رفتن به مطلب

چی کار کنم با حس لعنتی پشیمونی !


EOS

ارسال های توصیه شده

سلام به همگی :ws37:

راستش چند روزی هست که دارم در مورد زدن یا نزدن این تاپیک فکر می کنم

اما امروز که دوباره گرفتار همین حس شدم تصمیم خودم رو گرفتم که به هر نحوی یه راه کاری براش پیدا کنم :icon_razz:

 

اصل مطلب:

جریان از این قراره که یه مدتیه که خیلی زود عصبی می شم ، یه هیچ عنوان تحمل حرف مخالف رو ندارم ، سریعا واکنش نشون می شدم اما بعد از همه این ها ، این حس لعنتی پشیمونیه که رهام نمی کنه

یعنی دقیقا حس می کنم توی اون لحظه ای که این کارها می شده خود من نبودم ؛ انگار واقعا گاهی نیروی دیگه ای کنترلم می کنه

یعنی جوری زندگیم رو مختل کرده که گاهی خودم هم تحمل خودم رو ندارم ؛ بی هیچ دلیل خاصی شروع می کنم به لجبازی در صورتی که اگر ازم بپرسن برای چی این کار رو می کنی هیچ دلیل قابل توجیحی ندارم ولی بعدش که حس پشیمونی میاد سراغم به شدت خودم رو سرکوب و سرزنش می کنم اما اگر باز هم شرایط پیش بیاد باز همون کار رو تکرار می کنم

 

واقعا نمی دونم باید چی کار کنم چون توی این مدت که این طوری شدم خیلی ها رو با تند حرف زدن هام ، لجبازی های بی مورد ، زود جوش آوردن ها و خود خواهی هام از خودم رنجوندم و واقعا اون ها همراه های خوبی بودن که تا حالا رهام نکردن

 

:hanghead:

لینک به دیدگاه

ممنونم

اگه دوست نداشتی میتونی جواب ندی.

دانشجویی؟

ترم چند؟

تابستونی سر کار میری؟

روزی چند ساعت پای کامپیوتری ؟

روزی چند ساعت توی نتی؟

تابستون مسافرت رفتی؟

با خانواده مثل داداش یا خواهر صحبتای صمیمی داری؟

لینک به دیدگاه

از فشار کاری نیست؟

 

گفتی سرکار میری؟ از استرس..........

 

گاهی اینکه چنتا کارو باید باهم انجام بدی............

 

همه این واکنش ها مطمئنی فقط سببش خودتی؟ گاهیم رفتار دیگرانه...........اما نوع واکنش ما هم مهمه...... hanghead.gif

لینک به دیدگاه
ممنونم

:icon_gol:

اگه دوست نداشتی میتونی جواب ندی.

دانشجویی؟

فعلا دیگه نه

ترم چند؟

(مرتبط با بالایی بود)

تابستونی سر کار میری؟

خیر

روزی چند ساعت پای کامپیوتری ؟

متغیره ؛ یه روزایی 6-7 ساعت یه روزایی شاید به دو ساعت هم نرسه

روزی چند ساعت توی نتی؟

یه سالی بود که تقریبا شاید روزی یه ساعت هم نمی اومدم اما جدیدا شاید چند روز یه بار کم و بیش به 3 ساعت هم برسه

تابستون مسافرت رفتی؟

معمولا عاشق مسافرتم اما امسال بعد از داییم که همیشه همه جا باهام بوده و هر جا که می رم خاطراتش برام زنده می شه زیاد نتونستم برم مسافرت ؛ اما این اواخر 2-3 باری رفتم

با خانواده مثل داداش یا خواهر صحبتای صمیمی داری؟

اولا که کوچیک تر از خودم هستن و ضمنا همیشه یه حریم هایی رو برای دیگران مشخص کردم (البته ناگفته نماند که دایره محدودیتم هم گسترده است) اما فرد صمیمی خانواده ام مامانمه که این اواخر این قدر رنجوندمش با همین کارام اون هم انگار دیگه خسته شده از دستم

 

فکر می کنم کامل توضیح داده باشم :ws37:

لینک به دیدگاه
از فشار کاری نیست؟

 

گفتی سرکار میری؟ از استرس..........

 

گاهی اینکه چنتا کارو باید باهم انجام بدی............

 

همه این واکنش ها مطمئنی فقط سببش خودتی؟ گاهیم رفتار دیگرانه...........اما نوع واکنش ما هم مهمه...... hanghead.gif

 

سرکار نه نمی رم

نمی دونم .... واقعا نمی دونم ..... اما حس می کنم ضعف باید از خودم باشه ؛ آخه دیگران که تغییری نکردن همه همونایی بودن که هستن اما الان همه چیز برام لاینحل شده کارا و رفتارای هیچ کس رو دور و برم نمی تونم تحمل کنم :hanghead:

لینک به دیدگاه

من وقتی خسته هستم یا فشار و استرسم زیاده اینجوریم

اما راجع به حس پشیمونی ...

این حس رو سریعا رها کن ... فقط داره لحظه لحظه هات رو خراب میکنم منم داشتم هنوزم کمی دارم اما فیلتتترش کردم تا حدی گذشته رفته از حالا و الان مهمه ... فکر کن اصلا الان رو داری برای زندگی سخت هست ها خیلی سخته زورکی لبخند بزن کاملا زورکی سعی کن از در که میای تو خونه زورکی لبخند بزنی کم میشه عادت بعد کم کم واقعا لبخند میزنی ... جلوی آینه قیافه عبوس نگیر خیلی مهمه تست کردم قیافه عبوس داخل آینه میره توی ذهنت و باورت میشه که اعصاب نداری .... خودتو گول بزن که همه چیز خوبه الکی بگو الکی الکی ... کم کم راستکی میشه ... همش رو تست کردم توی 2 هفته نتیجش عالی بود :a030:

لینک به دیدگاه

سلام . من خودم خیلی وفتا اینجوری میشم. اما یه سر میرم بهشت زهرا یا امام زاده صالح گریه که میکنم اروم میشم. فکر میکنم احتیاج داری یه چند روزی رو تنها باشی و دور از هر دغدغه ای فقط به خودت فکر کنی.

لینک به دیدگاه
من وقتی خسته هستم یا فشار و استرسم زیاده اینجوریم

اما راجع به حس پشیمونی ...

این حس رو سریعا رها کن ... فقط داره لحظه لحظه هات رو خراب میکنم منم داشتم هنوزم کمی دارم اما فیلتتترش کردم تا حدی گذشته رفته از حالا و الان مهمه ... فکر کن اصلا الان رو داری برای زندگی سخت هست ها خیلی سخته زورکی لبخند بزن کاملا زورکی سعی کن از در که میای تو خونه زورکی لبخند بزنی کم میشه عادت بعد کم کم واقعا لبخند میزنی ... جلوی آینه قیافه عبوس نگیر خیلی مهمه تست کردم قیافه عبوس داخل آینه میره توی ذهنت و باورت میشه که اعصاب نداری .... خودتو گول بزن که همه چیز خوبه الکی بگو الکی الکی ... کم کم راستکی میشه ... همش رو تست کردم توی 2 هفته نتیجش عالی بود :a030:

 

:icon_gol:

حرف شما کاملا متین

اما مشکل اینجاست که کنترل خودم هم گاهی از دست خودم در می ره یعنی در این مواقعی که گفتم واقعا هیچ کنترلی روی رفتارم ندارم

حس پشیمونی نتیجه اخلاق و رفتار بدمه یعنی این حس عادیه در اصل باید راه حلی برای این بی اخلاقی و رفتار نامناسب پیدا کنم که همون طور که چندین بار هم گفتم نمی تونم خودم رو مدیریت کنم :sad0:

 

سلام . من خودم خیلی وفتا اینجوری میشم. اما یه سر میرم بهشت زهرا یا امام زاده صالح گریه که میکنم اروم میشم. فکر میکنم احتیاج داری یه چند روزی رو تنها باشی و دور از هر دغدغه ای فقط به خودت فکر کنی.

 

سلام:icon_gol:

اما من تقریبا 5-6 ماهیه که کاملا گوشه گیری و تنهایی رو انتخاب کردم در حالی که گذشته از این بیش از اندازه اهل گشت و گذار و خوشگذرونی بودم

اتفاقا وقتی که تنهاتر می مونم بیشتر به چیزای مزخرف فکر می کنم به همین خاطر تا کسی هم میاد سراغم انگار می خوام حرص و ناراحتی ام رو سر اون خالی کنم :hanghead:

لینک به دیدگاه

سلام:icon_gol:

اما من تقریبا 5-6 ماهیه که کاملا گوشه گیری و تنهایی رو انتخاب کردم در حالی که گذشته از این بیش از اندازه اهل گشت و گذار و خوشگذرونی بودم

اتفاقا وقتی که تنهاتر می مونم بیشتر به چیزای مزخرف فکر می کنم به همین خاطر تا کسی هم میاد سراغم انگار می خوام حرص و ناراحتی ام رو سر اون خالی کنم :hanghead:

 

 

 

خوب طلا جونم اگه همش تنها باشی بیشتر فکر میکنی، باید حرف بزنی تا اروم شی. من یه عزیزو از دست دادم اویل گوشه گیر بودم اما کم کم با دوستام حرف زدم و رفتم پیش روانشناس اوضاعم بهتر شد.

لینک به دیدگاه

خوب طلا جونم اگه همش تنها باشی بیشتر فکر میکنی، باید حرف بزنی تا اروم شی. من یه عزیزو از دست دادم اویل گوشه گیر بودم اما کم کم با دوستام حرف زدم و رفتم پیش روانشناس اوضاعم بهتر شد.

 

 

اما وقتی بی دلیل به دوستان و اطرافیانم پرخاش می کنم یا باهاشون تند می شم و بعد از اون هم سریع پشیمون می شم و ناراحتی می کشم چرا باید توی جمع حاضر بشم

یعنی الحق که اطرافیانم آدمای خوبی هستن ؛ همین چنان فریادی زدم سر دختر عمه و دوست صمیمی ام که هنوزم که هنوزه صدای خودم داره توی گوشم زنگ می زنه ؛ اون هم چی ! سر یه مسئله بی خود که اصلا قابل بحث نبود چه برسه به چنین کاری از جانب من

اما پشیمونی فایده ای نداره دیگه :hanghead:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...