hamed_063 1261 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۹۱ محمود آگنج چکیده : هر آنچه در تاریخ مدنیت غرب از قرن چهارم میلادی به بعد رخ داده با بحث مدرنیسم مرتبط است. این مسئله صحبت کردن درباره جهان مدرن و ریشه هایش را مشکل می سازد و عصر جدیدی که از پی این جهان آمده نیز عملا حتی مبهم تر است . از همین رو بحث های تازه پست مدرنیستی هم بیشتر تکرار نظریات مدرنیسم هنری است . ولی ، واقعا چرا نمی توان این موضوع را به یک نقطه پایان قطعی رساند ؟ پست مدرنیست ها به عقل حمله می کردند و آن را عامل اکثر فجایع بشری می دانستند . اما بعد از پایان جنگ سرد و تغییر شرایط جهانی و به طبع آن زندگی روزمره ، تمام آن مبارزه طلبی ها جای خود را به ایدئولوژی های نرم و متکی بر نوع دوستی دادند . از این رو مهمترین موضوعاتی که در پست مدرنیسم مطرح گردید تاکید بر فرد و حقوق فردی شد . هنرمندان پست مدرن با آثارشان برای انتقال مفاهیم گاه پیچیده برای مسایل انسانی استفاده می کنند ؛ و این ها را می توان در آثار هنری این دست از هنرمندان شاهد بود . آنها در سبک هنری خود از دو عامل میل و غریزه استفاده می کنند و در این میان البته نباید به میل و غریزه به عنوان معیار سنجش حقیقت نگاه کرد ، بلکه اصل مهم تنها تفاسیر هستند . در نتیجه هر کدام از ما در فرهنگ و سنت خودمان ، که سازنده ذات ما است باقی می مانیم . و این گونه است که مخاطبان این نوع از هنر عقیده دارند که پست مدرنیسم جنبه های مهم دنیای امروزین را اگر چه راز آلود اما صادقانه تصویر می کند . مقدمه " شونبرگ "1 می گوید لازم نیست که از هنر نو سخن بگوییم : اگر هنر است ، پس نو است . جهان هنر که همچنان با ملاک نو بودن به پویش خود ادامه می دهد ، دهه 1980 را با اعلام یک رنسانس آغاز می کند ؛ یعنی با هنر مدرن ، اصطلاح" پست مدرنیسم"2 در ابتدا در نقد هنر معماری به کار برده می شود که طی آن ، پایان جنبش خاصی در معماری اعلام می گردد ، جنبشی به نام " سبک بین المللی " که در دهه 1920 پا گرفت و بانیان اصلی آن ، " لوکوربوزیه "3 ، " والتر گروپیوس " 4 و " میس وان درروهه "5 بودند . پست مدرنیسم در نقد هنرهای تجسمی به نفی تمام و کمال مدرنیسم پرداخته است ، پست مدرنیسم ، البته برای جایگزینی ارزش هایی که ویران کرده هیچ راه حل جدیدی ارایه نمی کند . در عوض کثرت گرایی6 را با نام چند فرهنگی عرضه می کند . پست مدرنیسم تمامی نشانه های یک " آوانگارد " 7 خود انگیخته را داراست ، گر چه خود قویا این سان رابطه ای را انکار می کند . هر آنچه می بینیم یا دیده ایم تنها رویایی درون رویاست 8 ………………………………………………… 1- هنر پست مدرن چیست ؟ 2- هدف هنر پست مدرن چیست ؟ تحلیل : جهان مدرن همواره در جستجوی کشف ماهیت و منشا خود بوده و در این مسیر هر یک از نظریه ها رفته رفته عقب تر و عقب تر رفتند ؛ برخی نقطه شروع را انقلاب صنعتی گرفتند ، بعد نوبت به عصر روشنگری قرن هجده و سپس دوره اصلاح دینی و رنسانس رسید و اخیرا نظریاتی مطرح شده که در قرن چهارم میلادی و در آثار " سنت آگوستین "9 دنبال ریشه های مدرنیسم می گردند و به یک معنی می شود گفت که در واقع هر چیزی که در تاریخ مدنیت غربی از آن زمان تا به حال رخ داده ، ارتباطی با بحث مدرنیسم دارد . صحبت کردن از مدرنیسم به یک معنی ، مترادف صحبت کردن از همه چیز است و به همین علت هم انگشت گذاشتن بر ماهیت جهان مدرن و مشخص کردن آن دشوار است . با پرداختن به محتوای نظریات آن دسته از پست مدرنیستها که واقعا از پایان یک عصر سخن می گویند و این نکته را مطرح می کنند که دوره ای تمام و عصر جدیدی شروع شده ، ممکن است این سوال پیش آید که، مشخصات این عصر جدید چیست و چگونه می توان به محتوا و ذاتش پی برد ، اما عملا می بینیم که باز بحث در ابهام فرو می رود و تکه پاره هایی از خود مدرنیسم تکرار می شود . نهایتا می توان گفت که بحث در مورد پایان مدرنیسم و پست مدرنیسم تبدیل می شود به انتظاری بی پایان برای پایان ؛ نوعی انتظار کشدار برای این که این مدرنیسم به سرانجام برسد . از این نظر بحث های جدید پست مدرنیستی هم مثل بسیاری موارد دیگر تکرار نظریات مدرنیسم هنری است . مسئله تمام ناپذیر بودن و این که واقعا نمی شود موضوع را به یک نقطه نهایی قطعی و پایان کشاند ، یکی از مضامین عمده مدرنیسم هنری است ؛ رمان های ناتمام " فرانتس کافکا "10 بسیاری از رمان های مدرنی که در واقع پایان آنها به آغازشان برمی گردد و مهمتر از همه کارهای " ساموئل بکت "11 که عملا مضمون اصلیشان گفتگویی بی وقفه درباره سکوت یا انتظاری بی پایان برای پایان و مرگی است که هرگز فرا نمی رسد . در نتیجه مسئله مدرنیسم ، ماهیتش ، شروعش و پایانش همه در همین ابهام تکرار و انتظار بی پایان برای پایان فرو می رود . انسان پست مدرن مثل ابرمرد " نیچه " 12 کسی است که افسانه می سراید و آگاهانه به این افسانه سرایی ادامه می دهد و احتیاجی هم ندارد که باز هم این افسانه ها را در پس مفاهیمی مثل واقعیت و عینیت پنهان کند . حمله پست مدرنیستها به عقل به منزل منشا شر برای نسل جدید کاملا قابل درک است و آنها به راحتی می پذیرند که بدبختی عصر ما از جنگ و قحطی و فاجعه گرفته تا از بین رفتن احساسات و عواطف ، بحران های اجتماعی و تضادهای مختلف ، همگی نتیجه عقل و فرهنگ عقلانی است که مدرنیسم سعی داشت آن را به صورتی مطلق گرا بر کل جهان تحمیل کند . ایدئولوژی پست مدرن با پایان جنگ سرد ، رفع خطر جنگ اتمی ، رفاه نسبی اقتصادی ، پایان هرگونه آرمانگرایی و به تبع آن هر گونه تعصب و مطلق گرایی مرتبط است و همچنین با زیبا شناسانه کردن زندگی روزمره و محلی فکر کردن ، آن ایده های قدیمی ابتدای قرن بیستم درباره تغییر جهان کنار گذاشته می شوند و در مقابل نوعی جهان بینی کاملا غیر تراژیک که به زندگی و جهان به صورتی نرم و لطیف نگاه می کند ، گسترش می یابد . آن مبارزه طلبیها و نیز چالش های سیاسی و نظری ، آن انقلاب هایی که قرار بود کل جهان را تغییر دهند و آرمانها را تحقق بخشند ، دیگر مطرح نیست و چون خطر جنگ هم عملا رفع شده است ، حالا همه دقیقا می توانند به نوعی به همین زندگی روزمره اکتفا کنند . " ژان بودریار "13 یکی از متفکران پست مدرن می گوید :" ایدئولوژی های تازه همگی نرم و ظریف هستند و بیشتر بر محبت و انسان دوستی و پرهیز از خود پرستی تاکید می کنند . مسایل اصلی مورد نظر این ایدئولوژی ها عبارتند از حقوق بشر ، حمایت از مخالفان سیاسی ، ضدیت با نژاد پرستی جنبش ضد سلاح اتمی ، جنبش حفظ محیط زیست . نسلی که به این ایدئولوژی ها اعتقاد دارد ، نسلی است که از هم اکنون در همه کارهایش به موفقیت رسیده ، از هم اکنون از همه چیز برخوردار است ، با راحتی دل و آسودگی ابراز همبستگی می کند ، نه داغ شوربختی طبقاتی را بر چهره دارد و نه نشان نفرین سرمایه را . " 14 ایدئولوژی پست مدرن چیزی نیست مگر ایدئولوژی دوره پایان جنگ سرد ، رفع خطر جنگ اتمی و به وجود آمدن نوعی رفاه اقتصادی ، لااقل برای کشورهای پیشرفته و بروز نوعی نگاه همراه با تساهل و خوشی و تسامح به زندگی که در واقع به یک معنی می شود گفت همان سازش کاری و التقاط و پرهیز از جستجوی راه حل است . در واقع می توان مسئله را این گونه مطرح کرد که با پایان خطر جنگ اتمی ، تصور پایان جهان به منزله بادکنکی که ناگهان می ترکد نیز محو می شود و ما با تصور جدیدی روبرو می شویم . شاید مهمترین موضوعی که در پست مدرنیسم مطرح می شود تاکید بر فرد به منزله واحد اصلی تشکل و وحدت جمعی است ، تعریف فردیت بر اساس حقوق سیاسی و اجتماعی برابر ، در پست مدرنیسم گامی به پیش است ، اما قیمتی که برای آن پرداخت می شود ، ندیده گرفتن بخش مهمی از احساسات ، نگرشها ، باورها ، تمایلات و ترجیحات در انسانها است . کسب آزادی ، و برابری به قیمت از دست دادن حق حفظ هویت و " خود آیینی "15 راهی است که عصر جدید فرا روی مردمان قرار داده است زنان می توانند به حقوق برابر دست یابند ، اما به شرطی که به کپی کمرنگی از مردان بدل شوند ؛ سیاهان نیز می توانند آزاد شوند ، ولی به قیمت سفید شدن ... پاسخ مدرنیسم و پست مدرنیسم به این تنش های اجتماعی ، تکرار همان راه حل های قبلی بوده است ، همان پیروی از الگوهای فردیت عقلانی ، درست مانند همان تزی که " کارل مارکس "16 در مسئله یهود ارایه داد و مارکسیستها به پیروی از او آن را بارها تکرار کردند ، آن ها مدعی بودند بعد از تحقق سوسیالیسم مسئله کل جامعه حل می شود ، تمایزات مذهبی ، قومی و جنسی . اما کارنامه پست مدرنیسم و مدرنیسم از حل چنین مسایلی خبر نمی دهد . بهترین ویژگی کارهای پست مدرنیسم در ایهام ، کنایه ، نمادگان چند گانه ، مبهم ، طنز آلود ، گزینش های متنوع و پراکنده است ، که تصویرگر کشمکش و گسستگی سنت ها هستند . به این اعتبار که این چند گانگی ، آشکارا بر کثرت گرایی ما غالب است . سرانجام باید گفت پست مدرن ، همان سان که شیفته چند معنایی است ؛ گذرگاهی چندان روشن نیست ، این رسانه ( گذر دهنده ) ، رساننده ای است که محدوده فعالیت ، در رویارویی میان خرد و رویداد ، خرد و تمایز ، و به نظر بعضی ، خرد با دیوانگی تعیین می شود . 17 3- صورت های هنر پست مدرن چیست ؟ تحلیل : وجه مشترک بسیاری از صورت های هنر پست مدرن ، پرمایگی رنگ و فرم و غنای نمایشی آنها است ، نیز گهگاه تنک مایگی بیانگر آنها ، موجب تاثیر برانگیزی نظرگیرشان است . از این شیوه گاه برای عرضه اندیشه های ساده و معطوف به خود درباره هنر و گاه برای انتقال پیام های پیچیده درباره مسایل مهم انسانی استفاده می شود . بسیاری از آثار نقاشان و مجسمه سازان پست مدرن دارای ابعاد بزرگ اند ؛ بسیاری از کارهای آنان با فرم چیدمان در مکانی خاص به اجرا در می آیند و ارتباطی درگیر کننده و احاطه کننده را بوجود می آورند . یکی از دلمشغولی های مهم هنرمندان این سبک فعال سازی بیان گرانه فضا است که سعی می کنند در آثارشان اعم از نقاشی ، مجسمه سازی ، کلاژ و ... بگنجانند . آنها ادعا می کنند هنر چیزی جز اندیشه و کنش انسان نیست ، آنها گاه با استفاده از نمادها و گاه از طریق طنز و هجوهای بصری پیام خود را انتقال می دهند . این نوع از بیان را ما بیشتر می توانیم در کارهای فتو مونتاژ آنها و یا در اجرا های مفهومی این هنرمندان شاهد باشیم . مطمئنا محال است بشود در یک تحقیق کوتاه ، حق مطلب را درباره صورتهای آفرینش پست مدرنیستی ادا کرد . هنری که هنرمندانی چون " جودی شیکاگو " 18 ؛ " کن کیف "19 ؛ " فرانک استلا "20 ؛ " اندی وارهول "21 و ... را به جهان هنر عرضه کرد . 4- عناصر تشکیل دهنده هنر پست مدرن چیست ؟ تحلیل : به نظر می رسد که پست مدرنیسم به طور ضمنی و در عمل وحدت جامعه بشری را مبتنی بر سه نکته اصلی می داند : حقوق بشر دموکراسی بازار آزاد بی شک هیچ یک از ما نمی خواهیم بار دیگر آن داستان غم انگیز و تا اندازه ای مضحک اقتصاد دولتی را با برنامه و عواقب استبدادی و ضد انسانی آن تکرار کنیم ، اما در عین حال صاف و ساده پذیرفتن این که کل جهان فقط بر زمینه حقوق بشر ، دموکراسی ، اقتصاد آزاد و بازار آزاد به وحدت می رسد و مسئله دیگری هم وجود ندارد ، اوج ساده گرایی و خام طبعی است . پست مدرنیست ها کمتر به این بحث می پردازند ، چون بسیار کم پیش می آید که قلمرو مباحث زیبا شناسانه و فلسفی خود خارج شده ، درباره مسایل تاریخی و اجتماعی حرف بزنند و در موارد معدودی هم که چنین می کنند ، می گویند : این حداقلی است که ما بدان دست یافتیم . حقوق بشر ، دموکراسی و بازار آزاد ؛ همین و بس . برای رعایت انصاف باید گفت این امر بیشتر خصیصه ایدئولوژی پست مدرن است تا نظریه های پست مدرنیستی ، ولی این نظریه ها خود در ایجاد و گسترش این ایدئولوژی مسئول هستند . کشفیات سه شخص مشهور ، شخصیت های عهد قدیم یعنی" مارکس" ، " فروید" 22 ،" انیشتین"23 و نیز کامل کنندگان رسالت آنها از انبیای عهد جدید :" لوی استروس"24 ،" چامسکی" 25 و " فوکو"26 . یک شکل عام یا مضمون عام ، در معماری پست مدرن ، این مابعدالطبیعه جدید را کاملا جاندار نشان می دهد و هر کس می تواند مشابهاتی در هنر بیابد : بازگشت به مرکز غایب ، مرکزی که نمی توان دید ؛ بازگشت به میدان های بزرگ مدور27 واقع در قلب شهر ، مراد از آن بخشیدن نوعی مرکزیت جاست ، چیزی که در شهر سازی مدرن نبود . " آراتا ایسوزاکی "28 ؛ " مایکل گریوز "29 ؛ " ریکاردو بوفیل "30 ؛ " چارلز مور"31 ؛ " جیمز استرلینگ "32 – همه پست مدرنیست واقعی – این اشکال اجتماع کردن ، این میدان های محصور ، این عمارت های مدور و گنبدی ، این شهرهای مرکزدار را عرضه کردند – اما این مرکز خالی ماند ، نشانه خلا در قلب جامعه ، یا فقدان شمایلی مناسب برای جا گرفتن در بالای محراب . آنها فضای اجتماعی لازم برای به وجود آمدن قلمرو عامه را فراهم کردند ، آنها این فضا را با سنگ کاری های محکم و زیبا زینت بخشیدند ، اما سپس دست کاری آخر را به عهده جامعه ای لاادری گذاشتند ؛ پیکرتراشی ، نقاشی ، یا هنر های مصنوعی که به آن تعریف دقیق می بخشید . بسیاری از نقاشی های پست مدرن نمایانگر جستجوی این مرکز ناپیدا هستند . به تعبیری ، ما در عصر ویکتوریایی جدید قرار داریم . یک سده قبل در چنین هنگامی امپرسیونیسم بحرانی را پشت سر می گذارد که از درونش ، پست امپرسیونیسم به عنوان جهت دهنده بیست سال بعدی پای به عرصه وجود نهاد . در پس نطق و بیان ماهرانه اش ، پست مدرنیسم را می توان ترفندی دانست برای پیوستی کامل به گذشته و در حین ترکیب شدنش گسست قطعی از آن تا امکانی شود برای ظهور فراورده هایی جدید . هنرمندان وامداران میراثی غنی هستند که با مجموعه ای وسیع و متنوع از سلایق مواجه اند ، ویژگی های اصلی هنر جدید ، حضور التقاط گری فراگیر ، همراه با زنجیره سردرگمی از سبک هاست . در مجموع ، این قطعه ها پازل زمان ما را تشکیل می دهند . ویژگی دیگر وضعیت فعلی تجدید حیات شماری از مراکز هنری – سنتی اروپا و امریکاست . هنر سال 1980 به بعد پست مدرن نامیده می شود . گر چه تمام آثار هنری این دوره را نمی توان زیر چتر این واژه قرار داد . باید بدانیم که مشارکت هنرهای تجسمی در جریان پست مدرن بسیار متنوع گردید و تغییرات شگفت آوری نیز روی داد . به ویژه ، ابزار های مرسوم در نقاشی و مجسمه سازی نقش فرعی پیدا کرد و در عوض ، فرم های غیر مرسوم ، چون چیده مان ها33 و عکاسی به صف اول آمده و در این فرایند بسیار فعال شدند . 5- سبک هنر پست مدرن چیست ؟ تحلیل : در فلسفه کسی مانند " هابرماس " 34 هر سه قلمرو زبان ، تاریخ و غریزه حضور دارند ، هر سه با هم ترکیب می شوند تا بنیانی برای حقیقت و عقل به وجود آید که دیگر آن بنیان متافیزیکی سابق نیست ، بلکه بنیانی است استوار بر اعتبار ، استوار بر اصطلاح ( اینتر سابژکتیویته) یا گفتگوی بین الاذهان . سبک پست مدرننیستی تمام قلمروها را در هم می شکند ، و این باعث می شود نتوان آن را به عنوان معیار و میزان شناخت به کار گرفت . میل و غریزه دو موضوع مهم در سبک پست مدرن است ، میل و غریزه خود موضوع خود را می سازند ؛ و چون دارای هیچ گونه بنیان طبیعی و عینی هم نیست ، بنابراین نمی شود از انحراف در آنها صحبت کرد . و سرانجام به آنجا می رسیم که در سبک پست مدرن چیزی به نام غریزه طبیعی و نرمال وجود ندارد ، پس در این سبک میل و غریزه در عین اهمیت دار بودن نمی توانند معیاری برای سنجش حقیقت یا هر گونه معنای مشترک در اختیار ما قرار دهند . درست همان گونه که " دلوز "35 عنوان کرده بود که غریزه نه ماهیت طبیعی و بیولوژیک دارد و نه موضوعی طبیعی و بیولوژیک است . بنیان غریزه و میل این نیست که چون ما چیزی کم داریم و فقدان آن را حس می کنیم ، پس میل و غریزه بدست آوردن آن در ما ایجاد می شود . به نظر پست مدرن ها تاریخ نیز فاقد جهت و معنای درونی است . صحبت کردن از جوهر تاریخ ،مثلا تاریخ مبارزه طبقاتی هم بی معناست . نتیجه این می شود که سه عرصه ای که فلسفه سوژه بر آنها استوار بود ، خودشان دچار تکثر و تشتت می شوند و ما باید به طور کلی امید دستیابی به تصویری جدید از سوژه را نیز کنار بگذاریم . باید تکثر جهان را بپذیریم و به طور کلی به نسبی گرایی ریشه ای تن دهیم . در پست مدرنیسم ما یاد می گیریم که بپذیریم چیزی به نام واقعیت وجود ندارد ، و ما فقط با تفاسیر سروکار داریم ، با افسانه هایی که خودمان می سازیم و در هیچ جا هم نمی توانیم به یک بنیان نهایی برسیم و حتی نمی توانیم در موردی خاص به نوعی توافق برسیم . به قول " لیوتار "36 هر کدام از ما از درون شکل زندگی خودمان ، فرهنگ خودمان و آن بازی زبانی که مخصوص ما است ، صحبت می کنیم و بین این بازی های زبانی هم هیچ پلی وجود ندارد ؛ هر کدام در واقع معیارهای درونی خود را دارند و نمی شود از این بازی ها خارج شد و به آنها به طور کلی و عینی نگریست ؛ یعنی نمی توان مبنایی کلی برای این بازی های زبانی قایل شد . در نتیجه هر کدام از ما در فرهنگ و سنت خودمان ، در افسانه خودمان که سازنده ذات ماست ، باقی می مانیم . 6- ارتباط معنی هنر پست مدرن با هدف و صورت های هنر پست مدرن در چیست ؟ تحلیل : پست مدرنیسم پدیده ای است جذاب و این را نمی توان منکر شد . با وجود این آثار ماندگار بسیار کمی به وجود آورده است ، اما آن تنها حاکی از علایم بیماری وضعیت زمان ماست . و به همین اعتبار هم ارزش توجه ما را دارد . در یک جهان پست مدرن ، واقعیت اجتماعی ، رشد تحول زای کسانی است که اطلاعات را تولید کرده ، انتقال می دهند . بسیاری از مخاطبان هنر پست مدرن به این دلیل با آن ارتباط برقرار می کنند که می بینند هنر پست مدرن جنبه های مهم دنیای انسان های امروزین را صادقانه به تصویر می کشد . به عنوان مثال نقاشی های سیاسی " لئون گالوب "37 همانند سری تابلو های " ویتنام "38 و نیز " مزدوران "39 غالبا در گروه آثار هنری واقع گرای اجتماعی – یا سوسیال رئالیست – ارزیابی می گردند . این آثار به شکل دردمندانه ای نگرانی ها و پریشانی های ناشی از ستم دوران را منعکس ساخته و به طور متعهدانه ای در صدد افشاگری امپریالیسم هستند . گالوب دقیقا مشابه دیگر هنرمند مدرن " آنسلم کیفر "40 موضوع کار هنری خود را به طور عمده وقف حوادث سیاسی و تاریخی می کرد و همواره تلاش می کرد تا مصادیق ناهنجاری های سیاسی و نابسامانی های اجتماعی را در کارش به تصویر کشد . امثال این نوع دیدگاه های هنری بود که مدرنیسم جدید یا به عبارت دقیق تر پست مدرنیسم را معرفی کرد . در ارتباط با معنی هنر پست مدرن با اهداف و صورت های آن صحبت کردن ساده نیست به دلیل آن که این امر می بایست در کنار تصویر انجام شود ، نه گفتار . آثار هنر پست مدرن خود پرده از رمز و راز خود بر می دارند و از میزان موفقیت خود در رسیدن به اهدافشان با ما می گویند ، در واقع آن هنگام که ما با اثری از این نوع روبرو می شویم و در برابر آن مکث می کنیم و یا به فکر فرو می رویم لحظه ای است که باید به این پرسش پرداخت ، این سوالی شفاهی است که باید شفاهی نیز به آن پاسخ داد . نتیجه : کوتاه سخن این که از نظرگاه تاریخ هنر ، این هنر جدید صرفا نوعی تکامل تکلیف گرایانه است از هنر پاپ41 ، هنر مینیمال42 و هنر مفهومی43 . این هنر در واقع امتزاج تازه و رشد یافته ای است از سبک های هنری که پیش تر به عرصه آمده بودند در حقیقت هنر پست مدرن را باید میراث خوار آگاهی فرهنگی ناشی از هنر پاپ ، شیوه ارایه و مواد به کار گرفته شده در هنر مینیمالیسم و بالاخره ابعاد زیبایی شناختی و کشف زمینه های هنری در اشیا که در هنر مفهومی و نیز دیگر هنرها پدیدار شده ، به شمار آورد . این گونه تعریف از آن چه که در شرف تکوین بود ، فضا را برای انتزاع گرایی44 تام و تمام هنرمندانی که به این حیطه تعلق داشتند هم چون " فیلیپ تافی "45 و " پیتر هالی"46 باز کرد . همچنین زمینه برای هنرمندان جنبش جدیدی که بعدها به " نئوپاپ "47 شهرت یافتند مساعد گشت ، هنرمندانی نظیر " جف کونز"48 و ... با دیدن کارهای این هنرمندان متوجه می شویم که هنر مدرن و تمام اسلاف آن ، تاریخ رشد و ترقی اجتماعی را نشان می دهد که به شدت معترض است ، تاریخ ساماندهی فضاهای خرد شده و تکه تکه شده و یک جهان انتزاعی ... جهانی که احساسات انسان را تحقیر می کند ، شاید هم به تحقیر جهان می پردازد . فهرست منابع : لینتن ، نوربرت / هنر مدرن ، مترجم : علی رامین ، تهران ، نشر نی ، چاپ دوم ، 1383 جنسن ، آنتونی اف / پست مدرنیسم : هنر پست مدرن ، مترجم : مجید گودرزی ، تهران ، نشر عصر هنر ، 1381 فرهاد پور ، مراد / مدرنیسم و پست مدرنیسم ، در فصلنامه هنر ، شماره 25 ، تابستان 1373 لوسی اسمیت ، ادوارد / مفاهیم و رویکردها در آخرین جنبش های هنری قرن بیستم ، مترجم : دکتر علیرضا سمیع آذر ، تهران ، نشر نظر ، چاپ دوم ، 1381 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده