sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ تنهایی آغاز میشود بوی تو از خاک برمیخیزد و با یاکریمها به پرواز درمیآید پنجشنبه است دلبرکم تکانهای دستم را ببین؛ بوی تو پر می کشد تا من بوی تو دست میشود حلقه بر گردنم ؛ بوی تو لب میشود میخندد بوسه میشود بر پیشانیام ؛ چشم میشود اخم میکند به بیقراریام ؛ بوی تو بوی تو بوی تو دلتنگم میکند بغض که میشوم پر می کشی و تنهایی آغاز می شود ؛ هر روز من بیتو پنجشنبه است دلبرکم تکانهای شانهام را ببین ! 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ بفشهها زیرِ پا له شدند به خرداد بیشکوفه اعتباری هست؟! حالا این باران هی بتازد به گلهای بیپناه گیلاسهای نورسیده که چه؟؟ نه فروردینِ من بهار تمام شد؛ به همین راحتی اردیبهشت هم از کف پرید؛ پیش از آنکه گفته باشم دوستت دارم بفشهها زیرِ پا له شدند! 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ بهار 1 این هم از بهار پس چرا سبز نمیشود چراغ رابطه؟! از کدام خیابان به تو باید رسید؟! 2 آفتاب پرستِ بی شرمیست روزگار؛ روزهایِ بیتو را چنان ماهرانه رنگ میکند که گاه باورم میشود بهار را ! 3 اگر رفتنت را از آنطرف که میآیی شعر کنم بهار میشود پاییز اشک شوق میشود گریه جدایی 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ الفبای نام تو هزار عاشقانهي آرام در الفبايِ نامِ توست اين چند حرفِ کوچک آري همين حروفِ بيحرف صدايت که ميزنم گلستان ميشود زمينِ خشکِ بايري که دور از دستهاي تو زبان باز کرده و جان ميداد پيش از اين صدايت که ميزنم سعدي شکوفه ميدهد از گلهايي که در نامت جوانه کردهاند شاعر ميشوم باغبانِ واژههاي مقدست صدايت که ميزنم رودي ميشوم در آستانهي دريا اناري تَرَک خورده، که شوقِ رسيدن دارد زمستاني که بيهوا بهار ميشود بوی گیلاسهای نورسیدهای عطر آفتابگردانهایی که رو به تو گرداندهاند صدایت که میزنم غوطهور ميشوم در الفبايِ نامت ! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده