R@M!N 2978 مالک ارسال شده در 29 دی، 2012 عیدی هر سال تو این لحظه ها حالم همینه انگار که غرق یه حس اضطرابم چند ساعته دیگه درست یک سال میشه یک سال میشه که نمی تونم بخوابم هر سال تو این لحظه ها حالم همینه انگار سرریزم از احساس رسیدن حس می کنم بدجور نزدیکی به خونه وقتی که مردم بوی عیدی گوش میدن حوای خوبم چیدن یک سیب که هیچ من پشت ردت تو دل آتیش میرم حس می کنم آدم به دنیا اومدم تا این سیب و از دستای تو عیدی بگیرم تنها زمان سال که هم خوبه حالت هم با خودت درگیر حس دردی عیده کاری ندارم عید برمیگردی یا نه تو هر زمان سال که برگردی عیده هفت سین امسال و کنار آینه چیدم تا لحظه لحظه جای خالیتو ببینم تقویم امسالم تموم شد بسه برگرد تنها محاله پای این سفره بشینم حوای خوبم چیدن یک سیب که هیچ من پشت ردت تو دل آتیش میرم حس می کنم آدم به دنیا اومدم تا این سیب و از دستای تو عیدی بگیرم 3
- Nahal - 47858 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 آرزو ... تورو آرزو نکردم ته تنهایی جاته آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد توروتا یادمه از دور ازهمین پنجره دیدم بسکه فاصله گرفتی به پرستشت رسیدم من گذشتم از تبی که تورو تو خونم ببینم راضیم به اینکه گاهی تورو میتونم ببینم نه امیدی به سفر نیست ازهمین فاصله برگرد خیلی از فاصله هارو با سفر نمیشه پر کرد عمری پای تو نشستم که منو حالا ببینی تو مثل کوهی که باید منو از بالا ببینی توروآرزو نکردم ته تنهایی جاته آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد 5
- Nahal - 47858 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 به من خوبی نکن شاید برای هردومون بد شه نشستم تو دل طوفان بذار آب از سرم رد شه به من خوبی نکن وقتی کنار من نمی مونی نگو بد میشم از فردا تو که دیدی نمی تونی چه وقتایی که بد میشی چه وقتایی که آشوبی تمام درد من اینجاست تو هر کاری کنی خوبی من از تو از خودم از ما از این احساس ترسیدم تو باید جای من باشی ببینی در تو چی دیدم تو باید جای من باشی بفهمی من چرا تنهام بفهمی چی بهت میگم ببینی از تو چی می خوام 4
mani24 29665 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام فقط چند لحظه کنارم بشین یه رویای کوتاه تنها همینته آرزوهای من این شده ته آرزوهای ما رو ببینفقط چند لحظه کنارم بشین فقط چند لحظه به من گوش کنهر احساسیو غیرِ من تو جهان فقط چند لحظه فراموش کنبرای همین چند لحظه ی عمر همه سهمِ دنیامو از من بگیرفقط این یه رویا رو با من بساز همه آرزوهامو از من بگیرنگاه کن فقط با نگاه کردنت منو تو چه رویایی انداختیبه هر چی ندارم اَزت راضیم تو این زندگی رو برام ساختیبه من فرصت هم زبونی بده به من که یه عمره بهِت باختمواسه چند لحظه خرابش نکن بتی رو که یه عمره ازت ساختمفقط چند لحظه به من فکر کن نگو لحظه چی رو عوض می کنههمین چند لحظه برای یه عمر همه زندگیمو عوض می کنه 5
mani24 29665 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 حرفام زياد نيست... اما كم هم نيست ...كم نيست از غصه ....از قصه نا گفته ها هميشه ... از يه جايي شروع ميشه ... همه چيز يه آغازي داره آغازي كه ....... تا هميشه به ياد موندنيه... يه شروع يه تولد ... يه جونه رو شاخه هاي خشكيده يه درخت كويري...... يه جرقه براي ساعت ها باريدن بارون... يه لحظه ...يه لبخند ...يه نگاه...براي يه عشق... خوب عشق شروع شد ... كجا جايي كه انتظارش رو هم نداري ... علاقه اي بينهايت از قلبي كه تاب تحمل همين احساسي رو كه فقط چند لحظه پيش آغاز شد رو هم نداره... به اسم عشق... از يه نگاه...آره يه نگاه براي يك عمر سوختن ... حسرت....و... عشق.... نگاه....نگاه....و سكوت....و سكوت.... و اين تلاطم چشماني كه در آن غرقي .....اين تلاطم نگاه...اين زيبايي چشمان.. و غرق در اين ......عشق 5
mani24 29665 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 قصه من و باران... امشب دوباره در خیال با تو بودن بودم که دیدگان آسمان گریست و دلم گرفت بغضم را شکستم و با آسمان همراه شدم من گریستم و آسمان گریست تا پاسی از شب من و باران با هم گریستیم باد یاس زیبای حیاط را به رقص در آورد یاد اولین یاسی که تقدیم دستانت کردم افتادم چه روزی بود روز خنده آسمان کجا رفتی بدون خداحافظی رفتی و مرا با باران تنهاگذاشتی تا زمان رفتنت آسمان صاف بود با رفتنت باران شروع شد از همان روز من و باران منتظر ورود یک آشنا هستیم اما هیچ آشنایی در راه نیست تو را قسم میدهم به جان تمام عاشقان که دوباره بر گردی باران ببار تا آن زمان که بیاید با تو همراه خواهم بود من و باران هردو همدردیم هر دو می گرییم من از دوری دوست می گریم او از دوری خورشید بهاری چه قدر دردناک است ! برای عشق متولد شوی اما برای عشق زندگی نکنی نمیدانم کی می آیی شاید زمان آمدن تو خورشید هم طلوع کند نازنین من با سرخی خونم نامت را می نویسم با باران جاده های تنهایی را می پیمایم تا شاید به کوی دوست برسیم همراهی با باران چه قدر زیباست با تو هم زیر باران بودیم دست در دست هم سرنوشت زیبایی را آرزو می کردیم گلهایی را تقدیم هم می کردیم چه قدر زیبا بود سر را روی شانه هایت گذاشتم حالا که نیستی من تنها با باران همراهم دوست من دوباره بر گرد تا با باران همراه باشیم. 4
mani24 29665 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 متن ترانه زیبای دهکده (روزبه بمانی) آبادی من قد دنیامه آبادی من شکل یک رویاست هر وقت اینجایی تو این خونه زیباترین جای جهان اینجاست تو شهر بارون شکل یک روءیاست تو شهر بارون عین تسکینه جایی برای بوی گندم نیست وقتی هوای شهر سنگینه جایی که دریا پیش چشماته جایی که پا رو کوه میزاری دنبال چی میری به سمت شهر وقتی تو خونت جنگل و داری هر جا بری ریشت تو این خاکه هر رفتنی حتما" رسیدن نیست وقتی اسیر بوی بارونی جایی مث آبادی من نیست تو شهر بارون شکل یک روءیاست تو شهر بارون عین تسکینه جایی برای بوی گندم نیست وقتی هوای شهر سنگینه 5
mani24 29665 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 (دنیای این روزای من) اينجا چراغي روشنه هر جا چراغي روشنه از ترس تنها بودنه اي ترس تنهاي من اينجا چراغي روشنه اينجا يكي از حس شب احساس وحشت مي كنه هرروز از فكر سقوط با كوه صحبت مي كنه جايي كه من تنها شدم شب قبله گاهه آخره اينجا تو اين قطب سكوت كابوس طولاني تره من ماه ميبينم هنوز اين كور سوي روشنه اينقدر سو سو مي زنم شايد يه شب ديدي منو هرجا چراغي روشنه از ترس تنها بودنه اي ترس تنهاي من اينجا چراغي روشنه اينجا يكي از حس شب احساس وحشت مي كنه هر روز از فكر سقوط با كوه صحبت مي كنه 6
mani24 29665 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 به نام من ببين تمام من شدي اوج صداي من شدي بت مني شكستمت وقتي خداي من شدي ببين به يك نگاه تو تمام من خراب شد چه كردي با سراب من كه قطره قطره آب شد به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم منو به دست من بكش به نام من گناه كن اگر من اشتباهتم هميشه اشتباه كن نگو به من گناه تو به پاي من حساب نيست كه از تو آرزوي من به جز همين عذاب نيست هنوز مي پرستمت هنوز ماه من تويي هنوز مومنم ببين تنها گناه من تويي به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم 7
mani24 29665 ارسال شده در 1 اسفند، 2012 سلول بي مرز غربت يه ديواره بين تو و دستام يك فاجعست وقتي تنها تو رو مي خوام غربت يه تعبيره از خواب يك غفلت تصويري از يك كوچ در آخرين قسمت وقتي ازم دوري از سايه مي ترسم حتي من اينجا از همسايه مي ترسم غربت براي من مثل يه تعليقه يك راه طولاني روي لب تيغه اين حس آزادي اينجا نميرزه زندون بي ديوار سلول بي مرزه اين حس آزادي اينجا نميرزه زندون بي ديوار سلول بي مرزه وقتي ازم دوري شب نقطه چين ميشه ديوار اين خونه ديوار چين ميشه وقتي ازم دوري از زندگي سيرم دنيا رو با قلبت اندازه مي گيرم اين حس آزادي اينجا نميرزه زندون بي ديوار سلول بي مرزه غربت يه ديواره بين تو و دستام يك فاجعست وقتي تنها تو رو مي خوام غربت يه تعبيره از خواب يك غفلت تصويري از يك كوچ در آخرين قسمت وقتي ازم دوري از سايه مي ترسم حتي من اينجا از همسايه مي ترسم غربت براي من مثل يه تعليقه يك راه طولاني روي لب تيغه اين حس آزادي اينجا نميرزه زندون بي ديوار سلول بي مرزه اين حس آزادي اينجا نميرزه زندون بي ديوار سلول بي مرزه 6
R@M!N 2978 مالک ارسال شده در 18 مهر، 2013 مثل یک کابوس مارا به رویا می بری پشت ردت تا کجا مارا به هر جا می بری باز هم دعوت به طوفان کن مرا اما بدان من دلم دریاست دریا را به دریا می بری من شبیه یوسفم راه سقوطم چاه نیست چون بیندازی مرا در چاه بالا می بری دل خوشم گر دل به غیر از من به هرکس باختی بردنی هارا فقط از سینه ما می بری با همان یک حرکت اول نگاهم مات بود ماتم از اینکه پس از یک عمر حالا می بری مثل یک کابوس مارا به رویا می بری پشت ردت تا کجا مارا به هر جا می بری ترانه سرا : روزبه بمانی خواننده : حامد بهداد 4
R@M!N 2978 مالک ارسال شده در 29 آذر، 2013 متن ترانه قطعه ی " تقدیر"(ماتادور) : هوا تو از سرم بیرون نکردم /// تو تنها حسرت من رو زمینی یه چیزایی رو تا عاشق نباشی /// نمی تونی بفهمی نه ببینی تو رو دارم تمام عمر حتـــــی اگه هر چی رو که دارم بگیرم همه دنیا راحت میدم اما خدامو رو که نمی ذارم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بگیرن به عشقت تو تا ته دنیا /// به جنگ هر کسی میرم چه تقدیری از این بهتر /// که از عشق تو میمیرم من از عشق تو میمیرم تو تا وقتی کنار من بمونی خدا از پیش من جایی نمیره من این حال خوش رو حتی یک لحظه ام نمی ذارم کسی از ما بگیره به عشقت تو تا ته دنیا /// به جنگ هر کسی میرم چه تقدیری از این بهتر که از عشق تو میمیرم 4
sam arch 55879 ارسال شده در 7 اسفند، 2013 تاوان منو جون پناه خودت کن برو بذار پای این آرزو واستم به هرکی بهم گفت ازت رد شده قسم میخورم من خودم خواستم منو جون پناه خودت کن برو من از زخم هایی که خوردم پرم توباید از این پله بالا بری تو بالا نری من زمین میخورم درست لحظه ای که تو باید بری اسیر یه احساس مبهم شدیم ببین بعد یک عمر پرپر زدن چه جای بدی عاشق هم شدیم برای تو مردن شده آرزوم یه حقی که من دارم از زندگی نگا کن تو این برزخ لعنتی چه مرگی طلبکارم از زندگی به هرجا رسیدم به عشق تو بود کنار تو هرچی بگی داشتم ببین پای تاوان عشقم به تو عجب حسرتی تو دلم کاشتم اگه فکر احساسمونی برو اگه عاشق هردومونی برو تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تورو 4
Mahdi Eng 22940 ارسال شده در 9 دی، 2014 قهوه قجری گاهی بهانه هوسی باشم یا پشت میله قفسی باشم من راضیام به هر چه تو میخواهی ترجیح میدهی چه کسی باشم؟ من خام بودم وتو پرم کردی با اینکه از تو خاطرهام خالیست مردی که روبهروی تو میخواند جز یک نوار پر شده چیزی نیست دیوار دور خانه من چینی ست دار و ندارم آنچه که میبینیست غیر از خودت که واقعیت داری هر آنچه دیدهام همه تزئینیست من یوسفام که برای تماشایت با حبس با توطئه میسازم هر روز پیش چشم برادرها خود را درون چاه میاندازم من سالهای سال از این خانه بیرون نرفتهام که تو برگردی یکبار هم آمدهای ما را مهمان به قهوهی قجری کردی دیوار دور خانه ما چینیست دار و ندارم آنچه که میبینیست من عاشق تویی شده بودم که تنها تنها تنها ... دیوار دور خانه من چینی ست دار و ندارم آنچه که میبینیست غیر از خودت که واقعیت داری هر آنچه دیدهام همه تزئینیست از هر شب بدون تو بیزارم از وهنها و این همه انکارم این حرفها نشانه سودا نیست من حدس میزنم که جنون دارم من حدس میزنم که جنون ... 2
Mahdi Eng 22940 ارسال شده در 9 دی، 2014 دِزیره دستمو بالا گرفتم تو ضیافت اسیری تا تو تا آخر دنیا سرتو بالا بگیری دستمو بالا گرفتم تا تو قلبت پا بگیریم تا ببینی با چه عشقی این شکست و میپذیرم تو یه طوفان من جزیره من ناپلئون تو دزیره جز تو کی می تونست از من همه دنیا رو بگیره همه دنیا رو بگیره... نقطه تسکین محضم نقطه آرامشم بود اسمتو زمزمه کردم این تمام شورشم بود تو هوای تو که باشم صاحب کل زمینم من همه دنیامو دادم زیر چتر تو بشینم شوق تسلیم تو بودن لحظه لحظه تو تنم بود بهترین تصویر عمرم عکس زانو زدنم بود تو یه طوفان من جزیره من ناپلئون تو دزیره جز تو کی می تونست از من همه دنیا رو بگیره همه دنیا رو بگیره... 2
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 20 دی، 2014 ازم خواستی من تمومش کنم . . درو باز کردم ، نگفتم برو درو باز کردم ، غرورت شکست . . همین جا من از دست دادم تو رو ازم خواستی من تمومش کنم .. منی که ازت قبلهمو ساختم به رویای من یک نفس مونده بود .. ببین من چه جایی تو رو باختممن اِنقدر تنها شدم بعدِ تو . . که قلبم حریف شکستن نشد که حتی به چشمم تمام جهان .. یه شب قدرِ تنهاییِ من نشد من از لحظهای که تو رو باختم . . یه لحظه نبودم به حال خودم اگه مونده یادت به یادم بیار .. چه جوری من اِنقدر تنها شدمدرو باز کردم هوا سرد شد .. یه برف عجیبی تو خونه نشست همون لحظه از دست دادم تو رو .. همون لحظهای که غرورت شکست
ارسال های توصیه شده