي را نيز از جمله اهداف بلندمدت خود مد نظر قرار بدهيم و لذا چون كسب درآمد هدف اصلي است، اگر از هر راهي ولو با استفاده از رانتهاي دولتي يا قراردادهاي خاص و يا ساير روشهاي ممكن، درآمد حاصل شود، مديريت خود را موفق ميپندارد و به اين موضوع فكر نميكند كه هدف توليد در مرحلهي اول توسعهي محصول، و خلق ارزش براي مصرفكننده در يك روند دائمي رو به رشد است؛ روندي كه طبعاً و ذاتاً با توسعهي تكنولوژي و نوآوري توأم است. رويكردي كه براي شرايط پيچيده و پرتلاطم كنوني مفيد و مناسب نيست و صاحبان كسبوكار و مديران اين مجموعهها بايد بپذيرند كه توسعهي منافع بويژه ذينفعان به صورت جمعي بايد هدف اصلي باشد. هدفي كه محتواي بازاريابي رابطهمدار را تشكيل ميدهد، فلسفهاي كه اصالت را نه در منافع يك شركت بلكه، در منافع جمعي ذينفعان جستجو ميكند و درصدد آن است كه با توسعهي روابط فني، ساختاري، و اطلاعاتي، ائتلافي پايدار را ميان شركتها برقرار سازد. اما نكتهي مهم اين است كه آيا در شرايط بحران و تحريمها، اين مفاهيم و طرح آنها با واقعيتهاي بازار همخواني دارد؟ در جواب بايد گفت اتفاقاً تنها راهحل برونرفت از اين وضعيت در حوزهي قدرت مديران يا صاحبان كسبوكار تشكيل ائتلافها يا شبكهها بر مبناي بازاريابي رابطهمدار يا شبكهاي است؛ فلسفهاي كه با اتكا به آن ميتوان با قابليتهاي پويا و توانمنديهاي بالاتري با رويدادها و رخدادهاي ناشي از تحريمها و فشارهاي اقتصادي روبهرو شد و ريسكهاي ناشي از اين تغييرات را كاهش داد. منبع: شماره جدید نشریه توسعه مهندسی بازار/ سرمقاله شماره 26 modirsara.blogfa.com 6 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ با سپاس از دوستان متخصص منم تیتروار و ساده میگم: کیفیت مناسب محصولات و خدمات رضایت کارمندان و کارکنان از شرکت که بتونند بهتر خدمت بکنند و خراب کاری ناخودآگاه و عمدی نکنند که به شرکت ضربه بزنه رضایت مشتری و مشتری مداری و برخورد خوب و باحوصله با مشتری ها و متقاضی ها تامل بین مشتری و نیاز ها و توانایی های محصول خودمون پذیرش اشتباه ها راه اندازی یه سایت درست و حسابی برای معرفی محصول...خیلی از شرکتها فقط محصولشون رو کوتاه معرفی میکنند اما اگه چندتا مقاله و مطلب خوب علمی قرار بدند و به کاربر خوش آمد بگند خیلی تاثیر داره برند زیبا و آرم جذاب هم خیلی مهمه تبلیغات مناسب ومهمتر از همه دادن کار به دست کاردان!!!! 5 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ ...من يه مثال از شركتي كه سالهاست مشغول به كارم ميزنم شركت روال عادي و طبيعي خودش را داشت و بازارياب هاي مخصوص به خودش .. اما بعداز مدتي خواست كارشو ارتقا بده و يه وام سنگين هم گرفت و بعد حوالي 70-80 ميليون تومان پول تبليغات و بازاريابي داد كلا همه جور تيليغي كرد از بخش تراكت گرفته تا تبليغات روي قبوض تلفن و آگهي تلويزيوني و بازارياب رسمي و تلفني و ... و در آخر شركت به مرز ورشكستگي رسيده خوب دليل چي ميتونه باشه؟ چرا شركت هاي رقيب با همين تبليغات و يا تبليغاتي كمتر موفق بودند و شركت ما همينم كه داشت از دست داد؟ ... و يه چيز ديگه تقريبا دوسال قبل توي روزنامه زديم كه نياز به چند تا بازارياب خوب داريم اما يه بازارياب خوب و متخصص پيدا نشد؟ تازه همونايي هم كه داشتيم درست كار نكردن بارها شده بود مشتري تماس ميگرفت و ميگفت بازارياباتون ديگه نميان .. بگين بيان و ما فلان تقاضا را داريم... پس نياز مشتري بوده .. مشتري محصول ما را استفاده كرده و تمايل نشون داده اما بازارياب كار نكرده دليل اينا چيه؟ دوستاي عزيز و كارشناس نظري ندارند؟ مینای عزیز ، مورد خیلی جالبیو مطرح کردی ،ولی هنوز برا ی اظهار نظر نیاز به اطلاعات بیشتری هست. مثلا اینکه محصول شما با محصولات رقیب به لحاظ برند و نوع یکسانه و یا اینکه مشابه هستش.شاید برند شما برای مشتریان نا آشنا بوده؟! اگر شما یک برند مستقل دارین آیا قبل از توسعه و ارائه محصولتون ،بازار و مشتریانو شناسایی کردین یا نه؟ واینکه اینطور که گفتی ،ظاهرا بازاریابهای شما فروشنده سیار هم هستند ؟ و در آخر مطلبت هم بنظر میرسه که برای محصولاتتون مشتری بوده ولی خوب فروش نداشته درسته؟ شاید با آشکار شدن پاسخ این پرسشها تا حدی بشه فهمید مشکل کجاست ولی اگه پیچیده شد نیاز به عارضه یابی داره. هستی عزیز متخصص عارضه یابی هستش و ازش خواهش میکنیم که راهنماییمون کنه تا هم به اطلاعاتمون اضافه بشه هم ببینیم مشکل چی بوده؟ بقیه دوستان هم لطفا راهنمائیمون کنن؟ 2 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ دید خوبی ندارم نزدیک بینی یا دور بین؟ لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ نزدیک بینی یا دور بین؟ آستیگماتم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 1 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ آستیگماتم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 آب هویج بخور خوب میشی 1 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ آب هویج بخور خوب میشی تو تاپیک خودت اسپم میکنی؟ خجالت نمیکشی؟ گیرنده سالمه....مشکل از فرستندست!! به نظرم بازاریابی جزو شغل های کثیف محسوب میشه خیلی سخت و تو شرایط خاص میشه سالم موند تو این شغل 1 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ تو تاپیک خودت اسپم میکنی؟ خجالت نمیکشی؟ گیرنده سالمه....مشکل از فرستندست!! به نظرم بازاریابی جزو شغل های کثیف محسوب میشه خیلی سخت و تو شرایط خاص میشه سالم موند تو این شغل :icon_razz:خودت شروع کردی خوب؟!!!! چرا کثیفه؟ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده