رفتن به مطلب

خ س ت ه . . .


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

ωـــــــــــهم مــסּ کُجــاستــــ ؟

 

ڪـجـــابـــایـدقـבم بگذارم ڪہ ڪωـی را له نڪنم

 

ωـــهم مـــסּ ڪجاست ؟

 

ڪجاباید בل ببندم ڪہ בیرنڪرבه باشم

 

ωــهم مـــסּ ڪجاست ؟

 

مگرבیگرωـــتاره ای باقی مانــבه اωـــت ڪہ

 

ωـــهم شبهای تاریک مـــסּ باشــב ؟!

 

ڪجای این زمیـטּ פֿــاڪی ڪوله بارم را پایین بگذارم

 

ڪہ توقف ممنوع نـבاشته باشــב ؟!

 

بِــــگو ...

 

بگو ڪجا פֿــωـــتگی هایم را به בرڪنم ڪہ ڪωــــی نگویـב :

 

ببخشیـב اینجا جای مــــסּ اωــــتـــ

  • Like 3
  • پاسخ 261
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

لـــیــلـــے ...

بہ قـــصـــہ ےخـــوב بـــازگــــــرב ...!

اینـــجـــا " مـــجنـــ ـــون " بـــا هـــمـــہ ے ,

" لـــیلــ ـے هــــــــا " محــــــرم " اســـت ...

بــــــہ جـــز " لـــیلــ ـے خـــــــــوבش " ...............!

 

 

2a8bee296e41c5fc7ca272fbafc3d9f9-425

  • Like 4
ارسال شده در

قلبی دارم خسته از تپیدن

مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..!

مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه ..

یـــک لبـــــخـنـــد ..

بــه بــازی میـــــگیــــری ..!

مــی گــوینــد تـرفنـدهــایت ، شـیطنـت هــایت ..

و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ..

مــــــی گویند ســــاده ام ..!

اما مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم ..،

همیـــــــــن!

و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد ..!!‬

  • Like 2
ارسال شده در

شبیـــه کســـی شده ام

کــه پشتـــــــ دود سیگــارش با خود می گویــد :

... بایــد تـَرکـــــــ کنـــم !

ســیگــار را...

خانــــه را...

زندگـــی را...

و باز پُــکــی دیگــــر می زند..

  • Like 3
ارسال شده در

کاش باز معلمی بود و انشایی می خواست:

 

"روزگار خود را چگونه می گذارنید؟"

 

تا چند خطی برایش درد و دل کنم!!!

 

 

59rkgq0ef3viv12hbon.jpg

  • Like 3
ارسال شده در

دلم برای یک نفر تنگ است....نه میدانم نامش چیست...

و نه میدانم چه می کند...حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم....

رنگ موهایش را نمی دانم....لبخندش را هم ندیده ام

....فقط میدانم که باید باشد و نیست......!

  • Like 4
ارسال شده در

شهامت میخواهد دوست داشتن کسیکه... شاید...

هیچوقت...

هیچ زمان...

سهم تو نخواهد شد...

  • Like 4
ارسال شده در

یک میلیون سال از آخرین دیدارمان می گذرد !

 

و من یک میلیون سال پیرتر شده ام !

 

و انگار قرار نیست هیچ گاه این شب به پایان برسد ....

 

 

 

چند " شب " دیگر باید صبر کنم ؟

 

چند " میلیون سال " دیگر ، بی تو ؟! ...

 

 

:hanghead:

 

از : م . محمدی مهر

 

+من خسته ام............خیلی..........خدایا کاری کن.....:sigh:

  • Like 2
ارسال شده در

خدایا! برای خاموشی شبهای انتظارم فقط یک فوت کافیست،خاموشم کن،خسته ام...!!

  • Like 2
ارسال شده در

فقط باش….

همین که هستی کافیست…!

دور از من…..!

بدون من….!

چه فرقی میکند؟؟؟

گل میخری!! خوب است!!

برای من نیست؟!

نباشد!!!

همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..

دلخوشم به این حماقت شیرین….

Avazak_ir-Love10939.jpg

  • Like 5
ارسال شده در

دل در گرو یک خیال سپردم، خیالی خام و بی سرانجام...

خسته ام، نه از نبودن تو، از ماندن خود...

من از نگاه بی قرار خود خسته ام...

  • Like 10
ارسال شده در

زیاد دویده ام....

 

در رویا زیاد دنبال تو دویده ام....

 

وقتی آنجا به تو نرسیده ام...چه طور در حقیقت به تو برسم؟!:icon_redface:

  • Like 10
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

آسانسوری شده ام

تنها

در برجی متروک

که سال هاست

بهانه ای برای اوج گرفتن

نداشته است

به خانه ام بیا

خسته ام

از این همه ایستادگی

  • Like 8
ارسال شده در

دلــــــم میـــخـــواد کــــــولـــمـــو بـــبــــندم، مستـــقیم برم گـــردنـــه حـــیران

بعـــد بشـــینم یـــه گوشـــه، کولـــمو بـــزارم بغـــلم، بگـــم ســـلــام آقـــای گـــردنه،

شـــما حیـــرانیـــد؟

بگـــه : بـــلـــی

بگــــــم منـــم هـــمیــــــنطور،

خـــوشـــبخـــتم ...!!!

  • Like 8
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

توانِ فریاد زدنم نیست!

 

انگار خستگی به ایستگاهِ من رسیده!

 

بدون بلیط سوار شدم!

  • Like 9
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

دست خسته مرا مثل کودکی بگیر.

با خودت مرا ببر،

خسته ام از این کویر.

 

قیصر امین پور

  • Like 5
ارسال شده در

در عمق‌ِ نفس‌های‌ این‌ روح‌ِ پاره‌ پاره‌

ساعات‌ِ غربتم‌

واگُن‌هایی‌ را به‌ هَم‌ بسته‌اند !

هَر روز می‌رَوَندُ می‌آیند ،

می‌رَوَندُ می‌آیند...

 

در ایستگاه‌ِ انتظار ،

در ایستگاه‌ِ وداع‌ ،

درهای‌ بی‌قرار به‌ رویم‌ بازُ بسته‌ می‌شَوَند...

تا به‌ اندوهی‌ چیره‌ می‌شَوَم‌

صَد اندوه‌ِ دیگر سَر بَر می‌کنَند !

این‌ غُربَت‌ چه‌ تونل‌ِ ناتمامی‌ست‌ !

کجا می‌بَرَد مَرا ؟

فانوس‌ِ نگاهَم‌ رو به‌ خاموشی‌ست‌

و او همچنان‌ مَرا می‌بَرَد،

می‌بَرَد ،

می‌بَرَد...

 

شیرکو بی‌کس

  • Like 4
ارسال شده در

بر اين باغ ِ ترك خورده

در اين پاييز طولاني

 

رسول تازه‌ای بفرست با اعجاز بارانی...

 

مصطفی حسن‌زاده

  • Like 5
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

نمی دانم چه کسی!

 

دست اتفاق های خوب زندگی ام را گرفت،

 

که دیگر نمی افتند

 

 

شیما ندیمی

  • Like 5
ارسال شده در

نمی‌خوام دربه‌در پیچ و خم این جاده شم

واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم

یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم

وایسا دنیا، وایسا دنیا من می‌خوام پیاده شم.........

  • Like 4

×
×
  • اضافه کردن...