رفتن به مطلب

ღ✿ღ روزبـــــهـ بــــمـــ ا نــــی ღ✿ღ


R@M!N

ارسال های توصیه شده

عیدی

هر سال تو این لحظه ها حالم همینه

انگار که غرق یه حس اضطرابم

چند ساعته دیگه درست یک سال میشه

یک سال میشه که نمی تونم بخوابم

هر سال تو این لحظه ها حالم همینه

انگار سرریزم از احساس رسیدن

حس می کنم بدجور نزدیکی به خونه

وقتی که مردم بوی عیدی گوش میدن

حوای خوبم چیدن یک سیب که هیچ

من پشت ردت تو دل آتیش میرم

حس می کنم آدم به دنیا اومدم تا

این سیب و از دستای تو عیدی بگیرم

تنها زمان سال که هم خوبه حالت

هم با خودت درگیر حس دردی عیده

کاری ندارم عید برمیگردی یا نه

تو هر زمان سال که برگردی عیده

هفت سین امسال و کنار آینه چیدم

تا لحظه لحظه جای خالیتو ببینم

تقویم امسالم تموم شد بسه برگرد

تنها محاله پای این سفره بشینم

حوای خوبم چیدن یک سیب که هیچ

من پشت ردت تو دل آتیش میرم

حس می کنم آدم به دنیا اومدم تا

این سیب و از دستای تو عیدی بگیرم

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

آرزو ...

 

تورو آرزو نکردم ته تنهایی جاته

 

 

آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده

 

 

تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد

 

 

خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد

 

 

توروتا یادمه از دور ازهمین پنجره دیدم

 

 

بسکه فاصله گرفتی به پرستشت رسیدم

 

 

من گذشتم از تبی که تورو تو خونم ببینم

 

 

راضیم به اینکه گاهی تورو میتونم ببینم

 

 

نه امیدی به سفر نیست ازهمین فاصله برگرد

 

 

خیلی از فاصله هارو با سفر نمیشه پر کرد

 

 

عمری پای تو نشستم که منو حالا ببینی

 

 

تو مثل کوهی که باید منو از بالا ببینی

 

 

توروآرزو نکردم ته تنهایی جاته

 

 

آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده

 

 

تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد

 

 

خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد

لینک به دیدگاه

به من خوبی نکن شاید برای هردومون بد شه

نشستم تو دل طوفان بذار آب از سرم رد شه

 

به من خوبی نکن وقتی کنار من نمی مونی

نگو بد میشم از فردا تو که دیدی نمی تونی

 

چه وقتایی که بد میشی چه وقتایی که آشوبی

تمام درد من اینجاست تو هر کاری کنی خوبی

 

من از تو از خودم از ما از این احساس ترسیدم

تو باید جای من باشی ببینی در تو چی دیدم

 

تو باید جای من باشی بفهمی من چرا تنهام

بفهمی چی بهت میگم ببینی از تو چی می خوام

لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

فقط چند لحظه کنارم بشین یه رویای کوتاه تنها همینته آرزوهای من این شده ته آرزوهای ما رو ببینفقط چند لحظه کنارم بشین فقط چند لحظه به من گوش کنهر احساسیو غیرِ من تو جهان فقط چند لحظه فراموش کنبرای همین چند لحظه ی عمر همه سهمِ دنیامو از من بگیرفقط این یه رویا رو با من بساز همه آرزوهامو از من بگیرنگاه کن فقط با نگاه کردنت منو تو چه رویایی انداختیبه هر چی ندارم اَزت راضیم تو این زندگی رو برام ساختیبه من فرصت هم زبونی بده به من که یه عمره بهِت باختمواسه چند لحظه خرابش نکن بتی رو که یه عمره ازت ساختمفقط چند لحظه به من فکر کن نگو لحظه چی رو عوض می کنههمین چند لحظه برای یه عمر همه زندگیمو عوض می کنه

 

لینک به دیدگاه

حرفام زياد نيست...

اما كم هم نيست ...كم نيست از غصه ....از قصه نا گفته ها

 

هميشه ... از يه جايي شروع ميشه ... همه چيز يه آغازي داره آغازي كه .......

تا هميشه به ياد موندنيه...

يه شروع يه تولد ...

يه جونه رو شاخه هاي خشكيده يه درخت كويري......

يه جرقه براي ساعت ها باريدن بارون...

 

 

يه لحظه ...يه لبخند ...يه نگاه...براي يه عشق...

 

 

 

خوب عشق شروع شد ... كجا جايي كه انتظارش رو هم نداري ...

 

 

علاقه اي بينهايت از قلبي كه تاب تحمل

 

 

همين احساسي رو كه فقط چند لحظه پيش آغاز شد رو هم نداره...

 

 

به اسم عشق... از يه نگاه...آره يه نگاه

 

 

براي يك عمر سوختن ... حسرت....و... عشق....

نگاه....نگاه....و سكوت....و سكوت....

 

و اين تلاطم چشماني كه در آن غرقي .....اين تلاطم نگاه...اين زيبايي چشمان..

 

 

و غرق در اين ......عشق

لینک به دیدگاه

قصه من و باران...

 

امشب دوباره در خیال با تو بودن بودم

که دیدگان آسمان گریست و دلم گرفت

بغضم را شکستم و با آسمان همراه شدم

من گریستم و آسمان گریست

تا پاسی از شب من و باران با هم گریستیم

باد یاس زیبای حیاط را به رقص در آورد

یاد اولین یاسی که تقدیم دستانت کردم افتادم

چه روزی بود روز خنده آسمان

کجا رفتی بدون خداحافظی

رفتی و مرا با باران تنهاگذاشتی

تا زمان رفتنت آسمان صاف بود

با رفتنت باران شروع شد

از همان روز من و باران

منتظر ورود یک آشنا هستیم

اما هیچ آشنایی در راه نیست

تو را قسم میدهم به جان تمام عاشقان

که دوباره بر گردی باران ببار تا آن زمان که بیاید

با تو همراه خواهم بود

من و باران هردو همدردیم

هر دو می گرییم من از دوری دوست می گریم

او از دوری خورشید بهاری

چه قدر دردناک است !

برای عشق متولد شوی

اما برای عشق زندگی نکنی

نمیدانم کی می آیی

شاید زمان آمدن تو خورشید هم طلوع کند

نازنین من با سرخی خونم نامت را می نویسم

با باران جاده های تنهایی را می پیمایم

تا شاید به کوی دوست برسیم

همراهی با باران چه قدر زیباست

با تو هم زیر باران بودیم

دست در دست هم سرنوشت زیبایی را آرزو می کردیم

گلهایی را تقدیم هم می کردیم

چه قدر زیبا بود

سر را روی شانه هایت گذاشتم

حالا که نیستی من تنها با باران همراهم

دوست من دوباره بر گرد تا با باران همراه باشیم.

لینک به دیدگاه

متن ترانه زیبای دهکده (روزبه بمانی)

آبادی من قد دنیامه آبادی من شکل یک رویاست

 

هر وقت اینجایی تو این خونه زیباترین جای جهان اینجاست

 

تو شهر بارون شکل یک روءیاست تو شهر بارون عین تسکینه

 

جایی برای بوی گندم نیست وقتی هوای شهر سنگینه

 

جایی که دریا پیش چشماته جایی که پا رو کوه میزاری

 

دنبال چی میری به سمت شهر وقتی تو خونت جنگل و داری

 

هر جا بری ریشت تو این خاکه هر رفتنی حتما" رسیدن نیست

 

وقتی اسیر بوی بارونی جایی مث آبادی من نیست

 

تو شهر بارون شکل یک روءیاست تو شهر بارون عین تسکینه

 

جایی برای بوی گندم نیست وقتی هوای شهر سنگینه

لینک به دیدگاه

(دنیای این روزای من)

اينجا چراغي روشنه

هر جا چراغي روشنه از ترس تنها بودنه

اي ترس تنهاي من اينجا چراغي روشنه

اينجا يكي از حس شب احساس وحشت مي كنه

هرروز از فكر سقوط با كوه صحبت مي كنه

جايي كه من تنها شدم شب قبله گاهه آخره

اينجا تو اين قطب سكوت

كابوس طولاني تره

من ماه ميبينم هنوز اين كور سوي روشنه

اينقدر سو سو مي زنم شايد يه شب ديدي منو

هرجا چراغي روشنه از ترس تنها بودنه

اي ترس تنهاي من اينجا چراغي روشنه

اينجا يكي از حس شب احساس وحشت مي كنه

هر روز از فكر سقوط با كوه صحبت مي كنه

لینک به دیدگاه

به نام من

ببين تمام من شدي اوج صداي من شدي

بت مني شكستمت وقتي خداي من شدي

ببين به يك نگاه تو تمام من خراب شد

چه كردي با سراب من كه قطره قطره آب شد

به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم

به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم

به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم

به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم

منو به دست من بكش به نام من گناه كن

اگر من اشتباهتم هميشه اشتباه كن

نگو به من گناه تو به پاي من حساب نيست

كه از تو آرزوي من به جز همين عذاب نيست

هنوز مي پرستمت هنوز ماه من تويي

هنوز مومنم ببين تنها گناه من تويي

به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم

به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم

به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم

به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم

لینک به دیدگاه

سلول بي مرز

غربت يه ديواره بين تو و دستام

يك فاجعست وقتي تنها تو رو مي خوام

غربت يه تعبيره از خواب يك غفلت

تصويري از يك كوچ در آخرين قسمت

وقتي ازم دوري از سايه مي ترسم

حتي من اينجا از همسايه مي ترسم

غربت براي من مثل يه تعليقه

يك راه طولاني روي لب تيغه

اين حس آزادي اينجا نميرزه

زندون بي ديوار سلول بي مرزه

اين حس آزادي اينجا نميرزه

زندون بي ديوار سلول بي مرزه

وقتي ازم دوري شب نقطه چين ميشه

ديوار اين خونه ديوار چين ميشه

وقتي ازم دوري از زندگي سيرم

دنيا رو با قلبت اندازه مي گيرم

اين حس آزادي اينجا نميرزه

زندون بي ديوار سلول بي مرزه

غربت يه ديواره بين تو و دستام

يك فاجعست وقتي تنها تو رو مي خوام

غربت يه تعبيره از خواب يك غفلت

تصويري از يك كوچ در آخرين قسمت

وقتي ازم دوري از سايه مي ترسم

حتي من اينجا از همسايه مي ترسم

غربت براي من مثل يه تعليقه

يك راه طولاني روي لب تيغه

اين حس آزادي اينجا نميرزه

زندون بي ديوار سلول بي مرزه

اين حس آزادي اينجا نميرزه

زندون بي ديوار سلول بي مرزه

لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...

مثل یک کابوس مارا به رویا می بری

 

پشت ردت تا کجا مارا به هر جا می بری

 

باز هم دعوت به طوفان کن مرا اما بدان

 

من دلم دریاست دریا را به دریا می بری

 

من شبیه یوسفم راه سقوطم چاه نیست

 

چون بیندازی مرا در چاه بالا می بری

 

دل خوشم گر دل به غیر از من به هرکس باختی

 

بردنی هارا فقط از سینه ما می بری

 

با همان یک حرکت اول نگاهم مات بود

 

ماتم از اینکه پس از یک عمر حالا می بری

 

مثل یک کابوس مارا به رویا می بری

 

پشت ردت تا کجا مارا به هر جا می بری

 

ترانه سرا : روزبه بمانی

خواننده : حامد بهداد

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

d63f2ru4957tcyg7neqa.jpg

 

متن ترانه قطعه ی " تقدیر"(ماتادور) :

هوا تو از سرم بیرون نکردم /// تو تنها حسرت من رو زمینی

یه چیزایی رو تا عاشق نباشی /// نمی تونی بفهمی نه ببینی

تو رو دارم تمام عمر حتـــــی

اگه هر چی رو که دارم بگیرم

همه دنیا راحت میدم اما

خدامو رو که نمی ذارم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بگیرن

به عشقت تو تا ته دنیا /// به جنگ هر کسی میرم

چه تقدیری از این بهتر /// که از عشق تو میمیرم

من از عشق تو میمیرم

تو تا وقتی کنار من بمونی

خدا از پیش من جایی نمیره

من این حال خوش رو حتی یک لحظه ام نمی ذارم کسی از ما بگیره

به عشقت تو تا ته دنیا /// به جنگ هر کسی میرم

چه تقدیری از این بهتر

که از عشق تو میمیرم

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

تاوان

 

منو جون پناه خودت کن برو بذار پای این آرزو واستم

به هرکی بهم گفت ازت رد شده قسم میخورم من خودم خواستم

منو جون پناه خودت کن برو من از زخم هایی که خوردم پرم

توباید از این پله بالا بری تو بالا نری من زمین میخورم

درست لحظه ای که تو باید بری اسیر یه احساس مبهم شدیم

ببین بعد یک عمر پرپر زدن چه جای بدی عاشق هم شدیم

برای تو مردن شده آرزوم یه حقی که من دارم از زندگی

نگا کن تو این برزخ لعنتی چه مرگی طلبکارم از زندگی

به هرجا رسیدم به عشق تو بود کنار تو هرچی بگی داشتم

ببین پای تاوان عشقم به تو عجب حسرتی تو دلم کاشتم

اگه فکر احساسمونی برو اگه عاشق هردومونی برو

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تورو

لینک به دیدگاه
  • 10 ماه بعد...

قهوه قجری

 

گاهی بهانه هوسی باشم

یا پشت میله قفسی باشم

من راضی‌ام به هر چه تو می‌خواهی

ترجیح می‌دهی چه کسی باشم؟

من خام بودم وتو پرم کردی

با اینکه از تو خاطره‌ام خالیست

مردی که روبه‌روی تو می‌خواند

جز یک نوار پر شده چیزی نیست

دیوار دور خانه من چینی ست

دار و ندارم آنچه که می‌بینی‌ست

غیر از خودت که واقعیت داری

هر آنچه دیده‌ام همه تزئینی‌ست

من یوسف‌ام که برای تماشایت

با حبس با توطئه می‌سازم

هر روز پیش چشم برادر‌ها

خود را درون چاه می‌اندازم

من سال‌های سال از این خانه

بیرون نرفته‌ام که تو برگردی

یکبار هم آمده‌ای ما را

مهمان به قهوه‌ی قجری کردی

دیوار دور خانه ما چینی‌ست

دار و ندارم آنچه که می‌بینی‌ست

من عاشق تویی شده بودم که

تنها تنها تنها ...

دیوار دور خانه من چینی ست

دار و ندارم آنچه که می‌بینی‌ست

غیر از خودت که واقعیت داری

هر آنچه دیده‌ام همه تزئینی‌ست

از هر شب بدون تو بیزارم

از وهن‌ها و این همه انکارم

این حرف‌ها نشانه سودا نیست

من حدس می‌زنم که جنون دارم

من حدس میزنم که جنون ...

لینک به دیدگاه

دِزیره

 

 

دستمو بالا گرفتم تو ضیافت اسیری

تا تو تا آخر دنیا سرتو بالا بگیری

دستمو بالا گرفتم تا تو قلبت پا بگیریم

تا ببینی با چه عشقی این شکست و می‌پذیرم

تو یه طوفان من جزیره من ناپلئون تو دزیره

جز تو کی می تونست از من همه دنیا رو بگیره

همه دنیا رو بگیره...

نقطه تسکین محضم نقطه آرامشم بود

اسمتو زمزمه کردم این تمام شورشم بود

تو هوای تو که باشم صاحب کل زمینم

من همه دنیامو دادم زیر چتر تو بشینم

شوق تسلیم تو بودن لحظه لحظه تو تنم بود

بهترین تصویر عمرم عکس زانو زدنم بود

تو یه طوفان من جزیره من ناپلئون تو دزیره

جز تو کی می تونست از من همه دنیا رو بگیره

همه دنیا رو بگیره...

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

ازم خواستی من تمومش کنم .

. درو باز کردم ، نگفتم برو

درو باز کردم ، غرورت شکست .

. همین جا من از دست دادم تو رو

ازم خواستی من تمومش کنم ..

منی که ازت قبله‌مو ساختم

به رویای من یک نفس مونده بود ..

ببین من چه جایی تو رو باختممن اِنقدر تنها شدم بعدِ تو .

. که قلبم حریف شکستن نشد

که حتی به چشمم تمام جهان ..

یه شب قدرِ تنهاییِ من نشد

من از لحظه‌ای که تو رو باختم .

. یه لحظه نبودم به حال خودم

اگه مونده یادت به یادم بیار ..

چه جوری من اِنقدر تنها شدمدرو باز کردم هوا سرد شد ..

یه برف عجیبی تو خونه نشست

همون لحظه از دست دادم تو رو ..

همون لحظه‌ای که غرورت شکست

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...