- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ خستهام خیلی خسته به من جایی بدهید میخواهم بخوابم یک تخت خالی یک دنیای خالی یک قلب خالی … سارا محمدی اردهالی 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ خسته ام انگار از همون روزاست.. حال و هوام رنگه توئه... کوچه دلتنگه توئه... دلم گرفته..... دوباره هوای تورو دارم...... چشمای خیسم......... واسه ی دیدنت بی قراره....... این راهه دورم.. خبر از دل من که نداره.... آروم ندارم... یه نشونه میخوام واسه قلبم..... جز این نشونه... واسه چیزی دخیل نمیبندم... این دل تنهام... دوباه هوای تورو داره.... هوای شهر تو و بوی گلا... پیچیده توی اتاقم مثل خواب... داره بدجوری غریبی میکنه... آخه جز تو دردمو کی میدونه... 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ دستانم دیگر از من اطاعت نمی کنند....بی وقفه از تو می نویسند.... از عشق کوتاهمان از محبت بینمان و از فراق نابهنگام واجباریمان... دلم برای پیکره سپید کاغذ میسوزد تا کی باید سنگ صبور نازنین تو باشد؟؟؟ تا کی باید سایه قلم مرا بالای سرش حس کند؟ تا کی باید از زخم کهنه قلب من خراش بردارد؟؟؟؟؟ دم بر نیاورد و در نبود تو همرایم کند... دیر یا زود او هم از دست غم وغصه های گاه وبیگاه من به ستوه می آید دیر یا زود قلم من به ورطه نیستی سقوط می کند آن وقت تو بگو عزیز کرده این دل ترک خورده, من با ید چه کار کنم؟ چگونه با این همه اشک و انتظار کنار بیایم؟ 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ دلم تنگ است دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق آبی دریا می دوخت و شعر های قشنگی چون پرواز پرنده ها می خواند دلم برای کسی تنگ است کسی که خالی وجودم را از خود پر می کرد و پری دلم را با وجود خود خالی دلم برای کسی تنگ است کسی که بی من ماند کسی که با من نیست دلم برای کسی تنگ است که بیاید و به هر رفتنی پایان دهد کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود خسته ام خسته ................ 5 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ گاهی دلم برای خودم تنگ می شود ... گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود ... گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه قلبم میگیرد ... گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود ... گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد ... . . . گاهی آرزو میکنم ای کاش ... دلی نبود تا تنگ شود ... تا خسته شود ... تا بشکند 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ آنقـــــدر خـــستـه ام کـه حـــاضـــرم ســـرم را روی تکــه سنگــی بگـذارم و بخــوابـم امــــا بـــه دیــوار وجــودت کــِه بـــارهــــا بـر ســرم آوار شـد تکیـــه نـدهـم 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۱ خ س ت ه بودم....با یک سلام خستگی از تنم در رفت... در حالی که شیرینیِ لبخندِ نگاهت هم به آن اضافه شد... دیگر شِکَرَک زده این لحظه... 4 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۱ نرو! من بي تو ميميرم! اين جمله به ظاهر ساده پژواك تمامي فريادهاي بي صدايي است كه در گلويم به زنجير كشيده شده و من قدرت بيان كردنش را ندارم!!! براستي چشمان اشكبار من لرزش پيانو وار اندام ظريف من قلب به خاك و خون كشيده بينواي من هيچ كدام برايت اهميتي ندارد؟؟؟!!! مجنون من يه لحظه تنها يك لحظه به من كه قرار است بعد ازتو چه بر سرم بيايد بيانديش! اين قدر بي مهر اينقدر بي تفاوت سخن نگو و دم از جدايي نزن تو كه بهتر از هركسي ميداني اين رفتار آمرانه تو مرا ديوانه مي كند.... 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ آسانسوری شده ام تنها در برجی متروک که سال هاست بهانه ای برای اوج گرفتن نداشته است به خانه ام بیا خسته ام از این همه ایستادگی سینا علیمحمدی 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ عادت کرده ام مشکلــــے که برایم پیش بیاید تقصیر را بیندازم گردنِ تو ! بگویم، اگر تو بودی این اتفاقات نمی افتاد ولــے نیستــے . . . 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ خرابِ دقایقی شدم که بی امان می تاختم در جاده ی صداقت.. نمی دانستم تو زیر رو می کشی.... دستم رو شده بود... امان از این صداقت... خ س ت ه شدم..در فکر اینم که من هم زیر و رو کشی را از تو بیاموزم... مرا به شاگردی می پذیری؟! 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۱ از آدمها خستهام، مثل جنگجویی از شمارش زخمهایش... مژگان عباسلو 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۱ سهم دل ما این بود: الوده.... الوده و بیهوده.... تا بوده همین بوده...!! 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ خستهام از زمین و از زمان؛ مرا ۷ ِ کوچکی بکش در آسمان... مژگان عباسلو 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ خسته ام نه اینکه زانو زده باشم...."نه" فقط نبودنت سنگین است... 2 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ رهایم کن از این بن بست بی فردا از این دیروز و امروزها از این صحرای بی باران از این مرداب ماندنها از این شبهای بی تابی از این خواب پریشانی از این دریای طوفانی رهایم کن از این امواج سوزانی از این دنیای دلتنگی از این روزای تکراری از این بی تو بودنها از این دلهره نبودنها 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ خسته ام ﺑﻪ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ ...... ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﻝ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺷﮑﺴﺖ ....... ﮔﻨﺎﻫﺶ ﺑﭙﺎﯼ ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻣﺮﺍ ﺷﮑﺴﺖ ! __________________ 2 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۱ اگر ماه بودم به هر جا که بودم .... سراغ تو را از خدا می گرفتم وگر سنگ بودم به هر جا که بودی....سر رهگذار تو جا میگرفتم اگر ماه بودی به صد ناز شاید شبی....بر سر بام من می نشستی وگر سنگ بودی به هر جا که بودم.....می شکستی مرا ،می شکستی 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۱ خسته ام وخراب هر چه شکفتم تو ندیدی مرا رفتی و افسوس نچیدی مرا ماندم و پژمرده شدم ریختم تا که به دامان تو آویختم دامن خود را متکان ای عزیز این منم ای دوست به خاکم مریز وای مرا ساده سپردی به باد حیف که نشناخته بردی ز یاد همسفر بادم از آن پس مدام میگذرم بی خبر از بام وشام میرسم اما به تو روزی دگر پنجره را باز گذاری اگر 1 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ برای خاکی که خوب میشناسیم برای تقلّبی که خوب میشناسیم نان نان ِ خودمان تعارف تعارف ِ خودمان ما خستهایم؛ باید به خانههامان برگردیم «طاهره صفارزاده» 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده