رفتن به مطلب

سافو


ارسال های توصیه شده

h26kurxoopxw7a6kpjuv.jpg

 

اشعار این شاعر در این تاپیک>>>سافو

سافو (Sappho) که از زمان باستان به نام بزرگ‌ترین شاعر غنایی شناخته شده، در اواخرِ قرن ششم پیش از میلاد، در دهکده‌ی ارسوس (Eresos) در جزیره‌ی لسبوس (Lesbos) در یک خانواده‌ی اشرافی چشم به جهان گشود. وی ابتدای زندگی را در میتیلن (Mitylene) گذرانید، اما به سبب حوادث سیاسی مدتی از سوی پیتاکوس(Pittacos) به سیسیل تبعید شد.حاصل زندگی زناشویی سافو دختری به نام کله ایس( (Cleis – همنام مادرش – بود که برای او چندشعر زیبا سروده است.

به موجب افسانه ها سافو به دریانوردی به نام فائون (Phaon) دل باخت و به سبب بی مهری فائون سر انجام خود را از فراز صخره ی لوکاد (Leucade =لوقاده) به زیر انداخت و جان سپرد. عشق بی سرانجام و زندگی شاعرانه ی سافو بعدها سرچشمه ی الهام بسیاری از شاعران و نویسندگان و هنرمندان شد. چنانکه داستان ها و شعرها و نمایشنامه ها و تندیس ها و تصویرهای بسیاری از او ساخته و پرداخته آمد که از آن میان می توان به داستان معروفی از ” آلفونس دوده ” اشاره داشت.

 

شعرهای سافو که بیش ار ۲۶۰۰ سال پیش نوشته شده در ستایش عشق و اندوه و شادی و زیبایی و سرشار از فضایی زنانه است. چرا که او در آن زمان ها سرپرستی مدرسه ای زنانه را به عهده داشت و در آنجا به دخترکان و زنان جوان هنر زیستن و هنر شعر و موسیقی را می آموخت.

 

در آمیختگی این فضای زنانه با بیان برهنه و احساس شگفت انگیز او موجب شده که وی را به همجنس گرایی نسبت دهند(۱) و از این رو شعرهای او در معرض اتهام و نابودی قرار گرفت و توده ای از آثار وی قربانی سلیقه ی معلمان و ناسخان بعد از او شد و به عمد نابود گردید. در حالی که او عاشقانه های بسیار زیبایی خطاب به مردان دارد از جمله در شعری به نام «به یک مرد جوان…» می گوید :

 

برخیز و به من خیره شو !

 

چونان دوستی به دوستش.

 

آنگاه من؛

 

زیبایی برهنه در چشم هایت را

 

آشکار خواهم کرد.(۲)

 

 

اما آنچه امروز در دست ماست – هر چند کم و ناقص – نشانگر احساس عجیب و بی پیرایه سافو است که نه تنها در شطّی از تاریخ و اسطوره و عشق جاری است، بلکه با گویشی شاعرانه آداب و رسوم آن دوران را برای ما واگویه می کند و هم کمال زیبایی شناختی شعر، در ۲۶۰۰ سال پیش را به ما امروزیان هدیه می دهد. آنگونه که افلاطون فیلسوف برجسته ی یونانی هم درمقابل هنر گیج کننده ی سافو سر خم می آورد ودر مورد او می گوید: « سافو نه تنها یک غزل سرای بزرگ است بلکه او الهه ای است خالق همه ی هنرها. »

 

جا دارد که گفته شود به تازه گی یکی دیگر از شعر های وی در بسته بندی های یک مومیایی مصری کشف شده .این شعر شامل صد و یک(۱۰۱)کلمه است و داستان بی زمانی را در هنر و اُپرا روایت می کند.

 

پانویس ها :

 

۱ – واژه لــزبــیـن هم که امروزه در مورد زنـان همجـنـس گرا به کار می رود ، مشتق از کلمه ی لزبوس ( = لسبوس) زادگاه سافو ست.

 

۲ -To a young man/Stand up and gaze me as a friend/ to friend. I ask you to reveal / the naked beauty of your eyes.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بزرگترین شاعر زن در یونان باستان و قدیمیترین شاعر زن در جهان است. اشعار او دعوت از زنان به برخورداری از فرهنگ و معنویت و هنر و شعر و ادبیات و در کنار آن دعوت به آزادی و استقلال زنان است. افلاطون درباره او گفته است:

الهگان نه گانه هنر، "موزه ها"، به حقیقت ده نفرند و دهمین آنها سافو است.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

شاعر بزرگداشته‌ی غنایی که در تمامی اعصار به دلیل زیبایی نوشته‌هایش ستوده شده است. گفته شده است که وی از منظر وارد شدن به رابطه‌ای صمیمانه با خواننده‌ی خود، به‌جز آخیلیخوس (Archilochus) و آلکیوس (Alcaeus)، توانسته است از تمامی شاعران تاریخ ادبیات یونان پیشی‌ بگیرد. واژگان وی و گویش او عمدتا ً عامیانه است و نه ادبی. عبارت‌‌پردازی وی موجز، صریح و تصویرآفرین است. وی قدرت عدم‌جانبداری و نشستن به قضاوت درباره‌ی مسرت‌ها و رنج‌های خودش را هم دارد. اما از پر تب و تابی عواطف او حتی هنگامی‌که در آرامشی نسبی فرایاد آورده می‌شوند چیزی کاسته نمی‌شود.

 

 

نقل است که او با کرکولاس (Cercolas)، مردی متمول از جزیره‌ی آندروز (Andros) ازدواج کرد. روایتی که مدعی‌ست وی زمانی را به‌همراه شاید اشراف‌زاده‌گان به سیسیل تبعید شد بسا که درست باشد؛ عمده‌ی زندگی او با این همه در میتیلین (Mytilene)‌ در جزیره‌ی لزبوز گذشت.

 

 

درون‌مایه‌های آثار وی همواره شخصی هستند – و در وهله‌ی اول معطوف به دوستی‌ها و دشمنی‌های میان او و سایر زنان است – اگرچه برخی از اشعارش به برادرش چاراکسوس (Charaxus) اختصاص یافته است. در آثار او تنها معدودی تلمیحاتی آشکار به آشفتگی سیاسی زمانه‌ی او به چشم می‌آید که در اشعار شاعر معاصر وی آلکیوس به وفور یافت می‌شود.

 

 

در آن زمان در لزبوز باب روز بود که زنان خانواده‌های ممتاز در اجتماعاتی غیررسمی گرد هم آمده و روز را صرف لذاتی کاهلانه و خوشایند کنند به‌ویژه با نگاشتن و برخواندن شعر. سافو به عنوان شخصی الگوآفرین در یکی از همین اجتماعات شماری از ستایندگان را، که برخی‌شان از دوردست‌ها آمده بودند، به سوی خود جذب کرد. درون‌مایه‌های اصلی شعر او به حسادت‌ها، عشق‌ها و نفرت‌های آن فضای کامکارانه نظر دارد. [در آثار او] اجتماعات رقیب یا خشم‌گنانه یا از سر بیزاری با تیغ تعند روبه‌رو می‌شدند. سافو احساسات خود در قبال سایر زنان، که معمولا ً هم بی‌ذکر نام از آن‌ها در آثار وی یاد شده است، را با عباراتی ابراز می‌کند که از جذبه‌ای نازک‌کارانه تا عشقی شورانگیز را در می‌گیرد. نویسندگان عهد کهن که انبوهی از نوشته‌های او را در برابر خود داشتنه‌اند بر این دعوی بوده‌اند که او هم‌جنس‌گرا بوده است. از اشعار وی این‌گونه برمی‌آید که او با عواطفی سر و کار داشته که از صرف دوستی زنی با زنی دیگر فراتر می‌رفته است، ولی در آن‌چه که مشهود است هیج‌ دست‌مایه‌ای نیست که او را در تجربه‌های همجنس‌خواهانه با معاصرانش پیوند دهد.

 

 

مشخص نیست که چگونه اشعار وی در زمان حیاتش و سه تا چهار قرن پس از آن انتشار یافته و دست به دست شده است. در دوره‌ی پژوهش‌های اسکندری (به‌ویژ قرون ٢م و ٣م پیش از میلاد) هر آن‌چه از آثار وی به جای مانده بود در قالب استانده‌ی نه جلد،‌ هشت جلد اشعار غنایی و یک جلد نیز دربردارنده‌ی مراثی، گردآوری و منتشر شد.

 

 

 

٭ منبع:Encyclopedia Britannica Deluxe Edition 2004, CD-ROM

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...